Notice: file_put_contents(): Write of 1168 bytes failed with errno=28 No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 50

Warning: file_put_contents(): Only 12288 of 13456 bytes written, possibly out of free disk space in /var/www/tgoop/post.php on line 50
مولانا و باغِ سبـــزِ عشق (غریبیان لواسانی)@baghesabzeshgh P.16954
BAGHESABZESHGH Telegram 16954
#خاطرات_من_با_مثنوی_مولانا
#زهرا_غریبیان_لواسانی

کلاس های مثنوی مولانا در خانه با صفای دکتر شهیدی برگزار می شد و ابیات زیبای دفتر اول مثنوی ،از نی نامه تا داستان طوطی و بازرگان، روح را به عالم بی انتهای ازلی می برد .

بشنو این نی چون شکایت می‌کند

از جدایی‌ها حکایت می‌کند

کز نیستان تا مرا ببریده‌اند

در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش

عشق در هوای خانه موج می زد و تک تک آجرهای حیاط  و کتاب های کتابخانه، مثنوی خوان و سمیع و بصیر می شد.
من در آن خانه بود که عاشق دیوارهای خاک گرفته ای شدم که با جان انسان حرف ها داشت.

جمله ی ذرّات عالم در نهــان / با تو می گویند روزان و شبــان
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم / با شمـــا نامحـرمان ما ناخوشیـم
چون شما سوی جمادی می شوید / محرم جان جمادان کی شوید؟

در یکی از راهروها اتاق کوچکی بود که  نمازخانه کوچک استاد و اتاقی برای خلوت روح بود ،همه فضای آن خانه فرصتی برای زندگی در ساحت مثنوی معنوی بود .

فکر می کنم من با درک و حضور در آن خانه قدیمی و بعد سالهای طولانی تدریس در خانه موزه دکتر معین که خانه تاریخی و زیباتری بود ،عاشق خانه های قدیمی شدم و هنوز باور دارم که روح و صفایی که در  معماری خانه قدیمی وجود دارد در خانه های امروزی حس نمی شود .
در ساخت خانه های قدیمی ارتباط روح با معماری در نظر گرفته می شد . ارتفاع دیوارها و سقف بلند اتاق ها ،ارتباط معناداری با ساحت وجودی انسان داشت  .
اولین قدم  اهل خانه و میهمان، در حیاط ِخانه بود و حیاط به منزله روح خانه  و  ایوان ها و اتاق ها هر کدام سمبلی از  نفس و جسم بودند  .

در ساخت بنا همواره به  نور و جایگاه تابیدن آن در معماری خانه دقت می شد ،چرا که نور خورشید همواره عنصری اهورایی بود و  نور در معماری ایرانی برخاسته از حضور احترام آمیز  نور و ایجاد شور و شعف در وجود انسان داشت که  ریشه اش را  در حکمت و عرفان نیز می توان پیدا کرد .

در  معماری ایرانی حتی از اشکال هندسی برای ترکیب ریاضی وار ذهن و روح استفاده می شد
و اگر تژئینی در خانه بود ،هر تزئین مفاهیم و کارکرد‌های خاص خود را داشت ،

گاه خط خوشنویسی و گاه نقوش گیاهی و گل ،نمونه حضور انسان ایرانی بود که دلش رو به سوی باغ و کتابت دارد و  با جان و دل به شعر بسته است و شاعری در رگ های اوست .

و ما در درون ِخانه قدیمی ای که نَفس دکتر شهیدی نیز در آن حس می شد ،مثنوی را می خواندیم و دل به کلام مولانا می سپردیم .هرکس جرعه ای می نوشید و‌ذوق و‌حالی می یافت و‌عطشش فزونی می یافت تا هفته بعد که برای دیدار با مولانا ،دوباره بیاید .

در آن خانه زیبا بود که تصمیم گرفتم داستان زندگی مولانا را بنویسم .نیاز به دانستن زندگی مولانا در کنار مطالعه مثنوی ،به فهم مثنوی کمک می کرد و بسیاری از دوستان از زندگی مولانا اطلاع کاملی نداشتند وچون زندگی مولانا از افکارش جدا نبود ،این مهم ،بیشتر احساس می شد
و کتاب “#باغ_سبز_عشق “،از  زندگی من با مولانا زاده شد و عشقی که به اندیشه های او داشته و دارم .

ادامه دارد
از مقدمه کتاب #پیچیده_در_عاشقی

#کلاس_مثنوی

@baghesabzeshgh

وب سایت شخصی نویسنده :
👇👇
https://gharibianlavasani.ir/product/baghesabzeshgh/



tgoop.com/baghesabzeshgh/16954
Create:
Last Update:

#خاطرات_من_با_مثنوی_مولانا
#زهرا_غریبیان_لواسانی

کلاس های مثنوی مولانا در خانه با صفای دکتر شهیدی برگزار می شد و ابیات زیبای دفتر اول مثنوی ،از نی نامه تا داستان طوطی و بازرگان، روح را به عالم بی انتهای ازلی می برد .

