tgoop.com/asmaaneh/928
Last Update:
🗞معماری در مطبوعات قدیم – ۴۴
مریم پوراسماعیل
پروندهٔ مجلهٔ هنر و مردم – ۲۳
برگرفته از ش۹۴، مرداد ۱۳۴۹
یادگاریهای بقعهٔ سیّد شمسالدّین در شهر یزد
معرف: ایرج افشار
یکی از بناهای تاریخی بسیار مهم و زیبا و پریادگار شهر یزد، باقیماندهٔ یک مجموعه بناست که در محلهٔ چهارمنار یزد قرار دارد و به صورت زیارتگاهی نیمهویران، گاه به گاه محل عبادت پیرزنان محله، و به ندرت مورد بازدید علاقهمندان به آثار تاریخی و مسافران خارجی واقع میشود.
این بنا تاریخی دراز و قصهای شنیدنی دارد. بانی آن سیدشمسالدین فرزند سید رکنالدین است. پدر، از سادات محترم شهر و بانی مدرسه و دستگاه علمی و نجومیِ وقت و ساعت در یزد بود و اوقاف و خیرات بسیار از خود به جای گذاشت که شرح و تفضیل آن در کتاب مفصل وقفنامه به نام جامعهالخیرات (چاپ تهران، ۱۳۴۱) مضبوط و حیرتآور است. اعتبار مدرسهٔ رکنیه به مرور ایام از میان میرود و رونق علمی آن میشکند و چون خود سیدرکنالدین را پس از وفات (سال ۷۳۲ق) زیر گنبد اصلی مدرسه دفن میکنند، در قرون بعد، مدرسه به مزار تبدیل میشود. اکنون منحصراً زیارتگاهی است از زیارتگاههای مشهور و محترم شهر یزد.
سید رکنالدین در قضیه قتل تاجری نصاری که در یزد اتفاق میافتد، مورد غضب و اتهام سلطان یزد واقع میشود و به زندان میافتد. فرزندش سید شمسالدین برای خلاصی پدر راه تبریز را پیش میگیرد تا به دستور شاه، پروانهٔ آزادی پدر را اخذ کند.
سید شمسالدین یکی از دختران خواجه رشیدالدین فضلالله، طبیب همدانی، وزیر مشهور عصر مغول را در عقد زوجیت خود درآورد و دستور آزادی پدر را نیز گرفت؛ اما در تبریز درگذشت. پس از وفات، جسدش را به یزد فرستادند و زیر گنبد مدرسهای که خود بنا کرده بود در خاک گذارده شد[۱]. سید شمسالدین به تأسی از پدر، در محلهٔ خارج از شهر آن روزگار یزد به ایجاد مدرسه و بازار و حمام و مسجد و خانقاهی پرداخت که اکنون بنای اصلی و به اصطلاح قدیم، گنبد آن باقی مانده است و همانجاست که مقبرهٔ اوست. این بنا از حیث تزئینات، یکی از شاهکارهای هنر معماری یزد است و نقشهٔ آن را سید شمسالدین در تبریز طرح میکند و به یزد میفرستد و خود همین موضوع نکتهای است بدیع در تاریخ معماری ایران که نظیر آن را در کتب دیگر ندیدهام[۲]. به هر حال، حکایت از آن دارد که معماران ایرانی طرح ساختمانها را بر روی کاغذ میآوردهاند و سپس بر روی زمین رنگ میریختهاند و پی میکندهاند.
تزئینات باقیماندهٔ این بنا عبارت است از: کتیبهٔ گچبری به خط جلی بسیار زیبا در پیش درگاه ورودی؛ کاشیکاریهای معرق در همین پیشدرگاه؛ طرحها و گلاندازیها و رسمهای هندسی و ترنجها و شمسهها و حاشیهها به رنگ و روغن در داخل صحن گنبد (که متأسفانه موریانه [۳] صدمهٔ بسیار شدید به آنها وارد کرده است و به دشواری میتوان روزگاری این آثار را مرمت کرد).
از تزئینات دیگر این بنا، دورهٔ سنگ مرمر محراب آن است که زن سید شمسالدین، آن را در تبریز دستور فرمودند تا تراشیدند و به یزد فرستاد. روی این دورهٔ سنگ، آیات ۱۷-۲۰ سورهٔ آل عمران را نقر کردهاند.
بر روی قسمتهای دسترس این سنگهای مرمر که در دو طرف محراب است، در طی قرون مقداری یادگار به خط اشخاص مختلف به مرکب نوشته شده است که خود آثاری با ارزش است و مؤسسات مسئول باید در نگاهبانی آنها دلسوزی و مراقبت به کار برند و به نحوی که به سنگ و یادگارها صدمه نزند، آنها را محفوظ کنند که بر اثر دست زدن اشخاص و مرور ایام محو نشود. البته مقداری هم از یادگارها به علت ساییدگی و کمرنگی ناخواناست و قابل خواندن نیست. متن یادگارهای مهمتر را اینک در اینجا نقل میکنم:
🔸باری ز شراب شوق یک جامم نیست
در ............................ بخش
هر چند گناهکارم ای بار خدای
...........کن به احمد جامم[۴] بخش
تحریراً فی آخر ربیعالثانی لسنه ثمان عشر و ثمانمأئه به وقت آمدن از طریق فارس شیراز به عزیمت خراسان وطن خود .... محدبن صفیالدین عمرالجامی.
🔸لکاتبه
از وصل خوشا کسی که سرمست بود............
🔸هو. این چند کلمه در روز عید اضحی در خدمت حضرت رفعتپناه، محمدرضا بیکاه سمنانی قلمی گشت تحریراً فی شهر ذیالحجهالحرام سنه ۱۰۶۰، حرره نورالدین محمد کجوئیی[۵].👇
#مریم_پوراسماعیل #مطبوعات_قدیم
@asmaaneh
BY آسمانه
Share with your friend now:
tgoop.com/asmaaneh/928