📜بخشی از کتاب کارنامۀ خورش، نوشتۀ نادرمیرزا قاجار:
🍝... گونۀ دیگر آن است که با رشته بی برنج پزند*، و آن چنان باشد که رشتۀ بوداده به آب جوشان ریزند و دو سه سر جوشانند تا پخته گردد، آنگه بپالایند. زعفران و دارو زنند. گوشت، از هر گونه باشد، یا کشمشِ تافته یا خرما بر میان آن نهند و دَم گذارند... . من گویم «این پلو در همۀ جهان خورند. به فرنگستان نیز پزند، با رشتهای که به از آن در همۀ زمین نباشد. و این رشته به بازار عیسویان فروشند. من به خانۀ فرنگیان رشتهپلو خورده بودم از رشتۀ فرنگ که چون قابولیپلوی ترکان و دمپختچلوی مازندریان پخته بودند، و در میان آن قیمه بنهاده، ساده، بی برنج و روغن تافته بر آن ریخته». روزی بانو را گفتم «من چنین چیزی خوردهام و خوشایند بُوَد». خواجۀ در را فرمود که از آن رشته به نامونشان من بخرید... . ... خود بپخت با برنج عنبربو و کشمش و خرما؛ چه گوشت بره به دست نبود... چون پخته شد و بهدست آمد، خورشی بود که تو پنداری از بهشت آورده... . من گفتم «بنازم دست تو را که چنین خوردنی بی دیدن و پرسیدن بیافریدی که به روزگارها خوالیگری اوستاد هم نتوانند پخت. من نام خدای را بر تو خوانم که چشمزخم زمانه نبینی و در جهان شادان زیست کنی». گفت «اگر به دیدۀ داد بنگری، تو را باید ستود که مرا رهنمودی...». من بشنیدم، و إن یکاد خواندم و در فراز کردم.
👈🏼 در ادامه نمونههایی از واژههای این کتاب را هم میبینیم:
باآفرین: قابل ستایش
پارچه: تکه، قطعه، اندکی
پَرَنگزن: شمشیرزن
پیلوار: مقدار باری که فیل می تواند حمل کند
جازن: سنگ دستی برای کوبیدن چیزی
زون**: یک حصه، بهره
سالاربار: از مناصب دوره قاجار و همان رئیس تشریفات یا دربان شاه یا رئیس دربار
سربال: پیراهن
سونش: برادههای آهن که لبۀ سوهان ریخته می شود
منبع: کارنامۀ خورش (دستور غذاهای نادرمیرزا قاجار)، نادرمیرزا قاجار، بهکوشش نازیلا ناظمی، تهران: نشر اطراف، ۱۳۹۹.
1️⃣ * در برخی مناطق ایران خوراکی بهنام «اَریشته» رواج دارد که با رشته (بدون برنج) پخته میشود و آن را ماکارونی قدیمی یا سنتی یا ایرانی هم دانستهاند. شاید منظور نویسنده همین غذا بوده باشد.
2️⃣ ** فرهنگستان «زون» را در برخی ترکیبات، در برابر zone انگلیسی، بهمعنی «منطقه» و «بخش» و غیره، بهتصویب رساندهاست.
✍🏻 سمانه ملکخانی
📚معرفی کتاب کارنامۀ خورش
#آشپزی
#پرسه_در_متون
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🍝... گونۀ دیگر آن است که با رشته بی برنج پزند*، و آن چنان باشد که رشتۀ بوداده به آب جوشان ریزند و دو سه سر جوشانند تا پخته گردد، آنگه بپالایند. زعفران و دارو زنند. گوشت، از هر گونه باشد، یا کشمشِ تافته یا خرما بر میان آن نهند و دَم گذارند... . من گویم «این پلو در همۀ جهان خورند. به فرنگستان نیز پزند، با رشتهای که به از آن در همۀ زمین نباشد. و این رشته به بازار عیسویان فروشند. من به خانۀ فرنگیان رشتهپلو خورده بودم از رشتۀ فرنگ که چون قابولیپلوی ترکان و دمپختچلوی مازندریان پخته بودند، و در میان آن قیمه بنهاده، ساده، بی برنج و روغن تافته بر آن ریخته». روزی بانو را گفتم «من چنین چیزی خوردهام و خوشایند بُوَد». خواجۀ در را فرمود که از آن رشته به نامونشان من بخرید... . ... خود بپخت با برنج عنبربو و کشمش و خرما؛ چه گوشت بره به دست نبود... چون پخته شد و بهدست آمد، خورشی بود که تو پنداری از بهشت آورده... . من گفتم «بنازم دست تو را که چنین خوردنی بی دیدن و پرسیدن بیافریدی که به روزگارها خوالیگری اوستاد هم نتوانند پخت. من نام خدای را بر تو خوانم که چشمزخم زمانه نبینی و در جهان شادان زیست کنی». گفت «اگر به دیدۀ داد بنگری، تو را باید ستود که مرا رهنمودی...». من بشنیدم، و إن یکاد خواندم و در فراز کردم.
