بعد وجودشناختی و معرفت شناختی الهیات سلبی در آثار عارفان ادیان و سنت های گوناگون عرفانی بر دو رکن استوار است:
خدا و نفس.
در الهیات یا یزدان شناسی سلبی، چنانکه از عنوان آن نیز پیداست، تأکید عارفان بر جنبه های ناشناختنی و ناگفتنی خداوند یا به تعبیر دیگر سخن از ذات خداست. از ذات ناشناختنی و ناگفتنی خدا با تعابیری استعاری نظیر
تهیا، واحه، عدم یا نیستی و بی نام یاد می شود. اما در آثار برخی عارفان سده های میانه ی مسیحی، هم چون مایستر اکهارت، و نیز برخی از عارفان قدر اوّل عرفان اسلامی، همچون مولانا و شمس تبریزی، در پاره ای فقرات تأکید و تکیه از ذات خدا به سوی ذات نفس میل می کند. و همانیستی نفس انسانی با خدا مطرح میشود بنابر درخواست دوستان از این به بعد دیدگاههای مایستر اکهارت و ملاصدرا و مولانا و آکویناس و آگوستین....را در باره انسان وخدا به اشتراک خواهیم گذاشت تا تنوعی در خلاصه کتاب ها را داشته باشيم ، دوستان گرامی متوجه خواهند شد حتی الفاظ مختلف در عرفان مسیحی و اسلامی و کابالا و هندو با هم دیگر دارای اشتراک معنای و اختلافات لفظی هستند یعنی دارای یک معنای باطنی می باشند
خدا و نفس.
در الهیات یا یزدان شناسی سلبی، چنانکه از عنوان آن نیز پیداست، تأکید عارفان بر جنبه های ناشناختنی و ناگفتنی خداوند یا به تعبیر دیگر سخن از ذات خداست. از ذات ناشناختنی و ناگفتنی خدا با تعابیری استعاری نظیر
تهیا، واحه، عدم یا نیستی و بی نام یاد می شود. اما در آثار برخی عارفان سده های میانه ی مسیحی، هم چون مایستر اکهارت، و نیز برخی از عارفان قدر اوّل عرفان اسلامی، همچون مولانا و شمس تبریزی، در پاره ای فقرات تأکید و تکیه از ذات خدا به سوی ذات نفس میل می کند. و همانیستی نفس انسانی با خدا مطرح میشود بنابر درخواست دوستان از این به بعد دیدگاههای مایستر اکهارت و ملاصدرا و مولانا و آکویناس و آگوستین....را در باره انسان وخدا به اشتراک خواهیم گذاشت تا تنوعی در خلاصه کتاب ها را داشته باشيم ، دوستان گرامی متوجه خواهند شد حتی الفاظ مختلف در عرفان مسیحی و اسلامی و کابالا و هندو با هم دیگر دارای اشتراک معنای و اختلافات لفظی هستند یعنی دارای یک معنای باطنی می باشند
خلاصه کتاب “قرآن و نظام رشته ای جهان
نویسنده مرتضی رضوی👇👇👇
💢این کتاب بر اساس نظریه M ( ابر ریسمان ) نوشته شده است
نویسنده مرتضی رضوی👇👇👇
💢این کتاب بر اساس نظریه M ( ابر ریسمان ) نوشته شده است
✅نظریه ریسمان
به اشتراک گذاری نظام رشته ای در قرآن که بر اساس نظریه ریسمان نوشته شده است توضیحات کامل در رابطه با نظریه ریسمان خدمتتان ارائه می دهم
برای دههها، دانشمندان به این موضوع فکر میکردند که فراتر از بعد سوم چه چیزی نهفته است. سوال دیگری که آنها در جستوجوی آن بودند، یافتن نظریهای بود که بتوان در بستر آن کارکرد کلی کیهان را توضیح داد. بخش بسیاری از این مسیر در قرن گذشته طی شده است. به نظر میرسد پاسخ به سوالات فوق در نظریه ریسمان نهفته است. از این رو در این مطلب قصد داریم تا مفاهیم مربوط به نظریه ریسمان و البته برخی از نتایج جالب آن را توضیح دهیم.
✡دیدگاه نیوتن و انیشتین
نیوتن در اواسط قرن هفدهم توانست گرانش و نحوه کارکرد آن را فرمولبندی کند. در حقیقت اون نشان داد که شتاب وارد شده به هر جسم در زمین، وابسته به جرم جسم مذکور نیست. او تمامی قوانین حاکم بر گرانش را در روابطی واحد فرمولبندی کرد. با وجود تئوری نیوتن در مورد گرانش، خود او نیز نحوه کارکرد جاذبه را به درستی درک نکرد.
توضیح دقیقتر گرانش توسط انیشتین و در نتیجه مطالعه او روی رفتار نور بدست آمد. او حدی مشخص را برای سرعت نور در نظر گرفت. حدی که سرعت نور را نسبت به دیگر سرعتها متمایز میکند. برای نمونه هشت دقیقه و سی ثانیه طول میکشد تا نور از سطح خورشید به سطح زمین برسد.
انیشتین به منظور رد کردن نظریه نیوتن در مورد گرانش، آزمایشی ذهنی طراحی کرد. او فرض کرد گرانش خورشید ناگهان حذف شود. طبق نظریه نیوتن، در این حالت زمین و دیگر سیارات اطراف خورشید به طور ناگهانی در مسیر خود حرکت خواهند کرد. این جمله به معنای آن است که گرانش سریعتر از نور حرکت میکند. این در حالی است که هر پدیدهای در طبیعت سرعتی کمتر از نور باید داشته باشد. بنابراین میتوان گفت که نظریه نیوتن در مواردی خاص درست است.
🌅با حذف ناگهانی خورشید، چه اتفاقی برای دیگر سیارهها رخ میدهد؟
او با رویکردی متفاوت اثبات کرد که گرانش در نتیجه خمیدگی فضا-زمان ایجاد شده است. انیشتین نشان داد که چگونه اجرام سنگین میتوانند فضا-زمان اطرافشان را خمیده کنند. همچنین نحوه حرکت یک جرم قرار گرفته در یک فضا-زمان خمیده نیز توضیح داده شد. انیشتین نشان داد که با حذف شدن ناگهانی خورشید، پیچ و تابهای اطراف آن به حالت اولیه برگشته و این پیچوتابها دقیقا با سرعت نور منتقل میشوند. از این رو زمین پس از مدت زمان ۸ دقیقه، نبود خورشید را احساس خواهد کرد.
🎆اجرام سنگین، فضا-زمان اطراف خود را خمیده میکنند.
ماموریت بعدی انیشتین یکی کردن نیروی گرانش با نیروی الکترومغناطیس بود. نیروی الکترومغناطیس در اواخر قرن نوزدهم توسط ماکسول توضیح داده شده بود. جالب است بدانید که قدرت نیروی الکترومغناطیس بسیار بیشتر از نیروی گرانش است. اندازه نیروی الکترومغناطیس 1039 برابر نیروی گرانش است. نهایتا او نتوانست به تئوری دست یابد که بتوان با استفاده از آن دو نیروی گرانش و الکترومغناطیس را توصیف کرد.
💢فیزیک کوانتوم
به موازات تئوری نسبیت، فیزیک کوانتومی نیز رشد پیدا کرد. این شاخه از فیزیک، ذراتی در مقیاس اتمی را مطالعه میکند. دنیای بیان شده توسط کوانتوم مکانیک، با استفاده از نسبیت قابل توجیه نبود.
در دهه ۱۹۳۰، دانشمندان دو قطعه دیگر از پازل نیروهای حاکم بر طبیعت را یافتند. این دو نیرو تحت عنوان نیروی هستهای قوی و هستهای ضعیف نامگذاری شدند. به طور دقیقتر میتوان گفت نیروی هستهای قوی، پروتونها را به نوترونها میچسباند. این در حالی است که هستهای ضعیف، در فرآیند تبدیل نوترونها به پروتونها ایجاد میشود. به این فرآیند واپاشی نوترونی نیز گفته میشود.
به اشتراک گذاری نظام رشته ای در قرآن که بر اساس نظریه ریسمان نوشته شده است توضیحات کامل در رابطه با نظریه ریسمان خدمتتان ارائه می دهم
برای دههها، دانشمندان به این موضوع فکر میکردند که فراتر از بعد سوم چه چیزی نهفته است. سوال دیگری که آنها در جستوجوی آن بودند، یافتن نظریهای بود که بتوان در بستر آن کارکرد کلی کیهان را توضیح داد. بخش بسیاری از این مسیر در قرن گذشته طی شده است. به نظر میرسد پاسخ به سوالات فوق در نظریه ریسمان نهفته است. از این رو در این مطلب قصد داریم تا مفاهیم مربوط به نظریه ریسمان و البته برخی از نتایج جالب آن را توضیح دهیم.
✡دیدگاه نیوتن و انیشتین
نیوتن در اواسط قرن هفدهم توانست گرانش و نحوه کارکرد آن را فرمولبندی کند. در حقیقت اون نشان داد که شتاب وارد شده به هر جسم در زمین، وابسته به جرم جسم مذکور نیست. او تمامی قوانین حاکم بر گرانش را در روابطی واحد فرمولبندی کرد. با وجود تئوری نیوتن در مورد گرانش، خود او نیز نحوه کارکرد جاذبه را به درستی درک نکرد.
توضیح دقیقتر گرانش توسط انیشتین و در نتیجه مطالعه او روی رفتار نور بدست آمد. او حدی مشخص را برای سرعت نور در نظر گرفت. حدی که سرعت نور را نسبت به دیگر سرعتها متمایز میکند. برای نمونه هشت دقیقه و سی ثانیه طول میکشد تا نور از سطح خورشید به سطح زمین برسد.
انیشتین به منظور رد کردن نظریه نیوتن در مورد گرانش، آزمایشی ذهنی طراحی کرد. او فرض کرد گرانش خورشید ناگهان حذف شود. طبق نظریه نیوتن، در این حالت زمین و دیگر سیارات اطراف خورشید به طور ناگهانی در مسیر خود حرکت خواهند کرد. این جمله به معنای آن است که گرانش سریعتر از نور حرکت میکند. این در حالی است که هر پدیدهای در طبیعت سرعتی کمتر از نور باید داشته باشد. بنابراین میتوان گفت که نظریه نیوتن در مواردی خاص درست است.
🌅با حذف ناگهانی خورشید، چه اتفاقی برای دیگر سیارهها رخ میدهد؟
او با رویکردی متفاوت اثبات کرد که گرانش در نتیجه خمیدگی فضا-زمان ایجاد شده است. انیشتین نشان داد که چگونه اجرام سنگین میتوانند فضا-زمان اطرافشان را خمیده کنند. همچنین نحوه حرکت یک جرم قرار گرفته در یک فضا-زمان خمیده نیز توضیح داده شد. انیشتین نشان داد که با حذف شدن ناگهانی خورشید، پیچ و تابهای اطراف آن به حالت اولیه برگشته و این پیچوتابها دقیقا با سرعت نور منتقل میشوند. از این رو زمین پس از مدت زمان ۸ دقیقه، نبود خورشید را احساس خواهد کرد.
🎆اجرام سنگین، فضا-زمان اطراف خود را خمیده میکنند.
ماموریت بعدی انیشتین یکی کردن نیروی گرانش با نیروی الکترومغناطیس بود. نیروی الکترومغناطیس در اواخر قرن نوزدهم توسط ماکسول توضیح داده شده بود. جالب است بدانید که قدرت نیروی الکترومغناطیس بسیار بیشتر از نیروی گرانش است. اندازه نیروی الکترومغناطیس 1039 برابر نیروی گرانش است. نهایتا او نتوانست به تئوری دست یابد که بتوان با استفاده از آن دو نیروی گرانش و الکترومغناطیس را توصیف کرد.
💢فیزیک کوانتوم
به موازات تئوری نسبیت، فیزیک کوانتومی نیز رشد پیدا کرد. این شاخه از فیزیک، ذراتی در مقیاس اتمی را مطالعه میکند. دنیای بیان شده توسط کوانتوم مکانیک، با استفاده از نسبیت قابل توجیه نبود.
در دهه ۱۹۳۰، دانشمندان دو قطعه دیگر از پازل نیروهای حاکم بر طبیعت را یافتند. این دو نیرو تحت عنوان نیروی هستهای قوی و هستهای ضعیف نامگذاری شدند. به طور دقیقتر میتوان گفت نیروی هستهای قوی، پروتونها را به نوترونها میچسباند. این در حالی است که هستهای ضعیف، در فرآیند تبدیل نوترونها به پروتونها ایجاد میشود. به این فرآیند واپاشی نوترونی نیز گفته میشود.
بنابراین چهار نیروی شناخته شده در طبیعت عبارتند از:
گرانش
الکترومغناطیس
هستهای قوی
هستهای ضعیف
با کشف این چهار نیرو، تلاش بسیاری به منظور واحد کردن آنها در یک نظریه صورت گرفته است. مکانیک کوانتوم بستری است که با استفاده از آن میتوان سه نیروی هستهای قوی، ضعیف و الکترومغناطیس را توجیه کرد. اما گرانش را نمیتوان به این سه نیرو اضافه کرد. به طور دقیقتر مکانیک کوانتوم و نسبیت را نمیتوان در یک بسترِ واحد قرار داد. هدف اصلی انیشتین، واحد کردن تمامی این چهار نیرو بود. او سالهای بسیاری را در مقابل کوانتوم مکانیک مقاومت کرد و بسیاری معتقدند که این نظریه را قلبا قبول نداشت. انیشتین بدون دستیابی به راهحلی برای واحد کردن نیروها در سال ۱۹۵۵ درگذشت.
🌇یکی از مسائل مهم فیزیک، ادغام نیروی گرانش با دیگر نیروهای بنیادی طبیعت است.
به نظر میرسید مسئله واحد کردن نیروها با درگذشت انیشتین تمام شده تا اینکه ستارهشناسی به نام
«روی پاتریک کِر» با حل معادلات تانسوری نسبیت عام برای یک جرم بسیار سنگین به این نتیجه رسید که فضا-زمان اطراف آن چنان در هم تنیده میشود که سوراخ شده و منجر به ایجاد یک سیاهچاله در بستر فضا-زمان میشود. گرانش اطراف یک سیاهچاله نیز چنان قدرتمند است که حتی نور نیز نمیتواند از آن عبور کند. مرکز یک سیاهچاله بسیار کوچک و بسیار سنگین است. فیزیکِ اجرام بسیار کوچک با مکانیک کوانتومی و اجرام بسیار سنگین با نسبیت توضیح داده میشود. اما یک سیاهچاله هر دوی این ویژگیها را دارا است. بنابراین از کدامیک بهمنظور توصیف یک سیاهچاله باید استفاده کرد. از طرفی استفاده همزمان آنها نیز امکانپذیر نیست. دلیل این امر قابل جمع نبودن این دو نظریه با هم است.
برخی از دانشمندان همچون تئودور کالوزا نیز به دنبال یگانهسازی نیروها بودند. اکثر این نظریهها مبتنی بر ابعاد بیشتر است. اما تصور کردن این ابعاد، سوالات زیر را مطرح خواهد کرد.
ابعاد اضافه احتمالی کجا قرار داشته و چگونه میتوان آنها را توصیف کرد؟
آیا با واحد کردن نیروها می توان کل کیهان را توصیف کرد؟
دو سوال بالا، از جمله مهمترین سوالاتی هستند که برای هر دانشمندی که در جستوجوی راهحلی برای واحد کردن نیروها است، مطرح میشود. برای اولین بار، اسکارکلاین، به سوال اول پاسخ داد. این دانشمند سوئدی دو مورد زیر را بیان کرد:
1⃣ابعاد اضافه را نمیتوان مشاهده کرد.
2⃣ابعاد اضافی، حلقه شده و بسیار کوچک هستند.
برای نمونه شخصی که در طبقه بالای یک ساختمان قرار دارد، خودروی پارک شده در خیابان را به صورت یک نقطه و فضایی تکبعدی میبیند؛ اما شخصی که در خیابان قدم میزند، طول، عرض و ارتفاع آن را نیز میتواند مشاهده کند.
به منظور پاسخ به سوال دوم، انیشتین تلاش کرد که معادلات نظریه نسبیت را در مقیاس الکترونی حل کند. اما این نظریه در این مقیاس پاسخ درستی (مطابق به کوانتوم مکانیک) را بدست نمیآورد.
♻️نظریه ریسمان
در بازهای زمانی کسی به متحد کردن نیروها فکر نمیکرد. فراموش نکنید که یگانه کردن نیروها سرنخی برای یگانه کردن قوانین فیزیکی محسوب میشود. در دهه ۱۹۷۰ نظریهای تحت عنوان نظریه ریسمان بوجود آمد. نظریه ریسمان بیان میکند که تمامی اجزاء هستی همچون ستارهها، سیارهها یک درخت یا حتی پروتونها و الکترونها از ارتعاش ریسمانهایی از انرژی بوجود آمدهاند. نحوه ارتعاش این بندهای انرژی، نوع نیروها و حتی مواد را تعیین میکند.
❇️نحوه ارتعاش ریسمانها، تعیینکننده اجزاء تشکیلدهنده عالم است.
نظریه ریسمان برخی حقایق را بر ما آشکار کرده که کوانتوم یا نسبیت قادر به آشکار کردن آنها نبود. برای نمونه طبق نسبیت عام، فضا میتواند پیچ و تاب بخورد، اما نمیتواند پاره شود. نظریه ریسمان بیان میکند که همواره انیشتین درست فکر نمیکرده است. در حقیقت اگر به اندازهای بسیار زیاد کوچک شویم، خواهیم دید که در پوسته فضا-زمان نیز شکافهایی وجود دارد که میتوانند با گذشت زمان رشد کرده یا از بین بروند. بنابراین طبق نظریه ریسمان میتوان صفحه فضا-زمان را سوراخ کرده و دو نقطه از آن را به یکدیگر متصل کرد. جالب است بدانید این دو سوراخ مرتبط با هم ناحیهای از فضا تحت عنوان کرمچاله را بوجود میآورد که میتوان با استفاده از آن در زمانی کوتاه به دوردستها دسترسی داشت.
🛑ساختار کرمچاله فضایی
از دیگر نتایج مهم نظریه ریسمان این است که میتوان با استفاده از نحوه ارتعاش آنها نوع ذره بنیادی تولید شده را تعیین کرد. برای نمونه، الکترون، شکل خاصی از ارتعاش را نتیجه میدهد. این نوع از ارتعاش با ارتعاش ریسمان به منظور تولید پروتون متفاوت است. توجه داشته باشید که نظریه ریسمان به چندین شکل مختلف ارائه شده، اما پایه ریاضیاتی آنها یکسان هستند.
گرانش
الکترومغناطیس
هستهای قوی
هستهای ضعیف
با کشف این چهار نیرو، تلاش بسیاری به منظور واحد کردن آنها در یک نظریه صورت گرفته است. مکانیک کوانتوم بستری است که با استفاده از آن میتوان سه نیروی هستهای قوی، ضعیف و الکترومغناطیس را توجیه کرد. اما گرانش را نمیتوان به این سه نیرو اضافه کرد. به طور دقیقتر مکانیک کوانتوم و نسبیت را نمیتوان در یک بسترِ واحد قرار داد. هدف اصلی انیشتین، واحد کردن تمامی این چهار نیرو بود. او سالهای بسیاری را در مقابل کوانتوم مکانیک مقاومت کرد و بسیاری معتقدند که این نظریه را قلبا قبول نداشت. انیشتین بدون دستیابی به راهحلی برای واحد کردن نیروها در سال ۱۹۵۵ درگذشت.
🌇یکی از مسائل مهم فیزیک، ادغام نیروی گرانش با دیگر نیروهای بنیادی طبیعت است.
به نظر میرسید مسئله واحد کردن نیروها با درگذشت انیشتین تمام شده تا اینکه ستارهشناسی به نام
«روی پاتریک کِر» با حل معادلات تانسوری نسبیت عام برای یک جرم بسیار سنگین به این نتیجه رسید که فضا-زمان اطراف آن چنان در هم تنیده میشود که سوراخ شده و منجر به ایجاد یک سیاهچاله در بستر فضا-زمان میشود. گرانش اطراف یک سیاهچاله نیز چنان قدرتمند است که حتی نور نیز نمیتواند از آن عبور کند. مرکز یک سیاهچاله بسیار کوچک و بسیار سنگین است. فیزیکِ اجرام بسیار کوچک با مکانیک کوانتومی و اجرام بسیار سنگین با نسبیت توضیح داده میشود. اما یک سیاهچاله هر دوی این ویژگیها را دارا است. بنابراین از کدامیک بهمنظور توصیف یک سیاهچاله باید استفاده کرد. از طرفی استفاده همزمان آنها نیز امکانپذیر نیست. دلیل این امر قابل جمع نبودن این دو نظریه با هم است.
برخی از دانشمندان همچون تئودور کالوزا نیز به دنبال یگانهسازی نیروها بودند. اکثر این نظریهها مبتنی بر ابعاد بیشتر است. اما تصور کردن این ابعاد، سوالات زیر را مطرح خواهد کرد.
ابعاد اضافه احتمالی کجا قرار داشته و چگونه میتوان آنها را توصیف کرد؟
آیا با واحد کردن نیروها می توان کل کیهان را توصیف کرد؟
دو سوال بالا، از جمله مهمترین سوالاتی هستند که برای هر دانشمندی که در جستوجوی راهحلی برای واحد کردن نیروها است، مطرح میشود. برای اولین بار، اسکارکلاین، به سوال اول پاسخ داد. این دانشمند سوئدی دو مورد زیر را بیان کرد:
1⃣ابعاد اضافه را نمیتوان مشاهده کرد.
2⃣ابعاد اضافی، حلقه شده و بسیار کوچک هستند.
برای نمونه شخصی که در طبقه بالای یک ساختمان قرار دارد، خودروی پارک شده در خیابان را به صورت یک نقطه و فضایی تکبعدی میبیند؛ اما شخصی که در خیابان قدم میزند، طول، عرض و ارتفاع آن را نیز میتواند مشاهده کند.
به منظور پاسخ به سوال دوم، انیشتین تلاش کرد که معادلات نظریه نسبیت را در مقیاس الکترونی حل کند. اما این نظریه در این مقیاس پاسخ درستی (مطابق به کوانتوم مکانیک) را بدست نمیآورد.
