📚☕️🔟
📕گزیده های کتاب جناب فلاح:
بین مرگ و زندگی یک کتابخانه قرار دارد و در آن کتابخانه قفسههای کتاب تا ابد ادامه دارند. هر کتاب شانس امتحان کردن یکی از زندگیهایی را به تو میدهند که میتوانستی تجربه کنی تا ببینی اگر انتخاب دیگری میکردی، چه میشد. اگر این شانس را داشتی که حسرتهایت را ازبین ببری یا کارهایی که قبلاً انجام دادی را به شکل متفاوتی انجام بدی، از این شانس استفاده میکردی
آدمها مثل شهر هستند. نمیشود بهخاطر چند بخش کمتر جذابشان، بهکل آنها را کنار گذاشت. شاید جاهایی داشته باشند که آدم خیلی از آن خوشش نیاید مثل حومه شهر و کوچههای فرعی تاریک و خطرناک، اما بخشهای خوبی هم دارند که حضور در آنها را ارزشمند میکند
اگر کسی در مسیر رؤیاهایش با اطمینان قدم بردارد و برای داشتن آن زندگیای تلاش کند که در تصوراتش آورده، در طول زندگی به موفقیتی غیرمنتظره خواهد رسید.”
“بخشی از این موفقیت حاصل تنهایی است. هرگز همراهی ندیدم که بهاندازه تنهایی بتواند با انسان همراه شود
اگر مدت زیادی یک جا بمانی ، یادت می رود دنیا تا چه اندازه وسیع است
از طول و عرض جغرافیایی سر در نمی آوری
درست همان طور که نمی توان درک درستی از وسعت روح هر انسان داشت
هر زندگی میلیونها تصمیم رو شامل میشه. بعضی از این تصمیمها بزرگ هستن و بعضی کوچیک. اما هر بار که تصمیمی گرفته میشه، نتیجه تغییر میکنه. تغییری جبرانناپذیر که بهنوبهٔ خودش موجب تغییرات دیگهای میشه. این کتابها دریچهای هستن به تمام زندگیهایی که تو میتونستی تجربه کنی.
حسرت خوردن و تا ابد در حسرت غرق شدن آسان است. مشکل اصلی حسرتِ زندگیهایی نیست که تجربهشان نکردهایم. مشکل اصلی خود حسرت است. حسرت است که باعث میشود درخودچروکیده و پژمرده شویم و حس کنیم بزرگترین دشمن خودمان و دیگران هستیم. ما نمیدانیم اگر زندگیمان را به شکل دیگری پیش برده بودیم، وضعیت بهتر میشد یا بدتر. بله، زندگیهای متفاوت هم وجود دارند، اما زندگی ما هم در جریان است و همین جریان زندگی است که باید رویش تمرکز کنیم.
مسیری که ما به عنوان مسیر موفقیت بهش نگاه میکنیم در واقع مسیر موفقیت نیست؛ چون بیشتر مواقع تفکر ما درباره موفقیت به یک ایده خارجی مسخره از حس پیروزی خلاصه میشه
مثل یه مدال المپیک
یه شوهر ایدئال
یا یه حقوق خوب
همه ما هم این حد و حدود رو داریم و سعی میکنیم بهش برسیم
در حالی که موفقیت چیزی نیست که بشه اندازه اش گرفت
زندگی مسابقه نیست که بتونیم توش برنده بشیم
حسرت خوردن و تا ابد در حسرت غرق شدن آسان است. مشکل اصلی حسرتِ زندگیهایی نیست که تجربهشان نکردهایم. مشکل اصلی خود حسرت است. حسرت است که باعث میشود درخودچروکیده و پژمرده شویم و حس کنیم بزرگترین دشمن خودمان و دیگران هستیم. ما نمیدانیم اگر زندگیمان را به شکل دیگری پیش برده بودیم، وضعیت بهتر میشد یا بدتر. بله، زندگیهای متفاوت هم وجود دارند، اما زندگی ما هم در جریان است و همین جریان زندگی است که باید رویش تمرکز کنیم.
هر زندگی میلیونها تصمیم رو شامل میشه. بعضی از این تصمیمها بزرگ هستن و بعضی کوچیک. اما هر بار که تصمیمی گرفته میشه، نتیجه تغییر میکنه. تغییری جبرانناپذیر که بهنوبهٔ خودش موجب تغییرات دیگهای میشه. این کتابها دریچهای هستن به تمام زندگیهایی که تو میتونستی تجربه کنی.
برای این زندگی ساخته نشده بود. هر حرکتش اشتباه بود، هر تصمیمش فاجعه و هر روزش عقبنشینی از آن کسی که در تصوراتش از خود ساخته بود. شناگر، موسیقیدان، فیلسوف، همسر، مسافر، یخچالشناس، خوشحال، محبوب؛ هیچچیز. حتی نتوانسته بود عنوان «صاحب گربه» یا «استاد یکساعتهٔ هفتگیِ پیانو» یا «انسانی با روابطعمومی متوسط» را برای خود حفظ کند.
ترس از عشق همان ترس از زندگی است و کسی که از زندگی بترسد مردهای بیش نیست
📕گزیده های کتاب جناب فلاح:
بین مرگ و زندگی یک کتابخانه قرار دارد و در آن کتابخانه قفسههای کتاب تا ابد ادامه دارند. هر کتاب شانس امتحان کردن یکی از زندگیهایی را به تو میدهند که میتوانستی تجربه کنی تا ببینی اگر انتخاب دیگری میکردی، چه میشد. اگر این شانس را داشتی که حسرتهایت را ازبین ببری یا کارهایی که قبلاً انجام دادی را به شکل متفاوتی انجام بدی، از این شانس استفاده میکردی
آدمها مثل شهر هستند. نمیشود بهخاطر چند بخش کمتر جذابشان، بهکل آنها را کنار گذاشت. شاید جاهایی داشته باشند که آدم خیلی از آن خوشش نیاید مثل حومه شهر و کوچههای فرعی تاریک و خطرناک، اما بخشهای خوبی هم دارند که حضور در آنها را ارزشمند میکند
اگر کسی در مسیر رؤیاهایش با اطمینان قدم بردارد و برای داشتن آن زندگیای تلاش کند که در تصوراتش آورده، در طول زندگی به موفقیتی غیرمنتظره خواهد رسید.”
“بخشی از این موفقیت حاصل تنهایی است. هرگز همراهی ندیدم که بهاندازه تنهایی بتواند با انسان همراه شود
اگر مدت زیادی یک جا بمانی ، یادت می رود دنیا تا چه اندازه وسیع است
از طول و عرض جغرافیایی سر در نمی آوری
درست همان طور که نمی توان درک درستی از وسعت روح هر انسان داشت
هر زندگی میلیونها تصمیم رو شامل میشه. بعضی از این تصمیمها بزرگ هستن و بعضی کوچیک. اما هر بار که تصمیمی گرفته میشه، نتیجه تغییر میکنه. تغییری جبرانناپذیر که بهنوبهٔ خودش موجب تغییرات دیگهای میشه. این کتابها دریچهای هستن به تمام زندگیهایی که تو میتونستی تجربه کنی.
حسرت خوردن و تا ابد در حسرت غرق شدن آسان است. مشکل اصلی حسرتِ زندگیهایی نیست که تجربهشان نکردهایم. مشکل اصلی خود حسرت است. حسرت است که باعث میشود درخودچروکیده و پژمرده شویم و حس کنیم بزرگترین دشمن خودمان و دیگران هستیم. ما نمیدانیم اگر زندگیمان را به شکل دیگری پیش برده بودیم، وضعیت بهتر میشد یا بدتر. بله، زندگیهای متفاوت هم وجود دارند، اما زندگی ما هم در جریان است و همین جریان زندگی است که باید رویش تمرکز کنیم.