👈🏼 در ادامه نمونههایی از واژههای این کتاب را هم میبینیم:
باآفرین: قابل ستایش
پارچه: تکه، قطعه، اندکی
پَرَنگزن: شمشیرزن
پیلوار: مقدار باری که فیل می تواند حمل کند
جازن: سنگ دستی برای کوبیدن چیزی
زون**: یک حصه، بهره
سالاربار: از مناصب دوره قاجار و همان رئیس تشریفات یا دربان شاه یا رئیس دربار
سربال: پیراهن
سونش: برادههای آهن که لبۀ سوهان ریخته می شود
منبع: کارنامۀ خورش (دستور غذاهای نادرمیرزا قاجار)، نادرمیرزا قاجار، بهکوشش نازیلا ناظمی، تهران: نشر اطراف، ۱۳۹۹.
1️⃣ * در برخی مناطق ایران خوراکی بهنام «اَریشته» رواج دارد که با رشته (بدون برنج) پخته میشود و آن را ماکارونی قدیمی یا سنتی یا ایرانی هم دانستهاند. شاید منظور نویسنده همین غذا بوده باشد.
2️⃣ ** فرهنگستان «زون» را در برخی ترکیبات، در برابر zone انگلیسی، بهمعنی «منطقه» و «بخش» و غیره، بهتصویب رساندهاست.
✍🏻 سمانه ملکخانی
📚معرفی کتاب کارنامۀ خورش
#آشپزی
#پرسه_در_متون
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
Forwarded from چشموچراغ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 واژهشناسی نام برخی جانوران (بخش ۲)
🎤 دکتر #علی_شیوا، عضو هیئتعلمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
🐓🦆 ماکیان، بلبل، خروس، مرغابی، مرغ عشق، مرغ مینا، مرغ ماهیخوار، مرغ دریایی، پلیکان
#تکه_فیلم
#صبح_به_خیر_ایران (اردیبهشتماه ۱۳۹۷)
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🎤 دکتر #علی_شیوا، عضو هیئتعلمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
🐓🦆 ماکیان، بلبل، خروس، مرغابی، مرغ عشق، مرغ مینا، مرغ ماهیخوار، مرغ دریایی، پلیکان
#تکه_فیلم
#صبح_به_خیر_ایران (اردیبهشتماه ۱۳۹۷)
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
💊 به یاد دکتر حسن فرسام (۵ مهر ۱۳۱۱ - ۱۶ بهمن ۱۳۹۴)، عضو گروه واژهگزینی تخصصی علوم دارویی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
🏢 چند واژۀ مصوب فرهنگستان
برونشار: efflux
حرکت یونها یا مولکولهای دارو یا مواد دیگر به بیرون از یاخته
برهمکنش دارویی/ تداخل دارویی: drug interaction
تغییر عملکرد دارو در نتیجۀ مصرف همزمان آن با غذا یا داروی دیگر
پرتودارو: radiopharmaceutical
دارویی پرتوزا که از آن در تشخیص و درمان استفاده میشود
پُرکننده/ مادۀ حجمافزا/ حجمافزا: filler,bulking agent
هریک از موادی که برای افزایش حجم دارو به کار میرود
تَراپوستی: transdermal, transcutaneous
ویژگی نوعی دارورسانی که در آن دارو ازطریق پوست به جریان خون وارد میشود
تندکاهی: tachyphylaxis
کاهش سریع پاسخ به اثر درمانی دارو در نتیجۀ مصرف مکرر آن
پِیزهرابه/ زهرابۀ عصبی: neurotoxin
زهرابهای که بر یاختههای عصبی اثر سمی و مخرب دارد
واکنش ناخواستۀ دارویی/ اثر ناخواستۀ دارویی/ واناد: adverse drug reaction, adverse drug effect, ADR
هرگونه واکنش فرد به دارو که با اثر اصلی درمانی آن دارو متفاوت باشد
گروه واژهگزینی #علوم_دارویی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🏢 چند واژۀ مصوب فرهنگستان
برونشار: efflux
حرکت یونها یا مولکولهای دارو یا مواد دیگر به بیرون از یاخته
برهمکنش دارویی/ تداخل دارویی: drug interaction
تغییر عملکرد دارو در نتیجۀ مصرف همزمان آن با غذا یا داروی دیگر
پرتودارو: radiopharmaceutical
دارویی پرتوزا که از آن در تشخیص و درمان استفاده میشود
پُرکننده/ مادۀ حجمافزا/ حجمافزا: filler,bulking agent
هریک از موادی که برای افزایش حجم دارو به کار میرود
تَراپوستی: transdermal, transcutaneous
ویژگی نوعی دارورسانی که در آن دارو ازطریق پوست به جریان خون وارد میشود
تندکاهی: tachyphylaxis
کاهش سریع پاسخ به اثر درمانی دارو در نتیجۀ مصرف مکرر آن
پِیزهرابه/ زهرابۀ عصبی: neurotoxin
زهرابهای که بر یاختههای عصبی اثر سمی و مخرب دارد
واکنش ناخواستۀ دارویی/ اثر ناخواستۀ دارویی/ واناد: adverse drug reaction, adverse drug effect, ADR
هرگونه واکنش فرد به دارو که با اثر اصلی درمانی آن دارو متفاوت باشد
گروه واژهگزینی #علوم_دارویی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
📚 #با_پیشگامان
🖋 دکتر مهدی بیانی (۱۲۸۵–۱۷ بهمن ۱۳۴۶)
دکتر #مهدی_بیانی، نویسنده، پژوهشگر، استاد دانشگاه تهران، کارشناس نسخههای خطی، بنیانگذار « کتابخانۀ ملی ایران»، و بنیانگذار «انجمن حمایت خط و خطاطان» بود. او در شهر همدان زاده شد. پس از گذراندن دورۀ ابتدایی و متوسطه در تهران، دورۀ کارشناسی علوم ادبی و فلسفی را در دانشسرای علوم ادبی آغاز کرد و، همزمان، به تدریس زبان و ادبیات فارسی و کار در کتابخانۀ دانشسرای عالی مشغول شد.