♻️نظریه ریسمان
در بازهای زمانی کسی به متحد کردن نیروها فکر نمیکرد. فراموش نکنید که یگانه کردن نیروها سرنخی برای یگانه کردن قوانین فیزیکی محسوب میشود. در دهه ۱۹۷۰ نظریهای تحت عنوان نظریه ریسمان بوجود آمد. نظریه ریسمان بیان میکند که تمامی اجزاء هستی همچون ستارهها، سیارهها یک درخت یا حتی پروتونها و الکترونها از ارتعاش ریسمانهایی از انرژی بوجود آمدهاند. نحوه ارتعاش این بندهای انرژی، نوع نیروها و حتی مواد را تعیین میکند.
❇️نحوه ارتعاش ریسمانها، تعیینکننده اجزاء تشکیلدهنده عالم است.
نظریه ریسمان برخی حقایق را بر ما آشکار کرده که کوانتوم یا نسبیت قادر به آشکار کردن آنها نبود. برای نمونه طبق نسبیت عام، فضا میتواند پیچ و تاب بخورد، اما نمیتواند پاره شود. نظریه ریسمان بیان میکند که همواره انیشتین درست فکر نمیکرده است. در حقیقت اگر به اندازهای بسیار زیاد کوچک شویم، خواهیم دید که در پوسته فضا-زمان نیز شکافهایی وجود دارد که میتوانند با گذشت زمان رشد کرده یا از بین بروند. بنابراین طبق نظریه ریسمان میتوان صفحه فضا-زمان را سوراخ کرده و دو نقطه از آن را به یکدیگر متصل کرد. جالب است بدانید این دو سوراخ مرتبط با هم ناحیهای از فضا تحت عنوان کرمچاله را بوجود میآورد که میتوان با استفاده از آن در زمانی کوتاه به دوردستها دسترسی داشت.
🛑ساختار کرمچاله فضایی
از دیگر نتایج مهم نظریه ریسمان این است که میتوان با استفاده از نحوه ارتعاش آنها نوع ذره بنیادی تولید شده را تعیین کرد. برای نمونه، الکترون، شکل خاصی از ارتعاش را نتیجه میدهد. این نوع از ارتعاش با ارتعاش ریسمان به منظور تولید پروتون متفاوت است. توجه داشته باشید که نظریه ریسمان به چندین شکل مختلف ارائه شده، اما پایه ریاضیاتی آنها یکسان هستند.
این نظریه با انواع HO ،IIB ،I ،IIA و HE شناخته میشوند.
شاید شما نیز به این پارادوکس فکر کرده باشید که ما به دنبال یک نظریه واحد بودیم اما پنج نظریه ریسمان ارائه شده است. در سال ۱۹9۵، کنفرانسی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی برگزار شد. «ادوارد ویتن» در این کنفرانس ۵ تئوری را ذاتا یک دیدگاه یکسان با زاویههای متفاوت نامید و تمامی آنها را «تئوری M-Theory) «M) نامید.
این پیشنهاد، انقلابی در زمینه فیزیک محسوب میشود.
بدون استفاده از نظریه M، به منظور توصیف کیهان با ریسمان، به ۱۰ بعد نیاز داریم. از این ابعاد، ۳ بعد فضا، ۱ بعد زمان و ۶ بعد ریزتابهای درونی ریسمانها نشان میدهند. ادوارد ویتن در نظریه M، بعدی جدید نیز اضافه کرد. بعد اضافه شده توسط ویتن، قابلیتی انعطافپذیر را به ریسمان میدهد. این بعد بیان میکند که چگونه یک ریسمان میتواند رشد کرده و توسعه یابد.
یکی از نتایج جالبِ نظریه ریسمان، وجود عالم درون یک پوسته است. ابعاد این پوسته بیشتر از ابعاد عالم است. از این رو ذرات و اتمهای قرار گرفته در این عالم قادر نخواهند بود فضای بیرون از این پوسته را درک کنند.
برای درک بهتر، یک میز بیلیارد را تصور کنید. فرض کنید خود میز فضایی سهبعدی بوده و توپهای قرار گرفته روی آن، اتمها و ذرات تشکیلدهنده عالم باشند. با برخورد توپهای قرار گرفته روی میز به یکدیگر، امواج صوتی در طول میز منتشر میشود. طبق نظریه ریسمان، امواج گرانشی نیز میتوانند در نتیجه پیچ و تاب خوردن صفحه فضا-زمان منتشر شده و به خارج از این عالم منتقل شود.
نظریه M دیدگاهی متفاوت را نسبت به ۴ نیروی موجود در طبیعت و همچنین اجزا تشکیلدهنده عالم ارائه میدهد. در حقیقت این تئوری بیان میکند که هرچه در عالم وجود دارد از ارتعاشات رشتههای انرژی تشکیل شده است. این رشتهها میتوانند حلقههایی بسته یا باز باشند. شاید معروفترین حلقه بسته موجود در طبیعت، گراویتون است. این ذره یا همان حلقه بسته، عامل انتقال نیروی گرانشی است. حلقههای بسته، رشتههایی محسوب میشوند که میتوانند میان عوالم مختلف انتقال یابند. از این رو به نظر میرسد اگر عوالم دیگری وجود داشته باشد، میتوان با استفاده از امواج گرانشی با آنها ارتباط برقرار کرد. میدانهای نیرو از ذرات مختلفی تحت عنوان بوزون ساخته شدهاند. این ذرات، عامل انتقال نیرو تلقی میشوند.
✳️جهانهای چندگانه
زمانی تصور بر آن بود که زمین مرکز عالم است. بعدا گالیله و کوپرنیک نشان دادند که زمین نه تنها مرکز عالم بلکه مرکز منظومه شمسی نیز محسوب نمیشود. حتی منظومه شمسی و کهکشان راه شیری نیز مرکز عالم نیستند. اگر به همین صورت پیش برویم این سوال میتواند مطرح شود که آیا عالم دیگری نیز به جز آنچه در آسمان میبینیم، وجود دارد؟ در حقیقت ممکن است همچون سیاره، منظومه یا کهشکان، بینهایت عالم یا جهان دیگر نیز وجود داشته باشد.
همانطور که احتمالا میدانید جهانی که در آن قرار گرفتهایم در نقطهای متراکم بوده و ۱۴ میلیارد سال قبل انفجاری عظیم رخ میدهد. این انفجار تحت عنوان مهبانگ یا بیگبنگ شناخته میشود. برخی از فیزیکدانها همچون «الکس ویلنکن» (Alex Vilenken) نظریهای را ارائه کردند که در آن جهان به صورت تورمی رشد میکند. اما طبق این نظریه، سوخت اولیه به منظور رخ دادن بیگبنگ بسیار بیشتر از مقدار مورد نیاز است. از این رو این انرژی میتواند منشا بسیاری دیگر از انفجارها نیز باشد.
فرآیند توسعه مهبانگ در ۱۳.۷ میلیارد سال
بهمنظور توضیح بیشتر جهانهای چندگانه اندکی به عقب بر میگردیم. همانطور که در بالا نیز بیان شد، کیهان پس از بیگ بنگ در حال انبساط است. اما به نظر شما این سرعت انبساط در حال زیاد شدن یا کم شدن است؟ کیهان از اجرام بزرگی همچون کهکشانها تشکیل شدند که یکدیگر را جذب میکنند. از این رو به نظر میرسد که سرعت انبساط باید در حال کاهش باشد. اما در اواخر قرن گذشته و طی اندازهگیریهایی مشخص شد که سرعت انبساط کیهان در حال افزایش است. این تناقض نشان میدهد نوعی از انرژی باید در عالم وجود داشته باشد که ما آن را نمیبینیم. این انرژی تحت عنوان انرژی تاریک شناخته میشود. حدود 68 درصد از کیهان از انرژی تاریک ساخته شده است. جالب است بدانید شکلهای مختلفی از ارتعاش، شکلهای متفاوتی از انرژی تاریک و در نتیجه جهانهای متفاوتی را ایجاد میکند. بنابراین اگر در جهانی دیگر شکل ارتعاش این ریسمانها همانند کیهانی باشد که در آن قرار گرفتهایم، در این صورت ممکن است موجودات قرار گرفته در آن جهان نیز شبیه ما باشند.
شاید شما نیز به این پارادوکس فکر کرده باشید که ما به دنبال یک نظریه واحد بودیم اما پنج نظریه ریسمان ارائه شده است. در سال ۱۹9۵، کنفرانسی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی برگزار شد. «ادوارد ویتن» در این کنفرانس ۵ تئوری را ذاتا یک دیدگاه یکسان با زاویههای متفاوت نامید و تمامی آنها را «تئوری M-Theory) «M) نامید.
این پیشنهاد، انقلابی در زمینه فیزیک محسوب میشود.
بدون استفاده از نظریه M، به منظور توصیف کیهان با ریسمان، به ۱۰ بعد نیاز داریم. از این ابعاد، ۳ بعد فضا، ۱ بعد زمان و ۶ بعد ریزتابهای درونی ریسمانها نشان میدهند. ادوارد ویتن در نظریه M، بعدی جدید نیز اضافه کرد. بعد اضافه شده توسط ویتن، قابلیتی انعطافپذیر را به ریسمان میدهد. این بعد بیان میکند که چگونه یک ریسمان میتواند رشد کرده و توسعه یابد.
یکی از نتایج جالبِ نظریه ریسمان، وجود عالم درون یک پوسته است. ابعاد این پوسته بیشتر از ابعاد عالم است. از این رو ذرات و اتمهای قرار گرفته در این عالم قادر نخواهند بود فضای بیرون از این پوسته را درک کنند.
برای درک بهتر، یک میز بیلیارد را تصور کنید. فرض کنید خود میز فضایی سهبعدی بوده و توپهای قرار گرفته روی آن، اتمها و ذرات تشکیلدهنده عالم باشند. با برخورد توپهای قرار گرفته روی میز به یکدیگر، امواج صوتی در طول میز منتشر میشود. طبق نظریه ریسمان، امواج گرانشی نیز میتوانند در نتیجه پیچ و تاب خوردن صفحه فضا-زمان منتشر شده و به خارج از این عالم منتقل شود.
نظریه M دیدگاهی متفاوت را نسبت به ۴ نیروی موجود در طبیعت و همچنین اجزا تشکیلدهنده عالم ارائه میدهد. در حقیقت این تئوری بیان میکند که هرچه در عالم وجود دارد از ارتعاشات رشتههای انرژی تشکیل شده است. این رشتهها میتوانند حلقههایی بسته یا باز باشند. شاید معروفترین حلقه بسته موجود در طبیعت، گراویتون است. این ذره یا همان حلقه بسته، عامل انتقال نیروی گرانشی است. حلقههای بسته، رشتههایی محسوب میشوند که میتوانند میان عوالم مختلف انتقال یابند. از این رو به نظر میرسد اگر عوالم دیگری وجود داشته باشد، میتوان با استفاده از امواج گرانشی با آنها ارتباط برقرار کرد. میدانهای نیرو از ذرات مختلفی تحت عنوان بوزون ساخته شدهاند. این ذرات، عامل انتقال نیرو تلقی میشوند.
✳️جهانهای چندگانه
زمانی تصور بر آن بود که زمین مرکز عالم است. بعدا گالیله و کوپرنیک نشان دادند که زمین نه تنها مرکز عالم بلکه مرکز منظومه شمسی نیز محسوب نمیشود. حتی منظومه شمسی و کهکشان راه شیری نیز مرکز عالم نیستند. اگر به همین صورت پیش برویم این سوال میتواند مطرح شود که آیا عالم دیگری نیز به جز آنچه در آسمان میبینیم، وجود دارد؟ در حقیقت ممکن است همچون سیاره، منظومه یا کهشکان، بینهایت عالم یا جهان دیگر نیز وجود داشته باشد.
