AZBARRESIHAYETARIKHI Telegram 2233
آيا فقها با فلسفه مخالف بودند؟ (در دو فرسته)

تصوری عمومی در ميان شماری از اهالی دانش های دينی وجود دارد که در تاريخ تشيع فقها با فلسفه مخالف و حتی خواندن و آموختن آن را نادرست و بل حرام می دانسته اند. اين تصور افسانه ای بيش نيست. من به تاريخ قديم تشيع کاری ندارم. حتی به زمان علامه حلی و شاگردانش هم کاری ندارم (در هر دو مورد می توان از نمونه های بسيار از اهتمام به فلسفه و دانش های عقلی سراغ گرفت). در همين چند قرن اخير بسياری از فقها و اصوليان در عين حال اهل فلسفه و بل فيلسوف و متفلسف به معنای متعارف در سنت اسلامی بوده اند. در عصر صفوی محقق اردبيلی و ميرداماد و محقق سبزواری و آقا حسين خوانساري و آقا جمال و فاضل سراب و ملای شيروانی و فاضل هندي و بسیاری دیگر از فقهای معتبر و طراز اول نه تنها آموزش های فلسفی داشته اند بلکه در اين رشته صاحب کتاب های مهمند. اصول فقه مکتب شاگردان وحيد بهبهانی آميخته با فلسفه است و در اصفهان مهمترين فقيهان و اصوليان سده نوزدهم در دانش فلسفه شاگردان ملا اسماعيل خواجویی و آقا محمد بيدآبادي و ملا علی نوری بوده اند. ملا مهدی نراقی و ملا احمد را تنها مرادم نيست. حتی کسانی مانند حاجی کلباسی و محقق شفتی و فقها و اصوليان ديگر در درس فلسفه شرکت کرده اند. شاگردان وحيد بهبهاني و شاگردان شاگردان او بيشترشان قبل از استقرار در نجف در اصفهان از مکتب فلسفی اصفهان بهره مند بودند و در نزد استادان برجسته اصفهان در فلسفه این دانش را آموخته بودند. آثار اصولی فقهای اصفهان و عتبات و طهران آن عصر پر است از نکته های فلسفی و دلالاتی قوی دارد بر اطلاع از فلسفه و بهره وری از دانش فلسفه در علم اصول. از عصر شيخ انصاری به بعد و به ويژه با آخوند خراسانی به اين طرف اصلا علم اصول بدون فلسفه دانی ممکن نبود و نيست. اين فقط منحصر به آخوند و صاحب نهاية نمی شود که از آموزش های فلسفی هر دو اولی نزد حاجی سبزواری و دومی نزد شيخ محمد باقر اصطهباناتی خبر داريم بلکه تمامی اصوليان مهم عتبات در اواخر سده نوزدهم و در طول سده بيستم يا در خود نجف و يا در اصفهان و یا در طهران در محضر استادان مسلم فلسفه اين دانش را خوانده بودند. بيشتر شاگردان ميرزای جلوه و آقا علی مدرس و شاگردان آنها بعدا در شمار فقهای اصولی معتبر در عراق و ايران شدند. فهرست شاگردان آخوند کاشي و جهانگيرخان قشقایی در اصفهان نشان می دهد که تعداد زيادی از آنها بعدا در شمار فقيهان و اصوليان برجسته قرار گرفتند. کسانی مانند آقا ضياء عراقی و يا حتی سيد ابو الحسن اصفهانی در اصفهان فلسفه آموخته بودند. آقای بروجردی که حکمت را خيلی جدی خوانده بود. تقريبا همه فقهای معتبر نجف در نسل های متوالی به ترتيب از محضر اصطهباناتی يادشده و همچنين سيد حسين بادکوبه و بعد شيخ صدرا بادکوبه و شيخ مرتضی طالقانی و بسياری ديگر از مدرسان فلسفه آموزش ديده بودند. در نسل همدرسان مرحوم پدرم بيشتر فضلا درس شيخ صدرا را در شرح منظومه و اسفار شرکت کرده بودند. مرحوم پدرم خود در نجف چند سالی درس شيخ صدرا می رفت و در تهران بعدها مدتی،خود می گفت، متنی فلسفی را به قصد تعميق در مباحث با رفيق و صديق نزديکش مرحوم آقای دکتر مهدی حائری يزدی به مذاکره و مباحثه خوانده بود. بسياری از مجتهدان نجف در نيمه سده بيستم قبلا مدتی را در طهران در محضر استادان مسلم فلسفه مشاء و حکمت متعاليه مانند آقا حسن کرمانشاهی و آقا هاشم گيلانی به آموختن فلسفه پرداخته بودند. در همين تهران جدا از کسانی مانند فاضل تونی و ميرزا طاهر تنکابنی که ممحض در فلسفه بودند شيخ عبد النبی نوری و ملا محمد آملی و فرزندش شيخ محمد تقی آملی و افراد متعدد خاندان آشتيانی و از جمله ميرزا احمد آشتيانی و مرحوم رفيعی قزوينی و خيلی ديگر همزمان از استادان معتبر فلسفه و فقه و اصول بودند. به واسطه حضور مرحوم حکمی يزدی و شاه آبادی و برخی ديگر از شاگردان ديگر نسل جلوه و قمشه ای و آقا علی مدرس در قم تقريبا کمتر فقيهی در سده بيستم در اين شهر می شناسيم که دوره ای در فلسفه از شرح منظومه و يا شرح اشارات و اسفار را نگذرانده باشد. مرحوم آقای سيد احمد خوانساری در تدریس شفای بوعلی و فلسفه مشاء استاد مسلم بود. فلسفه در قم تا قبل از شروع درس های مرحوم آقای طباطبایی تدريس می شد و چندين استاد مسلم فلسفه و عرفان آثار حکمی و عرفانی را تدريس می کردند. حتی در مشهد تدريس فلسفه هيچ گاه منقطع نبود. فهرست شاگردان آقا بزرگ شهيدی و فاضل خراسانی را کافی است ببينيد تا متوجه شويد که تقريبا تمامی فقهای مطرح مشهد در طول حدود هشتاد سال گذشته از ميان شاگردان اين دو بودند. بسياری از آنها بعدا به نجف رفتند و در آنجا به تدريس فلسفه اشتغال داشتند (مانند مرحوم آقای بجنوردی که در فقاهت و عمق اصولی اش ترديد نيست). در خود نجف هم در طول صد و اندی سال گذشته تدريس فلسفه تقريبا هيچ گاه انقطاع نداشته است.



