روزی به شب کنم به صد اندوهِ سینه‌سوز
شب را سحر کنم به امیدِ کدام روز؟

#قصاب_اصفهانی

با آنکه شب از غصه دلم فرساید
روزم همه آرزو که شب کِی آید
آزرده‌ی روزگار را القصه
روزِ دگر و شبِ دگر می‌باید

#ضیا_کاشانی

دریا کسی ندیده به این آرمیدگی
دل خون شد و به شِکوه لبم آشنا نشد

#صامت_اصفهانی

دانسته رو به تیغِ نگاهِ تو آمدم
از خود گذشته، بر سر راه تو آمدم
صف بست غمزه‌ات ز پیِ قتلِ دوستان
دشمن شدم به خود، به سپاهِ تو آمدم

#طغرای_مشهدی

خاکسترش به روز جزا کس نشان نداد
آن را که در فراق تو آتش به جان گرفت

#غیرتی_شیرازی

با هر شکن که گشت به پیشانی‌ام پدید،
خطی نوشت چرخ ز راز شکست ما

#مشفق_کاشانی

پهلو مزن به ما که سراپا جراحتیم
تو فرق تا قدم، نمکی، ما جراحتیم

#طالب_آملی

تابوتِ من آهسته از آن کو گذرانید
چون نیست امیدی که بیایم دگر آنجا

#بیانی_استرآبادی

هرگز این طفل‌مزاجی نرود از یادم
گر به تابوت روم شوخیِ گهواره کنم

#نادم_گیلانی

دارم شبی که صبح به دردش نمی‌رسد
بیداری‌ای که خواب به گردَش نمی‌رسد

#اسیر_شهرستانی

خاموشم و بیتابی فریاد تو دارم
چندان‌که فراموش توام یاد تو دارم
#بیدل_دهلوی

«گفتم ای شعر تو شاید برهانی ز غمم
نرساندی به مرادم به مرادت نرسی!»

تا حالا از علاقه‌تون به ادبیات ضربه خوردین؟

ذکرِ تو از شمارِ نفس مغتنم‌تر است
یا رب، که این حدیث ز تکرار نگسلد

#نوعی_خبوشانی

آستین چند به این دیده‌ی تر غوطه دهم؟
#مجیبی_نهی

سخت غافل گشته‌ای از حال من…
#تجدی_یزدی

ز دوست، غیرِ خیالی ندیده‌ام، ترسم
که دوست بینم و گویم: «به دوست مانند است»

#نوعی_خبوشانی

ناخن به جگر چند زنم؟ آه که عشقت،
سازی به کفم داد که ننواخته بودم

#سلیم_تهرانی

کس بر درِ عشق این‌همه اِستاد که من؟
یا از تو به این درد دل افتاد که من؟
آن‌ را که میان ما جدایی افکند
دشنام نمی‌دهم، چنان باد که من...

#شرف_اصفهانی

به دیگری نگذارد غمِ تو کارِ مرا...

#حزین_لاهیجی

از دل نمی‌رود به وصالِ ابد، برون
خونی که در دلم ستمِ انتظار کرد

#حزین_لاهیجی