بیانی، که در سال ۱۳۱۳ به مدیریت «کتابخانۀ عمومیِ معارف» منصوب شده بود، به گردآوری کتابهای گوناگون از چند کتابخانه پرداخت. در سال ۱۳۱۶ کتابخانۀ ملی را بنیان نهاد و ریاست آن را بر عهده گرفت. سپس، در سال ۱۳۲۴ مدرک دکتریِ خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد. ازآنجاکه در خوشنویسی چیرهدست بود –علاوه بر عهدهداریِ مسئولیتهای فرهنگی گوناگون– در زمینهٔ کارشناسى نسخههای خطی و چاپی فعالیت داشت و پژوهشهای بسیاری انجام داد و کتابها و مقالات فراوانی تألیف کرد. دکتر مهدی بیانی در ۱۷ بهمنماه ۱۳۴۶ بر اثر بیماری درگذشت.
از آثار اوست:
احوال و آثار خوشنویسان، در ۴ جلد
فهرست منشآت و مکاتیب و ترسّلات و منظومههای فارسی
کتابشناسی کتابهای خطی
نمونهٔ سخن فارسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🖋 دکتر مهدی بیانی (۱۲۸۵–۱۷ بهمن ۱۳۴۶)
دکتر #مهدی_بیانی، نویسنده، پژوهشگر، استاد دانشگاه تهران، کارشناس نسخههای خطی، بنیانگذار « کتابخانۀ ملی ایران»، و بنیانگذار «انجمن حمایت خط و خطاطان» بود. او در شهر همدان زاده شد. پس از گذراندن دورۀ ابتدایی و متوسطه در تهران، دورۀ کارشناسی علوم ادبی و فلسفی را در دانشسرای علوم ادبی آغاز کرد و، همزمان، به تدریس زبان و ادبیات فارسی و کار در کتابخانۀ دانشسرای عالی مشغول شد.
بیانی، که در سال ۱۳۱۳ به مدیریت «کتابخانۀ عمومیِ معارف» منصوب شده بود، به گردآوری کتابهای گوناگون از چند کتابخانه پرداخت. در سال ۱۳۱۶ کتابخانۀ ملی را بنیان نهاد و ریاست آن را بر عهده گرفت. سپس، در سال ۱۳۲۴ مدرک دکتریِ خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد. ازآنجاکه در خوشنویسی چیرهدست بود –علاوه بر عهدهداریِ مسئولیتهای فرهنگی گوناگون– در زمینهٔ کارشناسى نسخههای خطی و چاپی فعالیت داشت و پژوهشهای بسیاری انجام داد و کتابها و مقالات فراوانی تألیف کرد. دکتر مهدی بیانی در ۱۷ بهمنماه ۱۳۴۶ بر اثر بیماری درگذشت.
از آثار اوست:
احوال و آثار خوشنویسان، در ۴ جلد
فهرست منشآت و مکاتیب و ترسّلات و منظومههای فارسی
کتابشناسی کتابهای خطی
نمونهٔ سخن فارسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
Forwarded from چشموچراغ
استاد #مجتبی_مینوی (۱۹ بهمن ۱۲۸۱ – ۶ بهمن ۱۳۵۵)
#گزین_گویه
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
#گزین_گویه
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
⚫️ به یاد و احترام دکتر جلال متینی (۱۳۰۷ – ۳۰ دی ۱۴۰۳)
دکتر #جلال_متینی، بنا بر نوشتۀ خود، نخستین بار در سال ۱۳۲۹، پس از مطالعۀ مقالۀ استاد #مجتبی_مینوی، از وجود کتاب نفیس هدایةالمتعلمین فی الطب، از پزشک اخوینی (قرن چهارم)، آگاه شد. تا آن زمان، تنها از #ابوریحان_بیرونی و #ابوعلی_سینا بهعنوان نخستین کسانی نام برده میشد که در آثار خود لغات علمی فارسی بهکار میبردهاند، اما این کتاب نشان میدهد که اخوینی و دیگران پیش از آنان گام در این راه نهادهاند. دکتر متینی ازجمله واژههای کتاب هدایةالمتعلمین به این نمونهها اشاره کردهاست: درازا، پهنا، تری، گرمی، خشکی، سردی، رسیده، رسیدگی، آماده، آمادگی، تُنُکی، ستبری، رگ جهنده (شریان)، رگ ناجهنده (ورید)، زَهره، سپرز، شوشه (همان شُش که معادل ریۀ برگرفته از عربی است)، دل، نای، گلو، زهدان، اِروک (لثه)، نرماستخوان (غضروف)، رودگانی راست (امعاءالصّائم)، رودگانی باریک (امعاءالدِّقاق)، رودگانی بزرگ (امعاءالمستقیم)، رودگانی دوازدهانگشتی (اِثناعشر)، استخوان پهناگاه (عِظامالعَجُز)، استخوانهای آخرک (عظامالتَّرْقُوه)، استخوانهای کژک (اضلاعالخَلْف)، چشمۀ زانو (عینالرَّکبه)، چشمۀ سر کتف (منقارالغُراب)، ... طعام زودگوار (زودهضم)، طعام بدگوار (بدهضم)، طعام دیرگوار (دیرهضم)، طعام سبکگوار (سبکهضم)، طعام ناگواریده (هضمنشده)، طعام ناگُواشته (هضمنشده).
