«در روانشناسی، «ابداعاتِ خیالی» (fictions) میتوانند به خطاهای فاجعهباری بینجامند. از آنجا که با اندکی اغراق میتوان گفت واقعیت، عمدتاً، از «استثنائات بر قاعده» تشکیل شده است - استثنائاتی که «عقل» سپس آنها را به «هنجار» تقلیل میدهد - ما به جایِ تصویری رنگارنگ و درخشان از جهانِ واقعی، با یک «عقلگراییِ بیروح و سطحی» روبرو هستیم که در برابرِ گرسنگیهای عاطفی و روحانیِ جهان، به جایِ «نان»، «سنگ» عرضه میکند. نتیجهٔ منطقیِ این امر، گرسنگیِ سیریناپذیری برای هر چیزِ «خارقالعاده» است.
حال اگر به این [وضعیت]، «شکستِ بزرگِ عقلِ بشر» را – که هر روز در روزنامهها به نمایش درمیآید و با خطراتِ محاسبهناپذیرِ بمبِ هیدروژنی حتی تهدیدآمیزتر نیز گشته است – بیفزاییم، تصویری که در برابرِ ما گشوده میشود، تصویرِ یک «پریشانیِ روحانیِ عالمگیر» است؛ وضعیتی قابلِ قیاس با آغازِ عصرِ ما [میلادی]، یا آشوبی که پس از سال ۱۰۰۰ میلادی درگرفت، یا تحولاتِ عظیمِ اواخرِ قرنِ پانزدهم. بنابراین، جای شگفتی نیست اگر، آنچنان که وقایعنگارانِ کهن گزارش میدهند، انواع و اقسامِ نشانهها و عجایب در آسمان پدیدار شوند، یا اگر آنجا که تلاشهای بشری به شکست انجامیده، انتظارِ «مداخلهای معجزهآسا» از آسمان برود.
«رؤیتِ بشقابپرندهها» در دورانِ ما را میتوان – با در نظر گرفتنِ تفاوتها (mutatis mutandis) – در بسیاری از گزارشهایی که به دورانِ باستان بازمیگردند، یافت؛ هرچند به نظر میرسد نه با چنین فراوانیِ سرسامآوری. اما باید گفت که در آن روزگاران، امکانِ تخریب در «مقیاسی جهانی»، که [امروزه] به دستانِ «به اصطلاح سیاستمدارانِ» ما سپرده شده است، وجود نداشت.»
~ کارل گوستاو یونگ، «دربارهٔ بشقابپرندهها»، «حیاتِ نمادین: نوشتههای گوناگون»، مجموعه آثار جلد ۱۸، پاراگراف ۱۴۴۲
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
حال اگر به این [وضعیت]، «شکستِ بزرگِ عقلِ بشر» را – که هر روز در روزنامهها به نمایش درمیآید و با خطراتِ محاسبهناپذیرِ بمبِ هیدروژنی حتی تهدیدآمیزتر نیز گشته است – بیفزاییم، تصویری که در برابرِ ما گشوده میشود، تصویرِ یک «پریشانیِ روحانیِ عالمگیر» است؛ وضعیتی قابلِ قیاس با آغازِ عصرِ ما [میلادی]، یا آشوبی که پس از سال ۱۰۰۰ میلادی درگرفت، یا تحولاتِ عظیمِ اواخرِ قرنِ پانزدهم. بنابراین، جای شگفتی نیست اگر، آنچنان که وقایعنگارانِ کهن گزارش میدهند، انواع و اقسامِ نشانهها و عجایب در آسمان پدیدار شوند، یا اگر آنجا که تلاشهای بشری به شکست انجامیده، انتظارِ «مداخلهای معجزهآسا» از آسمان برود.
«رؤیتِ بشقابپرندهها» در دورانِ ما را میتوان – با در نظر گرفتنِ تفاوتها (mutatis mutandis) – در بسیاری از گزارشهایی که به دورانِ باستان بازمیگردند، یافت؛ هرچند به نظر میرسد نه با چنین فراوانیِ سرسامآوری. اما باید گفت که در آن روزگاران، امکانِ تخریب در «مقیاسی جهانی»، که [امروزه] به دستانِ «به اصطلاح سیاستمدارانِ» ما سپرده شده است، وجود نداشت.»