مسیری که ما به عنوان مسیر موفقیت بهش نگاه میکنیم در واقع مسیر موفقیت نیست؛ چون بیشتر مواقع تفکر ما درباره موفقیت به یک ایده خارجی مسخره از حس پیروزی خلاصه میشه
مثل یه مدال المپیک
یه شوهر ایدئال
یا یه حقوق خوب
همه ما هم این حد و حدود رو داریم و سعی میکنیم بهش برسیم
در حالی که موفقیت چیزی نیست که بشه اندازه اش گرفت
زندگی مسابقه نیست که بتونیم توش برنده بشیم
حسرت خوردن و تا ابد در حسرت غرق شدن آسان است. مشکل اصلی حسرتِ زندگیهایی نیست که تجربهشان نکردهایم. مشکل اصلی خود حسرت است. حسرت است که باعث میشود درخودچروکیده و پژمرده شویم و حس کنیم بزرگترین دشمن خودمان و دیگران هستیم. ما نمیدانیم اگر زندگیمان را به شکل دیگری پیش برده بودیم، وضعیت بهتر میشد یا بدتر. بله، زندگیهای متفاوت هم وجود دارند، اما زندگی ما هم در جریان است و همین جریان زندگی است که باید رویش تمرکز کنیم.
هر زندگی میلیونها تصمیم رو شامل میشه. بعضی از این تصمیمها بزرگ هستن و بعضی کوچیک. اما هر بار که تصمیمی گرفته میشه، نتیجه تغییر میکنه. تغییری جبرانناپذیر که بهنوبهٔ خودش موجب تغییرات دیگهای میشه. این کتابها دریچهای هستن به تمام زندگیهایی که تو میتونستی تجربه کنی.
برای این زندگی ساخته نشده بود. هر حرکتش اشتباه بود، هر تصمیمش فاجعه و هر روزش عقبنشینی از آن کسی که در تصوراتش از خود ساخته بود. شناگر، موسیقیدان، فیلسوف، همسر، مسافر، یخچالشناس، خوشحال، محبوب؛ هیچچیز. حتی نتوانسته بود عنوان «صاحب گربه» یا «استاد یکساعتهٔ هفتگیِ پیانو» یا «انسانی با روابطعمومی متوسط» را برای خود حفظ کند.
ترس از عشق همان ترس از زندگی است و کسی که از زندگی بترسد مردهای بیش نیست
#نقد_و_بررسی_کتاب_مت_هیگ
#کتابخانه_نیمه_شب
💢موضوع گفتمان : نقد و بررسی کتاب ((کتابخانه نیمه شب)) اثرمت هیگ💢👇
🖊گروه گفتمان کافه کتاب
#آخرین کنفرانس👆👆👆
#کتابخانه_نیمه_شب
💢موضوع گفتمان : نقد و بررسی کتاب ((کتابخانه نیمه شب)) اثرمت هیگ💢👇
🖊گروه گفتمان کافه کتاب
#آخرین کنفرانس👆👆👆
☕ ارشیو کنفرانسهای گروه کافه کتاب 📚 pinned «#نقد_و_بررسی_کتاب_مت_هیگ #کتابخانه_نیمه_شب 💢موضوع گفتمان : نقد و بررسی کتاب ((کتابخانه نیمه شب)) اثرمت هیگ💢👇 🖊گروه گفتمان کافه کتاب #آخرین کنفرانس👆👆👆»
☕ ارشیو کنفرانسهای گروه کافه کتاب 📚 pinned «#نقد_و_بررسی_هنرشفاف_اندیشیدن #رالف_دوبلی»
☕ ارشیو کنفرانسهای گروه کافه کتاب 📚 pinned «#نقد_و_بررسی_کتاب_مت_هیگ #کتابخانه_نیمه_شب 💢موضوع گفتمان : نقد و بررسی کتاب ((کتابخانه نیمه شب)) اثرمت هیگ💢👇 🖊گروه گفتمان کافه کتاب #آخرین کنفرانس👆👆👆»
☕️📚
0️⃣
✒️سعید
بسیار خرسندم فرصتی دیگر محیا شد و سه شنبه شب دیگری فرا رسید تا در خدمت دوستان عزیز کافه کتابی باشم با بحث آزادی دیگر خب همانطور که هفته گذشته کتاب رو معرفی کردیم این هفته پیرامون کتاب مزرعه حیوانات صحبت خواهیم کرد
کتابی که فکر میکنم هشت سال پیش گفتمانی مفصل پیرامون این اثر ماندگار جناب جرج اورول داشتیم با توجه به بازخوردی که از دوستان گرفتم و تقاضایی که شده بود دوباره پیرامون این اثر صحبت بشه این اثر و اثر دیگر جناب اورول یعنی کتاب ۱۹۸۴ رو در لیست دور جدید معرفی کتاب که از دو سال پیش آغاز شد قرار دادم
خب قطار کافه کتابی با پس از گذر از کشور چک و ایستگاه جناب میلان کوندرا عزیز و همراه شدن با دو اثر جناب کوندرا مسیرش رو ادامه داد تا اینبار در لندن متوقف بشیم و در ایستگاه نویسنده برجسته هندی انگلیسی یعنی جرج اورول به بررسی دو اثر ارزنده از ایشان بپردازیم
این هفته ما نخست سراغ مزرعه حیوانات میریم و دو هفته بعد هم سراغ کتاب دیگر ایشان یعنی ۱۹۸۴ خواهیم رفت.
خب طبق روال همیشگی گفتمان کتاب ما نخست به شرح بیوگرافی مختصر از زندگی نویسنده کتاب خواهیم پرداخت و سپس خلاصه ای از داستان رو ارائه میدیم تا دوستانی که فرصت نکردن کتاب رو مطالعه کنند در جریان داستان کتاب و نگرش نویسنده کتاب قرار بگیرن و سپس به بررسی این اثر خواهیم پرداخت با همراهی دوستان
0️⃣
✒️سعید
بسیار خرسندم فرصتی دیگر محیا شد و سه شنبه شب دیگری فرا رسید تا در خدمت دوستان عزیز کافه کتابی باشم با بحث آزادی دیگر خب همانطور که هفته گذشته کتاب رو معرفی کردیم این هفته پیرامون کتاب مزرعه حیوانات صحبت خواهیم کرد
کتابی که فکر میکنم هشت سال پیش گفتمانی مفصل پیرامون این اثر ماندگار جناب جرج اورول داشتیم با توجه به بازخوردی که از دوستان گرفتم و تقاضایی که شده بود دوباره پیرامون این اثر صحبت بشه این اثر و اثر دیگر جناب اورول یعنی کتاب ۱۹۸۴ رو در لیست دور جدید معرفی کتاب که از دو سال پیش آغاز شد قرار دادم
خب قطار کافه کتابی با پس از گذر از کشور چک و ایستگاه جناب میلان کوندرا عزیز و همراه شدن با دو اثر جناب کوندرا مسیرش رو ادامه داد تا اینبار در لندن متوقف بشیم و در ایستگاه نویسنده برجسته هندی انگلیسی یعنی جرج اورول به بررسی دو اثر ارزنده از ایشان بپردازیم
این هفته ما نخست سراغ مزرعه حیوانات میریم و دو هفته بعد هم سراغ کتاب دیگر ایشان یعنی ۱۹۸۴ خواهیم رفت.
خب طبق روال همیشگی گفتمان کتاب ما نخست به شرح بیوگرافی مختصر از زندگی نویسنده کتاب خواهیم پرداخت و سپس خلاصه ای از داستان رو ارائه میدیم تا دوستانی که فرصت نکردن کتاب رو مطالعه کنند در جریان داستان کتاب و نگرش نویسنده کتاب قرار بگیرن و سپس به بررسی این اثر خواهیم پرداخت با همراهی دوستان
☕️📚
1️⃣
اریک آرتور بلر با نامِ مستعار
و اما مختصری از زندگی پر فراز و نشیب جناب جُرج اوروِل بگیم تا دوستان قبل از بررسی شاهکار ایشان مختصری با بیوگرافی و شخصیت و نگرش این نویسنده هندی انگلیسی بیشتر آشنا بشن
جناب اورول (زادهٔ ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ - درگذشتهٔ ۲۱ ژانویه ۱۹۵۰)
ایشان
داستاننویس، روزنامهنگار، منتقدِ ادبی و شاعرِ انگلیسی بودند که البته بیشتر بخاطر خلق آثار داستانی به جامعه ادبی معرفی شدند از مهمترین آثار جرج اورول میتوان به آثاری همچون :
📕قلعه حیوانات
📕کتاب ۱۹۸۴
📕آس و پاس ها
📕هوای تازه
اشاره کرد البته جناب اورول را بیشتر برای دو رمان سرشناس و پرفروشش مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ میشناسند. که ما در بحث آزاد به هر دو اثر ایشان خواهیم پرداخت
این دو کتاب بر روی هم بیش از هر دو کتابِ دیگری از یک نویسندهٔ قرن بیستمی، فروش داشتهاند.
جدا از خلق دو اثر بزرگ اورول باید اشاره کرد که او یکی از منتقدین ادبی قرن بیستم بشمار میرود و نقدهای پرشماری که بر کتابها مینوشت،و میشه گفت بهترین وقایعنگار فرهنگ و ادب انگلیسی قرن شناخته میشود.
اریک بلر در ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری در ایالت بهار در هندوستان زاده شد. در همان دوران کودکی به همراه خانواده انگلیسی اش به انگلستان رفت. از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۷ در کشور برمه در نیروهای پلیس مشغول شد. زندگی در محیطی طبقاتی در هند و انگلیس باعث نگاه ویژه او به پدیده فقر شد. موضوعی که مهمترین عنصر رمانها و نوشتارهای او را تشکیل میدهد. در جوانی برای کسب تجربه مدتی را در بین فقرا، بی خانمانان و کارگران فصلی لندن و پاریس گذراند و بعضی مواقع در ظرفشویی یک هتل کار میکرد. در این زمان شروع به نوشتن تجربیات خود کرد که به نخستین کتابش آس و پاسها در پاریس و لندن (ترجمه درست تر: فقر و دربدری در پاریس و لندن) انجامید. بی درنگ پس از این کتاب، به رمان نویسی پرداخت و دو رمان نخستش نیز بر اساس همین تجربیاتش در برمه (روزهای برمه) و انگلیس (دختر کشیش) شکل گرفت.
اورول نیز مانند بسیاری از نویسندگان و روشنفکران اروپایی هم عصر خود، در دهه ۱۹۳۰ به اسپانیا رفت تا علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو بجنگد. او در این جنگ مجروح شد و هرگز کاملاً بهبود نیافت و همین جراحت در نهایت به مرگ او انجامید. اورول کتاب درود بر کاتالونیا را بر اساس دیدههای خود در اسپانیا نوشت.
📚☕️
کتاب هوای تازه واپسین رمان او پیش از آغاز جنگ جهانی دوم است. البته این رمان نتوانست به شهرت دو اثر قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ برسه ولی پیش زمینه خلق این آثار ارزنده شد او پس از نوشتن این کتاب به روزنامه نگاری و نقد کتاب پرداخت ولی در سال ۱۹۴۳ پس از مرگ مادرش کار بر روی رمانی که تا امروز به آن مشهور است یعنی مزرعه حیوانات (در ایران قلعه حیوانات) را آغاز کرد. رمان او به دلیل اشاره غیرمستقیمش به شوروی که آنزمان متحد انگلیس بود، تا یک سال چاپ نشد. در واقع جرج اورول هم همانند بسیاری از نویسندگان قرن بیستم با سانسور مواجه بود ولی با انتشار کتاب در ۱۹۴۵ در انگلیس و ۱۹۴۶ در آمریکا اورول به شهرت جهانی رسید. در چهار سال بعدی اورول به جزیره جورا در شمال اسکاتلند رفت و افزون بر ادامه کار ستون نویسی برای روزنامهها، کار بر روی مهمترین و واپسین اثر خود هزار و نهصد و هشتاد و چهار آغاز کرد.
مدت کوتاهی بعد اورول به دلیل بیماری مزمن ریوی اش در بیمارستان بستری شد. او در همان بیمارستان با سونیا برونل ازدواج کرد. هفت ماه پس از چاپ این کتاب، اورول در بیستم ژانویه ۱۹۵۰ درگذشت. به درخواست خودش، پیکرش را سوزانده و خاکسترش را در گورستانی گمنام و پرت در دهکدهای به نام ساتن کورتینی در نزدیکی آکسفورد به خاک سپردند.
خب معرفی این نویسنده رو با جمله معروف ایشان به پایان میبریم و در ادامه به سراغ کتاب مزرعه حیوانات خواهیم رفت
📚هر نسلی خود را باهوش تر از نسل قبلی و عاقل تر از بعدی تصور میکند
1️⃣
اریک آرتور بلر با نامِ مستعار
و اما مختصری از زندگی پر فراز و نشیب جناب جُرج اوروِل بگیم تا دوستان قبل از بررسی شاهکار ایشان مختصری با بیوگرافی و شخصیت و نگرش این نویسنده هندی انگلیسی بیشتر آشنا بشن
جناب اورول (زادهٔ ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ - درگذشتهٔ ۲۱ ژانویه ۱۹۵۰)
ایشان
داستاننویس، روزنامهنگار، منتقدِ ادبی و شاعرِ انگلیسی بودند که البته بیشتر بخاطر خلق آثار داستانی به جامعه ادبی معرفی شدند از مهمترین آثار جرج اورول میتوان به آثاری همچون :
📕قلعه حیوانات
📕کتاب ۱۹۸۴
📕آس و پاس ها
📕هوای تازه
اشاره کرد البته جناب اورول را بیشتر برای دو رمان سرشناس و پرفروشش مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ میشناسند. که ما در بحث آزاد به هر دو اثر ایشان خواهیم پرداخت
این دو کتاب بر روی هم بیش از هر دو کتابِ دیگری از یک نویسندهٔ قرن بیستمی، فروش داشتهاند.
جدا از خلق دو اثر بزرگ اورول باید اشاره کرد که او یکی از منتقدین ادبی قرن بیستم بشمار میرود و نقدهای پرشماری که بر کتابها مینوشت،و میشه گفت بهترین وقایعنگار فرهنگ و ادب انگلیسی قرن شناخته میشود.
اریک بلر در ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری در ایالت بهار در هندوستان زاده شد. در همان دوران کودکی به همراه خانواده انگلیسی اش به انگلستان رفت. از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۷ در کشور برمه در نیروهای پلیس مشغول شد. زندگی در محیطی طبقاتی در هند و انگلیس باعث نگاه ویژه او به پدیده فقر شد. موضوعی که مهمترین عنصر رمانها و نوشتارهای او را تشکیل میدهد. در جوانی برای کسب تجربه مدتی را در بین فقرا، بی خانمانان و کارگران فصلی لندن و پاریس گذراند و بعضی مواقع در ظرفشویی یک هتل کار میکرد. در این زمان شروع به نوشتن تجربیات خود کرد که به نخستین کتابش آس و پاسها در پاریس و لندن (ترجمه درست تر: فقر و دربدری در پاریس و لندن) انجامید. بی درنگ پس از این کتاب، به رمان نویسی پرداخت و دو رمان نخستش نیز بر اساس همین تجربیاتش در برمه (روزهای برمه) و انگلیس (دختر کشیش) شکل گرفت.
اورول نیز مانند بسیاری از نویسندگان و روشنفکران اروپایی هم عصر خود، در دهه ۱۹۳۰ به اسپانیا رفت تا علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو بجنگد. او در این جنگ مجروح شد و هرگز کاملاً بهبود نیافت و همین جراحت در نهایت به مرگ او انجامید. اورول کتاب درود بر کاتالونیا را بر اساس دیدههای خود در اسپانیا نوشت.