همانطور که احتمالا میدانید جهانی که در آن قرار گرفتهایم در نقطهای متراکم بوده و ۱۴ میلیارد سال قبل انفجاری عظیم رخ میدهد. این انفجار تحت عنوان مهبانگ یا بیگبنگ شناخته میشود. برخی از فیزیکدانها همچون «الکس ویلنکن» (Alex Vilenken) نظریهای را ارائه کردند که در آن جهان به صورت تورمی رشد میکند. اما طبق این نظریه، سوخت اولیه به منظور رخ دادن بیگبنگ بسیار بیشتر از مقدار مورد نیاز است. از این رو این انرژی میتواند منشا بسیاری دیگر از انفجارها نیز باشد.
فرآیند توسعه مهبانگ در ۱۳.۷ میلیارد سال
بهمنظور توضیح بیشتر جهانهای چندگانه اندکی به عقب بر میگردیم. همانطور که در بالا نیز بیان شد، کیهان پس از بیگ بنگ در حال انبساط است. اما به نظر شما این سرعت انبساط در حال زیاد شدن یا کم شدن است؟ کیهان از اجرام بزرگی همچون کهکشانها تشکیل شدند که یکدیگر را جذب میکنند. از این رو به نظر میرسد که سرعت انبساط باید در حال کاهش باشد. اما در اواخر قرن گذشته و طی اندازهگیریهایی مشخص شد که سرعت انبساط کیهان در حال افزایش است. این تناقض نشان میدهد نوعی از انرژی باید در عالم وجود داشته باشد که ما آن را نمیبینیم. این انرژی تحت عنوان انرژی تاریک شناخته میشود. حدود 68 درصد از کیهان از انرژی تاریک ساخته شده است. جالب است بدانید شکلهای مختلفی از ارتعاش، شکلهای متفاوتی از انرژی تاریک و در نتیجه جهانهای متفاوتی را ایجاد میکند. بنابراین اگر در جهانی دیگر شکل ارتعاش این ریسمانها همانند کیهانی باشد که در آن قرار گرفتهایم، در این صورت ممکن است موجودات قرار گرفته در آن جهان نیز شبیه ما باشند.
در حالت کلی نظریههای ریسمان، جهان تورمی و انرژی تاریک در فیزیک، منجر به خلق جهانهای موازی میشوند. تاکنون آزمایشی به منظور اثبات وجود جهانی دیگر مطرح نشده است. با این حال امواج پسزمینه کیهانی اطلاعاتی را در مورد ۱۴ میلیارد سال قبل به ما میدهند که ممکن است در مورد شناسایی دیگر جهانها مفید باشند. دانشمندان با استفاده از این امواج توانستهاند توزیع دمای کیهان را در ۱۳.۷ میلیارد سال پیش بدست آورند.
♨️توزیع دما ۳۷۵۰۰۰ سال پس از مهبانگ
جالب است بدانید در آن زمان منظومه شمسی وجود نداشت. اختلاف دمایی در نقاط مختلف کیهان عاملی است که منجر به تولد کهکشانها میشود. از این رو در صورت برخورد جهان ما با جهانی موازی، توزیع ارائه شده در این نقشه نیز تغییر خواهد کرد.
در این مطلب با نظریه ریسمان تا حدودی آشنا شدید. همچنین به این سوال نیز پاسخ داده شد که کوچکترین اجزاء عالم چه چیزهایی بوده و مکانیزم کارکرد آنها چگونه است. جالب است بدانید فیزیکدانانی همچون ادوارد ویتن، کامران وفا، دیوید گراس و لئونارد ساسکیند بیشترین تاثیر نقش را در خلق و توسعه این نظریه داشتهاند و کامران وفا نظریه ریسمان و همچنین دو بعدی بودن زمان را مطرح کرد و این دانشمند ایرانی در سطح جهان مشهور می باشد و با توضیح نظریه ریسمان می توانیم خلاصه کتاب قرآن و نظام رشته ای جهان را بهتر مطالعه کنیم
👇👇👇
♨️توزیع دما ۳۷۵۰۰۰ سال پس از مهبانگ
جالب است بدانید در آن زمان منظومه شمسی وجود نداشت. اختلاف دمایی در نقاط مختلف کیهان عاملی است که منجر به تولد کهکشانها میشود. از این رو در صورت برخورد جهان ما با جهانی موازی، توزیع ارائه شده در این نقشه نیز تغییر خواهد کرد.
در این مطلب با نظریه ریسمان تا حدودی آشنا شدید. همچنین به این سوال نیز پاسخ داده شد که کوچکترین اجزاء عالم چه چیزهایی بوده و مکانیزم کارکرد آنها چگونه است. جالب است بدانید فیزیکدانانی همچون ادوارد ویتن، کامران وفا، دیوید گراس و لئونارد ساسکیند بیشترین تاثیر نقش را در خلق و توسعه این نظریه داشتهاند و کامران وفا نظریه ریسمان و همچنین دو بعدی بودن زمان را مطرح کرد و این دانشمند ایرانی در سطح جهان مشهور می باشد و با توضیح نظریه ریسمان می توانیم خلاصه کتاب قرآن و نظام رشته ای جهان را بهتر مطالعه کنیم
👇👇👇
✅خلاصه کتاب “قرآن و نظام رشته ای جهان
نویسنده مرتضی رضوی
مقدمه
کتاب قرآن و نظام رشته ای جهان نوشته مرتضی رضوی یافته های علوم روز را در مواردی تکمیل
می کند مانند قانون گسترش جهان، و در مواردی قانون نو و جدید معرفی می کند که علوم روز از
آن بی خبر است مانند قانون جوشش از مرکز جهان، ویا قانون دخالت حیات در نظام و جریان اصول
فیزیک. و در مواردی نیز اصل یک یافته علمی را به طور مستدل رد می کند مثالً در اواخر کتاب نه
تنها فیزیک نیوتونی نقد اساسی می شود، فیزیک نظری روز نیز درباره »جاذبه« از ریشه و اساس،
مردود می گردد. و خواهی دید که آن چه درباره نظام رشته ای- ریسمانی جهان در این کتاب آمده،
غیر از آن است که به عنوان یک نظریه در غرب مطرح است.
نظریه ی رشته ای در فیزیک ( نظریه ریسمان)، نظریه ای است که بنیادی ترین ذرات در طبیعت را به صورت
ساختارهای یک بعدی وبی نهایت کوچکی به نام رشته توصیف می کند. در مقابل نظریات قراردادی
در فیزیک بنیادی ترین ذرات طبیعت را به صورت ذرات نقطه مانند توصیف می کند. هدف نظریه ی
رشته ترکیب مکانیک کوانتومی با نظریه ی کلی نسبیت است. مکانیک کوانتومی به توصیف رفتار و
نیروهایی که بین اتم ها و ذرات زیر اتمی می پردازد و نظریه ی کلی نسبیت به توصیف نیروهای
گرانش می پردازد.
در بخش اول کتاب نویسنده معتقد است که نظریه ی رشته و ریسمان یک قانون عمومی از ذره تا
کهکشان ها را معرفی می کند که با یک نسق و نظم عام جهان را اداره می کند، لیکن بیگ بنگ
که غربیان به آن پرداخته اند انفجار و آشوب عظیم و ضدنظم و نسق است. اما در اسالم که به این
بحث پرداخته شده و این پرسش که نظام رشته و ریسمان پس از انفجار و پخش ذرات انرژی چگونه
است و آیا دگر بار همان نظام را ایجاد کرده پاسخ داده شده است. در حالیکه غربیان در پاسخ آن
عاجز بوده اند.
قرآن، انفجار اول و دوم را نفخه ی اول و دوم نامیده و از مجموع آن ها به قیامت تعبیر کرده بنابراین
از آغاز پیدایش جهان شش قیامت رخ داده که موجبات گسترش جهان را فراهم نموده است. از این
رو دقت و صحت نظر قرآن را مشاهده می کنیم و نتیجه می گیریم که باید علوم مدرن
تابع آن شود نه اینکه ما با وجود این کتاب آسمانی غنی، سراغ دیگر مکاتب برویم و آنها را الگو قرار
دهیم.
از دیدگاه اسلام ،امت اسالمی موظف است در هر علمی در حد کفایت متخصص داشته باشد هر چند
شناخت مکتب قرآن آسان تر از مکاتب دیگر است چرا که مکتبی فطری است و در هر
علمی خود انسان را برای انسان شرح می دهد اما همانا متخصص شدن در این مکتب به مراتب
سخت تر است. چرا که پس از رحلت رسول خدا )ص
( هر کس به میل خود وارد عرصه اسلام شد از
جمله آیین های معتزلی ، اشعری…بودایی از هند و چین، یونانی به این عرصه راه یافتند و محافل
فکری و علمی را در ظاهر اسلامی به غیر اسلام تبدیل کرده بودند و این مثل این می ماند که مکتب
ریشه دار و قدرتمند اسلام را مامور تغذیه ی انگل هایی در قالب آیین های خرافی شود. همانند
سسک نام درخت انگلی است که چیز کوچکی بود و اندک اندک رشد کرد . با این حال تخصص در
این مکتب نیاز به تفسیر قرآن دارد اما نه بر اساس فرضیات بی اساس هر آیینی که مسلمانان و دیگر
مکتب ها از قرن اول اسلام تا کنون به غلط به پرورش آنان پرداخته اند . قرآن و همچنین جهان و
انسان هر دو کتاب تکوین هستند همانطور که با پیشرفت علم قسمتی از جهان کشف می شود ،
بعدی از ابعاد قرآن نیز آشکار می گردد چرا که علاوه بر گذشتکان به علوم و مسائل آخرالزمان
پرداخته است (مانند تفسیر کلمه صمد در سوره ی توحید و همینطور سه آیه در آغاز سوره ی حدید
که در زمان های مختلف، معانی متعددی در برداشت
اگر یک بررسی کلی در متون تفسیری داشته باشیم در طول زمان آیات قرآن توسط افراد، بر حسب
دیدگاه و عقاید و همچنین برای خالی نبودن عریضه و حتی به اشتباه تفسیر گشته است. برای مثال
در آیات ابتدایی سوره صافات، در معنای لغت صافات اختلافات هست که به نقل از ابن عباس
، مسروق، بصری، قتاده و سدی مراد از صافات ملائکه ای است که در آسمان صف کشیده اند. به نقل
از جبائی مراد هر تک فرشته ای است که بال هایشان را صاف نگاه می دارند. ابومسلم اصفهانی آنرا
جماعت مومنینی می داند که در نماز و جهاد به صف ایستاده اند و طباطبائی در تفسیرالمیزان
که در نوآوری ها ، واقعیات ، دوری از خرافات و تعابیر زیبا سرآمد تفاسیر است، صافات را ملائکه ای
می داند که در صف هایی کارشان حفظ وحی در مقابل شیاطین است.