اهمیت این کتاب بهویژه از این روی است که از نیمۀ دوم قرن چهارم آثار منثورِ کمشماری به فارسی دری در دست است؛ بنابراین، وجود کتابی مفصل در دانش پزشکی و آن هم به زبان فارسی درخور توجهِ بسیار است. این کتاب، به کوشش دکتر متینی، نخستین بار در سال ۱۳۴۴ بهچاپ رسید.
منابع: جلال متینی، «هدایةالمتعلمین فی الطب، قدیمیترین کتاب طبی فارسی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، سال اول، بهار ۱۳۴۴، شمارۀ ۱؛ هدایةالمتعلمین فی الطب، ابوبکرْ ربیع بن احمد الأخوینی البخاری، به اهتمام دکتر جلال متینی، مشهد: دانشگاه فردوسی، چاپ دوم، ۱۳۷۱؛ سامانۀ جستوجوی دادگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
🔹کتاب هدایةالمتعلمین فی الطب در انتشارات چوگان و با تصحیح دکتر منیژه عبداللهی نیز به چاپ رسیدهاست (چاپ نخست: ۱۳۹۵). در این تصحیح، با انجام اصلاحاتی، کوشش بر آن شده که متن کتاب با زبان امروز و برای پژوهشهای #پزشکی، نه پژوهشهای ادبی و زبانشناختی، متناسب شود.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#معرفی_کتاب
#فکر_کردن_از_کتاب_خواندن_هم_مهمتر_است
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
دکتر #جلال_متینی، بنا بر نوشتۀ خود، نخستین بار در سال ۱۳۲۹، پس از مطالعۀ مقالۀ استاد #مجتبی_مینوی، از وجود کتاب نفیس هدایةالمتعلمین فی الطب، از پزشک اخوینی (قرن چهارم)، آگاه شد. تا آن زمان، تنها از #ابوریحان_بیرونی و #ابوعلی_سینا بهعنوان نخستین کسانی نام برده میشد که در آثار خود لغات علمی فارسی بهکار میبردهاند، اما این کتاب نشان میدهد که اخوینی و دیگران پیش از آنان گام در این راه نهادهاند. دکتر متینی ازجمله واژههای کتاب هدایةالمتعلمین به این نمونهها اشاره کردهاست: درازا، پهنا، تری، گرمی، خشکی، سردی، رسیده، رسیدگی، آماده، آمادگی، تُنُکی، ستبری، رگ جهنده (شریان)، رگ ناجهنده (ورید)، زَهره، سپرز، شوشه (همان شُش که معادل ریۀ برگرفته از عربی است)، دل، نای، گلو، زهدان، اِروک (لثه)، نرماستخوان (غضروف)، رودگانی راست (امعاءالصّائم)، رودگانی باریک (امعاءالدِّقاق)، رودگانی بزرگ (امعاءالمستقیم)، رودگانی دوازدهانگشتی (اِثناعشر)، استخوان پهناگاه (عِظامالعَجُز)، استخوانهای آخرک (عظامالتَّرْقُوه)، استخوانهای کژک (اضلاعالخَلْف)، چشمۀ زانو (عینالرَّکبه)، چشمۀ سر کتف (منقارالغُراب)، ... طعام زودگوار (زودهضم)، طعام بدگوار (بدهضم)، طعام دیرگوار (دیرهضم)، طعام سبکگوار (سبکهضم)، طعام ناگواریده (هضمنشده)، طعام ناگُواشته (هضمنشده).
اهمیت این کتاب بهویژه از این روی است که از نیمۀ دوم قرن چهارم آثار منثورِ کمشماری به فارسی دری در دست است؛ بنابراین، وجود کتابی مفصل در دانش پزشکی و آن هم به زبان فارسی درخور توجهِ بسیار است. این کتاب، به کوشش دکتر متینی، نخستین بار در سال ۱۳۴۴ بهچاپ رسید.
منابع: جلال متینی، «هدایةالمتعلمین فی الطب، قدیمیترین کتاب طبی فارسی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، سال اول، بهار ۱۳۴۴، شمارۀ ۱؛ هدایةالمتعلمین فی الطب، ابوبکرْ ربیع بن احمد الأخوینی البخاری، به اهتمام دکتر جلال متینی، مشهد: دانشگاه فردوسی، چاپ دوم، ۱۳۷۱؛ سامانۀ جستوجوی دادگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
🔹کتاب هدایةالمتعلمین فی الطب در انتشارات چوگان و با تصحیح دکتر منیژه عبداللهی نیز به چاپ رسیدهاست (چاپ نخست: ۱۳۹۵). در این تصحیح، با انجام اصلاحاتی، کوشش بر آن شده که متن کتاب با زبان امروز و برای پژوهشهای #پزشکی، نه پژوهشهای ادبی و زبانشناختی، متناسب شود.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#معرفی_کتاب
#فکر_کردن_از_کتاب_خواندن_هم_مهمتر_است
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
Forwarded from چشموچراغ
#فروغ_فرخزاد (۸ دی ۱۳۱۳ – ۲۴ بهمن ۱۳۴۵)
#شعر
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
#شعر
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
📚 به مناسبت ۱۴ فوریه، روز جهانی اهدای کتاب
🎤 دکتر #علی_شیوا، عضو هیئتعلمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
📺 انواع قطع و جلد کتاب
👈🏼 چند اصطلاح دیگر:
📕عطف: در صحافی، قسمتی از سطح خارجی کتاب است که پشت و روی جلد را به یکدیگر میچسبانَد و روی آن برخی مشخصات کتاب مانند نام کتاب، مؤلف، مترجم، و ناشر چاپ میشود.