📚☕️
کتاب هوای تازه واپسین رمان او پیش از آغاز جنگ جهانی دوم است. البته این رمان نتوانست به شهرت دو اثر قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ برسه ولی پیش زمینه خلق این آثار ارزنده شد او پس از نوشتن این کتاب به روزنامه نگاری و نقد کتاب پرداخت ولی در سال ۱۹۴۳ پس از مرگ مادرش کار بر روی رمانی که تا امروز به آن مشهور است یعنی مزرعه حیوانات (در ایران قلعه حیوانات) را آغاز کرد. رمان او به دلیل اشاره غیرمستقیمش به شوروی که آنزمان متحد انگلیس بود، تا یک سال چاپ نشد. در واقع جرج اورول هم همانند بسیاری از نویسندگان قرن بیستم با سانسور مواجه بود ولی با انتشار کتاب در ۱۹۴۵ در انگلیس و ۱۹۴۶ در آمریکا اورول به شهرت جهانی رسید. در چهار سال بعدی اورول به جزیره جورا در شمال اسکاتلند رفت و افزون بر ادامه کار ستون نویسی برای روزنامهها، کار بر روی مهمترین و واپسین اثر خود هزار و نهصد و هشتاد و چهار آغاز کرد.
مدت کوتاهی بعد اورول به دلیل بیماری مزمن ریوی اش در بیمارستان بستری شد. او در همان بیمارستان با سونیا برونل ازدواج کرد. هفت ماه پس از چاپ این کتاب، اورول در بیستم ژانویه ۱۹۵۰ درگذشت. به درخواست خودش، پیکرش را سوزانده و خاکسترش را در گورستانی گمنام و پرت در دهکدهای به نام ساتن کورتینی در نزدیکی آکسفورد به خاک سپردند.
خب معرفی این نویسنده رو با جمله معروف ایشان به پایان میبریم و در ادامه به سراغ کتاب مزرعه حیوانات خواهیم رفت
📚هر نسلی خود را باهوش تر از نسل قبلی و عاقل تر از بعدی تصور میکند
📚☕️
2️⃣
خب بدون حاشیه بپردازیم به قلعه حیوانات جناب اورول
هنانطور که دوستان کافه کتابی میدونن این اثر یکی از صد اثر برتر دنیاست و حتی گاهی برخی از منتقدین ادبی این اثر را جز بیست کتاب برتر دنیا قرار دادن و میشه گفت این اثر باعث شد که نام جرج اورول جهانی بشه
و اما کتاب مزرعهٔ حیوانات که ما در ایران به نام قلعهٔ حیوانات آن را میشناسیم رمانی پادآرمانشهری هست که در طول جنگ جهانی دوم نوشته و در سال ۱۹۴۵ میلادی در انگلستان منتشر شد، ولی در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ میلادی به شهرت رسید.
این رمان دربارهٔ گروهی از حیوانات است که در اقدامی آرمان گرایانه و انقلابی، صاحب مزرعه (آقای جونز) را از مزرعه اش فراری میدهند تا خود ادارهٔ مزرعه را به دست گرفته و «برابری» و «رفاه» را در جامعه خود برقرار سازند. رهبری این جنبش را گروهی از خوکها بهدست دارند، ولی پس از مدتی این گروه جدید نیز به رهبری خوکی به نام ناپلئون همچون آقای جونز به بهره کشی از حیوانات مزرعه میپردازند و هرگونه مخالفتی را سرکوب میکنند...
و ادامه داستان که فکر میکنم اکثریت دوستان مطالعه کردن و میدونن در نهایت سر انجام این قلعه چه میشود.
از جرج اورول همیشه با واژه هایی مثل نویسنده و منتقد یاد میکنند ولی هستند بزرگانی که این نویسنده رو یک متفکر و تحلیل گر دونستن مثل «جاناتان رودن» که معتقد بود جایگاه اورول بیش از یک رماننویس و منتقد ادبی هست و ایشان رو نماد روشنفکری و عقلانیت زمان خود دونسته همونین او را از معدود نویسنده هایی دانسته که در دهه 1930 میلادی در میان فضای تقلب و نیرنگ، نوشته هایش را بدون تحریف ارائه می کرد
2️⃣
خب بدون حاشیه بپردازیم به قلعه حیوانات جناب اورول
هنانطور که دوستان کافه کتابی میدونن این اثر یکی از صد اثر برتر دنیاست و حتی گاهی برخی از منتقدین ادبی این اثر را جز بیست کتاب برتر دنیا قرار دادن و میشه گفت این اثر باعث شد که نام جرج اورول جهانی بشه
و اما کتاب مزرعهٔ حیوانات که ما در ایران به نام قلعهٔ حیوانات آن را میشناسیم رمانی پادآرمانشهری هست که در طول جنگ جهانی دوم نوشته و در سال ۱۹۴۵ میلادی در انگلستان منتشر شد، ولی در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ میلادی به شهرت رسید.
این رمان دربارهٔ گروهی از حیوانات است که در اقدامی آرمان گرایانه و انقلابی، صاحب مزرعه (آقای جونز) را از مزرعه اش فراری میدهند تا خود ادارهٔ مزرعه را به دست گرفته و «برابری» و «رفاه» را در جامعه خود برقرار سازند. رهبری این جنبش را گروهی از خوکها بهدست دارند، ولی پس از مدتی این گروه جدید نیز به رهبری خوکی به نام ناپلئون همچون آقای جونز به بهره کشی از حیوانات مزرعه میپردازند و هرگونه مخالفتی را سرکوب میکنند...
و ادامه داستان که فکر میکنم اکثریت دوستان مطالعه کردن و میدونن در نهایت سر انجام این قلعه چه میشود.
از جرج اورول همیشه با واژه هایی مثل نویسنده و منتقد یاد میکنند ولی هستند بزرگانی که این نویسنده رو یک متفکر و تحلیل گر دونستن مثل «جاناتان رودن» که معتقد بود جایگاه اورول بیش از یک رماننویس و منتقد ادبی هست و ایشان رو نماد روشنفکری و عقلانیت زمان خود دونسته همونین او را از معدود نویسنده هایی دانسته که در دهه 1930 میلادی در میان فضای تقلب و نیرنگ، نوشته هایش را بدون تحریف ارائه می کرد
☕️📚
3️⃣
و اما اگه بخوایم از نگاهی دیگر به جرج نگاه کنیم و دیدگاه و آثار ایشان رو ارزیابی کنیم باید بگم که ایشان به خاطر نبوغش در مسائل اجتماعی و مکتب تساوی طلبی و از سویی دیگر به خاطر روحیه وطن پرستی و عشق به ادبیات انگلیسی جایگاه ویژه ای داشت و او را به فردی تبدیل کرد که در سالهای جنگ جهانی دوم به عنوان مرجع تحلیل های سیاسی و اجتماعی معرفی میشد.
جرج اورول نویسنده ای است که با ظرافت خاصی ترس از حکومت های فاشیستی زمان خود را به زبانی ایدئولوژیک تبدیل می کنه و با سبک نگارشی منحصر به فرد خودش سیستم و نظام ایولوژیک سوسیالیستی رو نقد میکنه
اورول در جریان جنگ داخلی اسپانیا با سیاستهای حکومت سوسیالیستی شوروی آشنا شده بود و در ضمن از پاکسازیهای خشونت آمیز دوران استالین خشمگین بود، لذا میشه گفت اورول با نگارش قلعه حیوانات و سپس ۱۹۸۴ سیستم خفقان طبقه حاکم شوروی رو نقد میکنه که انصافن این کار رو به نحو عالی انجام داد.
در واقع انقلاب حیوانات مزرعه نماد انقلاب کارگری برضد نظام سرمایه داری است.