~ کارل گوستاو یونگ، «دربارهٔ بشقابپرندهها»، «حیاتِ نمادین: نوشتههای گوناگون»، مجموعه آثار جلد ۱۸، پاراگراف ۱۴۴۲
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
❤2
به طور مشخص روشی که ما با استفاده از آن اطلاعات را برای خودمان و دیگران صورت بندی میکنیم، ممکن است در نگاهمان به یک انتخاب و واکنش به آن تفاوت بزرگی ایجاد کند. هر بار که با دادهه ای جدیدی مواجه میشویم یا دوباره همان داده های قبلی را بررسی میکنیم، تحت تأثیر ظاهر و شکل و شمایل آنها قرار میگیریم. ما می توانیم از صورت بندی به نفع خودمان استفاده کنیم، اما گاهی صورت بندی روی کیفیت تصمیم هایمان تأثیر منفی میگذارد. مثلاً وقتی صورت بندی مان هزینه مجموعه ای از چیزها را پررنگ تر از سودشان کند، ممکن است دچار سوگیری شویم. پژوهشها همیشه نشان داده اند که در ذهن ما ضرر خیلی خیلی پر رنگ تر از سود است. ما هر کاری از دستمان بربیاد انجام میدهیم تا چیزهایی را که برایمان مهم هستند را از دست ندهیم، اما حاضر نیستیم همان قدر ریسک کنیم تا چیزی به دست بیاوریم چون می ترسیم متضرر شویم. این مسئله کاملاً طبیعی است، اما نشان میدهد ما بسیار مستعدیم که فریب ظواهر را بخوریم.
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
❤1
جنرالیست - محمد کهربی
به طور مشخص روشی که ما با استفاده از آن اطلاعات را برای خودمان و دیگران صورت بندی میکنیم، ممکن است در نگاهمان به یک انتخاب و واکنش به آن تفاوت بزرگی ایجاد کند. هر بار که با دادهه ای جدیدی مواجه میشویم یا دوباره همان داده های قبلی را بررسی میکنیم، تحت تأثیر…
هر سال برای دانشجوهای رشتهMBA ، داستان خارق العاده روبرتو گوی زویتا را تعریف میکنم که در دهه هشتاد میلادی مدیر عامل شرکت کوکاکولا بود. همان اوایل که گوی زویتا در این سمت قرار گرفت در جلسه ای با معاونان ارشد متوجه شد که مدیران شرکت برای اینکه ۴۵ درصد بازار نوشابه را
در دست گرفته اند، خوشحال هستند و جشنی برپا کرده اند. همه بسیار راضی و خوشحال بودند و هدفشان این بود که طی چند سال آینده ارزش دارایی سهام داران را ۵ تا ۱۰ درصد افزایش دهند. به نظر گوی زوئتا آنها زیادی احتیاط می دادند برای همین تصمیم گرفت مفهوم مدنظر آنها از رشد را به چالش بکشد. او سوال کرد : هر نفر در روز چقدر مایعات میخوره؟ و سوال بعدی این بود که جمعیت جهان چقدره؟ و آخر سر مهمترین سؤال را مطرح کرد چند درصد کل بازار مایعات نه فقط نوشابه ها در دست ماست؟ و در پاسخ این سؤال بود که آن ۴۵ درصد کذایی به ۲ درصد ناچیز تبدیل شد.
گوی زویتا با صورت بندی جدیدی که از مسئله ارائه داد همکارانش را تشویق کرد تا افق دیدشان را گسترش دهند و خلاقانه تر فکر کنند. آنها به همان سهم اندک کوکاکولا در بازار قانع بودند تا اینکه گوی زویتا متوجهشان کرد موقعیت فعلی شرکت آن قدرها که فکر می کردند محکم نیست ولی خبر خوب این بود که میشد صاحب سهام بیشتری شد این صورت بندی جدید تغییر شگرفی در کار و هدف شرکت ایجاد کرد؛ تغییری که نتیجه اش حیرت انگیز بود کل ارزش سهام کوکاکولا در سال ۱۹۸۱ چهار میلیارد و سه میلیون دلار بود، ولی در سال ۱۹۹۷، یعنی زمان مرگ گوی زویتا به بیش از ۱۵۲ میلیارد دلار رسیده بود.