📖 شیرازه: نواری پهن که در صحافی کتاب بهکار میرود و در دو سرِ بالا و پایینِ عطف کتاب چسبانده میشود تا اتصال ورقهای کتاب را به هم محکم کند. انتهای بالایی و پایانیِ شیرازه معمولاً دارای بندی است به رنگهای متناوب سفید و آبی و سرخ و قهوهای یا رنگهای دیگر.
🎗نوارِ نشان (register): نواری نازک و باریک از پارچه که در بالا به شیرازه متصل است و انتهای دیگر آن آزاد است و در میان برگهای کتاب قرار میگیرد. نوار نشان وسیلهای است کمکی برای نشان کردن صفحهها در جریان خواندن و نقش چوقالف را بازی میکند.
🔖چوبالف/ چوقالف*: قطعهای از جنس کاغذ یا چوب یا چرم یا جز آن که برای مشخص کردن صفحۀ موردنظر در بین اوراق کتاب گذاشته میشود.
* واژههای مصوب فرهنگستان برای bookmark/ book marker در گروه #علوم_کتابداری_و_اطلاع_رسانی «چوقالف» و در گروه #رایانه_و_فناوری_اطلاعات «نشانک» است. نشانک در اینجا علامتی است که کاربر در جایی از یک متن برای مراجعات بعدی میگذارد.
#تکه_فیلم
#کتاب_واژه
#صبح_به_خیر_ایران (اردیبهشتماه ۱۳۹۷)
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🎤 دکتر #علی_شیوا، عضو هیئتعلمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
📺 انواع قطع و جلد کتاب
👈🏼 چند اصطلاح دیگر:
📕عطف: در صحافی، قسمتی از سطح خارجی کتاب است که پشت و روی جلد را به یکدیگر میچسبانَد و روی آن برخی مشخصات کتاب مانند نام کتاب، مؤلف، مترجم، و ناشر چاپ میشود.
📖 شیرازه: نواری پهن که در صحافی کتاب بهکار میرود و در دو سرِ بالا و پایینِ عطف کتاب چسبانده میشود تا اتصال ورقهای کتاب را به هم محکم کند. انتهای بالایی و پایانیِ شیرازه معمولاً دارای بندی است به رنگهای متناوب سفید و آبی و سرخ و قهوهای یا رنگهای دیگر.
🎗نوارِ نشان (register): نواری نازک و باریک از پارچه که در بالا به شیرازه متصل است و انتهای دیگر آن آزاد است و در میان برگهای کتاب قرار میگیرد. نوار نشان وسیلهای است کمکی برای نشان کردن صفحهها در جریان خواندن و نقش چوقالف را بازی میکند.
🔖چوبالف/ چوقالف*: قطعهای از جنس کاغذ یا چوب یا چرم یا جز آن که برای مشخص کردن صفحۀ موردنظر در بین اوراق کتاب گذاشته میشود.
* واژههای مصوب فرهنگستان برای bookmark/ book marker در گروه #علوم_کتابداری_و_اطلاع_رسانی «چوقالف» و در گروه #رایانه_و_فناوری_اطلاعات «نشانک» است. نشانک در اینجا علامتی است که کاربر در جایی از یک متن برای مراجعات بعدی میگذارد.