در اینجا جا داره کمی تخصصی تر به این رمان بپردازیم و کمی بپردازیم به شخصیت های اصلی داستان که هر کدام از آنها نماد یک شخصیت حقیقی یا یک گروه بودن
از مهمترین شخصیت ها و نماد های قلعه حیوانات میتوان به شخصیتهای زیر اشاره کرد:
جناب میجر پیر بود که میتوان ایشان رو نماد نظریهپردازان جنبش کمونیستی از قبیل مارکس و انگلس و لنین دانست
دومین شخصیت اصلی داستان شخصیت ناپلئون بود که او رو هم میتوان نماد رهبران فاسد و مستبد انقلابهای کمونیستی، بهخصوص استالین دانست
و اما شخصیت سنوبال که یکی از شخصیتهای مورد علاقه من بود
سنوبال نماد رهبرانی هست که قربانی انقلاب میشوند، بهطور خاص نیتوان او را همان شخصیت سیاسی روس یعنی لئون تروتسکی
دانست
3️⃣
و اما اگه بخوایم از نگاهی دیگر به جرج نگاه کنیم و دیدگاه و آثار ایشان رو ارزیابی کنیم باید بگم که ایشان به خاطر نبوغش در مسائل اجتماعی و مکتب تساوی طلبی و از سویی دیگر به خاطر روحیه وطن پرستی و عشق به ادبیات انگلیسی جایگاه ویژه ای داشت و او را به فردی تبدیل کرد که در سالهای جنگ جهانی دوم به عنوان مرجع تحلیل های سیاسی و اجتماعی معرفی میشد.
جرج اورول نویسنده ای است که با ظرافت خاصی ترس از حکومت های فاشیستی زمان خود را به زبانی ایدئولوژیک تبدیل می کنه و با سبک نگارشی منحصر به فرد خودش سیستم و نظام ایولوژیک سوسیالیستی رو نقد میکنه
اورول در جریان جنگ داخلی اسپانیا با سیاستهای حکومت سوسیالیستی شوروی آشنا شده بود و در ضمن از پاکسازیهای خشونت آمیز دوران استالین خشمگین بود، لذا میشه گفت اورول با نگارش قلعه حیوانات و سپس ۱۹۸۴ سیستم خفقان طبقه حاکم شوروی رو نقد میکنه که انصافن این کار رو به نحو عالی انجام داد.
در واقع انقلاب حیوانات مزرعه نماد انقلاب کارگری برضد نظام سرمایه داری است.
در اینجا جا داره کمی تخصصی تر به این رمان بپردازیم و کمی بپردازیم به شخصیت های اصلی داستان که هر کدام از آنها نماد یک شخصیت حقیقی یا یک گروه بودن
از مهمترین شخصیت ها و نماد های قلعه حیوانات میتوان به شخصیتهای زیر اشاره کرد:
جناب میجر پیر بود که میتوان ایشان رو نماد نظریهپردازان جنبش کمونیستی از قبیل مارکس و انگلس و لنین دانست
دومین شخصیت اصلی داستان شخصیت ناپلئون بود که او رو هم میتوان نماد رهبران فاسد و مستبد انقلابهای کمونیستی، بهخصوص استالین دانست
و اما شخصیت سنوبال که یکی از شخصیتهای مورد علاقه من بود
سنوبال نماد رهبرانی هست که قربانی انقلاب میشوند، بهطور خاص نیتوان او را همان شخصیت سیاسی روس یعنی لئون تروتسکی
دانست
📚☕️
3️⃣
و اما امان از شخصیت ساده این داستان یعنی باکسر اسبی که مظهر طبقهٔ کارگر هست که در برابر تمام مشکلات اظهار میدارد
"من بیشتر کار خواهم کرد".
پس از آنکه باکسر توان کار کردن خود را از دست میدهد، خوکها، بجای عمل به وعدههای قبلی در خصوص دوران بازنشستگی، "باکسر" را به یک خریدار اسبهای پیر میفروشند که کارش فروش گوشت اسب بهعنوان خوراک سگ است. و این هست سر انجام توده مردمی که فکر نمیکنند و تابع تمام تصمیمهای حاکمان هستند میشه گفت همان قشر خاکستری که بی تفاوت به اوضاع جامعه هستند
و اما ....😔گوسفندان این مزرعه که همان انبوه جمعیت دنبالهرو هستند که بدون هیچ تفکّری شعارهای رهبران را تکرار میکنند این قشر که از باکسرها هم حقیرتر هستند و میشه گفت بلای جامعه روشنفکری هستند
و خب میرسیم به یک شخصیت خاص دیگر از این مزرعه یعنی موزز یعنی همان کلاغ سیاه پیر که به جاسوسی و سخنچینی میپرداخت و از سرزمین شیر و عسل در پشت ابرها صحبت میکرد که حیوانات پس از مرگ به آنجا میروند.
خب فکر نمیکنم دیگه لازم باشه بگم این کلاغ سیاه نماد چه قشر از جامعه هست 😊
در واقع موزز نماد کلیسای ارتدکس هست که در زمان استالین دوباره اجازهٔ فعالیت یافت و با دادن وعدۀ زندگی شیرین در دنیای واپسین، باعث می گردد که حیوانات عادی رنج و مشقت زندگی کنونیشان را بپذیرند.
امان از دست این قشر که به نظرم باعث تباهی بشریت شدند و همچنان جوامع رو بسمت خرافات سوق میدهند.
3️⃣
و اما امان از شخصیت ساده این داستان یعنی باکسر اسبی که مظهر طبقهٔ کارگر هست که در برابر تمام مشکلات اظهار میدارد
"من بیشتر کار خواهم کرد".
پس از آنکه باکسر توان کار کردن خود را از دست میدهد، خوکها، بجای عمل به وعدههای قبلی در خصوص دوران بازنشستگی، "باکسر" را به یک خریدار اسبهای پیر میفروشند که کارش فروش گوشت اسب بهعنوان خوراک سگ است. و این هست سر انجام توده مردمی که فکر نمیکنند و تابع تمام تصمیمهای حاکمان هستند میشه گفت همان قشر خاکستری که بی تفاوت به اوضاع جامعه هستند
و اما ....😔گوسفندان این مزرعه که همان انبوه جمعیت دنبالهرو هستند که بدون هیچ تفکّری شعارهای رهبران را تکرار میکنند این قشر که از باکسرها هم حقیرتر هستند و میشه گفت بلای جامعه روشنفکری هستند
و خب میرسیم به یک شخصیت خاص دیگر از این مزرعه یعنی موزز یعنی همان کلاغ سیاه پیر که به جاسوسی و سخنچینی میپرداخت و از سرزمین شیر و عسل در پشت ابرها صحبت میکرد که حیوانات پس از مرگ به آنجا میروند.
خب فکر نمیکنم دیگه لازم باشه بگم این کلاغ سیاه نماد چه قشر از جامعه هست 😊
در واقع موزز نماد کلیسای ارتدکس هست که در زمان استالین دوباره اجازهٔ فعالیت یافت و با دادن وعدۀ زندگی شیرین در دنیای واپسین، باعث می گردد که حیوانات عادی رنج و مشقت زندگی کنونیشان را بپذیرند.
امان از دست این قشر که به نظرم باعث تباهی بشریت شدند و همچنان جوامع رو بسمت خرافات سوق میدهند.
☕️📚
4️⃣
و اما بعد از آشنایی با شخصیتهای اصلی داستان بپردازیم به مهمترین بخش رمان یعنی قانونی که توسط 🐷 خوکها نوشته شد قانونی که در پایان داستان دیگر هیچ اثری از محتوای نخست آن باقی نماند
حیوانات پس از پیروزی و انقلاب یک قانون اساسی معروف به «هفت فرمان» بر روی دیوار مزرعه نوشته میشود که شامل بندهای زیر است:
💎همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند.
💎همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
💎هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
💎هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
💎هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
💎هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
من هر وقت این هفت قانون رو میخونم یاد انقلاب مستضعفان ۵۷ خودمون میندازه...😊
جالب این قانون ها این هست که در اواخر داستان تمام شش فرمان اول از روی دیوار پاک شده و جمله هفتم نیز به صورت زیر تحریف میشود:
☕️همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند📚 همان سفره انقلابی که برای خواص و آقا زاده ها فقط پهن باید باشه
4️⃣
و اما بعد از آشنایی با شخصیتهای اصلی داستان بپردازیم به مهمترین بخش رمان یعنی قانونی که توسط 🐷 خوکها نوشته شد قانونی که در پایان داستان دیگر هیچ اثری از محتوای نخست آن باقی نماند
حیوانات پس از پیروزی و انقلاب یک قانون اساسی معروف به «هفت فرمان» بر روی دیوار مزرعه نوشته میشود که شامل بندهای زیر است:
💎همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند.