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
در دست گرفته اند، خوشحال هستند و جشنی برپا کرده اند. همه بسیار راضی و خوشحال بودند و هدفشان این بود که طی چند سال آینده ارزش دارایی سهام داران را ۵ تا ۱۰ درصد افزایش دهند. به نظر گوی زوئتا آنها زیادی احتیاط می دادند برای همین تصمیم گرفت مفهوم مدنظر آنها از رشد را به چالش بکشد. او سوال کرد : هر نفر در روز چقدر مایعات میخوره؟ و سوال بعدی این بود که جمعیت جهان چقدره؟ و آخر سر مهمترین سؤال را مطرح کرد چند درصد کل بازار مایعات نه فقط نوشابه ها در دست ماست؟ و در پاسخ این سؤال بود که آن ۴۵ درصد کذایی به ۲ درصد ناچیز تبدیل شد.
گوی زویتا با صورت بندی جدیدی که از مسئله ارائه داد همکارانش را تشویق کرد تا افق دیدشان را گسترش دهند و خلاقانه تر فکر کنند. آنها به همان سهم اندک کوکاکولا در بازار قانع بودند تا اینکه گوی زویتا متوجهشان کرد موقعیت فعلی شرکت آن قدرها که فکر می کردند محکم نیست ولی خبر خوب این بود که میشد صاحب سهام بیشتری شد این صورت بندی جدید تغییر شگرفی در کار و هدف شرکت ایجاد کرد؛ تغییری که نتیجه اش حیرت انگیز بود کل ارزش سهام کوکاکولا در سال ۱۹۸۱ چهار میلیارد و سه میلیون دلار بود، ولی در سال ۱۹۹۷، یعنی زمان مرگ گوی زویتا به بیش از ۱۵۲ میلیارد دلار رسیده بود.
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
❤1
جنرالیست - محمد کهربی
به طور مشخص روشی که ما با استفاده از آن اطلاعات را برای خودمان و دیگران صورت بندی میکنیم، ممکن است در نگاهمان به یک انتخاب و واکنش به آن تفاوت بزرگی ایجاد کند. هر بار که با دادهه ای جدیدی مواجه میشویم یا دوباره همان داده های قبلی را بررسی میکنیم، تحت تأثیر…
اصولاً برای یک آمریکایی متوسط، خانه خریدن سرمایه گذاری مطمئنی به حساب میآمد؛ بعید بود که سود زیادی در کار باشد اما فرد تقریباً اطمینان داشت که قرار نیست ضررکند. از پایان جنگ جهانی دوم تا سال ۱۹۹۷ میانگین قیمت خانه با توجه به تورم تقریباً ثابت و در حدود ۱۱۰ هزار دلار به ارزش دلار (امروز) باقی مانده بود ولی همان موقع الگوی جدیدی ظاهر شد؛ بین سال های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۶ قیمت ها تقریباً دوبرابر شدند و به دویست هزار دلار رسیدند. وقتی مردم این افزایش شدید و مستمر قیمت خانه را دیدند متقاعد شدند که قیمت ها در آینده همین طور افزایش پیدا میکنند. رابرت شیلر و کارل کیس در پژوهشی متوجه شدند که در سال ۲۰۰۵ خریداران خانه در سان فرانسیسکو انتظار داشتند که یک دهه بعد قیمتها سالیانه ۱۴ درصد افزایش پیدا کنند. بعضی ها خوش بین تر هم بودند و حدس میزدند این افزایش سالیانه به ۵۰ درصد برسد. بر اساس این الگوی ظاهری خیلی ها تصور کردند که خانه داشتن به ریسک وام مسکن گرفتن حتی با وجود شرایط نامطلوب آن می ارزد. ولی در لایه زیرین این افزایش قیمت الگویی وجود داشت که خریداران خانه متوجه آن نبودند. الگوی واقعی در واقع الگوی رونق و رکود یا «حباب» بود. این وضعیت وقتی پیش می آید که تمایل عمومی به کالایی باعث افزایش میل شود و در نتیجه قیمت کالاها به مراتب از ارزش واقعیشان بیشتر شود. در نهایت، وقتی روشن میشود که ارزش این کالاها بسیار بیشتر از ارزش حقیقی شان است، همه با عجله می خواهند کالایشان را بفروشند و آن موقع است که حباب می ترکد.