#تکه_فیلم
#کتاب_واژه
#صبح_به_خیر_ایران (اردیبهشتماه ۱۳۹۷)
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
Telegram
attach 📎
📚 انواع قطع کتاب
منبع: وبگاه چاپ میعاد
پیوندهای وبگاه چاپ میعاد و وبگاه انتشارات متخصصان برای آگاهی از اندازۀ هر قطع
@cheshmocheragh
منبع: وبگاه چاپ میعاد
پیوندهای وبگاه چاپ میعاد و وبگاه انتشارات متخصصان برای آگاهی از اندازۀ هر قطع
@cheshmocheragh
🔴 چندمین بار است که کانال «انجمن ویراستاری ایران»، فرستههای کانال «چشموچراغ» را با حذف نام و منبع در کانال خود میآورد. دلیل این بیاخلاقی چیست؟
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
⬇️⬇️⬇️
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
⬇️⬇️⬇️
Forwarded from چشموچراغ
Forwarded from چشموچراغ
📚#با_پیشگامان
#محمد_بهمن_بیگی، بنیانگذار آموزش عشایر
محمد بهمنبیگی در ۲۶ بهمن ۱۲۹۹ در ایل قشقایی متولد شد. منشی خانواده به او سواد آموخت؛ سپس در #دارالفنون تحصیل کرد و از دانشگاه تهران در رشتهٔ حقوق فارغالتحصیل شد. در دوران دانشجویی مقدمهای بر دیوان شعر دکتر حمیدی، استاد خویش، نوشت. به ایل بازگشت و به ایالات متحدهٔ آمریکا سفر کرد، کتاب «عرف و عادت در عشایر فارس» را منتشر کرد و نخستین مدرسهٔ عشایری را در چادر برپا داشت. تلاشهایش منجر به تصویب «برنامهٔ سوادآموزی عشایر» شد و تا سال ۱۳۳۳ هشتادوهفت مدرسهٔ عشایری در استان فارس شروع به کار کردند. او اولین مرکز تربیت معلم عشایری را بنا نهاد (که در ۱۳۴۳ اولین گروه دختران عشایری وارد آن شدند). بعد نخستین دبیرستان شبانهروزی عشایری، مراکز آموزشی حرفهای دختران و پسران عشایر، هنرستان صنعتی و مؤسسهٔ تربیت مامای عشایر را بنیاد نهاد. وی نشان ویژهٔ پیکار با بیسوادی را از یونسکو گرفت و کتابخانهها و فروشگاههای سیار را راهاندازی کرد. پس از انقلاب به نوشتن کتاب روی آورد و در اردیبهشت ۱۳۸۹ در شیراز درگذشت.
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
#محمد_بهمن_بیگی، بنیانگذار آموزش عشایر
محمد بهمنبیگی در ۲۶ بهمن ۱۲۹۹ در ایل قشقایی متولد شد. منشی خانواده به او سواد آموخت؛ سپس در #دارالفنون تحصیل کرد و از دانشگاه تهران در رشتهٔ حقوق فارغالتحصیل شد. در دوران دانشجویی مقدمهای بر دیوان شعر دکتر حمیدی، استاد خویش، نوشت. به ایل بازگشت و به ایالات متحدهٔ آمریکا سفر کرد، کتاب «عرف و عادت در عشایر فارس» را منتشر کرد و نخستین مدرسهٔ عشایری را در چادر برپا داشت. تلاشهایش منجر به تصویب «برنامهٔ سوادآموزی عشایر» شد و تا سال ۱۳۳۳ هشتادوهفت مدرسهٔ عشایری در استان فارس شروع به کار کردند. او اولین مرکز تربیت معلم عشایری را بنا نهاد (که در ۱۳۴۳ اولین گروه دختران عشایری وارد آن شدند). بعد نخستین دبیرستان شبانهروزی عشایری، مراکز آموزشی حرفهای دختران و پسران عشایر، هنرستان صنعتی و مؤسسهٔ تربیت مامای عشایر را بنیاد نهاد. وی نشان ویژهٔ پیکار با بیسوادی را از یونسکو گرفت و کتابخانهها و فروشگاههای سیار را راهاندازی کرد. پس از انقلاب به نوشتن کتاب روی آورد و در اردیبهشت ۱۳۸۹ در شیراز درگذشت.
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🥤🏷 دو واژۀ نوگزیده از فرهنگستان ایران (۱۳۱۴–۱۳۲۰)
پیشنهاد کاربرد «برچسب» در نوزدهم مردادماه ۱۳۱۶ ارائه شدهاست. فرهنگستان نخست، هیچگاه خود را موظف به ابداع واژه نمیدیدهاست... کمااینکه در ۲۳ شهریور ۱۳۱۶، در میان واژههای مصوب فرهنگستان در روزنامۀ اطلاعات به یک واژۀ آشنای امروزین برمیخوریم؛ «نوشابه». ... و به بیتی از اشعار #نظامی_گنجوی ارجاع دادهاست: «مباد این درج دولت را نَوَردی/ نیفتاد اندر این نوشابه گَردی». درواقع، سیاست حاکم بر فرهنگستانِ زمان محیط طباطباییها و رشید یاسمیها و گلگلابها به این صورت بودهاست که تا زمانی که در مخزن واژگان ایرانی، واژهای برای جایگزینی بهجای واژههای بیگانه پیدا نکردهاند، به ساخت و پرداخت واژههای نامأنوس و آزمایشگاهی دست نیازند.
این هرگز به این صورت هم نبوده که فرهنگستانهای نخست و دوم، همۀ مساعی خود را بر این امر قرار داده باشند که از زبان فارسی عربیزدایی کنند؛ کمااینکه یکی از اتهاماتی که به عملکرد آنها نسبت داده میشود، چنین است که سعی در پالایش جبری زبان فارسی داشتهاند.
🔴 یادداشت: «برچسبیدن»، «برچسفیدن» و «برچسبانیدن» و صورتهای دیگر، در متون کهن فارسی بهکار رفتهاند؛ برای نمونه: «گفت: آن عصا او [= و] دستوار من است، تا برچسبم فر ان [= بر آن]، او [= و] فروریزانم بدان برگ از درخت [فر = بر] گوسپند خویش، او [= و] مرا در آن حاجتهای دیگر است.» (ترجمۀ قرآن موزۀ پارس، قرن چهارم)؛ «این استخوانها برچسفیدهاست بر یکدیگر.» (هدایةالمتعلمین فی الطب، قرن چهارم)؛ «مُلاحَمَة: برچسبانیدن دو چیز را.» (الصُّراح من الصِّحاح، قرن هفتم).
