Forwarded from کیش مهر
📌 کیش مهر | سال پنجم | محفل مجازی
🎙️ حکایت عاشورا از خویشتن و جهان
🗣️ با گفتاری از
محمدحسین قدوسی
📅 هشتم، نهم، دهم محرم
۱۳، ۱۴، ۱۵ تیرماه ۱۴۰۴
🕡 ساعت ۶:۳۰ صبح
📍 گوگل میت:
meet.google.com/ajz-bdmb-chd
پخش زنده از در آپارات
🎙️ حکایت عاشورا از خویشتن و جهان
🗣️ با گفتاری از
محمدحسین قدوسی
📅 هشتم، نهم، دهم محرم
۱۳، ۱۴، ۱۵ تیرماه ۱۴۰۴
🕡 ساعت ۶:۳۰ صبح
📍 گوگل میت:
meet.google.com/ajz-bdmb-chd
پخش زنده از در آپارات
گفتوگوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست دوم
📌 توحید در کربلا
با ارائهٔ
دکتر پویان پروین
پژوهشگر فلسفه و عرفان
📅 دوشنبه ۱۶ تیرماه ۱۴۰۴
🕔 ساعت ۱۷
📍 خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نائبی، پلاک ۲۳
@bashgahandishe
📌 توحید در کربلا
با ارائهٔ
دکتر پویان پروین
پژوهشگر فلسفه و عرفان
📅 دوشنبه ۱۶ تیرماه ۱۴۰۴
🕔 ساعت ۱۷
📍 خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نائبی، پلاک ۲۳
@bashgahandishe
گفتوگوی فراگیر سیاسی؛ شرط بقای ایران
📝میثم قهوهچیان
دبیر مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه
چه آیندهای پیش روست؟ سناریوهای تاریک بیش از روشن پیش روی بسیاری از ماست. آینده چه خواهد شد؟ یک تامل کوتاه در اکنون، شاید نوعی نسخهای محو، کلی و پیشنهادی از پیشگیری پیش روی ما قرار میدهد. گفتمانهای سیاسی در ایران جدید اعم از مرکزگرا و مرکز ستیز، اسلامگرا، راست، چپ، و دیگر رویکردهای جدید بخشی از ایران امروز هستند. ما پس از مشروطه شاهد اکنون و آیندههای موازی هستیم. با تجدد ایرانی، ایرانیان به سوی کنشگری پیش رفتند و مناظر و خوانشهای متفاوت و متضادی از امر ایرانی مطرح شد. متاسفانه گفتگوستیزی خصیصه اساسی اکثر جریانهای سیاسی است.
در فضای قاجارِ مشروطه، سلطنتِ پهلوی، جمهوریِ اسلامی همواره سطح سیاسی جامعه مدنی اجازه نشو و نمای نهادین نیافت و یا چنین فرصتهایی را به بهانههای مختلف از جمله آزادی، امنیت، عدالت، ایران، اسلام و ... نابودشده یافت. این نابودی تا مرزهای نابودی فیزیکی پیش رفته و هزینه فعل سیاسی را تا مرز جان بالا برده است.
طنین وفاق به زعم نخنما شدناش و نقدهای اساسی که بر آن از سوی بسیاری از صاحبنظران وارد شد، نوعی ضرورتی است که هر آینده سیاسی به آن نیازمند است اما چنین وفاقی نیازمند «گفتگوی سیاسی» است. برای تصور یک جامعه سیاسی به مثابه کلی که اجزا متکر را در خود جای داده است، ضروری خواهد بود تا نوعی از اجماع برای حفظ تکثر در آن وجود داشته باشد. بدون چنین حداقلی از وفاق، نه تنها دیگران همواره با تبعیض، سرکوب و حذف مواجهاند که کلیت جامعه سیاسی در معرض نابودی است زیرا شکل نمیگیرد و هر آن امکان فروپاشی آن وجود دارد. هر تصوری از وحدت جامعه سیاسی بدون وفاق در این معنا، ناممکن است و با کوچکترین تلنگری که بتواند هژمونی نظامی وضع موجود را به تعلیق درآورد از هم خواهد پاشید. در این نوشتار به دو شرط اساسی گفتگو میپردازم.
