tgoop.com/atrafpublication/1227
Last Update:
▪️«خاک کارخانه» منتشر شد
🔹دربارهی کتاب
«خاک کارخانه» تاریخِ شفاهی یک صنعت است و روایت دنیای کار از زبان روایتگرانی که همیشه در حاشیه بودهاند. این کتاب نه روایت نوستالژی و حسرت و اندوهی شاعرانه است و نه حکایت شیفتگی به گذشتهی صنعتی ایران، بلکه نگاهی است از درون و از منظر منابع انسانیِ خُرد و خاموش که کسی سراغ قصههایشان نمیرود. «خاک کارخانه» روایت کارگران بومی و مهاجری است که روزگاری زندگیشان با صدای سوت کارخانهی چیتسازی بهشهر تنظیم میشده است. آشپز و معلم اکابر و زنان بافنده و ریسندهای که قوت زانوها و دستهاشان را در تار و پود پارچهها تنیدهاند و مردانی که شبانهروز دستگاهها را سرپا نگه داشتهاند؛ مردمانی که در تاریخ کار ایران کمتر دیده میشوند.
🔹دربارهی نویسنده
شیوا خادمی دانشآموختهی رشتهی عکاسی خبری است و مجموعه عکسهایش در جشنوارههای بینالمللی متعددی همچون جشنوارهی عکاسی POY آمریکا و فستیوال عکس استراسبورگ برگزیده شده است. «خاک کارخانه» حاصل پنج سال پژوهش اوست. شیوا خادمی در ابتدا با حالوهوایی عاطفی و در جستوجوی ریشههایش، عکاسی و گفتوگو با همکاران سالخوردهی مادربزرگش ــ که در دههی ۱۳۲۰ کارگر کارخانهی چیتسازی بهشهر بوده ــ را آغاز میکند. اما خیلی زود میفهمد این گفتوگوهای بهظاهر ساده چیزی بیشتر از خاطرهگویی کارگرانی است که هنوز سرسختانه به محیط کار قدیمیشان عشق میورزند. از دل این خاطرات کاری، کلیت و فضایی شکل میگیرد و مضمونهایی سر بر میآورند که نه تنها در تحلیل و ارزیابی تاریخ و مسیر کسبوکار در ایران به کار میآیند، بلکه تصویری از پیوند تنگاتنگِ فضای کار، هویت شهر و مناسبات اجتماعی مردم شهر پیشِ چشممان میگذارند.
🔹برشی از کتاب
«دکتر گفت از بس پشت دستگاه سرپا وایسادی، پدر پاهات رو درآوردی. ولی اونقدر اونجا رو دوست داشتم که دلم نمیخواست حتی کارم یه روز تعطیل بشه. با مادرشوهرم زندگی میکردم. آقام هم توی کارخونه کار میکرد. اون شبکار بود و من روزکار. صبح که میرفتم کارخونه، اون خواب بود. بعضی وقتا مجبور بودم به مادرشوهرم سفارش کنم اگه آقام پرسید گرجی کِی رفته، بهش بگه سوت رو که زدن، رفت. اما راستش من یه ساعت قبل از اینکه سوت رو بزنن، میرفتم تا ماسوره و ماشین رو تمیز و آماده کنم. جمعهها رو دوست نداشتم. دلم میخواست شنبه بشه تا برگردم کارخونه. الان هم به امام رضا قسم هنوز خیلی شبا خواب کارخونه رو میبینم که پشت دستگاه جای همیشگیام وایسادم.»
📚اطلاعات کتاب
▫️خاک کارخانه؛ پارچههای ناتمام چیتسازی بهشهر و سرگذشت آخرین کارگران
▫️نویسنده و عکاس: شیوا خادمی
▫️از مجموعهی «مستندنگاری کار در ایران»
▫️۳۱۲ صفحه
▫️خرید از atraf.ir. کتاب از اواسط هفته هم به کتابفروشیها میرسد.
#نشر_اطراف
@atrafpublication
BY نشر اطراف
Share with your friend now:
tgoop.com/atrafpublication/1227