Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
4214 - Telegram Web
Telegram Web
همه‌ی عمر تکیه‌گاهم بود؛
پدرم نامِ کوچکش کوه است! :)

- امید صباغ نو
🌱.
ما خوب و خوش و خرّم و دلباخته بوديم
نفرين به دو چشمان همه شور نظرها...!

- حامد فلاحی راد
آنقَدَر بی تو در این شهر خرابم که نگو
آنقَدَر دوری تو داده عذابم که نگو

دوست دارم همه‌ی فاصله‌ها کم بشود
توی آغوش تو آنقدر بخوابم که نگو

- رضا جمشیدی
ای یوسف آخر سوی این یعقوب نابینا بیا
ای عیسی پنهان شده بر طارم مینا بیا

از هجر روزم قیر شد دل چون کمان بد تیر شد
یعقوب مسکین پیر شد ای یوسف برنا بیا

ای موسی عمران که در سینه چه سینا‌هاستت
گاوی خدایی می‌کند از سینهٔ سینا بیا

رخ زعفران‌رنگ آمدم‌، خَم‌داده چون چنگ آمدم
در گور تن تنگ آمدم ای جان با‌پهنا بیا

چشم محمد با نمت واشوق گفته در غمت
زان طرهٔ اندر هَمَت‌، ای سرّ ارسلنا بیا

خورشید پیشت چون شفق ای برده از شاهان سبق
ای دیدهٔ بینا به‌حق‌، وی سینهٔ دانا بیا

ای جانْ تو و جان‌ها چو تن‌، بی‌جان چه ارزد خود بدن‌؟
دل داده‌‌ام دیر است من‌، تا جان دهم جانا بیا

تا برده‌ای دل را گرو‌، شد کشت‌ِ جانم در درو
اول تو ای دردا برو و آخر تو درمانا بیا

ای تو دوا و چاره‌ام نور دل صدپاره‌ام
اندر دل بیچاره‌ام چون غیر تو شد لا بیا

نشناختم قدر تو من تا چرخ می‌گوید ز فن
دی بر دلش تیری بزن دی بر سرش خارا بیا

ای قاب قوس مرتبت وان دولت با‌مکرمت
کس نیست شاها محرمت در قرب اَو ادنی بیا

ای خسرو مه‌وش بیا ای خوشتر از صد خوش بیا
ای آب و ای آتش بیا ای دُرّ و ای دریا بیا

مخدوم جانم شمس دین از جاهت ای روح الامین
تبریز چون عرش مکین از مسجد اقصی بیا

-مولوی
پنهان چه شوی؟ که عکس رویت
در جام جهان نمای پیداست

- عراقی
🌱.
پنهان چه شوی؟ که عکس رویت
در جام جهان نمای پیداست

- عراقی
غافلی از حال دل، ترسم که این ویرانه را
دیگران بی‌صاحب انگارند و تعمیرش کنند

- صائب تبریزی
‌یک لحظه نخور
حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم
مال خودت باش

- اقبال لاهوری
میانِ ما و شما عهد در ازل رفته است
هزار سال برآید همان نخستینی . .

- سعدی‌
🌱.
پس از ملال، محال است به خرمی
نرسد، همیشه عقبِ ابر، آفتاب می‌شود

- سعدی
به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم
که راه دورتر از عمر آرزومند است

- هوشنگ ابتهاج
مردم به هر که آینه شد، سنگ میزنند
از طعنه های عالم و آدم غمت مباد .

- فاضل نظری
‌‌زندگی آنگونه بس آزادی و آسوده نیست
تو محکوم و تو مجبوری، خود را گول مزن .

- نرجس کارآمد
🌱.
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت‌گر بی‌کار کجا

- حافظ
از شوق تمنای تو در سینهٔ صحرا
همچون دل بی‌تاب تپان ریگ روان‌ها

- بیدل دهلوی
از درِ کلبهٔ ما دوش ندانسته گذشت
لیک دانسته نپرسید که ویرانهٔ کیست!

- زمانی یزدی
2025/07/14 15:10:24
Back to Top
HTML Embed Code: