tgoop.com/atusocialnews/1127
Last Update:
⭕️ روایت آزار جنسی از «م.ص» دانشجوی ارشد علوم اجتماعی دانشگاه تهران
سال ۹۷ بود و من تازه دانشجوی ترم یک جامعهشناسی بودم. کسی را در دانشکده نمیشناختم. همان روزهای اول بود که به واسطه کامنتی که زیر پست دانشگاه گذاشته بودم دایرکتی از طرف «م.ص» دریافت کردم که شمارهاش را گذاشته بود و گفته بود که دانشجوی ممتاز ورودیاش(ورودی ۹۶ جامعهشناسی) است و اگر کمکی خواستم میتوانم به او زنگ بزنم... پیام ظاهرا دوستانه به نظر میرسید. چند روزی از مهر گذشته بود که او را در دانشکده دیدم و به واسطه او با انجمن اسلامی آشنا شدم و در این انجمن به فعالیت مشترک پرداختیم. مدتی بعد، او پیشنهادی برای شروع یک رابطه داد و من قبول نکردم؛ با اصرار او مواجه شدم بعد از مدتی از دانشجویان مختلفی میشنیدم که از آنها خواسته که با من صحبت کنند. معذب و ناراحت شدم و در نهایت قبول کردم و خیلی زود اعلام کردم که نمیخواهم در رابطه باشم و باز همان رفتارهای قبلی که دیگران را واسطه کند شروع شد. حتی مسئله را با یکی از اساتید که سرکلاس ایشان حاضر میشدم در میان گذاشت و من به واسطه این اتفاق عملا نمیتوانستم سرکلاسی که دوست داشتم، حاضر شوم. چند باری از طریق تهدید به خودکشی، من را که هنوز دانشجوی سال اول بودم و هیچ برخوردی با چنین مسائلی نداشتم، میترساند و با بهانههای مختلف با من قرار بیرون میگذاشت. در یکی از همان روزها بعد از اصرار زیاد او به سینما رفتیم. فیلم که شروع شد اول سعی کرد از طریق من نیازش را برطرف کند وقتی با امتناع من روبهرو شد از این کار دست کشید. چند دقیقهای گذشت. من که مشغول سرزنش و کلنجار رفتن با خودم بودم که ضربهای به شانهام زد و متوجه شدم که در این مدت در حال خودارضایی بوده است و آب منی خود را روی مانتو من ریخته است. همان موقع به بیرون از سالن رفتم و در دستشویی مشغول شستن مانتویم شدم. حالتی بین اضطراب و شک. اصلا نمیدانستم چرا شاهد چنین وضعیتیام. باید چه کار میکردم؟ بهش چه میگفتم، اگر میگفتم دیگر نمیخواهم ببینمت باز تهدید و فشار شروع میشد...
آن روز گذشت، من این اتفاق را هیچ وقت فراموش نکردم همواره بار سنگینی روی دوشم احساس میکردم. اما تا مدتها آن را آزار نمیدانستم.با خودم میگفتم تنها یک اتفاق افتاده و این منم که بیش از حد بزرگش کردهام.نمیتوانستم در مورد آن با کسی حرف بزنم، نمیتوانستم با دانشکده یا خانوادهام در میان بگذارم. آزار و اذیت «م.ص» تا تیر ۹۸ ادامه پیدا کرد، پیامهای متعدد که دوستم دارد و میخواهد ببینتم و حتی بیرون از دانشکده دنبالم میآمد. اینطور شد که بعد از پایان نیمسال دوم و شروع تعطیلات تصمیم گرفتم سیمکارتم را عوض کنم و شرایطم بهتر شد. کمرنگ شد و دست از سرم برداشت. در ترمهای بعد او را میدیدم از کنار او میگذشتم و تمام سعیم را میکردم که فراموش کنم و کردم. سال ۹۹ در میان جنبش میتو، روایتی را خواندم و بیآنکه بخواهم تمام آنچه فراموشم شده بود موبهمو در ذهنم روشن شد. او حالا دانشجوی دانشگاه تهران بوده و هست، با استعداد درخشان و بدون کنکور یکی از صندلیهای ارشد جامعهشناسی را به خودش اختصاص داده است. دایره روابطاش را گسترانیده، احتمالا استادان زیادی را میشناسد و قطعا میتواند به افراد دیگری مثل من «کمک علمی» کند. بیآنکه فکر کنند آزار دیدهاند و مشکل از آنها نبوده. این اتفاق طبیعی نبوده. بزرگش نکرده و مسئله «آزار جنسی» بوده است.
@alayhesokoot
BY خبر علوم اجتماعی
❌Photos not found?❌Click here to update cache.
Share with your friend now:
tgoop.com/atusocialnews/1127