نویسنده مرتضی رضوی
مقدمه
کتاب قرآن و نظام رشته ای جهان نوشته مرتضی رضوی یافته های علوم روز را در مواردی تکمیل
می کند مانند قانون گسترش جهان، و در مواردی قانون نو و جدید معرفی می کند که علوم روز از
آن بی خبر است مانند قانون جوشش از مرکز جهان، ویا قانون دخالت حیات در نظام و جریان اصول
فیزیک. و در مواردی نیز اصل یک یافته علمی را به طور مستدل رد می کند مثالً در اواخر کتاب نه
تنها فیزیک نیوتونی نقد اساسی می شود، فیزیک نظری روز نیز درباره »جاذبه« از ریشه و اساس،
مردود می گردد. و خواهی دید که آن چه درباره نظام رشته ای- ریسمانی جهان در این کتاب آمده،
غیر از آن است که به عنوان یک نظریه در غرب مطرح است.
نظریه ی رشته ای در فیزیک ( نظریه ریسمان)، نظریه ای است که بنیادی ترین ذرات در طبیعت را به صورت
ساختارهای یک بعدی وبی نهایت کوچکی به نام رشته توصیف می کند. در مقابل نظریات قراردادی
در فیزیک بنیادی ترین ذرات طبیعت را به صورت ذرات نقطه مانند توصیف می کند. هدف نظریه ی
رشته ترکیب مکانیک کوانتومی با نظریه ی کلی نسبیت است. مکانیک کوانتومی به توصیف رفتار و
نیروهایی که بین اتم ها و ذرات زیر اتمی می پردازد و نظریه ی کلی نسبیت به توصیف نیروهای
گرانش می پردازد.
در بخش اول کتاب نویسنده معتقد است که نظریه ی رشته و ریسمان یک قانون عمومی از ذره تا
کهکشان ها را معرفی می کند که با یک نسق و نظم عام جهان را اداره می کند، لیکن بیگ بنگ
که غربیان به آن پرداخته اند انفجار و آشوب عظیم و ضدنظم و نسق است. اما در اسالم که به این
بحث پرداخته شده و این پرسش که نظام رشته و ریسمان پس از انفجار و پخش ذرات انرژی چگونه
است و آیا دگر بار همان نظام را ایجاد کرده پاسخ داده شده است. در حالیکه غربیان در پاسخ آن
عاجز بوده اند.
قرآن، انفجار اول و دوم را نفخه ی اول و دوم نامیده و از مجموع آن ها به قیامت تعبیر کرده بنابراین
از آغاز پیدایش جهان شش قیامت رخ داده که موجبات گسترش جهان را فراهم نموده است. از این
رو دقت و صحت نظر قرآن را مشاهده می کنیم و نتیجه می گیریم که باید علوم مدرن
تابع آن شود نه اینکه ما با وجود این کتاب آسمانی غنی، سراغ دیگر مکاتب برویم و آنها را الگو قرار
دهیم.
از دیدگاه اسلام ،امت اسالمی موظف است در هر علمی در حد کفایت متخصص داشته باشد هر چند
شناخت مکتب قرآن آسان تر از مکاتب دیگر است چرا که مکتبی فطری است و در هر
علمی خود انسان را برای انسان شرح می دهد اما همانا متخصص شدن در این مکتب به مراتب
سخت تر است. چرا که پس از رحلت رسول خدا )ص
( هر کس به میل خود وارد عرصه اسلام شد از
جمله آیین های معتزلی ، اشعری…بودایی از هند و چین، یونانی به این عرصه راه یافتند و محافل
فکری و علمی را در ظاهر اسلامی به غیر اسلام تبدیل کرده بودند و این مثل این می ماند که مکتب
ریشه دار و قدرتمند اسلام را مامور تغذیه ی انگل هایی در قالب آیین های خرافی شود. همانند
سسک نام درخت انگلی است که چیز کوچکی بود و اندک اندک رشد کرد . با این حال تخصص در
این مکتب نیاز به تفسیر قرآن دارد اما نه بر اساس فرضیات بی اساس هر آیینی که مسلمانان و دیگر
مکتب ها از قرن اول اسلام تا کنون به غلط به پرورش آنان پرداخته اند . قرآن و همچنین جهان و
انسان هر دو کتاب تکوین هستند همانطور که با پیشرفت علم قسمتی از جهان کشف می شود ،
بعدی از ابعاد قرآن نیز آشکار می گردد چرا که علاوه بر گذشتکان به علوم و مسائل آخرالزمان
پرداخته است (مانند تفسیر کلمه صمد در سوره ی توحید و همینطور سه آیه در آغاز سوره ی حدید
که در زمان های مختلف، معانی متعددی در برداشت
اگر یک بررسی کلی در متون تفسیری داشته باشیم در طول زمان آیات قرآن توسط افراد، بر حسب
دیدگاه و عقاید و همچنین برای خالی نبودن عریضه و حتی به اشتباه تفسیر گشته است. برای مثال
در آیات ابتدایی سوره صافات، در معنای لغت صافات اختلافات هست که به نقل از ابن عباس
، مسروق، بصری، قتاده و سدی مراد از صافات ملائکه ای است که در آسمان صف کشیده اند. به نقل
از جبائی مراد هر تک فرشته ای است که بال هایشان را صاف نگاه می دارند. ابومسلم اصفهانی آنرا
جماعت مومنینی می داند که در نماز و جهاد به صف ایستاده اند و طباطبائی در تفسیرالمیزان
که در نوآوری ها ، واقعیات ، دوری از خرافات و تعابیر زیبا سرآمد تفاسیر است، صافات را ملائکه ای
می داند که در صف هایی کارشان حفظ وحی در مقابل شیاطین است.
در صورتیکه این دو جریان (فرشتگان و جن )در مقابل هم قرار ندارند یا در مورد لغت تالیات مجاهد و سدی آن را ملائکه ای که کتاب های نازل شده بر انبیاء را بر آن ها می خوانند و برخی قاریان قرآن تفسیر کرده اند. البته رازی
مطابق کیهان شناسی و هستی شناسی خود صافات را به جهان جسمانی و تالیات را به فرشتگان
تفسیر نموده است. اینها نمونه ای از این تفاسیر و اختلافات است که جای بحث در آن بسیار است.
اینکه این تفاسیر به مکتب اسلام راه یافته دارای این اشکال است که فاقد پشتوانه حدیث اند حتی در
تفسیر المیزان نیز به کفایت از احادیث استفاده نشده است. قرآن که به مرور زمان نازل شده و حتی
برای آیندگان و مردمان آخر الزمان نیز می باشد بدیهی است به مرور که ابعاد جدیدی از علم بر
مردم آشکار می شود تفاسیر مستدل تری نیز صورت می گیرد که در آن زمان نزول فهم آن برای
مردم و مفسران مشکل می آمد و این می شد که به جای گفتن نمی دانم دست به خرافه گویی ها در
تفاسیر می زدند و یا بدون دلیل نقل قول می کردند. در بحاراالنوار که جامع ترین منبع حدیثی
ماست از لغات فوق الذکر هیچ حدیثی نقل نگردیده است. دلیل چرائی عدم حدیث در این موضوع بر
می گردد به اینکه پیامبر سخنی در این باره نگفته اند تا با سپری شدن عصرها زمان فهم آن برای
بشر فرا رسد و مسئله را به قواعد زبان عرب واگذار کرده است. مثال واژه های صافات و تالیات هر دو
مونث هستند در صورتیکه با توجه به آیه ۹۹ سوره اسراء و سوره زخرف که خداوند فرشتگان را
بر خلاف پنداشت آن جاهلان، مونث نیافریده ، تفسیر فرشتگان نقض می گردد. این در حالیست
که کلمه ملائکه نیز مونث لفظی است نه حقیقی.
در فقه چندین علم برای استفاده از حدیث به کار می رود. یکی علم رجال که در واقع علم شخصیت
شناسی راویان است، تاریخ علم رجال، علم زبان صرف و نحو و لغت شناسی. اما در این تفاسیر، از
هیچ کدام یک از این علوم بهره برده نشده چرا که در بعضی موارد قواعد زبان را نیز بی راهه استدلال
می کردند. وقتی هر فرقه و مکتبی دست به تفسیر می زند بدیهی است که افسانه ها و کتب تحریفی
مکتب خود را وارد تفاسیر می کند و قواعد را زیر پا می گذارد و یا افراد غیر مسئول در قبال اهل
دانش ، خود را مسئول پاسخ به شبهه ها می دانستند و با هر دلیل نادرست پاسخ خود را توجیه
می کردند. و اینگونه بود که احادیث شیعه هنوز هم کامل وارد عرصه تفسیر نشده اند شاید یک هزارم
مانند تفسیر نورالثقلین و بحاراالنوار.
در برخی از متون تفسیری مربوط به مفسرانی که پیش تر ذکر شدند به یکی دو حدیث بیشتر اشاره
نشده است. اینکه اینجا می گوییم حدیث اصول منظور حدیثی نیست که سند موثقی داشته باشد.
دو اصل در استفاده از احادیث وجود دارد اول اینکه اهل بیت این قاعده را تعریف کردند که هر
حدیثی مخالف قرآن و از زبان ما باشد آن حدیث از ما نیست حتی اگر صحیح ترین سند را داشته
باشد. اصل دوم این است که اگر در آیه ای حدیثی نباشد این ادبیات زبان عرب است که به تفسیر
کمک می نماید
نویسنده در بخش سوم کتاب به چهار زمینه کلی به شرح زیر برای تفسیر آیه ها اشاره می کند :
ویژگی الفاظ و جملات آيه ها: معانی آن ها حول اصول جهان شناسی، کاربرد آن مطابق
قاعده ی ادبی، ساختمان ویژه ی جمله ها
آیه ها از موارد سوگند هستند: و سوگند های قرآن همان برهان است بر خلاف سوگند انسان
که بدون برهان و عاجزانه و آخرین سخن اوست. به طور کل قرآن هفت نوع سوگند دارد که
شامل خداوند، قرآن، پیامبر، کیهان، مدنیت ، طبیعت و قوانین جهان می باشد
سوگندهای این آیات پیرامون معاد هستند: پیامبر قبل از هجرت در مکه در خصوص دعوت
آن ها به توحید و معاد، مسئله ی معاد برای مشرکان پرسش برانگیز بود چرا که از دید
توحیدی بت پرست بودند و در استدلال پذیرش توحید مسئله ای نبود ولی معاد نیازمند
استدلال و آیه بود.
مخاطب این آیات مخاطب تخصصی است : از آنجایی که انسان ها مشکلی پیرامون مسئله ی
توحید ندارند در صورت پذیرش اصل معاد به پرسش های دیگری بر می خورند که در آیات
اولیه ی تفسیر برای مردمان این زمان کفایت می کند.
دیگر نباید دنباله روی علوم غریبان باشیم بلکه با تبیین و تفسیر قرآن که مطابق با واقعیت است آنها را
دنباله روی این الگو قرار دهیم و تا می توانیم از این خرافه گویی ها جلوگیری کنیم. چرا که قرآن ما
پیش از آن ها و کاملا صحیح به این موضوعات علمی پرداخته است. در تفسیر قرآن باید مواردی را
رعایت نماییم از جمله آنکه با استفاده از واقعیات نه فرضیات علوم ،آن را تفسیر کنیم همچنین
استفاده از قواعد علوم تجربی که به حد مسلم بودن نرسیده اند و اجماعی نیستند نادرست است.
مطابق کیهان شناسی و هستی شناسی خود صافات را به جهان جسمانی و تالیات را به فرشتگان
تفسیر نموده است. اینها نمونه ای از این تفاسیر و اختلافات است که جای بحث در آن بسیار است.
