ATHARI_ALBORZ Telegram 357
▪️▫️▪️

«همان‌طور که در متونی دیگر به این مضمون از آنتونیو گرامشی اشاره داشته‌ام، روشنفکران باید خواستار و سازمان‌دهنده‌ی رفرم فکری و اخلاقی باشند و چاره‌ای جز این ندارند، یعنی باید زمینه‌ی انکشاف اراده‌ی جمعیِ ملی-مردمی را در جهت تحقق شکل والای تمدن امروز فراهم آورند. این مهم هنگامی حاصل می‌شود که بتوانند همواره از پسِ شناختِ ضرورت‌های دوران‌های نو بر‌آیند و همگام با تحولات اساسی در اقتصاد و توازن قدرت‌ها در سطوح بین‌المللی، ملی و محلی حرکت کنند. نقش روشنفکر نقاد باید از واگویه‌ی خام درد و رنج مردم، و انحرافات و خطاهای حاکمیت فراتر رود؛ باید سطح گفتمان را از اطلاع‌رسانی و خبر فراتر برده و آنها را تبدیل به دانش توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کنند، و دانش‌های گوناگون را به خِرد یا برنامه‌ی مشخص رهایی‌بخش ارتقا دهند. ایران مدت‌ها است که فاقد چنین روشنفکرانی است. مشکلی اساسی نزد راست جدید این است که سرمایه‌داری را در نولیبرالیزم خلاصه کرده و با برداشتی ابتدایی از نولیبرالیزم می‌خواهند از آن گرته‌برداری کنند. که این رویکرد خود یکی از دلایل افتادن ایران در تله‌ی توسعه و به‌زعم من برآمدن نوفئودالیسم بوده است. در نقطه‌ی مقابل نیز بسیاری سرمایه‌داری را در نولیبرالیزم خلاصه می‌کنند، با این تفاوت که می‌خواهند با رویکردی نزدیک به تزکیه آن را از میان بردارند، نه آن که با ورود به اقتصاد و جامعه‌ی دانش بتوانند به کشورهای مرکزی سرمایه‌داری برسند و در نهایت از آنها پیشی گیرند. این روشنفکران در آستانه‌ی دورانی نوین یا شکل‌بندی اقتصاد و جامعه‌ی دانش در متن سرمایه‌داری جهانی، با ترس و دودلی ایستاده‌اند. این ترس و دودلی یا ناشی از برداشت‌های ناقص و شکسته‌بسته‌ی آنها از اقتصاد توسعه و مکتب وابستگی، و اقتصاد سیاسی مارکسی است، یا حیاتی بودن ورود به این دوران نوین را (خلاف درکی که از ضرورت صنعتی‌شدن وجود داشت) درک نمی‌کنند. نزد برخی هم که گویا سوسیالیسم برایشان معنای شیوه‌ی توزیع را می‌دهد نه تولید، و اندیشه‌ی توزیع درآمد رانتی نفت و دیگر منابع طبیعی ایران، توانسته است باعث از دست رفتن دلاوریِ جُستن بزرگی با ورود به دورانی جدید شود. یعنی نوعی دیگر از همان آرمان توزیعی که خرده‌بورژوازی سنتی با شعار عدل علی، در نهایت نظام اقتصادی ایران را به رانت‌جویان تسلیم و به نوانخانه‌ای ناکارآمد تبدیل کرد که در آن هردم از میزان آن‌چه می‌توانند توزیع کنند، کاسته می‌شود. اما مطالعات توسعه بسیار فراتر از تقلیل‌گرایی‌های رایج است...

در این کتاب قصد ندارم به سپهر سیاسی (polity) در ایران بپردازم، یعنی به جهت‌گیری‌هایی سیاست‌زده و معطوف به قدرت اکتفا کنم. همان‌طور که شرح دادم، حوزه‌ی سیاسی (polity) در ایران نابالغ و سترون است. عدم بلوغ حوزه‌ی سیاسی بدین معنا است که چه حاکمیت و چه مخالفان آن به‌جای توسعه‌اندیشی، قدرت‌اندیش هستند و حوزه‌ی سیاسی به‌جای توافق به برنامه‌ی توسعه‌بخش به‌ محل مجادلاتی کم‌مایه تبدیل شده است. حاکمیت ضدتوسعه عمل کرده و می‌کند، و مخالفان تنها به نفی انحصارگری و خطاهای متعددش می‌پردازند و فاقد برنامه‌ی بدیل و حتی گفتمان درباره‌ی آن هستند. من معتقدم که سیاست تنها زمانی ارزش پرداختن دارد که بتواند برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌های بهینه و کارآمد را برای توسعه تحقق بخشد. پس نخست باید چنین برنامه‌ای را تدوین کرد و آن‌گاه سپهر سیاسی را در خدمت آن درآورد، نه معکوس. یعنی سپهر سیاسی باید مجریِ برنامه‌ها و سیاست‌‌گذاری‌های توسعه باشد.

