tgoop.com/azbarresihayetarikhi/8114
Last Update:
ایران، رغم انف منکران خاصه از میان طایفۀ چپان، مملکتی بزرگ و متمدن بوده و در وارد کردن اقوام دیگر در دایرۀ تمدن نیز سهم عمده داشته است. اساساً مملکتی معمولی نبوده است. شهرهای بزرگش چون اصفهان و مداین و هرات و مرو (و امثال بخارا و سمرقند را نیز باید داخل در اینها کرد) شهرهای معمولی نبودهاند و زبانش نیز زبان معمولی نبوده. این خاصیّت «امپراتوری» است که اقوام و فرهنگهای گونهگون را در خود جمع کند و فربه شود. این امپراتوری هم منحصر در آنچه ایران باستانی میگویند نبوده؛ «امپراتوری اسلام» نیز در قسم بزرگی از قلمروِ صاحبانش وابسته به ایرانیان و در بعضی ادوار قائم به آنان بوده است. اما، از بعضی ادوار و در بعضی نواحی که بگذریم، چند قرن است که تن این ملک نزار شده و کمابیش سیصد سال است که زبانش را مخصوصاً از واسطۀ نفوذ بریتانیا و روسیه از چندین سرزمین بیرون کردهاند (و هنوز از بیکفایتی ما میکنند) و فرهنگش را نیز مخصوصاً صاحبانش لاغرتر و محصورتر و بستهتر و ناتوانتر نمودهاند. فیالجمله مدتهاست که در سراشیب افتاده، گرچه در قرن گذشته دوباره قدی برافراشت. امروز نمیتوان برای فربه شدن آن امپراتوری ساخت، ولی راههای دیگر را که اقتضای جهان جدید است و از مسیر تمدن دور نیست البته میتوان پیمود. میشود که هر کس پا در هر راهی که میگذارد برای ایران نیز قدمی بردارد؟
BY یادداشت های حسن انصاری
Share with your friend now:
tgoop.com/azbarresihayetarikhi/8114