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
❤1
جنرالیست - محمد کهربی
به طور مشخص روشی که ما با استفاده از آن اطلاعات را برای خودمان و دیگران صورت بندی میکنیم، ممکن است در نگاهمان به یک انتخاب و واکنش به آن تفاوت بزرگی ایجاد کند. هر بار که با دادهه ای جدیدی مواجه میشویم یا دوباره همان داده های قبلی را بررسی میکنیم، تحت تأثیر…
ما نه تنها تلاش میکنیم اعتقادات کنونی مان را تأیید کنیم، بلکه داده هایی را که ممکن است غلط بودن این اعتقادات را ثابت کنند فوراً از سرمان بیرون میکنیم. فیلیپ تتلاک، روان شناس و نویسنده کتاب قضاوت سیاسی کارشناسان، در مطالعه ای نوین گسترده و بلند مدت نشان داد که حتی کارشناسان هم ممکن است چنین کاری کنند. تتلاک در دهه های هشتاد و نود میلادی از صدها صاحب نظر حوزه سیاست دانشمندان علوم ،سیاسی مشاوران دولتی، کارشناسان سیاسی و باقی خوره های این حوزه از طیفهای ایدئولوژیک مختلف، خواست تا آینده برخی از رویدادهای سیاسی را حدس بزنند، مثلاً پیش بینی کنند که رابطه ایالات متحده و شوروی همین طور میماند بهتر میشود یا بدتر وقتی این رویدادها رخ دادند، تتلاک و همکارانش متوجه شدند با وجود اینکه اصلا شغل و منبع درآمد این کارشناسان همین پیش بینی بود، پیش بینی اکثرشان آن قدر نادرست از آب درآمد که اگر بی حساب و کتاب و تصادفی هم انتخاب میکردند، احتمالاً نتیجه قدری بهتر می شد. آنان که به طور میانگین مطمئن تر بودند پیش بینی شان خطای بیشتری داشت. این کارشناسان، فارغ از جهان بینی و نظریه های مورد علاقه شان، ترجیح می دادند داده هایی را بپذیرند که اعتقاداتشان را تأیید میکرد، نه آنهایی که مغایر باورهایشان بود.
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
❤3👍1
«انسان» به «دشواریها» نیازمند است؛ اینها برای «سلامت»، ضروریاند.
– کارل یونگ
مجموعه آثار، جلد ۸
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
– کارل یونگ
مجموعه آثار، جلد ۸
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
❤3
ما در جامعهای زندگی میکنیم که ما را تشویق میکند به این بیندیشیم که چگونه یک «مسیرِ شغلیِ عالی» داشته باشیم، اما بسیاری از ما را در بیانِ اینکه چگونه «حیاتِ درونی» را بپرورانیم، «اَلکَن» و ناتوان رها میکند... ما در فرهنگی به سر میبریم که به ما میآموزد خود را ترویج و تبلیغ کنیم و بر مهارتهای لازم برای «موفقیت» مسلط شویم، اما به «فروتنی»، «همدلی»، و «رویاروییِ صادقانه با خویش» - که برای ساختنِ «شخصیت» ضروریاند - تشویقِ چندانی نمیکند... و بدونِ آن [شخصیت]، نه تنها حیاتِ درونیتان، بلکه زندگیِ بیرونیتان نیز، سرانجام از هم فرو خواهد پاشید.
– دیوید بروکس، مسیرِ شخصی
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
– دیوید بروکس، مسیرِ شخصی
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
❤3
اینکه فرض کنیم آنچه انسان در وهلهٔ نخست بدان نیازمند است، «تعادل»... یعنی حالتی «بیتنش» است، به گمانِ من، یک «تصورِ غلط و خطرناک» در حوزهٔ «بهداشتِ روانی» است. معماران، اگر بخواهند یک «طاقِ فرسوده» را مستحکم کنند، باری را که بر آن قرار دارد، افزایش میدهند؛ زیرا بدین وسیله، اجزایِ آن، محکمتر به یکدیگر میپیوندند.
– ویکتور فرانکل، انسان در جستجوی معنا
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
– ویکتور فرانکل، انسان در جستجوی معنا
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
❤2