کسانی میتوانند به چنین گفتگویی درآیند که مخالف تعیین سرنوشت توسط بیگانه باشند. هر کسی چنین شرطی را عملا و نظرا رعایت میکند، میتواند و باید در گفتگویی برابر درآید که در آن موضوع سیاست در همه محورهای آن است. باید فرض دولت مهاجم خارجی که بیاید و «فیسبیل اله» ایران را بکوبد و بعد بیل و کلنگ «سازندگی» را به دست «همه ایرانیان» بدهد تا «اصلاحاتی» را «برای ایران» انجام داده و آینده را بسازد تنها برای امکان وفاق اجتماعی و سیاسی توسط کسانی مطرح میشود که میخواهند عنان ایران را از دشمنان ایران به عاریه بگیرند. بدون کنشگری یا تمرین هیچ فضیلتی به دست نخواهد آمد همانطور که ارسطو گفته است: فضیلت تمرین فضیلت است.
یکی از مهمترین شروط دیگر چنین گفتگویی به رسمیت شناختن دیگری است. مراد از به رسمیت شناسی اعتقاد به وجود دیگری به عنوان ایرانی است. اعتقاد به برابری در ایرانیت، بهرهمندی از فضای سیاسی لازم برای بقا، گفتگو و کنشگری است. بی به رسمیت شناختن دیگری به مثابه فاعلی برابر با خود اما متفاوت، گفتگو بیشتر به امری لوکس میماند که قرار است ذیل آن همه مانند من باشند. تبدیل اجزا که غیر هماند به کل که دربرگیرنده همه است نیازمند فراروی اجزا از خود در عین حفظ خود و رسیدن به امری والاتر به عنوان جامعه سیاسی است. گفتگو روش رسیدن به چنین کلی است. گفتگو از این رو بر بستر آزادی سیاسی میروید که در آن احزاب، سندیکاها، رسانهها و آحاد شهروندان در هر قالبی دیگر بتوانند در خصوص سرنوش سیاسی متشکل شوند، نیرو بگیرند و در خصوص سرنوش سیاسی همه، سخن و عمل کنند. کل همین بستر خنثی نسبت به جریانها و محتوای سیاسی است که از طریق اجزا ساخته میشود.
از این رو فارغ از هر آیندهای، گفتگو و دوری از حذف دیگری میتواند آیندهسازانه باشد. اجتناب از اتهام دیگری به ضدیت با ایران و برچسبهای متنوع دیگر تنها راه گفتگو را میبندد. آداب گفتگو به زبانهای مختلف بیان شده است اما همدلی برای گفتگو و نیز توجه به ضرورت عینی آن میتواند محققش کند. دیگر چنین نیست که ما بدون گفتگو با نتایج ناگواری روبرو شویم، ما بدون گفتگو دیگر نخواهیم بود.
@howiatschool
@dialogeschool
@bashgahandishe
📝میثم قهوهچیان
دبیر مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه
چه آیندهای پیش روست؟ سناریوهای تاریک بیش از روشن پیش روی بسیاری از ماست. آینده چه خواهد شد؟ یک تامل کوتاه در اکنون، شاید نوعی نسخهای محو، کلی و پیشنهادی از پیشگیری پیش روی ما قرار میدهد. گفتمانهای سیاسی در ایران جدید اعم از مرکزگرا و مرکز ستیز، اسلامگرا، راست، چپ، و دیگر رویکردهای جدید بخشی از ایران امروز هستند. ما پس از مشروطه شاهد اکنون و آیندههای موازی هستیم. با تجدد ایرانی، ایرانیان به سوی کنشگری پیش رفتند و مناظر و خوانشهای متفاوت و متضادی از امر ایرانی مطرح شد. متاسفانه گفتگوستیزی خصیصه اساسی اکثر جریانهای سیاسی است.
در فضای قاجارِ مشروطه، سلطنتِ پهلوی، جمهوریِ اسلامی همواره سطح سیاسی جامعه مدنی اجازه نشو و نمای نهادین نیافت و یا چنین فرصتهایی را به بهانههای مختلف از جمله آزادی، امنیت، عدالت، ایران، اسلام و ... نابودشده یافت. این نابودی تا مرزهای نابودی فیزیکی پیش رفته و هزینه فعل سیاسی را تا مرز جان بالا برده است.