منابع: مرز پرگهر، هومن ظریف، تهران: ماهریس، چاپ سوم: ۱۳۹۷، ص ۲۲۳ و ۲۲۴؛ فرهنگ بزرگ سخن؛ لغتهای نو که تا پایان ۱۳۱۶ در فرهنگستان پذیرفته شدهاست (تهران: فرهنگستان ایران، ۱۳۱۷)؛ سامانۀ جستوجوی دادگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#نوگزینش یعنی بهکار بردن واژههای قدیمی و موجود در زبان در معنا و کارکرد تازه.
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
پیشنهاد کاربرد «برچسب» در نوزدهم مردادماه ۱۳۱۶ ارائه شدهاست. فرهنگستان نخست، هیچگاه خود را موظف به ابداع واژه نمیدیدهاست... کمااینکه در ۲۳ شهریور ۱۳۱۶، در میان واژههای مصوب فرهنگستان در روزنامۀ اطلاعات به یک واژۀ آشنای امروزین برمیخوریم؛ «نوشابه». ... و به بیتی از اشعار #نظامی_گنجوی ارجاع دادهاست: «مباد این درج دولت را نَوَردی/ نیفتاد اندر این نوشابه گَردی». درواقع، سیاست حاکم بر فرهنگستانِ زمان محیط طباطباییها و رشید یاسمیها و گلگلابها به این صورت بودهاست که تا زمانی که در مخزن واژگان ایرانی، واژهای برای جایگزینی بهجای واژههای بیگانه پیدا نکردهاند، به ساخت و پرداخت واژههای نامأنوس و آزمایشگاهی دست نیازند.
این هرگز به این صورت هم نبوده که فرهنگستانهای نخست و دوم، همۀ مساعی خود را بر این امر قرار داده باشند که از زبان فارسی عربیزدایی کنند؛ کمااینکه یکی از اتهاماتی که به عملکرد آنها نسبت داده میشود، چنین است که سعی در پالایش جبری زبان فارسی داشتهاند.
🔴 یادداشت: «برچسبیدن»، «برچسفیدن» و «برچسبانیدن» و صورتهای دیگر، در متون کهن فارسی بهکار رفتهاند؛ برای نمونه: «گفت: آن عصا او [= و] دستوار من است، تا برچسبم فر ان [= بر آن]، او [= و] فروریزانم بدان برگ از درخت [فر = بر] گوسپند خویش، او [= و] مرا در آن حاجتهای دیگر است.» (ترجمۀ قرآن موزۀ پارس، قرن چهارم)؛ «این استخوانها برچسفیدهاست بر یکدیگر.» (هدایةالمتعلمین فی الطب، قرن چهارم)؛ «مُلاحَمَة: برچسبانیدن دو چیز را.» (الصُّراح من الصِّحاح، قرن هفتم).
منابع: مرز پرگهر، هومن ظریف، تهران: ماهریس، چاپ سوم: ۱۳۹۷، ص ۲۲۳ و ۲۲۴؛ فرهنگ بزرگ سخن؛ لغتهای نو که تا پایان ۱۳۱۶ در فرهنگستان پذیرفته شدهاست (تهران: فرهنگستان ایران، ۱۳۱۷)؛ سامانۀ جستوجوی دادگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#نوگزینش یعنی بهکار بردن واژههای قدیمی و موجود در زبان در معنا و کارکرد تازه.
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
Telegram
⌛️در صد ثانیه
🔡 حدود دو دقیقه از سخنان بانویی، بهعنوان چهرهای پیشرو در کسبوکار (که البته تحسینبرانگیز است)، پخش میشود. صد ثانیهای که در هر دمِ آن، لشکری از واژههای انگلیسی، واژههای فارسی را دانهبهدانه گردن میزند. واژههایی که بیشتر آنها را هر دانشآموز و دانشجو و زبانآموزی، با آشنایی نهچندان پیشرفته با زبان انگلیسی، میشناسد و گفتنشان نه جای تفاخر دارد نه نشان از کاربرد زبان تخصصی. این که چرا، بهویژه در سالهای اخیر، واژههای انگلیسی اینچنین در زبان ما فراگیر شدهاند دلایل گوناگون دارد که بارزترین آنها، افزون بر خودکمبینی فرهنگی، جنبۀ تجاری و اقتصادی دارد.
استادی میگفت: «آدمها گول خوردن را دوست دارند و گاه خودخواسته گول میخورند». این حکایت ماست در این روزها. میدانیم فلان کالا بیکیفیت است، اما چون نام خارجی دارد چشمبسته آن را میخریم و حتی حق میدهیم که گرانتر هم بخریم؛ اما به کالای خوبی که نام ایرانی دارد با تردید نگاه میکنیم، چانه میزنیم که آن را ارزانتر بخریم، و دستآخر هم نمیخریم! فلان کتوشلوار معمولی سبک «مردانه» را، به قیمت آنچنانی، با نام «ماسکولین» بِهِمان قالب میکنند، و ما هم لابد فکر میکنیم که با پوشیدنش خارجی شدهایم! یا میدانیم که فلانی چهبسا از درست گفتن یک جملۀ سادۀ انگلیسی (و اغلب فارسی) هم ناتوان است؛ ولی چون تکواژههای انگلیسی میپرانَد و تنها حروف ربط و عطف و چند واژۀ دستوریِ دیگر را فارسی میگوید، در نگاه ما بُتی میشود که میکوشیم همانندش شویم (حتی جلو بزنیم)، باشد که قطرهای از این بارانِ «باکلاسی» بر کهنهبامِ «بیکلاسیِ» ما نیز شَتَکی بکند! حالآنکه چه بسیارند استادان بیادعا که چند زبان را بهخوبی هم میدانند، ولی چون در خلوت خود سالها دود چراغ خورده و از غوغا و نمایش و سوداگری بهدور بوده و خدمت را برگزیدهاند، تا از دنیا نروند، حتی نامشان را هم نمیشنویم، چه رسد به آنکه بخواهیم مانندشان شویم؛ اما پس از مرگشان واویلا سر میدهیم که چه درّ یتیم و دردانه گوهری داشتیم و ندانستیم و مسئولان کجایند؟!
