tgoop.com/asmaaneh/6680
Last Update:
✏️حکایت گفتوگویی در مرز ترفند و معماری: روایتی از تأثیر بازار غیرحرفهای در معماری شهر (بخش اول) [ص ۴ از ۵]
🔺در حالیکه سعی میکنم در پاسخهایم حضور یکی از مهندسان معمار شرکت را که برای دقایقی علاقهمندانه ما را همراهی میکند در نظر داشته باشم میگویم: «شاید با یک تمثیل ساده و روشن بهتر بتوانم مقصودم را بیان کنم؛ هر دسته از خطوط طرح معماری را به کار نوازندهای تشبیه کنید در حال همنوازی کنار دیگر نوازندگان گروه، بهنحوی که بناست حاصل کار جمعی همچون نوایی هماهنگ به سمع برسد. در کارهای شما مانند بسیاری از کارهایی که در سطح شهر میبینیم گویی هرکس بیاعتنا به دیگران ساز خود را میزند؛ ساز برخی از ایشان کوک نیست و برخی هنوز بهقدر کافی نواختن را نیاموختهاند تا به مرحلهی اجرای رسمی برسند.»
میگوید: آیا خود شما حاضرید این طراحی را بر عهده بگیرید؟
- این سبک و این مورد برایم مطلوب نیست؛ اما اگر مقرر میشد طرحی ارائه کنم، ابتدا میبایست با گفتوگویی صادقانه کارفرما توجیه میشد که نیمی از خواستههایش را کنار بنهد. در این مورد شاید بتوان طرحی ارائه کرد که هم مطلوب او باشد و هم یک یا چند عنصر معماری مسکونی بومی را در خود داشته باشد.
- «سبک اکثر کارهای ما کلاسیک است.» و بعد در حالی که نگران است حرف خطایی زده باشد اضافه میکند: «البته ما میگوییم کلاسیک و شما بهتر میدانید که از نظر حرفهای و دانشگاهی این سبک دقیقاً چه نامی دارد.»
- کلاسیک، نئوکلاسیک و رومی صرفاً نامهایی است که در بازار برای این کارها عنوان میشود.
- پس نام صحیح این سبک چیست؟
- برای بسیاری از این نوع نماها که در هر گوشهی شهر میبینیم و حاکی از آشوب فرمهای تهیشده از معنای پیشین و حاصل تقلیدهای ناشیانه و نااندیشیده است، عنوانی به ذهنم خطور نمیکند.
- متوجه شدم شما طرفدار سبک مدرناید. الان در طراحی نما، عدهای طرفدار سبک مدرناند و عدهای طرفدار سبک کلاسیک. نمیشود گفت کدامیک برتری دارد. بههرحال سلیقهی افراد متفاوت است.
- نه؛ بحثمان دربارهی سلیقهی شخصی نیست. اگر نظر شخصی مرا میپرسید، هر کار معماری موفق را میتوان همچون یک رخداد فرهنگی در نظر آورد، صرفنظر از اینکه چه سبکی داشته باشد. اگر فرمهای معماری با عناصر فرهنگی پایدار و پذیرفتهشدهی جامعه همراهی داشته باشند حاصل کار پذیرفتنی خواهد بود. در جامعهی امروز ما عناصر مدرن چالشهایی را از سر میگذرانند تا کمکم به عناصر فرهنگی پایدارتر تبدیل شوند. از این رو فرمهای مدرن دستکم در مقام نظر، قابلیت همنشینی با عناصر فرهنگی و فرمهای ایرانی را دارند، اما این قابلیت در موارد نادری در عرصهی معماری شهر، خود را بهصورت یک رخداد فرهنگی نشان میدهد و شهرهای ما پر از فرمهای مدرن عاری از هنر است و در فقدان هنر، زشتی غالب میشود. دربارهی معماری کلاسیک اروپا این پرسش مطرح است که چون فرهنگی که بر آن کارها سایه انداخته، هیچگاه یکی از پایههای فرهنگ گذشته و امروز ما نبوده، مردمی که هیچ انسی با فرهنگ ادوار تاریخی پیشین اروپا ندارند، چگونه در پی رواج گستردهی آن در شهرهای ایراناند؟
همصحبت جوانم برخلاف انتظارم با نگاهی که گویا هنوز هم به این مبحث عمیق علاقه دارد میپرسد: «یعنی شما میگویید سبک کلاسیک یا همین سبکی که دربارهی آن صحبت میکنیم در اینجا ارزشمند نیست؟»
- همین کارها هم اگر هنرمندانه و حرفهای انجام پذیرند ارزش هنری خواهند داشت و این امکان منتفی نیست که در صورت همنشینی با عناصر فرهنگی ما در طولانیمدت جلوهی فرهنگی ارزشمندی را بروز دهند؛ اما در حال حاضر چنین رخدادی را شاهد نیستیم. در غیاب هنر و در غیاب فرمهای زیبای ایرانی یا مدرن در منظر شهری از پیششکلگرفته، مردمی که از زشتی گریزانند و گزینهی دیگری پیش رو ندارند به چنین سبکی روی میآورند که به هر روی بهرهای از هنر دارد. افزون بر این، همواره در پس ظواهر رخدادها میتوان معناهای نهفتهای را کشف کرد؛ از یک گذر شهری عبور میکنیم که هیچ هویت مستقل ازپیشاندیشیدهای ندارد و صرفاً حاصل کنار هم قرارگرفتن نماهای ناهمگونی است که گویی میخواهند در یک رقابت خودنمایی از همدیگر جدا شوند و فاصله گیرند. آن معنای تجملطلبی و اشرافیگری که در پس این ظواهر قابل درک است، خود حاصل یک رخداد اجتماعی است؛ بخشی از طبقهی متوسط شهرنشین که پیشتر میتوانستند نوعی معماری مقبول برای خود در نظر داشته باشند، به طبقهی فرودستتر اقتصادی ملحق شدهاند و بخشی از ایشان میخواهند به هر نحو ممکن خود را در زمرهی طبقه اشراف جای دهند و گاه آنچه میخواهند و سفارش میدهند نه درخور یک خانهی مسکونی، بلکه متناسب با معماری یک کاخ است.🔻
#یادداشت #عارف_امامیمهر
@asmaaneh
BY آسمانه
Share with your friend now:
tgoop.com/asmaaneh/6680