طنین وفاق به زعم نخنما شدناش و نقدهای اساسی که بر آن از سوی بسیاری از صاحبنظران وارد شد، نوعی ضرورتی است که هر آینده سیاسی به آن نیازمند است اما چنین وفاقی نیازمند «گفتگوی سیاسی» است. برای تصور یک جامعه سیاسی به مثابه کلی که اجزا متکر را در خود جای داده است، ضروری خواهد بود تا نوعی از اجماع برای حفظ تکثر در آن وجود داشته باشد. بدون چنین حداقلی از وفاق، نه تنها دیگران همواره با تبعیض، سرکوب و حذف مواجهاند که کلیت جامعه سیاسی در معرض نابودی است زیرا شکل نمیگیرد و هر آن امکان فروپاشی آن وجود دارد. هر تصوری از وحدت جامعه سیاسی بدون وفاق در این معنا، ناممکن است و با کوچکترین تلنگری که بتواند هژمونی نظامی وضع موجود را به تعلیق درآورد از هم خواهد پاشید. در این نوشتار به دو شرط اساسی گفتگو میپردازم.
کسانی میتوانند به چنین گفتگویی درآیند که مخالف تعیین سرنوشت توسط بیگانه باشند. هر کسی چنین شرطی را عملا و نظرا رعایت میکند، میتواند و باید در گفتگویی برابر درآید که در آن موضوع سیاست در همه محورهای آن است. باید فرض دولت مهاجم خارجی که بیاید و «فیسبیل اله» ایران را بکوبد و بعد بیل و کلنگ «سازندگی» را به دست «همه ایرانیان» بدهد تا «اصلاحاتی» را «برای ایران» انجام داده و آینده را بسازد تنها برای امکان وفاق اجتماعی و سیاسی توسط کسانی مطرح میشود که میخواهند عنان ایران را از دشمنان ایران به عاریه بگیرند. بدون کنشگری یا تمرین هیچ فضیلتی به دست نخواهد آمد همانطور که ارسطو گفته است: فضیلت تمرین فضیلت است.
یکی از مهمترین شروط دیگر چنین گفتگویی به رسمیت شناختن دیگری است. مراد از به رسمیت شناسی اعتقاد به وجود دیگری به عنوان ایرانی است. اعتقاد به برابری در ایرانیت، بهرهمندی از فضای سیاسی لازم برای بقا، گفتگو و کنشگری است. بی به رسمیت شناختن دیگری به مثابه فاعلی برابر با خود اما متفاوت، گفتگو بیشتر به امری لوکس میماند که قرار است ذیل آن همه مانند من باشند. تبدیل اجزا که غیر هماند به کل که دربرگیرنده همه است نیازمند فراروی اجزا از خود در عین حفظ خود و رسیدن به امری والاتر به عنوان جامعه سیاسی است. گفتگو روش رسیدن به چنین کلی است. گفتگو از این رو بر بستر آزادی سیاسی میروید که در آن احزاب، سندیکاها، رسانهها و آحاد شهروندان در هر قالبی دیگر بتوانند در خصوص سرنوش سیاسی متشکل شوند، نیرو بگیرند و در خصوص سرنوش سیاسی همه، سخن و عمل کنند. کل همین بستر خنثی نسبت به جریانها و محتوای سیاسی است که از طریق اجزا ساخته میشود.
از این رو فارغ از هر آیندهای، گفتگو و دوری از حذف دیگری میتواند آیندهسازانه باشد. اجتناب از اتهام دیگری به ضدیت با ایران و برچسبهای متنوع دیگر تنها راه گفتگو را میبندد. آداب گفتگو به زبانهای مختلف بیان شده است اما همدلی برای گفتگو و نیز توجه به ضرورت عینی آن میتواند محققش کند. دیگر چنین نیست که ما بدون گفتگو با نتایج ناگواری روبرو شویم، ما بدون گفتگو دیگر نخواهیم بود.
@howiatschool
@dialogeschool
@bashgahandishe