💎همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
💎هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
💎هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
💎هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
💎هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
من هر وقت این هفت قانون رو میخونم یاد انقلاب مستضعفان ۵۷ خودمون میندازه...😊
جالب این قانون ها این هست که در اواخر داستان تمام شش فرمان اول از روی دیوار پاک شده و جمله هفتم نیز به صورت زیر تحریف میشود:
☕️همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند📚 همان سفره انقلابی که برای خواص و آقا زاده ها فقط پهن باید باشه
📚☕️
5️⃣
و اما در پایان اشاره ای کنم به ترجمه این اثر ارزنده این کتاب چندین بار در ایران ترجمه شده توسط مترجمان ترجمه شده که من خودم به شخصه ترجمه جناب امیر امیرشاهی دوست داشتم و این ترجمه رو به دوستان پیشنهاد میکنم و توصیه میکنم اگر دوستان هنوز این اثر رو مطالعه نکردن حتمن این اثر رو در لیست مطالعه خودشون قرار بدن و از خواندن این اثر جناب اورول نهایت لذت و بهره رو ببرند
و اما جدا از خود رمان باید ببینیم درونمایه فکری جناب اورول چی بوده از خلق این اثر که تمامی جوامع انقلابی اون رو درک کردن و همزادپنداری کردن با اتفاقات این رمان
به نظر من خود اورول به درستی در یکی از نوشته های خودش گفته هدف نگارش کتاب رو
💎در اقلیت قرار داشتن حتی در اقلیتی تک نفری نشان جهل و جنون نیست.
حقیقت در یک سو قرار دارد و کذب در سویی دیگر.
اگرتو به تنهایی جانب حقیقت را بگیری و در سوی دیگر، در برابر تو، همه دنیا قرار داشته باشد تو دیوانه نیستی .
رسالت و ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭﺍﻥﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
هدف من هم از ایجاد این گروه از همان نخستین روزهای سال ۹۱ بحث روشنگری و ایجاد فضای گفتمان محور بود تا بتونیم با تبادل نظر بر میزان آگاهی خودم بیافزایم و اگر شد چیزی هم به دیگران بیاموزم
معرفی این اثر ارزنده هم در همین راستا بوده
مخصوصن برای جامعه امروز ما که در آستانه تحولات بزرگی هست باید هوشیار باشیم باز فریب خوک ها رو نخوریم در واقع با تحولات خیابانی و سرنگونی یک حکومت انقلاب رخ نمیده در واقع انقلاب اصلی زمان نوشتن قانون اساسی رخ میده اونجا که با آوردن چند ماده و تبصره چند خطی سرنوشت یک ملت ممکنه رغم بخوره
5️⃣
و اما در پایان اشاره ای کنم به ترجمه این اثر ارزنده این کتاب چندین بار در ایران ترجمه شده توسط مترجمان ترجمه شده که من خودم به شخصه ترجمه جناب امیر امیرشاهی دوست داشتم و این ترجمه رو به دوستان پیشنهاد میکنم و توصیه میکنم اگر دوستان هنوز این اثر رو مطالعه نکردن حتمن این اثر رو در لیست مطالعه خودشون قرار بدن و از خواندن این اثر جناب اورول نهایت لذت و بهره رو ببرند
و اما جدا از خود رمان باید ببینیم درونمایه فکری جناب اورول چی بوده از خلق این اثر که تمامی جوامع انقلابی اون رو درک کردن و همزادپنداری کردن با اتفاقات این رمان
به نظر من خود اورول به درستی در یکی از نوشته های خودش گفته هدف نگارش کتاب رو
💎در اقلیت قرار داشتن حتی در اقلیتی تک نفری نشان جهل و جنون نیست.
حقیقت در یک سو قرار دارد و کذب در سویی دیگر.
اگرتو به تنهایی جانب حقیقت را بگیری و در سوی دیگر، در برابر تو، همه دنیا قرار داشته باشد تو دیوانه نیستی .
رسالت و ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭﺍﻥﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
هدف من هم از ایجاد این گروه از همان نخستین روزهای سال ۹۱ بحث روشنگری و ایجاد فضای گفتمان محور بود تا بتونیم با تبادل نظر بر میزان آگاهی خودم بیافزایم و اگر شد چیزی هم به دیگران بیاموزم
معرفی این اثر ارزنده هم در همین راستا بوده
مخصوصن برای جامعه امروز ما که در آستانه تحولات بزرگی هست باید هوشیار باشیم باز فریب خوک ها رو نخوریم در واقع با تحولات خیابانی و سرنگونی یک حکومت انقلاب رخ نمیده در واقع انقلاب اصلی زمان نوشتن قانون اساسی رخ میده اونجا که با آوردن چند ماده و تبصره چند خطی سرنوشت یک ملت ممکنه رغم بخوره
☕️📚
6️⃣
و اما فرازی از کتاب قلعه حیوانات ....
...حیوانات مزرعه همیشه باید
کار می کردند. نه شیر گاو ها به گوساله هایشان می رسید و نه تخم مرغ ها منجر به تولد یک جوجه!
همه ی دست رنج حیوانات متعلق به آقای جونز، صاحب بی رحم مزرعه بود.
غذای حیوانات مزرعه اندک و در حد بخور و نمیر بود.
تا جان داشتند از ترس چوب و ترکه کار می کردند.
وقتی حیوانی از کار افتاده می شد، یا کشته می شد و یا در دوردست رها...
📚☕️
در این مزرعه زاغی بود که رابطه خوبی با آقای جونز داشت...
او برای حیوانات مزرعه از دنیایی دیگر حرف می زد...
می گفت ما حیوانات وقتی بمیریم به سرزمین "شیر وعسل" می رویم...
آنجا دیگر نیازی به کار کردن نیست.
می گفت سرزمین شیر و عسل آن بالاهاس، بالای ابرها!
حتی ادعا می کرد در یکی از پروازهایش آنجا را به چشم خود دیده است!
بسیاری از حیوانات مزرعه حرف او را باور می کردند.
♦️و چقدر این داستان برای ما ایرانیان آشناست....
6️⃣
و اما فرازی از کتاب قلعه حیوانات ....
...حیوانات مزرعه همیشه باید
کار می کردند. نه شیر گاو ها به گوساله هایشان می رسید و نه تخم مرغ ها منجر به تولد یک جوجه!
همه ی دست رنج حیوانات متعلق به آقای جونز، صاحب بی رحم مزرعه بود.
غذای حیوانات مزرعه اندک و در حد بخور و نمیر بود.
تا جان داشتند از ترس چوب و ترکه کار می کردند.
وقتی حیوانی از کار افتاده می شد، یا کشته می شد و یا در دوردست رها...
📚☕️
در این مزرعه زاغی بود که رابطه خوبی با آقای جونز داشت...
او برای حیوانات مزرعه از دنیایی دیگر حرف می زد...
می گفت ما حیوانات وقتی بمیریم به سرزمین "شیر وعسل" می رویم...
آنجا دیگر نیازی به کار کردن نیست.
می گفت سرزمین شیر و عسل آن بالاهاس، بالای ابرها!
حتی ادعا می کرد در یکی از پروازهایش آنجا را به چشم خود دیده است!
بسیاری از حیوانات مزرعه حرف او را باور می کردند.
♦️و چقدر این داستان برای ما ایرانیان آشناست....
📚☕️
7️⃣
✒️پرستو
باکسرها با تمام توان خویش برای عقیده ای مبهم تلاش میکنند !!
آنها ، حتی نمیدانند که ، زنجیر های اسارت خود و دوستان خود را میبافند !
آنها برای تسلط بیشتر ناپلئون و محدودیت بیشتر همنوعان خویش ، زحمت میکشد
چرا این چنین میکنند ؟!