اینکه این تفاسیر به مکتب اسلام راه یافته دارای این اشکال است که فاقد پشتوانه حدیث اند حتی در
تفسیر المیزان نیز به کفایت از احادیث استفاده نشده است. قرآن که به مرور زمان نازل شده و حتی
برای آیندگان و مردمان آخر الزمان نیز می باشد بدیهی است به مرور که ابعاد جدیدی از علم بر
مردم آشکار می شود تفاسیر مستدل تری نیز صورت می گیرد که در آن زمان نزول فهم آن برای
مردم و مفسران مشکل می آمد و این می شد که به جای گفتن نمی دانم دست به خرافه گویی ها در
تفاسیر می زدند و یا بدون دلیل نقل قول می کردند. در بحاراالنوار که جامع ترین منبع حدیثی
ماست از لغات فوق الذکر هیچ حدیثی نقل نگردیده است. دلیل چرائی عدم حدیث در این موضوع بر
می گردد به اینکه پیامبر سخنی در این باره نگفته اند تا با سپری شدن عصرها زمان فهم آن برای
بشر فرا رسد و مسئله را به قواعد زبان عرب واگذار کرده است. مثال واژه های صافات و تالیات هر دو
مونث هستند در صورتیکه با توجه به آیه ۹۹ سوره اسراء و سوره زخرف که خداوند فرشتگان را
بر خلاف پنداشت آن جاهلان، مونث نیافریده ، تفسیر فرشتگان نقض می گردد. این در حالیست
که کلمه ملائکه نیز مونث لفظی است نه حقیقی.
در فقه چندین علم برای استفاده از حدیث به کار می رود. یکی علم رجال که در واقع علم شخصیت
شناسی راویان است، تاریخ علم رجال، علم زبان صرف و نحو و لغت شناسی. اما در این تفاسیر، از
هیچ کدام یک از این علوم بهره برده نشده چرا که در بعضی موارد قواعد زبان را نیز بی راهه استدلال
می کردند. وقتی هر فرقه و مکتبی دست به تفسیر می زند بدیهی است که افسانه ها و کتب تحریفی
مکتب خود را وارد تفاسیر می کند و قواعد را زیر پا می گذارد و یا افراد غیر مسئول در قبال اهل
دانش ، خود را مسئول پاسخ به شبهه ها می دانستند و با هر دلیل نادرست پاسخ خود را توجیه
می کردند. و اینگونه بود که احادیث شیعه هنوز هم کامل وارد عرصه تفسیر نشده اند شاید یک هزارم
مانند تفسیر نورالثقلین و بحاراالنوار.
در برخی از متون تفسیری مربوط به مفسرانی که پیش تر ذکر شدند به یکی دو حدیث بیشتر اشاره
نشده است. اینکه اینجا می گوییم حدیث اصول منظور حدیثی نیست که سند موثقی داشته باشد.
دو اصل در استفاده از احادیث وجود دارد اول اینکه اهل بیت این قاعده را تعریف کردند که هر
حدیثی مخالف قرآن و از زبان ما باشد آن حدیث از ما نیست حتی اگر صحیح ترین سند را داشته
باشد. اصل دوم این است که اگر در آیه ای حدیثی نباشد این ادبیات زبان عرب است که به تفسیر
کمک می نماید
نویسنده در بخش سوم کتاب به چهار زمینه کلی به شرح زیر برای تفسیر آیه ها اشاره می کند :
ویژگی الفاظ و جملات آيه ها: معانی آن ها حول اصول جهان شناسی، کاربرد آن مطابق
قاعده ی ادبی، ساختمان ویژه ی جمله ها
آیه ها از موارد سوگند هستند: و سوگند های قرآن همان برهان است بر خلاف سوگند انسان
که بدون برهان و عاجزانه و آخرین سخن اوست. به طور کل قرآن هفت نوع سوگند دارد که
شامل خداوند، قرآن، پیامبر، کیهان، مدنیت ، طبیعت و قوانین جهان می باشد
سوگندهای این آیات پیرامون معاد هستند: پیامبر قبل از هجرت در مکه در خصوص دعوت
آن ها به توحید و معاد، مسئله ی معاد برای مشرکان پرسش برانگیز بود چرا که از دید
توحیدی بت پرست بودند و در استدلال پذیرش توحید مسئله ای نبود ولی معاد نیازمند
استدلال و آیه بود.
مخاطب این آیات مخاطب تخصصی است : از آنجایی که انسان ها مشکلی پیرامون مسئله ی
توحید ندارند در صورت پذیرش اصل معاد به پرسش های دیگری بر می خورند که در آیات
اولیه ی تفسیر برای مردمان این زمان کفایت می کند.
دیگر نباید دنباله روی علوم غریبان باشیم بلکه با تبیین و تفسیر قرآن که مطابق با واقعیت است آنها را
دنباله روی این الگو قرار دهیم و تا می توانیم از این خرافه گویی ها جلوگیری کنیم. چرا که قرآن ما
پیش از آن ها و کاملا صحیح به این موضوعات علمی پرداخته است. در تفسیر قرآن باید مواردی را
رعایت نماییم از جمله آنکه با استفاده از واقعیات نه فرضیات علوم ،آن را تفسیر کنیم همچنین
استفاده از قواعد علوم تجربی که به حد مسلم بودن نرسیده اند و اجماعی نیستند نادرست است.
گفته می شود نباید راه را برای علوم تجربی به عرصه تفسیر باز کرد، همانطور که آیات کیهان شناسی
قرآن به افلاک نه گانه ارسطو تفسیر شد در اینجا باید خاطر نشان شد که افلاک ارسطویی خیالی بود
نه تجربی و البته مسلم نبود. همچنین تفسیر قرآن درباره نوع انسان بر اساس فرضیه داروینسم که
غیر طبیعی است و با قوانین طبیعت مغایر است، نادرست خواهد بود.
در ادامه به تفسیر چند آیات اولیه ی سوره های پنجگانه قرآن سوره های کیهان شناسی
می پردازیم
.سوره عادیات: در فهرست های معروف سوره مکی است و کوتاهی و سنگینی آیات و آهنگ سخن، نشان دهنده مکی بودن سوره است. در این سوره پیرامون ذره شناسی و ساختار اتم صحبت شده است. در ابتدا تفسیر را از معنی سوره آغاز می کنیم. عادیات در لفظ از ماده عدو می باشد و در لغت چهار معنی را شامل می شود:
جاری شد- حرکت و سرعت -از کنارش گذشت و منصرف شد-حرکت پادساعتگرد و در پی همدیگر حرکت
کردن – در پی هم بودن( که تمامی موارد ویژگی های بیانگر الکترون های اتم می باشد.
حال به تفسیر آیات آن می پردازیم:
💥و العادیات ضبحا: با توجه به کلمات ضبحت ، المضبوحه خصوصیات صدائی نه شیهه نه همهمه و
آتش نهفته مربوط به الکترون اتم می باشد. تنوین ضبحا علامت نکره هست. پس الکترون ها در خود
آتشی نهفته دارند. سوگند به الکترون ها که با حرکت دورانی سریع و آتش نهفته جاری هستند
فالموریات قدحا: موریات اسم فاعل باب افعال از ماده وری. موری یعنی چیزی که آتش خود را بروز
دهد و موریات چیزهایی که آتش نهفته شان را بروز می دهند. قدحا با تنوین، اخگر نکره و ناشناخته.
در واقع به زبان امروزه اتصال دو سر سیم برق که اخگر الکتریسیته را ایجاد نماید. آنان که از
خودشان آتشی به صورت اخگر بروز می دهند
فالمغیرات صبحا: مغیرات از ماده غور- اغار آغاره به سرعت راه رفت آن را محکم
ریسید( و صبحا از مصباح )هر چیزی نورانی( و صبح )اولین نور( و با توجه به تنوین نکره برق
ناشناخته معنی می شود. در واقع اشاره به قرار گرفتن اتم ها و الکترون هایشان و هسته آن که در
کنار هم که صف و رشته ها را به وجود می آورند. به شتاب روندگانی که رشته تشکیل می دهند و با
خود برق دارند
فاثرن به نقعا: دو شقه کردن( که اشاره به هسته اتم دارد که از دو بخش تشکیل شده
پروتون و نوترون. پس الکترون ها حفظ می کنند در میانشان یک شیء دو شقه را
فوسطن به جمعا: وسطن از باب تفعیل از ماده وسط. در واقع الکترون ها هسته را که از نوترون و
پروتون جمع و تشکیل شده است را در میانشان در برگرفته اند. ضمیر )ه( در به نشانه آن است که
همه ی آن ها یک واقعیت واحد به نام الکترون دارند در صورتیکه واقعیت های متعدد با ضمیر ها
می آیند. به وسیله شتاب الکترون یک جمع را در میان گرفته اند
💥 سوره مرسلات: این سوره مکی است. در تفسیر کلی آن می توان گفت که جهان همواره در
حل گسترش است. خداوند ماده اولیه جهان را ایجاد نموده است به اینصورت که کن فیکون
و در حال بزرگ شدن می باشد. در صورتیکه بر خلاف تصور دانشمندان، جهان در اثر انفجار
عظیم بیگ بنگ رخ نداده است بلکه پس از مرحله ایجاد، شش انفجار عظیم را پشت سر
گذاشته که در واقع حادثه ای درون جهانی هستند و این گسترش انبساطی نیست. از آنجا که
مواد و انرژی مرکز جهان به اطراف پخش می شوند از مرکز به شش جانب( مرسل یا گسیل
می شوند و موجبات بزرگی جهان را فراهم می کنند. حال به تفسیر آیات این سوره
می پردازیم:
و المرسلات عرفا: مرسلات اسم مفعول از باب افعال و از ماده رسل به معنای گسیل شده،
فرستاده شده . عرفا با توجه به تنوین نکره موی یال اسب تفسیر می شود. پس خداوند پدیده
اولیه جهان را با امر ایجاد کرده و بعد جریان خلق را در آن به راه انداخته است. پس این امر
خداوند است که از مرکز عالم رشته هایی شبیه یال اسب به شش جهت اطراف رانده شوند و بر
گستره جهان بیافزایند. سوگند به گسیل شدگانی که به صورت رشته ها در کنار هم می روند
فالعاصفات عصفا: العاصفات اسم فاعل از ماده عصف – عصف الریح: حرکت شدید باد- وزش. که
وزندگانی هستند ناشناخته
و الناشرات نشرا: ناشرات از دو ماده نَشَرَ و نَشِرَ به ترتیب معرف وزیدن و منتشر کردن می باشد.
نشرا هم با توجه به تنوین نکره انتشار ناشناخته معنی می شود. سوگند به پخش شوندگانی که
یک پخش شدن ویژه و ناشناخته دارند
قرآن به افلاک نه گانه ارسطو تفسیر شد در اینجا باید خاطر نشان شد که افلاک ارسطویی خیالی بود
نه تجربی و البته مسلم نبود. همچنین تفسیر قرآن درباره نوع انسان بر اساس فرضیه داروینسم که
غیر طبیعی است و با قوانین طبیعت مغایر است، نادرست خواهد بود.