بدبختانه سخن بزرگان را آنطور که باید درک نمیکنیم؛ میخوانیم و میرویم و دلخوشیم به ادعای دانستن، که اگر درک میکردیم که «چشمها را باید شست» و «واژهها را باید شست» یعنی چه، به این خطاهای بینایی و گفتاری و رفتاری و شناختی گرفتار نمیشدیم.
ذهنها را باید شست.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🔡 حدود دو دقیقه از سخنان بانویی، بهعنوان چهرهای پیشرو در کسبوکار (که البته تحسینبرانگیز است)، پخش میشود. صد ثانیهای که در هر دمِ آن، لشکری از واژههای انگلیسی، واژههای فارسی را دانهبهدانه گردن میزند. واژههایی که بیشتر آنها را هر دانشآموز و دانشجو و زبانآموزی، با آشنایی نهچندان پیشرفته با زبان انگلیسی، میشناسد و گفتنشان نه جای تفاخر دارد نه نشان از کاربرد زبان تخصصی. این که چرا، بهویژه در سالهای اخیر، واژههای انگلیسی اینچنین در زبان ما فراگیر شدهاند دلایل گوناگون دارد که بارزترین آنها، افزون بر خودکمبینی فرهنگی، جنبۀ تجاری و اقتصادی دارد.
استادی میگفت: «آدمها گول خوردن را دوست دارند و گاه خودخواسته گول میخورند». این حکایت ماست در این روزها. میدانیم فلان کالا بیکیفیت است، اما چون نام خارجی دارد چشمبسته آن را میخریم و حتی حق میدهیم که گرانتر هم بخریم؛ اما به کالای خوبی که نام ایرانی دارد با تردید نگاه میکنیم، چانه میزنیم که آن را ارزانتر بخریم، و دستآخر هم نمیخریم! فلان کتوشلوار معمولی سبک «مردانه» را، به قیمت آنچنانی، با نام «ماسکولین» بِهِمان قالب میکنند، و ما هم لابد فکر میکنیم که با پوشیدنش خارجی شدهایم! یا میدانیم که فلانی چهبسا از درست گفتن یک جملۀ سادۀ انگلیسی (و اغلب فارسی) هم ناتوان است؛ ولی چون تکواژههای انگلیسی میپرانَد و تنها حروف ربط و عطف و چند واژۀ دستوریِ دیگر را فارسی میگوید، در نگاه ما بُتی میشود که میکوشیم همانندش شویم (حتی جلو بزنیم)، باشد که قطرهای از این بارانِ «باکلاسی» بر کهنهبامِ «بیکلاسیِ» ما نیز شَتَکی بکند! حالآنکه چه بسیارند استادان بیادعا که چند زبان را بهخوبی هم میدانند، ولی چون در خلوت خود سالها دود چراغ خورده و از غوغا و نمایش و سوداگری بهدور بوده و خدمت را برگزیدهاند، تا از دنیا نروند، حتی نامشان را هم نمیشنویم، چه رسد به آنکه بخواهیم مانندشان شویم؛ اما پس از مرگشان واویلا سر میدهیم که چه درّ یتیم و دردانه گوهری داشتیم و ندانستیم و مسئولان کجایند؟!
بدبختانه سخن بزرگان را آنطور که باید درک نمیکنیم؛ میخوانیم و میرویم و دلخوشیم به ادعای دانستن، که اگر درک میکردیم که «چشمها را باید شست» و «واژهها را باید شست» یعنی چه، به این خطاهای بینایی و گفتاری و رفتاری و شناختی گرفتار نمیشدیم.
ذهنها را باید شست.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺🎤 یک گفتگو و بازتابهای آن
🔴 یادداشت: واژۀ مصوب فرهنگستان برای «سلفی»، «خودعکس» است. «خویشانداز» مصوب فرهنگستان نیست.
#تکه_فیلم
#اخبار_بیست_و_سی (۲۹ بهمن ۱۴۰۳)
#خودمان_زبان_داریم
#به_زبان_خودمان_بگوییم
#فردوسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🔴 یادداشت: واژۀ مصوب فرهنگستان برای «سلفی»، «خودعکس» است. «خویشانداز» مصوب فرهنگستان نیست.
#تکه_فیلم
#اخبار_بیست_و_سی (۲۹ بهمن ۱۴۰۳)
#خودمان_زبان_داریم
#به_زبان_خودمان_بگوییم
#فردوسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
Forwarded from چشموچراغ