tgoop.com/brandupp/3695
Last Update:
شاید برایتان پیش آمده باشد که در حوزههای مختلف دیجیتال، مخصوصاً بازاریابی آنلاین و تولید محتوا، جملهٔ «محتوا پادشاه است» را بشنوید. جالب است بدانید این عبارت نخستین بار در مقالهای از بیل گیتس در سال ۱۹۹۶ مطرح شد که او در آن اهمیت و نقش کلیدی محتوا را در آیندهٔ اینترنت پیشبینی کرده بود.
در واقع، گیتس با این جمله میخواست نشان بدهد که تولید و انتشار محتوای باکیفیت و ارزشمند، مهمترین برگ برنده در دنیای وب خواهد بود. حالا بیایید با هم ترجمهٔ این مقاله را مرور کنیم.
من انتظار دارم بخش اعظم درآمد واقعی اینترنت، همانگونه که پیشتر در صنعت پخش تلویزیونی تجربه شد، از «محتوا» به دست آید.
انقلابی که حدود نیم قرن پیش در تلویزیون رخ داد، موجب شکلگیری صنایع گوناگونی شد؛ ازجمله تولید دستگاههای تلویزیون. بااینحال، برندگان اصلی آنانی بودند که از این رسانه برای ارائهٔ اطلاعات و سرگرمی بهره بردند.
در یک شبکهٔ تعاملی مانند اینترنت، تعریف «محتوا» بسیار گستردهتر میشود. برای نمونه، نرمافزارهای رایانهای نوعی «محتوا» بهشمار میآیند که فوقالعاده حائز اهمیت هستند. برای مایکروسافت، همین حوزه همچنان مهمترین بخش باقی خواهد ماند.
اما برای اغلب شرکتها، فرصتهای اصلی در زمینهٔ ارائهٔ اطلاعات یا سرگرمی نهفته است و هیچ شرکتی آنقدر کوچک نیست که نتواند در این فضا نقشی ایفا کند.
یکی از هیجانانگیزترین ویژگیهای اینترنت این است که هرکسی با یک رایانه و مودم میتواند محتوای خود را منتشر کند. درواقع، اینترنت را میتوان همارز چندرسانهای دستگاه فتوکپی دانست؛ ابزاری که امکان تکثیر مطالب را با هزینهای ناچیز فراهم میکند، بیآنکه اندازهٔ مخاطب محدودیتی ایجاد کند.
افزون بر این، اینترنت امکان توزیع اطلاعات در سراسر جهان را تقریباً بدون هیچ هزینهٔ اضافی برای ناشر فراهم میآورد. فرصتهای پیشِ رو چشمگیر است و بسیاری از شرکتها در حال تدوین برنامههایی برای تولید محتوا در این فضا هستند.
برای نمونه، شبکهٔ تلویزیونی NBC و مایکروسافت توافق کردهاند تا وارد حوزهٔ خبرهای تعاملی شوند. شرکتهای ما بهطور مشترک یک شبکهٔ خبری کابلی با نام «MSNBC» و یک سرویس خبری اینترنتی راهاندازی کردهاند. کنترل محتوای این همکاری بر عهدهٔ NBC خواهد بود.
به باور من، در آینده شاهد رقابت شدیدی در همهٔ حوزههای محتوای محبوب خواهیم بود و البته شکستها و موفقیتهای فراوانی نیز رقم خواهد خورد. این روند نهتنها شامل نرمافزار و اخبار، بلکه بازیها، سرگرمی، برنامههای ورزشی، فهرستها، تبلیغات طبقهبندیشده و انجمنهای آنلاین حول علاقهمندیهای مختلف را نیز در بر میگیرد.
مجلات چاپی معمولاً مخاطبانی دارند که در علایق و سلایق مشترکاند. بسیار محتمل است که همین افراد با نسخههای آنلاین الکترونیکی آن مجلات هم همراه شوند.
اما برای آنکه یک مجله در فضای آنلاین موفق شود، نمیتواند صرفاً محتوای چاپی را بهصورت دیجیتال عرضه کند. محتوای چاپی، بدون افزودن ژرفا و ایجاد امکان تعامل بیشتر، نمیتواند کاستیهای رسانهٔ آنلاین را جبران کند.
اگر مردم برای خواندن مطلبی حاضر شوند رایانهشان را روشن کنند و به صفحهنمایش خیره شوند، باید در قبال آن، پاداش دریافت کنند؛ یعنی اطلاعاتی عمیق و بهروزشده که امکان جستوجوی آزادانه در آن وجود داشته باشد، امکان پخش صدا و شاید ویدئو فراهم شود و نیز فضایی برای مشارکت شخصی فراهم باشد که بسیار فراتر از ستون «نامه به سردبیر» در مجلات چاپی است.
سوالی که برای بسیاری مطرح است اینکه آیا همان شرکتهایی که در گذشته از طریق رسانههای چاپی به گروههای خاصی خدمت میکردند، میتوانند در فضای آنلاین هم موفق شوند؟ حتی آیندهٔ برخی از مجلات چاپی هم با ظهور اینترنت زیر سؤال رفته است.
برای نمونه، اینترنت در حال دگرگونساختن تبادل اطلاعات علمی تخصصی است. مجلات علمی چاپی معمولاً تیراژ محدودی دارند و به همین دلیل گراناند. کتابخانههای دانشگاهی نیز عمدهترین مشتریان آنها بهشمار میروند. درنتیجه، توزیع این قبیل اطلاعات برای مخاطبان محدود، هم دشوار است و هم پرهزینه، و تا پیشازاین جایگزین مناسبی نداشته است.
جای قشنگ متن را در کامنت بخوان...