در ادامه به تفسیر چند آیات اولیه ی سوره های پنجگانه قرآن سوره های کیهان شناسی
می پردازیم
.سوره عادیات: در فهرست های معروف سوره مکی است و کوتاهی و سنگینی آیات و آهنگ سخن، نشان دهنده مکی بودن سوره است. در این سوره پیرامون ذره شناسی و ساختار اتم صحبت شده است. در ابتدا تفسیر را از معنی سوره آغاز می کنیم. عادیات در لفظ از ماده عدو می باشد و در لغت چهار معنی را شامل می شود:
جاری شد- حرکت و سرعت -از کنارش گذشت و منصرف شد-حرکت پادساعتگرد و در پی همدیگر حرکت
کردن – در پی هم بودن( که تمامی موارد ویژگی های بیانگر الکترون های اتم می باشد.
حال به تفسیر آیات آن می پردازیم:
💥و العادیات ضبحا: با توجه به کلمات ضبحت ، المضبوحه خصوصیات صدائی نه شیهه نه همهمه و
آتش نهفته مربوط به الکترون اتم می باشد. تنوین ضبحا علامت نکره هست. پس الکترون ها در خود
آتشی نهفته دارند. سوگند به الکترون ها که با حرکت دورانی سریع و آتش نهفته جاری هستند
فالموریات قدحا: موریات اسم فاعل باب افعال از ماده وری. موری یعنی چیزی که آتش خود را بروز
دهد و موریات چیزهایی که آتش نهفته شان را بروز می دهند. قدحا با تنوین، اخگر نکره و ناشناخته.
در واقع به زبان امروزه اتصال دو سر سیم برق که اخگر الکتریسیته را ایجاد نماید. آنان که از
خودشان آتشی به صورت اخگر بروز می دهند
فالمغیرات صبحا: مغیرات از ماده غور- اغار آغاره به سرعت راه رفت آن را محکم
ریسید( و صبحا از مصباح )هر چیزی نورانی( و صبح )اولین نور( و با توجه به تنوین نکره برق
ناشناخته معنی می شود. در واقع اشاره به قرار گرفتن اتم ها و الکترون هایشان و هسته آن که در
کنار هم که صف و رشته ها را به وجود می آورند. به شتاب روندگانی که رشته تشکیل می دهند و با
خود برق دارند
فاثرن به نقعا: دو شقه کردن( که اشاره به هسته اتم دارد که از دو بخش تشکیل شده
پروتون و نوترون. پس الکترون ها حفظ می کنند در میانشان یک شیء دو شقه را
فوسطن به جمعا: وسطن از باب تفعیل از ماده وسط. در واقع الکترون ها هسته را که از نوترون و
پروتون جمع و تشکیل شده است را در میانشان در برگرفته اند. ضمیر )ه( در به نشانه آن است که
همه ی آن ها یک واقعیت واحد به نام الکترون دارند در صورتیکه واقعیت های متعدد با ضمیر ها
می آیند. به وسیله شتاب الکترون یک جمع را در میان گرفته اند
💥 سوره مرسلات: این سوره مکی است. در تفسیر کلی آن می توان گفت که جهان همواره در
حل گسترش است. خداوند ماده اولیه جهان را ایجاد نموده است به اینصورت که کن فیکون
و در حال بزرگ شدن می باشد. در صورتیکه بر خلاف تصور دانشمندان، جهان در اثر انفجار
عظیم بیگ بنگ رخ نداده است بلکه پس از مرحله ایجاد، شش انفجار عظیم را پشت سر
گذاشته که در واقع حادثه ای درون جهانی هستند و این گسترش انبساطی نیست. از آنجا که
مواد و انرژی مرکز جهان به اطراف پخش می شوند از مرکز به شش جانب( مرسل یا گسیل
می شوند و موجبات بزرگی جهان را فراهم می کنند. حال به تفسیر آیات این سوره
می پردازیم:
و المرسلات عرفا: مرسلات اسم مفعول از باب افعال و از ماده رسل به معنای گسیل شده،
فرستاده شده . عرفا با توجه به تنوین نکره موی یال اسب تفسیر می شود. پس خداوند پدیده
اولیه جهان را با امر ایجاد کرده و بعد جریان خلق را در آن به راه انداخته است. پس این امر
خداوند است که از مرکز عالم رشته هایی شبیه یال اسب به شش جهت اطراف رانده شوند و بر
گستره جهان بیافزایند. سوگند به گسیل شدگانی که به صورت رشته ها در کنار هم می روند
فالعاصفات عصفا: العاصفات اسم فاعل از ماده عصف – عصف الریح: حرکت شدید باد- وزش. که
وزندگانی هستند ناشناخته
و الناشرات نشرا: ناشرات از دو ماده نَشَرَ و نَشِرَ به ترتیب معرف وزیدن و منتشر کردن می باشد.
نشرا هم با توجه به تنوین نکره انتشار ناشناخته معنی می شود. سوگند به پخش شوندگانی که
یک پخش شدن ویژه و ناشناخته دارند
فالفارقات فرقا: فارقات از ماده فرق به معنای جدا شدن . اینجا می توان گفت گسیل شدگان که باحالت رشته ای و شدید می وزند به دو بخش جدا می شوند که تبدیل به دو بخش اتم و کره و
دیگری انرژی جهان می باشند. که تقسیم کنندگانی هستند، یک تقسیم خاص و ناشناخته
فالملقیات ذکرا: ملقیات اسم فاعل از ماده لقی به معنای رساندن. ذکر به معنای سخن محکم و
استوار می باشد. مراد از آیه گسیل شدگان مامور هستند امر محکم و استوار که مرتبا نو
پدیدشان به پیشینیان فشار آورند تا پیش روند که در واقع بیانگر آن است این ماموریت سراسر
کائنات است. که القا کنندگان هستند یک پیام را
عذراًً او نذراً: عذر به معنای گره کردن چیزی به چیزی. و نذا از ماده نذر به معنای پیش روندگی.
این آیه توضیح همان امر است که گسیل شده ها یا به گره (ماده) تبدیل می شوند و یا به صورت
انرژی پیش می روند. (گره خوردن یا پیشرو شدن)
💥 سوره صافات: این سوره نیز مکی است. انرژی صرفا ماهیتی موجی ندارد بلکه در عین مواج
بودن رشته ای نیز هست و جهان از همین صف انرژی ها و صف مواد تشکیل شده است.
اینک به تفسیر این سوره می پردازیم.
و الصافات صفا: صافات اسم فاعل از ماده صف. جهان سراسر از صف تشکیل شده است از صف
انرژی ها به صورت رشته گرفته شده تا صف مواد اعم از اتم، میکروب و … با توجه به تنوین نکره
صفا منظور صفی ناشناخته از نظر بشریت است. سوگند به صف کشندگانی که صف شان یک
صف ناشناخته و نامانوس است
فالزاجرات زجرا: زجر به معنای رانش. از آنجا که پیش تر اشاره شد به اینکه ایجاد شده های نو،
ایجاد شده های پیشین را به جلو می رانند در واقع این رانش است که موجبات گسترش جهان را
فراهم می کند که اگر این قانون رانش نبود ماده اولیه در همان بعد کوچک باقی می ماند. پس
به رانندگانی که رانش شان یک رانش ناشناخته است
فالتالیات ذکرا: تالی به معنای دنبال کننده. در اینجا منظور دنبال کننده ی آن قانون امر خداوند
می باشد. پس دنبال کنندگانی که به دنبال یک امر ویژه و ناشناخته می روند
💥 سوره ذاریات: این سوره نیز جزو سوره های مکی می باشد. در ارتباط با این سوره می توان
گفت که ذرات از مرکز جهان به شش جهت پخش می شوند در این راستا سراسر این هستی
پخش کننده و پخش شونده هستند. در ادامه به تفسیر این سوره نیز می پردازیم.
والذاریات ذروا: ذاریات جمع ذاریه اسم فاعل است پراکنده کردن و ذروا نیز نکره است. سوگند به
وزندگان شدید که پخش می کنند یک پخش کردن ناشناخته برای مردم
فالحملات وقراً: حملات به معنای باردارها و وقراً یک وزن، یک بار ناشناخته برای عموم. ایجاد
کنندگان در مرکز جهان ابتدا فقط به صورت انرژی ایجاد می شوند سپس بخشی از آن ها به اتم،
مواد و کرات تبدیل می شوند. پس آن هایی که حمل می کنند باری را که یک بار ناشناخته
فالجاریات یسراً: هم لفظ جاریات نشانگر نرمی، قانونمندی و آسانی حرکت هاست و هم کلمه
یسرا بر آن تنصیص می کند. در واقع این حرکت های شدید و سریع همگی حرکت نرم هستند.
)پس آن ها که حرکت شان یک جریان نرم است و ناشناخته برای عموم.
فالمقسمات امراً: همگی به دنبال امر کن فیکون در حال ماموریت هستند. که دو جنبه دارد یکی
تبدیل شدن به ماده و دیگری باقی ماندن در حالت انرژی. پس به آن ها که تقسیم کنندگان
یک امر هستند، امری ویژه و ناشناخته برای مردم.
💥 سوره نازعات: پنج آیه اول این سوره مکی مورد بحث ماست. بر دو سبک می توان ترجمه کرد
بر پایه فیزیک نیوتنی و غیر نیوتنی. در این کتاب فیزیک نیوتنی را مغایر با مکتب قرآن و
تصور می کند و بر این عقیده هست که دافعه موجب گسترش هستی شده است نه
نیروهای جاذبه.
و النازعات غرقا: کلمه نازعات از ماده نزع به معنای غرق شدن. پس از اینکه انرژی به انرژی دیگر
و ماده تقسیم شد مواد نیز همگی درون بخشی دیگر که انرژی است غرق هستند. به طور کلی
همگی در اقیانوس انرژی غرق هستند. سوگند به جدا شوندگانی که در حال غرق هستند
و الناشطات نشطاً: اتم و کل ماده در قیاس با انرژی به یک گره تشبیه شده و حتی جهان با هفت
پوسته اش نیز گره هست. سوگند به گره زنندگان که یک گره ناشناخته و نامانوس است
و السابحات سبحاً: و سوگند به شناورانی که در حالت یک شنای ویژه و ناشناخته برای عموم
هستند.
فالسابقات سبقاً: در پیدایش و گسترش جهان ایجاد شوندگان بر ایجاد شدگان سبقت می گیرند.
این آفرینش به طور ناگهانی نبوده است بلکه مداوم است. پس به پیش روندگانی که سبقت و
پیشروی ویژه و ناشناخته ای دارند
فالمدبرات امراً: تمامی جهان به دنبال آن امر خداوند و پیروی از آن هستند. پس سوگند به آن
ها که امر را دنبال می کنند
دیگری انرژی جهان می باشند. که تقسیم کنندگانی هستند، یک تقسیم خاص و ناشناخته
فالملقیات ذکرا: ملقیات اسم فاعل از ماده لقی به معنای رساندن. ذکر به معنای سخن محکم و
استوار می باشد. مراد از آیه گسیل شدگان مامور هستند امر محکم و استوار که مرتبا نو
پدیدشان به پیشینیان فشار آورند تا پیش روند که در واقع بیانگر آن است این ماموریت سراسر
کائنات است. که القا کنندگان هستند یک پیام را
عذراًً او نذراً: عذر به معنای گره کردن چیزی به چیزی. و نذا از ماده نذر به معنای پیش روندگی.
این آیه توضیح همان امر است که گسیل شده ها یا به گره (ماده) تبدیل می شوند و یا به صورت
انرژی پیش می روند. (گره خوردن یا پیشرو شدن)
💥 سوره صافات: این سوره نیز مکی است. انرژی صرفا ماهیتی موجی ندارد بلکه در عین مواج
بودن رشته ای نیز هست و جهان از همین صف انرژی ها و صف مواد تشکیل شده است.