tgoop.com/azbarresihayetarikhi/2233
Create:
Last Update:

آيا فقها با فلسفه مخالف بودند؟ (در دو فرسته)

تصوری عمومی در ميان شماری از اهالی دانش های دينی وجود دارد که در تاريخ تشيع فقها با فلسفه مخالف و حتی خواندن و آموختن آن را نادرست و بل حرام می دانسته اند. اين تصور افسانه ای بيش نيست. من به تاريخ قديم تشيع کاری ندارم. حتی به زمان علامه حلی و شاگردانش هم کاری ندارم (در هر دو مورد می توان از نمونه های بسيار از اهتمام به فلسفه و دانش های عقلی سراغ گرفت). در همين چند قرن اخير بسياری از فقها و اصوليان در عين حال اهل فلسفه و بل فيلسوف و متفلسف به معنای متعارف در سنت اسلامی بوده اند. در عصر صفوی محقق اردبيلی و ميرداماد و محقق سبزواری و آقا حسين خوانساري و آقا جمال و فاضل سراب و ملای شيروانی و فاضل هندي و بسیاری دیگر از فقهای معتبر و طراز اول نه تنها آموزش های فلسفی داشته اند بلکه در اين رشته صاحب کتاب های مهمند. اصول فقه مکتب شاگردان وحيد بهبهانی آميخته با فلسفه است و در اصفهان مهمترين فقيهان و اصوليان سده نوزدهم در دانش فلسفه شاگردان ملا اسماعيل خواجویی و آقا محمد بيدآبادي و ملا علی نوری بوده اند. ملا مهدی نراقی و ملا احمد را تنها مرادم نيست. حتی کسانی مانند حاجی کلباسی و محقق شفتی و فقها و اصوليان ديگر در درس فلسفه شرکت کرده اند. شاگردان وحيد بهبهاني و شاگردان شاگردان او بيشترشان قبل از استقرار در نجف در اصفهان از مکتب فلسفی اصفهان بهره مند بودند و در نزد استادان برجسته اصفهان در فلسفه این دانش را آموخته بودند. آثار اصولی فقهای اصفهان و عتبات و طهران آن عصر پر است از نکته های فلسفی و دلالاتی قوی دارد بر اطلاع از فلسفه و بهره وری از دانش فلسفه در علم اصول. از عصر شيخ انصاری به بعد و به ويژه با آخوند خراسانی به اين طرف اصلا علم اصول بدون فلسفه دانی ممکن نبود و نيست. اين فقط منحصر به آخوند و صاحب نهاية نمی شود که از آموزش های فلسفی هر دو اولی نزد حاجی سبزواری و دومی نزد شيخ محمد باقر اصطهباناتی خبر داريم بلکه تمامی اصوليان مهم عتبات در اواخر سده نوزدهم و در طول سده بيستم يا در خود نجف و يا در اصفهان و یا در طهران در محضر استادان مسلم فلسفه اين دانش را خوانده بودند. بيشتر شاگردان ميرزای جلوه و آقا علی مدرس و شاگردان آنها بعدا در شمار فقهای اصولی معتبر در عراق و ايران شدند. فهرست شاگردان آخوند کاشي و جهانگيرخان قشقایی در اصفهان نشان می دهد که تعداد زيادی از آنها بعدا در شمار فقيهان و اصوليان برجسته قرار گرفتند. کسانی مانند آقا ضياء عراقی و يا حتی سيد ابو الحسن اصفهانی در اصفهان فلسفه آموخته بودند. آقای بروجردی که حکمت را خيلی جدی خوانده بود. تقريبا همه فقهای معتبر نجف در نسل های متوالی به ترتيب از محضر اصطهباناتی يادشده و همچنين سيد حسين بادکوبه و بعد شيخ صدرا بادکوبه و شيخ مرتضی طالقانی و بسياری ديگر از مدرسان فلسفه آموزش ديده بودند. در