چون بردار رفتار خود را نمیبینند ؛
به خیال خودش ، برای هم نوعان تلاش میکند ؛
اما نتیجه ، بر ضد آنهاست
باکسر ها زمانی بیدار میشوند که ، از دایره امور کنار گذاشته میشوند و بسوی سلاخ خانه برده میشوند !
تلاش این کتابها ، آنست که ، قبل از بسته شدن ، درب گاری قصابی ، باکسر را از عاقبت خویش ، مطلع کند
چون بعد از بسته شدن درب گاری و حرکت آن بسوی سلاخ خانه ، تلاشهای باکسر ، هیچ اثری نخواهد داشت !
حتی سم های قوی باکسر ، میدانی برای جولان دادن ، نمی یابد
بهت زدگی ، عصبانیت ، فریاد و .... و تلاشهای بیهوده خود و دوستانش , هیچ اثری در نتیجه کار ندارد !
پس بایست ، قبل از آنکه شرایط به صحنه آخر زندگانی باکسر برسد ؛ آنها و همه را بیدار نمود !
و هر کسی در این. راه سهمی دارد !
این دو کتاب قلعه حیوانات و۱۹۸۴ ، اروپای غربی را قبل از آمدن ناپلئون ها بیدار نمود ؛ یا لااقل سهم مهمی در بیداری آنها داشت
و اروپای مرکزی را نیز آگاه نمود تا اجازه عرضه اندام به ناپلئون های خود ندهد و آنها نیز نجات یافتند
ولی اروپای شرقی ، گرفتار شده بود و بعضی از آنها ، به اسارت ناپلئون های خود افتاده بودند !
هر جامعه ای از دستاوردهای دور اندشانشان بهره میبرد
اشتیاق حیوانات بعد از تحمل اونهمه مشقت و گرسنگی بعد ار راه اندازی آسیاب بادی برا تولید برق مثل موفقیتای تولید برق هسته ای بود
7️⃣
✒️پرستو
باکسرها با تمام توان خویش برای عقیده ای مبهم تلاش میکنند !!
آنها ، حتی نمیدانند که ، زنجیر های اسارت خود و دوستان خود را میبافند !
آنها برای تسلط بیشتر ناپلئون و محدودیت بیشتر همنوعان خویش ، زحمت میکشد
چرا این چنین میکنند ؟!
چون بردار رفتار خود را نمیبینند ؛
به خیال خودش ، برای هم نوعان تلاش میکند ؛
اما نتیجه ، بر ضد آنهاست
باکسر ها زمانی بیدار میشوند که ، از دایره امور کنار گذاشته میشوند و بسوی سلاخ خانه برده میشوند !
تلاش این کتابها ، آنست که ، قبل از بسته شدن ، درب گاری قصابی ، باکسر را از عاقبت خویش ، مطلع کند
چون بعد از بسته شدن درب گاری و حرکت آن بسوی سلاخ خانه ، تلاشهای باکسر ، هیچ اثری نخواهد داشت !
حتی سم های قوی باکسر ، میدانی برای جولان دادن ، نمی یابد
بهت زدگی ، عصبانیت ، فریاد و .... و تلاشهای بیهوده خود و دوستانش , هیچ اثری در نتیجه کار ندارد !
پس بایست ، قبل از آنکه شرایط به صحنه آخر زندگانی باکسر برسد ؛ آنها و همه را بیدار نمود !
و هر کسی در این. راه سهمی دارد !
این دو کتاب قلعه حیوانات و۱۹۸۴ ، اروپای غربی را قبل از آمدن ناپلئون ها بیدار نمود ؛ یا لااقل سهم مهمی در بیداری آنها داشت
و اروپای مرکزی را نیز آگاه نمود تا اجازه عرضه اندام به ناپلئون های خود ندهد و آنها نیز نجات یافتند
ولی اروپای شرقی ، گرفتار شده بود و بعضی از آنها ، به اسارت ناپلئون های خود افتاده بودند !
هر جامعه ای از دستاوردهای دور اندشانشان بهره میبرد
اشتیاق حیوانات بعد از تحمل اونهمه مشقت و گرسنگی بعد ار راه اندازی آسیاب بادی برا تولید برق مثل موفقیتای تولید برق هسته ای بود
☕️📚
8️⃣
هر فصلی از فصول ده گانه کتاب قلعه حیوانات ، شاهد و ناظر بر یک پروسه اجتماعی میباشد ؛ که در این تحولات ، لحظه به لحظه از قدرت و اختیارات طبقات زیرین کاسته میشود ؛
شاید بتوان گفت که ، مهمترین نقطه عطف این کتاب ارزشمند در فصل پنج ، اتفاق میافتد
آنجاییکه بعد از حذف تنها رقیب ناپلیون از صحنه ، جلسه مشورت و رای گیری برای امور مزرعه به ناپلیون واگذار میشود
و او تنها مرجع تصمیم گیری میشود !!
و بقیه ، فقط بایست اطاعت کننده و مجری اوامر باشند !!
یکدست سازی حکومت و حذف تمام صداها ، در این فصل اتفاق میافتد
و دیری نمیپاید ، بعد از این اتفاق ، جامعه به جباریت مطلق ختم میگردد
بعد از سفت شدن و منجمد شدن بتن سیمانی جامعه ، دیگر ، هیچ حرکتی ممکن نمیگردد !
و کره شمالی ، نماد زنده چنین جامعه ای هست
خواب دیدن
اصلاح سر به روش دلخواه
داشتن آشپزخانه شخصی در منزل
خریدن اقلام ضروری منزل
عدم ابراز احساسات شدید در سال مرگ رهبر سابق
جزء بزرگترین گناهان گشته
به عبارتی ، سطح جرم در جامعه ، مخالفت با نظام نیست ؛
دیدن خواب و رویا جرم بزرگی هست !!
و چون همه خواب میبینند ؛ بایست این حقیقت را در درون خود نگه دارند و دایم آنرا کتمان کنند ، حتی از اهالی منزل
جوامعی که دچار انقلاب از جنس قلعه حیوانات شده اند ؛ بایست حواس شان به فصل پنجم ، جمع باشد !!
زمان حذف نظر مردم !!
این حذف به دو شکل انجام میشود !
حذف ظاهری انتخابات
یا شرکت در انتخاباتی با یک نفر و یا یک طیف فکری !!
بایست برای نجات از چاه فصل پنجم ، اندیشه کرد ؛
قبل از آنکه دیر شود !
قبلن با ترجمه ی خوب امیرشاهی خونده بودم
این بار ترجمه ی محسن امیدوار خوندم اینم عالی بود
8️⃣
هر فصلی از فصول ده گانه کتاب قلعه حیوانات ، شاهد و ناظر بر یک پروسه اجتماعی میباشد ؛ که در این تحولات ، لحظه به لحظه از قدرت و اختیارات طبقات زیرین کاسته میشود ؛
شاید بتوان گفت که ، مهمترین نقطه عطف این کتاب ارزشمند در فصل پنج ، اتفاق میافتد
آنجاییکه بعد از حذف تنها رقیب ناپلیون از صحنه ، جلسه مشورت و رای گیری برای امور مزرعه به ناپلیون واگذار میشود
و او تنها مرجع تصمیم گیری میشود !!
و بقیه ، فقط بایست اطاعت کننده و مجری اوامر باشند !!
یکدست سازی حکومت و حذف تمام صداها ، در این فصل اتفاق میافتد
و دیری نمیپاید ، بعد از این اتفاق ، جامعه به جباریت مطلق ختم میگردد
بعد از سفت شدن و منجمد شدن بتن سیمانی جامعه ، دیگر ، هیچ حرکتی ممکن نمیگردد !
و کره شمالی ، نماد زنده چنین جامعه ای هست
خواب دیدن
اصلاح سر به روش دلخواه
داشتن آشپزخانه شخصی در منزل
خریدن اقلام ضروری منزل
عدم ابراز احساسات شدید در سال مرگ رهبر سابق
جزء بزرگترین گناهان گشته
به عبارتی ، سطح جرم در جامعه ، مخالفت با نظام نیست ؛
دیدن خواب و رویا جرم بزرگی هست !!