بشنو این نی چون شکایت می‌کند

از جدایی‌ها حکایت می‌کند

کز نیستان تا مرا ببریده‌اند

در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش

عشق در هوای خانه موج می زد و تک تک آجرهای حیاط  و کتاب های کتابخانه، مثنوی خوان و سمیع و بصیر می شد.
من در آن خانه بود که عاشق دیوارهای خاک گرفته ای شدم که با جان انسان حرف ها داشت.

جمله ی ذرّات عالم در نهــان / با تو می گویند روزان و شبــان
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم / با شمـــا نامحـرمان ما ناخوشیـم
چون شما سوی جمادی می شوید / محرم جان جمادان کی شوید؟

در یکی از راهروها اتاق کوچکی بود که  نمازخانه کوچک استاد و اتاقی برای خلوت روح بود ،همه فضای آن خانه فرصتی برای زندگی در ساحت مثنوی معنوی بود .

فکر می کنم من با درک و حضور در آن خانه قدیمی و بعد سالهای طولانی تدریس در خانه موزه دکتر معین که خانه تاریخی و زیباتری بود ،عاشق خانه های قدیمی شدم و هنوز باور دارم که روح و صفایی که در  معماری خانه قدیمی وجود دارد در خانه های امروزی حس نمی شود .
در ساخت خانه های قدیمی ارتباط روح با معماری در نظر گرفته می شد . ارتفاع دیوارها و سقف بلند اتاق ها ،ارتباط معناداری با ساحت وجودی انسان داشت  .
اولین قدم  اهل خانه و میهمان، در حیاط ِخانه بود و حیاط به منزله روح خانه  و  ایوان ها و اتاق ها هر کدام سمبلی از  نفس و جسم بودند  .

در ساخت بنا همواره به  نور و جایگاه تابیدن آن در معماری خانه دقت می شد ،چرا که نور خورشید همواره عنصری اهورایی بود و  نور در معماری ایرانی برخاسته از حضور احترام آمیز  نور و ایجاد شور و شعف در وجود انسان داشت که  ریشه اش را  در حکمت و عرفان نیز می توان پیدا کرد .

در  معماری ایرانی حتی از اشکال هندسی برای ترکیب ریاضی وار ذهن و روح استفاده می شد
و اگر تژئینی در خانه بود ،هر تزئین مفاهیم و کارکرد‌های خاص خود را داشت ،

گاه خط خوشنویسی و گاه نقوش گیاهی و گل ،نمونه حضور انسان ایرانی بود که دلش رو به سوی باغ و کتابت دارد و  با جان و دل به شعر بسته است و شاعری در رگ های اوست .

و ما در درون ِخانه قدیمی ای که نَفس دکتر شهیدی نیز در آن حس می شد ،مثنوی را می خواندیم و دل به کلام مولانا می سپردیم .هرکس جرعه ای می نوشید و‌ذوق و‌حالی می یافت و‌عطشش فزونی می یافت تا هفته بعد که برای دیدار با مولانا ،دوباره بیاید .

در آن خانه زیبا بود که تصمیم گرفتم داستان زندگی مولانا را بنویسم .نیاز به دانستن زندگی مولانا در کنار مطالعه مثنوی ،به فهم مثنوی کمک می کرد و بسیاری از دوستان از زندگی مولانا اطلاع کاملی نداشتند وچون زندگی مولانا از افکارش جدا نبود ،این مهم ،بیشتر احساس می شد
و کتاب “#باغ_سبز_عشق “،از  زندگی من با مولانا زاده شد و عشقی که به اندیشه های او داشته و دارم .

ادامه دارد
از مقدمه کتاب #پیچیده_در_عاشقی

#کلاس_مثنوی

@baghesabzeshgh

وب سایت شخصی نویسنده :
👇👇
https://gharibianlavasani.ir/product/baghesabzeshgh/

BY مولانا و باغِ سبـــزِ عشق (غریبیان لواسانی)




Share with your friend now:
tgoop.com/baghesabzeshgh/16954

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) The creator of the channel becomes its administrator by default. If you need help managing your channel, you can add more administrators from your subscriber base. You can provide each admin with limited or full rights to manage the channel. For example, you can allow an administrator to publish and edit content while withholding the right to add new subscribers. While the character limit is 255, try to fit into 200 characters. This way, users will be able to take in your text fast and efficiently. Reveal the essence of your channel and provide contact information. For example, you can add a bot name, link to your pricing plans, etc. A Hong Kong protester with a petrol bomb. File photo: Dylan Hollingsworth/HKFP. Image: Telegram.
from us


Telegram مولانا و باغِ سبـــزِ عشق (غریبیان لواسانی)
FROM American