نسل همدرسان مرحوم پدرم بيشتر فضلا درس شيخ صدرا را در شرح منظومه و اسفار شرکت کرده بودند. مرحوم پدرم خود در نجف چند سالی درس شيخ صدرا می رفت و در تهران بعدها مدتی،خود می گفت، متنی فلسفی را به قصد تعميق در مباحث با رفيق و صديق نزديکش مرحوم آقای دکتر مهدی حائری يزدی به مذاکره و مباحثه خوانده بود. بسياری از مجتهدان نجف در نيمه سده بيستم قبلا مدتی را در طهران در محضر استادان مسلم فلسفه مشاء و حکمت متعاليه مانند آقا حسن کرمانشاهی و آقا هاشم گيلانی به آموختن فلسفه پرداخته بودند. در همين تهران جدا از کسانی مانند فاضل تونی و ميرزا طاهر تنکابنی که ممحض در فلسفه بودند شيخ عبد النبی نوری و ملا محمد آملی و فرزندش شيخ محمد تقی آملی و افراد متعدد خاندان آشتيانی و از جمله ميرزا احمد آشتيانی و مرحوم رفيعی قزوينی و خيلی ديگر همزمان از استادان معتبر فلسفه و فقه و اصول بودند. به واسطه حضور مرحوم حکمی يزدی و شاه آبادی و برخی ديگر از شاگردان ديگر نسل جلوه و قمشه ای و آقا علی مدرس در قم تقريبا کمتر فقيهی در سده بيستم در اين شهر می شناسيم که دوره ای در فلسفه از شرح منظومه و يا شرح اشارات و اسفار را نگذرانده باشد. مرحوم آقای سيد احمد خوانساری در تدریس شفای بوعلی و فلسفه مشاء استاد مسلم بود. فلسفه در قم تا قبل از شروع درس های مرحوم آقای طباطبایی تدريس می شد و چندين استاد مسلم فلسفه و عرفان آثار حکمی و عرفانی را تدريس می کردند. حتی در مشهد تدريس فلسفه هيچ گاه منقطع نبود. فهرست شاگردان آقا بزرگ شهيدی و فاضل خراسانی را کافی است ببينيد تا متوجه شويد که تقريبا تمامی فقهای مطرح مشهد در طول حدود هشتاد سال گذشته از ميان شاگردان اين دو بودند. بسياری از آنها بعدا به نجف رفتند و در آنجا به تدريس فلسفه اشتغال داشتند (مانند مرحوم آقای بجنوردی که در فقاهت و عمق اصولی اش ترديد نيست). در خود نجف هم در طول صد و اندی سال گذشته تدريس فلسفه تقريبا هيچ گاه انقطاع نداشته است.

BY یادداشت های حسن انصاری


Share with your friend now:
tgoop.com/azbarresihayetarikhi/2233

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Add the logo from your device. Adjust the visible area of your image. Congratulations! Now your Telegram channel has a face Click “Save”.! How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) Over 33,000 people sent out over 1,000 doxxing messages in the group. Although the administrators tried to delete all of the messages, the posting speed was far too much for them to keep up. While some crypto traders move toward screaming as a coping mechanism, many mental health experts have argued that “scream therapy” is pseudoscience. Scientific research or no, it obviously feels good. ‘Ban’ on Telegram
from us


Telegram یادداشت های حسن انصاری
FROM American