و چون همه خواب میبینند ؛ بایست این حقیقت را در درون خود نگه دارند و دایم آنرا کتمان کنند ، حتی از اهالی منزل
جوامعی که دچار انقلاب از جنس قلعه حیوانات شده اند ؛ بایست حواس شان به فصل پنجم ، جمع باشد !!
زمان حذف نظر مردم !!
این حذف به دو شکل انجام میشود !
حذف ظاهری انتخابات
یا شرکت در انتخاباتی با یک نفر و یا یک طیف فکری !!
بایست برای نجات از چاه فصل پنجم ، اندیشه کرد ؛
قبل از آنکه دیر شود !
قبلن با ترجمه ی خوب امیرشاهی خونده بودم
این بار ترجمه ی محسن امیدوار خوندم اینم عالی بود
☕ ارشیو کنفرانسهای گروه کافه کتاب 📚
📚☕️ 7️⃣ ✒️پرستو باکسرها با تمام توان خویش برای عقیده ای مبهم تلاش میکنند !! آنها ، حتی نمیدانند که ، زنجیر های اسارت خود و دوستان خود را میبافند ! آنها برای تسلط بیشتر ناپلئون و محدودیت بیشتر همنوعان خویش ، زحمت میکشد چرا این چنین میکنند ؟! چون…
📚☕️
9️⃣
✒️سعید
دفیقن همینطور هست
شوربختانه وضعیت جامعه امروز ما و دیگر کشورهای حوزه شاخاب پارس که درگیر حکومت های مستبد و ناکارآمد هستند از ناآگاهی افراد جامعه بوده اگر کتابها را دست کودکان و نوجوانان داده بودند امروز در دست جوانان نیاز به اسلحه نبود
شوربختانه دوستان گاهی نقد میکنن من رو و میگن امروز زمان کار فرهنگی نیست و زمان کنش سیاسی هست ولی نمیدونن که مسیر انقلاب باید از کتابخانه ها آغاز بشه
به هر روی کمی ناراحت کننده هست بعد از یکی دو هفته که زمان گفتمان مشخص شده امروز شاهد کم لطفی دوستان بودیم و مشارکت دوستان رو نداشتیم در گفتمان
خب دیگه انگشتانم یاری نمیکنن برای تایپ کردن گفتمان امشب رو با یک سخن از جناب اورول به پایان میرسونم امیدوارم که دوستان از مطالعه این اثر ارزنده نهایت بهره رو برده باشند
دوستان دو هفته دیگه ما اثر دیگر جناب جرج اورول رو به نقد و بررسی خواهیم گذاشت که خواندن اون اثر هم لطفش کمتر از قلعه حیوانات نیست
بشر یگانه دشمن واقعی ماست. بشر را از صحنه دور سازید، ریشه گرسنگی و بیگاری برای ابد خشک میشود. بشر یگانه مخلوقی است که مصرف میکند و تولید ندارد. نه شیر میدهد، نه تخم میکند، ضعیفتر از آن است که گاوآهن بکشد و سرعتش در دویدن به حدی نیست که خرگوش بگیرد. معذلک ارباب مطلق حیوان است. اوست که آنها را به کار میگمارد، و از دسترنج حاصله فقط آنقدر به آنها میدهد که نمیرند، و بقیه را تصاحب میکند ...
🖊 جرج اورول
شب بر همه شما به نیکی در سایه اندیشه نیک به خرد و آگاهی میسپارمتون
9️⃣
✒️سعید
دفیقن همینطور هست
شوربختانه وضعیت جامعه امروز ما و دیگر کشورهای حوزه شاخاب پارس که درگیر حکومت های مستبد و ناکارآمد هستند از ناآگاهی افراد جامعه بوده اگر کتابها را دست کودکان و نوجوانان داده بودند امروز در دست جوانان نیاز به اسلحه نبود
شوربختانه دوستان گاهی نقد میکنن من رو و میگن امروز زمان کار فرهنگی نیست و زمان کنش سیاسی هست ولی نمیدونن که مسیر انقلاب باید از کتابخانه ها آغاز بشه
به هر روی کمی ناراحت کننده هست بعد از یکی دو هفته که زمان گفتمان مشخص شده امروز شاهد کم لطفی دوستان بودیم و مشارکت دوستان رو نداشتیم در گفتمان
خب دیگه انگشتانم یاری نمیکنن برای تایپ کردن گفتمان امشب رو با یک سخن از جناب اورول به پایان میرسونم امیدوارم که دوستان از مطالعه این اثر ارزنده نهایت بهره رو برده باشند
دوستان دو هفته دیگه ما اثر دیگر جناب جرج اورول رو به نقد و بررسی خواهیم گذاشت که خواندن اون اثر هم لطفش کمتر از قلعه حیوانات نیست
بشر یگانه دشمن واقعی ماست. بشر را از صحنه دور سازید، ریشه گرسنگی و بیگاری برای ابد خشک میشود. بشر یگانه مخلوقی است که مصرف میکند و تولید ندارد. نه شیر میدهد، نه تخم میکند، ضعیفتر از آن است که گاوآهن بکشد و سرعتش در دویدن به حدی نیست که خرگوش بگیرد. معذلک ارباب مطلق حیوان است. اوست که آنها را به کار میگمارد، و از دسترنج حاصله فقط آنقدر به آنها میدهد که نمیرند، و بقیه را تصاحب میکند ...
🖊 جرج اورول
شب بر همه شما به نیکی در سایه اندیشه نیک به خرد و آگاهی میسپارمتون
☕️📚
🔟
✒️بانو الناز
درود
خط داستانی این کتاب کاملا جذابه و خواننده رو ترغیب میکنه به ادامه کتاب
برای منکه خیلی جذاب بود و داستان از جایی شروع میشه که یکی از حیوانات عاقل همه حیوانات رو یکجا جمع میکنه و از ظلم و جوری که چندین ساله انسان ها در حقشون انجام میدم مطلع میکنه و راهکار بهشون میده
و میگه باید از سلطه انسان های ظالم خارج بشن
حیوانات با کمک همدیگه شورش کردن و موفق شدن. ولی همه چیز به اون خوبی که فکر میکردن نبود و دستهایی پشت پرده مشغول خیانت و سوء استفاده گرایی بود
🔟
✒️بانو الناز
درود
خط داستانی این کتاب کاملا جذابه و خواننده رو ترغیب میکنه به ادامه کتاب
برای منکه خیلی جذاب بود و داستان از جایی شروع میشه که یکی از حیوانات عاقل همه حیوانات رو یکجا جمع میکنه و از ظلم و جوری که چندین ساله انسان ها در حقشون انجام میدم مطلع میکنه و راهکار بهشون میده
و میگه باید از سلطه انسان های ظالم خارج بشن
حیوانات با کمک همدیگه شورش کردن و موفق شدن. ولی همه چیز به اون خوبی که فکر میکردن نبود و دستهایی پشت پرده مشغول خیانت و سوء استفاده گرایی بود
#نقد_و_بررسی_کتاب_قلعه_حیوانات
#جوروج_اورول
💢موضوع گفتمان : نقد و بررسی کتاب ((قلعه حیوانات)) اثر جورج اورول💢👇
🖊گروه گفتمان کافه کتاب
#آخرین کنفرانس👆👆👆
#جوروج_اورول
💢موضوع گفتمان : نقد و بررسی کتاب ((قلعه حیوانات)) اثر جورج اورول💢👇
🖊گروه گفتمان کافه کتاب
#آخرین کنفرانس👆👆👆
☕ ارشیو کنفرانسهای گروه کافه کتاب 📚 pinned «#نقد_و_بررسی_کتاب_قلعه_حیوانات #جوروج_اورول 💢موضوع گفتمان : نقد و بررسی کتاب ((قلعه حیوانات)) اثر جورج اورول💢👇 🖊گروه گفتمان کافه کتاب #آخرین کنفرانس👆👆👆»