tgoop.com/azadi_iran2577/20851
Last Update:
رضاشاه دوم، «ققنوسِ ایران»
برگ سوم
زمانی که فردریک دوّم، در فرمانی برای پسرش کنراد، اظهار داشت که «به لطف عنایتی ذاتی، [پسر] بهمنزلهٔ یک شخص [با پدر] تلقّی میشود»،
شاید او به قانون حقوقی ژوستینین نظر داشته، جایی که بیان شده است: «پدر و پسر ذاتاً کمابیش یک شخص محسوب میشوند.» اظهاری مشابه نیز در کتاب «مجموعه احکام گراتیان» آمده است. در این موارد، این مفروض حقوقی با دیدگاه فیلسوفانی همچون ارسطو و در ادامهٔ او، آکویناس، نیز تأیید شد. بر اساس نظریات زیستزایشی آنها، «صورت» (εἰδος) مولّد و مولود یکی است، زیرا نیروی فعّال نطفه از روح پدر نشئت میگیرد و بر پسر تأثیر میگذارد.
اصول حقوقی و فلسفی سپس با استدلالهای دیگری ترکیب شدند که بر مبنای آنها ثابت میشد: پسرِ نخستینِ یک پادشاه حتّی بیش از سایر فرزندان، با پدر فرمانروای خود برابر است. زیرا او، در حالی که پدر هنوز زنده است، از نظر شأن و منزلت سلطنتی، با پدر یکی محسوب میشود. بار دیگر، حقوقدانان میتوانستند به «مجموعه احکام گراتیان» ارجاع دهند، جایی که پسر پادشاه با عنوان «rex iuvenis» [پادشاه جوان] خوانده میشد و در آن، امتیازات فرزند ارشد فهرست شده بود، از جمله حقّ نشستن در سمت راست پدر.
فردی مانند ژان دو تر روژ، که مدافع حقّ نخستزادگی بود، میتوانست نشان دهد که گاهی میان پسر نخستزاده (primogenitus) و پسر یگانه (unigenitus) تفاوت چندانی وجود ندارد و کسی که در سمت راست پدر مینشست، «از نظر گونه و ماهیّت، یکی و همان» بود. به بیان دیگر، او با استفاده از استدلالهای ارسطو و آکویناس، قانون مدنی (The Code)، نهادها (The Institutes)، مجموعه احکام گراتیان، و همچنین ارجاع به فرمان پاپ الکساندر سوّم با عنوان «Quoniam abbas»، که به یکی از ارکان اصلی نظریهٔ وحدت میان سلف و جانشین در ارتباط با شأن سلطنتی تبدیل شده بود، کمابیش میتوانست برای حق نخستزادگی، یک نظام الهیّاتی بنا کند.
با تمام اینها، افسانهٔ ققنوس بهخوبی در این زمینه جا افتاد، زیرا تقریباً بدون استثناء بر هویّت شخصی ققنوس مرده و جانشین زندهٔ او تأکید داشت؛ همچنین حقوقدانی فرانسوی در اینباره، قاعدهٔ معروف حقوق ارثی فرانسه را «Le mort saisit le vif»، یعنی «مرده زندگی را [با توجّه به توارث] تصاحب میکند» ذکر کرده است. بنابراین، چندان بیمناسبت نبود که جانشین تخت سلطنت فرانسه گاهی اوقات «ققنوس کوچک» خوانده میشد.
در هر صورت، استعارهٔ ققنوس بهنیکویی توانست ماهیّت «Dignitas quae non moritur» (شأن سلطنتی که نمیمیرد) را تبیین کند:
شأن مقام پادشاه بهصورت گونهٔ مشابه ققنوس ظاهر میشد که با فرد همراه بود، زیرا تنها یک تجسّد از آن در هر زمان موجود بود، یعنی همان فرد متصدّی. علاوه بر این، ققنوس بهنوعی یک «نهاد حقوقی حقیقی» از یک فرد بود؛ و بدین ترتیب از خاکسترهای استعارهٔ ققنوس، نمونهٔ نخستین آن، شبحی به نام «نهاد حقوقی فردی» پدیدار شد که همزمان گونهای جاودانه و تجسّدی فانی بود: «پیکرهٔ سیاسی جمعی» و «پیکرهٔ حقیقی فردی». آنچه میتلند در مورد ریشههای این ابداع در حقوق انگلستان گفته است، همچنان معتبر است. با این حال، ما متوجّه میشویم که عوامل دیگری نیز وجود دارند – عواملی که بیشتر فلسفی هستند تا عملی – که باید مورد توجّه قرار گیرند. استعارهٔ ققنوس از سوی حقوقدانان ایتالیایی به ما کمک میکند تا شاید بهطور کاملتری ماهیّت آن «پیکرهٔ نهاد حقوقی» شگرف را دریابیم که هرگز به زوال دچار نمیآید، ابداً در وضعیّت صغارت نیست، هرگز مقهور کهولت نمیشود، هرگز گرفتار بیماری نمیگردد و هیچگونه جنسیّتی ندارد
مفهوم شأن مقام سلطنتی که در آن «گونه» و «فرد» با یکدیگر همخوانی داشتند، طبیعتاً دو جنبهٔ متفاوت از خود شخص صاحبمقام را مرکوز توجّه قرار میداد: «شأنی که هرگز به زوال دچار نمیآید» (Dignitas quae non moritur).
بر این اساس حتّی هنگامی که پادشاهان منفصل میشوند، نهاد پادشاهی پایدار باقی میماند: زیرا «نظام سیاسی» نمیتواند بمیرد؛ و مبتنی بر همین اساس است که میگویند «نظام سیاسی» وارث ندارد، زیرا تا ابد در ذات خود زنده است.»
به بیان سادهتر شاه اگر در جسم خود میمیرد، پادشاهی در فرزند او تداوم مییابد و این فرزند همان شَٲن سلطنتی را دارد که پدر او داشت، ولو بهدلیل ایّام فترتی که به وجود آمده، تا اطّلاع ثانوی صاحب «منصب سلطنتی» نباشد. از این نظر فوت آریامهر بهلحاظ مشروعیّت حقوقی، هیچگونه اخلالی در شَٲن سلطنتی ولیعهد ایجاد نمیکند. امّا نکتهٔ ظریف اینجاست که ققنوس در جایی بیرون از رضا شاه دوم وجود ندارد. بلکه این خود ایشان هستند که ققنوساند و از خاکستر پدر خود میبایست سلطنت را احیاء کنند. ققنوس دو تا نیست؛ یکی است! و جز ایشان و بیرون از ایشان ققنوسی وجود ندارد.
منبع: مجله ايران بزرگ فرهنگي
✅ @azadi_iran2577
BY فرزندان ققنوس
Share with your friend now:
tgoop.com/azadi_iran2577/20851