کتابِ درآمدی بر سرمشق توسعه‌ی اقتصاد و جامعه‌ی دانش در ایران را با این امید نوشته‌ام که گامی در راهِ انطباق روشنفکران و نخبگان با وظائف و دوران‌های نو، و حرکتی همگام با تحولات ناشی از آن باشد؛ و سرآغازی برای رفع نقص دانش ما از دوران نو، و زمینه‌ساز انکشاف اراده‌ی جمعیِ ملی-مردمی در جهت توسعه‌ی ایران شود. یعنی همان کاری که روشنفکران مشروطه از عهده‌ی آن برآمدند، اما مدت‌ها است نقص آگاهیِ روشنفکران از وظائف خود در دورانی نو، نه‌تنها از درد و رنج مردم ایران برای تحقق آرزوهایشان نکاسته، که بر آن افزوده است.»

(کمال اطهاری، درآمدی بر سرمشق توسعه‌ی اقتصاد و جامعه‌ی دانش در ایران، انتشارات شرق، ۱۴۰۲)


@athari_alborz
▫️▪️▫️



tgoop.com/athari_alborz/357
Create:
Last Update:

▪️▫️▪️

«همان‌طور که در متونی دیگر به این مضمون از آنتونیو گرامشی اشاره داشته‌ام، روشنفکران باید خواستار و سازمان‌دهنده‌ی رفرم فکری و اخلاقی باشند و چاره‌ای جز این ندارند، یعنی باید زمینه‌ی انکشاف اراده‌ی جمعیِ ملی-مردمی را در جهت تحقق شکل والای تمدن امروز فراهم آورند. این مهم هنگامی حاصل می‌شود که بتوانند همواره از پسِ شناختِ ضرورت‌های دوران‌های نو بر‌آیند و همگام با تحولات اساسی در اقتصاد و توازن قدرت‌ها در سطوح بین‌المللی، ملی و محلی حرکت کنند. نقش روشنفکر نقاد باید از واگویه‌ی خام درد و رنج مردم، و انحرافات و خطاهای حاکمیت فراتر رود؛ باید سطح گفتمان را از اطلاع‌رسانی و خبر فراتر برده و آنها را تبدیل به دانش توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کنند، و دانش‌های گوناگون را به خِرد یا برنامه‌ی مشخص رهایی‌بخش ارتقا دهند. ایران مدت‌ها است که فاقد چنین روشنفکرانی است. مشکلی اساسی نزد راست جدید این است که سرمایه‌داری را در نولیبرالیزم خلاصه کرده و با برداشتی ابتدایی از نولیبرالیزم می‌خواهند از آن گرته‌برداری کنند. که این رویکرد خود یکی از دلایل افتادن ایران در تله‌ی توسعه و به‌زعم من برآمدن نوفئودالیسم بوده است. در نقطه‌ی مقابل نیز بسیاری سرمایه‌داری را در نولیبرالیزم خلاصه می‌کنند، با این تفاوت که می‌خواهند با رویکردی نزدیک به تزکیه آن را از میان بردارند، نه آن که با ورود به اقتصاد و جامعه‌ی دانش بتوانند به کشورهای مرکزی سرمایه‌داری برسند و در نهایت از آنها پیشی گیرند. این روشنفکران در آستانه‌ی دورانی نوین یا شکل‌بندی اقتصاد و جامعه‌ی دانش در متن سرمایه‌داری جهانی، با ترس و دودلی ایستاده‌اند. این ترس و دودلی یا ناشی از برداشت‌های ناقص و شکسته‌بسته‌ی آنها از اقتصاد توسعه و مکتب وابستگی، و اقتصاد سیاسی مارکسی است، یا حیاتی بودن ورود به این دوران نوین را (خلاف درکی که از ضرورت صنعتی‌شدن وجود داشت) درک نمی‌کنند. نزد برخی هم که گویا سوسیالیسم برایشان معنای شیوه‌ی توزیع را می‌دهد نه تولید، و اندیشه‌ی توزیع درآمد رانتی نفت و دیگر منابع طبیعی ایران، توانسته است باعث از دست رفتن دلاوریِ جُستن بزرگی با ورود به دورانی جدید شود. یعنی نوعی دیگر از همان آرمان توزیعی که خرده‌بورژوازی سنتی با شعار عدل علی، در نهایت نظام اقتصادی ایران را به رانت‌جویان تسلیم و به نوانخانه‌ای ناکارآمد تبدیل کرد که در آن هردم از میزان آن‌چه می‌توانند توزیع کنند، کاسته می‌شود. اما مطالعات توسعه بسیار فراتر از تقلیل‌گرایی‌های رایج است...

