tgoop.com/book_tips/33274
Last Update:
🍃🌺🍃
#داستان_کوتاه
#فلک قسمت چهاردهم
فهمیدم که تمام راهها به روی من بسته است. چارهای برایم نمانده بود جز به انتظار نشستن. بالاخره حکم دادگاه صادر شد و همانی بود که حدس میزدم. معامله من و خانم اعتباری باطل شد و قاضی حکم به اخراج من از اون خونه داد. خونه خراب شدم. شاید قانون درست میگفت، ولی چرا برای من و امثال من که از این جور حکم کردن دادگاه بیچاره و آواره میشدیم راهحلی نبود؟ چرا من بی اونکه گناهی کرده باشم مجازات میشدم؟ تقصیر من چی بود؟ آیا در این کتابهای قانون که رو میز قاضی روی هم چیده شده بود، فقط حکم دادن به باطل کردن معامله مردم و بیرون کردن اونا از آشیونشون نوشته شده؟ آيا این حکم عادلانه بود؟
میدونستم که این حکم تایید میشه ولی آیا باید مثل گوسفندی که به تماشای تیز شدن کارد قصاب نشسته به انتظار کشیده شدن چاقوی سرد بر گلوی گرم و خوندارم مینشستم؟ به رأی اعتراض کردم. تو لایحهای که نوشتم فقط عجز و لابه کردم؛ خودم از اینکه اینقدر به خواری افتاده بودم ناراحت بودم.
پرونده رفت دادگاه تجدیدنظر تا دو قاضی دیگه اون را بررسی کنند. بچههام با من دعوا میکردند که چرا مثل تسلیم شدهها رفتار میکنم. اونها معتقد بودند که رفتار من باید مثل جنگجوها باشد، نه پیرزنای عاجز.
چند بار بین من و بچههام دعوا شد. داد میزدم که: "پدر من، اینکه وکیل ببینیم و پول یامُفت بدیم، چه فایدهای داره وقتی من ملک کس دیگری را خریداری کردم".
یک بار که خیلی عصبانی شده بودم پسر بزرگم رو از خونه بیرون کردم: "حالا که زبون آدمیزاد حالیت نیست یالله برو بیرون. مثل آینه دق روبهروم میشینی که چی؟ اگه همه وکیلای مملکت هم جمع بشند کاری نمیتونند بکنند چون کار من خرابتر از این حرفاس. من تو خونه غصبی نشستم، میفهمی این رو؟ خدایا راه به جایی ندارم، هیچکس ندونه تو میدونی که یک قرون مال کسی رو نخوردم، پس خودت به دادم برس. چیکار کنم؟ بشم کولی دربهدر؟ خدایا دیگه مرگم رو برسون که اینقدر خفت نبینم".
روزگار بدی رو طی میکردم. من که نازکتر از گل به زنم نگفته بودم و تو فامیل نمونه یک شوهر خوب بیآزار بودم، گاهی سرش داد و هوار راه میانداختم و اون فقط به من نیگاه میکرد. ای کاش فحش و ناسزا بهم میگفت. ای کاش یک جفت سیلی محکم زیر دو تا گوشم میزد ولی اون نیگاه کردنش من رو آتیش میزد، میسوزوند. دلش رو میشکستم، خون به جیگرش میکردم، گناه میکردم. خدایا خودت پاکم کن، خاکم کن..."
ادامه دارد...
#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
@book_tips 🐞
BY Book_tips
Share with your friend now:
tgoop.com/book_tips/33274