اینک به تفسیر این سوره می پردازیم.
و الصافات صفا: صافات اسم فاعل از ماده صف. جهان سراسر از صف تشکیل شده است از صف
انرژی ها به صورت رشته گرفته شده تا صف مواد اعم از اتم، میکروب و … با توجه به تنوین نکره
صفا منظور صفی ناشناخته از نظر بشریت است. سوگند به صف کشندگانی که صف شان یک
صف ناشناخته و نامانوس است
فالزاجرات زجرا: زجر به معنای رانش. از آنجا که پیش تر اشاره شد به اینکه ایجاد شده های نو،
ایجاد شده های پیشین را به جلو می رانند در واقع این رانش است که موجبات گسترش جهان را
فراهم می کند که اگر این قانون رانش نبود ماده اولیه در همان بعد کوچک باقی می ماند. پس
به رانندگانی که رانش شان یک رانش ناشناخته است
فالتالیات ذکرا: تالی به معنای دنبال کننده. در اینجا منظور دنبال کننده ی آن قانون امر خداوند
می باشد. پس دنبال کنندگانی که به دنبال یک امر ویژه و ناشناخته می روند
💥 سوره ذاریات: این سوره نیز جزو سوره های مکی می باشد. در ارتباط با این سوره می توان
گفت که ذرات از مرکز جهان به شش جهت پخش می شوند در این راستا سراسر این هستی
پخش کننده و پخش شونده هستند. در ادامه به تفسیر این سوره نیز می پردازیم.
والذاریات ذروا: ذاریات جمع ذاریه اسم فاعل است پراکنده کردن و ذروا نیز نکره است. سوگند به
وزندگان شدید که پخش می کنند یک پخش کردن ناشناخته برای مردم
فالحملات وقراً: حملات به معنای باردارها و وقراً یک وزن، یک بار ناشناخته برای عموم. ایجاد
کنندگان در مرکز جهان ابتدا فقط به صورت انرژی ایجاد می شوند سپس بخشی از آن ها به اتم،
مواد و کرات تبدیل می شوند. پس آن هایی که حمل می کنند باری را که یک بار ناشناخته
فالجاریات یسراً: هم لفظ جاریات نشانگر نرمی، قانونمندی و آسانی حرکت هاست و هم کلمه
یسرا بر آن تنصیص می کند. در واقع این حرکت های شدید و سریع همگی حرکت نرم هستند.
)پس آن ها که حرکت شان یک جریان نرم است و ناشناخته برای عموم.
فالمقسمات امراً: همگی به دنبال امر کن فیکون در حال ماموریت هستند. که دو جنبه دارد یکی
تبدیل شدن به ماده و دیگری باقی ماندن در حالت انرژی. پس به آن ها که تقسیم کنندگان
یک امر هستند، امری ویژه و ناشناخته برای مردم.
💥 سوره نازعات: پنج آیه اول این سوره مکی مورد بحث ماست. بر دو سبک می توان ترجمه کرد
بر پایه فیزیک نیوتنی و غیر نیوتنی. در این کتاب فیزیک نیوتنی را مغایر با مکتب قرآن و
تصور می کند و بر این عقیده هست که دافعه موجب گسترش هستی شده است نه
نیروهای جاذبه.
و النازعات غرقا: کلمه نازعات از ماده نزع به معنای غرق شدن. پس از اینکه انرژی به انرژی دیگر
و ماده تقسیم شد مواد نیز همگی درون بخشی دیگر که انرژی است غرق هستند. به طور کلی
همگی در اقیانوس انرژی غرق هستند. سوگند به جدا شوندگانی که در حال غرق هستند
و الناشطات نشطاً: اتم و کل ماده در قیاس با انرژی به یک گره تشبیه شده و حتی جهان با هفت
پوسته اش نیز گره هست. سوگند به گره زنندگان که یک گره ناشناخته و نامانوس است
و السابحات سبحاً: و سوگند به شناورانی که در حالت یک شنای ویژه و ناشناخته برای عموم
هستند.
فالسابقات سبقاً: در پیدایش و گسترش جهان ایجاد شوندگان بر ایجاد شدگان سبقت می گیرند.
این آفرینش به طور ناگهانی نبوده است بلکه مداوم است. پس به پیش روندگانی که سبقت و
پیشروی ویژه و ناشناخته ای دارند
فالمدبرات امراً: تمامی جهان به دنبال آن امر خداوند و پیروی از آن هستند. پس سوگند به آن
ها که امر را دنبال می کنند
دلیل نقض نیروی دافعه را اینگونه می توان اثبات کرد که سیبی که از درخت به زمین می افتد حاصل تاثیر نیروی جاذبه نیست بلکه نیروی دافعه ی درخت پس از رسیدن سیب افتادن آن را موجب می شود.
مقدمه اول: علم توانسته مرکب بودن ماده را تشریح کند اما چگونگی ترکیب انرژی را خیر.
دراینجا بر مبنای آیه و الشفع و الوتر یعنی قسم به جفت و تک، می توان اینگونه بیان کرد که
همانطور که خالق تک و بدون ترکیب است پس انرژی نیز که منشاء جهان است بدون ترکیب
است و ماده نیز که حاصل انرژیست مانند مخلوق جفت و مرکب خواهد بود. پس کل وجود به دو
موجود خالق و مخلوق منحصر است و وجود سومی نخواهد بود.
مقدمه دوم: تمام جهان هم محرک است هم متحرک. هم از طرف ذرات تحت فشار است هم خود
به ذرات فشار وارد می کند.
اینجا با آوردن مثال های گوناگون گفته شده که نیروی جاذبه ای وجود ندارد و تمام فعل و
انفعالات عالم هستی بر مبنای نیروی دافعه هست. حتی اینکه در کهکشان کرات با فاصله معین
بر روی مدارات خود قرار گرفتند و در حال حرکت هستند به دلیل نیروی جاذبه خورشید نیست
بلکه به طور کلی نیروهای دافعه ی موجود این فواصل را حفظ نموده اند و صدها مثال دیگر که
در عرصه شش جانبه کیهان در حال رخ دادن است و توجیه کننده ی سیستم نیوتنی نخواهد
بود. حتی اینکه موشکی که از سطح زمین به سمت ماه پرتاب می شود برخلاف تعویض این
موقعیت یعنی از سمت ماه به زمین پرتاب شود به نیروی بیشتری نیاز دارد آیا مرتبط با جاذبه ی
زمین است؟! خیر!
بلکه جسمی که به همان میزان کوچکتر باشد فشار کمتری از طرف دافعه
متحمل می شود. پس قانون نیوتن جنبه فرضیه دارد در صورتیکه قانون دافعه برگرفته ی
تفسیری از قرآن و مطابق با واقعیت می باشد.
اینکه گسترش جهان بر اساس همین جوشش از مرکز است و منشاء دافعه یک فرضیه نیست به
دو دلیل می باشد:
اول اینکه برای اشکالات گرفته شده از قانون نیوتن جایگزینی برای برهان
خلف آن یافت نشده در صورتیکه اینجا با تمثیل و استدلال آیات قرآن به نقض آن پرداخته ایم. و
دلیل دوم برخی از سوالات موجود در این علم کیهان شناسی که توسط اندیشمندان بی جواب
مانده را با توضیحاتی که از قرآن برگرفتیم پاسخگو بوده ایم. همانند این موضوع که
جهان تا کی ادامه خواهد داشت؟ که میتوان گفت گسترش جهان انبساطی نیست بلکه تغذیه ای
است یعنی جوششی درونی است که پس از الیه هفتم جهان هستی هست اما انرژی و ماده ای
دیگر وجود ندارد و می توان گفت که نامحدود است.
پس بدین صورت توسط این کتاب الهی می توانیم در علم پیشی بگیریم و به عنوان الگویی برای
پرسش ها و اندیشمندان جهان در علم مطرح گردد
مقدمه اول: علم توانسته مرکب بودن ماده را تشریح کند اما چگونگی ترکیب انرژی را خیر.
دراینجا بر مبنای آیه و الشفع و الوتر یعنی قسم به جفت و تک، می توان اینگونه بیان کرد که
همانطور که خالق تک و بدون ترکیب است پس انرژی نیز که منشاء جهان است بدون ترکیب
است و ماده نیز که حاصل انرژیست مانند مخلوق جفت و مرکب خواهد بود. پس کل وجود به دو
موجود خالق و مخلوق منحصر است و وجود سومی نخواهد بود.
مقدمه دوم: تمام جهان هم محرک است هم متحرک. هم از طرف ذرات تحت فشار است هم خود
به ذرات فشار وارد می کند.
اینجا با آوردن مثال های گوناگون گفته شده که نیروی جاذبه ای وجود ندارد و تمام فعل و
انفعالات عالم هستی بر مبنای نیروی دافعه هست. حتی اینکه در کهکشان کرات با فاصله معین
بر روی مدارات خود قرار گرفتند و در حال حرکت هستند به دلیل نیروی جاذبه خورشید نیست
بلکه به طور کلی نیروهای دافعه ی موجود این فواصل را حفظ نموده اند و صدها مثال دیگر که
در عرصه شش جانبه کیهان در حال رخ دادن است و توجیه کننده ی سیستم نیوتنی نخواهد
بود. حتی اینکه موشکی که از سطح زمین به سمت ماه پرتاب می شود برخلاف تعویض این
موقعیت یعنی از سمت ماه به زمین پرتاب شود به نیروی بیشتری نیاز دارد آیا مرتبط با جاذبه ی
زمین است؟! خیر!
بلکه جسمی که به همان میزان کوچکتر باشد فشار کمتری از طرف دافعه
متحمل می شود. پس قانون نیوتن جنبه فرضیه دارد در صورتیکه قانون دافعه برگرفته ی
تفسیری از قرآن و مطابق با واقعیت می باشد.
اینکه گسترش جهان بر اساس همین جوشش از مرکز است و منشاء دافعه یک فرضیه نیست به
دو دلیل می باشد:
اول اینکه برای اشکالات گرفته شده از قانون نیوتن جایگزینی برای برهان
خلف آن یافت نشده در صورتیکه اینجا با تمثیل و استدلال آیات قرآن به نقض آن پرداخته ایم. و
دلیل دوم برخی از سوالات موجود در این علم کیهان شناسی که توسط اندیشمندان بی جواب
مانده را با توضیحاتی که از قرآن برگرفتیم پاسخگو بوده ایم. همانند این موضوع که
جهان تا کی ادامه خواهد داشت؟ که میتوان گفت گسترش جهان انبساطی نیست بلکه تغذیه ای
است یعنی جوششی درونی است که پس از الیه هفتم جهان هستی هست اما انرژی و ماده ای
دیگر وجود ندارد و می توان گفت که نامحدود است.
پس بدین صورت توسط این کتاب الهی می توانیم در علم پیشی بگیریم و به عنوان الگویی برای
پرسش ها و اندیشمندان جهان در علم مطرح گردد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅خداوند در تاروپود وجودمان و در دل همه چیز جاری و ساری است
🆔 عرفان، حکمت و زندگی
👇👇👇
https://www.tgoop.com/atesalbeallah
🆔 عرفان، حکمت و زندگی
👇👇👇
https://www.tgoop.com/atesalbeallah