در این کتاب قصد ندارم به سپهر سیاسی (polity) در ایران بپردازم، یعنی به جهت‌گیری‌هایی سیاست‌زده و معطوف به قدرت اکتفا کنم. همان‌طور که شرح دادم، حوزه‌ی سیاسی (polity) در ایران نابالغ و سترون است. عدم بلوغ حوزه‌ی سیاسی بدین معنا است که چه حاکمیت و چه مخالفان آن به‌جای توسعه‌اندیشی، قدرت‌اندیش هستند و حوزه‌ی سیاسی به‌جای توافق به برنامه‌ی توسعه‌بخش به‌ محل مجادلاتی کم‌مایه تبدیل شده است. حاکمیت ضدتوسعه عمل کرده و می‌کند، و مخالفان تنها به نفی انحصارگری و خطاهای متعددش می‌پردازند و فاقد برنامه‌ی بدیل و حتی گفتمان درباره‌ی آن هستند. من معتقدم که سیاست تنها زمانی ارزش پرداختن دارد که بتواند برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌های بهینه و کارآمد را برای توسعه تحقق بخشد. پس نخست باید چنین برنامه‌ای را تدوین کرد و آن‌گاه سپهر سیاسی را در خدمت آن درآورد، نه معکوس. یعنی سپهر سیاسی باید مجریِ برنامه‌ها و سیاست‌‌گذاری‌های توسعه باشد.

کتابِ درآمدی بر سرمشق توسعه‌ی اقتصاد و جامعه‌ی دانش در ایران را با این امید نوشته‌ام که گامی در راهِ انطباق روشنفکران و نخبگان با وظائف و دوران‌های نو، و حرکتی همگام با تحولات ناشی از آن باشد؛ و سرآغازی برای رفع نقص دانش ما از دوران نو، و زمینه‌ساز انکشاف اراده‌ی جمعیِ ملی-مردمی در جهت توسعه‌ی ایران شود. یعنی همان کاری که روشنفکران مشروطه از عهده‌ی آن برآمدند، اما مدت‌ها است نقص آگاهیِ روشنفکران از وظائف خود در دورانی نو، نه‌تنها از درد و رنج مردم ایران برای تحقق آرزوهایشان نکاسته، که بر آن افزوده است.»

(کمال اطهاری، درآمدی بر سرمشق توسعه‌ی اقتصاد و جامعه‌ی دانش در ایران، انتشارات شرق، ۱۴۰۲)


@athari_alborz
▫️▪️▫️

BY البرز | کمال اطهاری


Share with your friend now:
tgoop.com/athari_alborz/357

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) Earlier, crypto enthusiasts had created a self-described “meme app” dubbed “gm” app wherein users would greet each other with “gm” or “good morning” messages. However, in September 2021, the gm app was down after a hacker reportedly gained access to the user data. Done! Now you’re the proud owner of a Telegram channel. The next step is to set up and customize your channel. The group’s featured image is of a Pepe frog yelling, often referred to as the “REEEEEEE” meme. Pepe the Frog was created back in 2005 by Matt Furie and has since become an internet symbol for meme culture and “degen” culture.
from us


Telegram البرز | کمال اطهاری
FROM American