نشریۀ دردانشکده

چند نفس استرس...

#تقویم‌ها_گفتند
#محمد_بابازاده

💬 چرخش دستانم با این باور بیهوده که دنیا در قالبِ کوچک و ناچیز اعداد کوچک‌تر کنترل می‌شود، کنترل می‌شود. هر واژهٔ نامفهوم، سوال مبهم، شکل ناآشنا، فکر بی‌جا، اخم بی‌توضیح، حرف بی‌فکر، عدد ترساننده، من را می‌ترساند. سلام‌کردن هم گاهی در هالهٔ فهمیدن تفکرات بقیه و تغییر سخت آن‌ها سخت است. بدحالی عزیزانی که تو و زندگی‌ات را عمری جابه‌جا کرده‌اند، تو و زندگی‌ات را جابه‌جا می‌کند. حس بی‌خودی که با هر لحظه از بقیه عقب خواهی افتاد، تو را عقب ‌می‌اندازد. سینه و خلقت به حول چیز‌هایی که جایت را تنگ کرده‌اند، تنگ می‌شود. انگار می‌خواهی تمام آنچه را به سختی بالا آورده‌ای، بالا بیاوری. دستانت به‌پای زندگی‌ات که می‌لرزد، می‌لرزد. پاهایت خالی می‌کنند، بقیه جلو می‌روند، نفست بی‌ملاحظه می‌شود، آدم‌ها بدت را می‌خواهند، ساعت لعنتی نمی‌گذرد، بغضت الان می‌ترکد، نایت تمام می‌شود، تنت وا می‌دهد. عزیزت الان ‌می‌رود، سرت پر می‌شود، پیشانی‌ات عرق ‌می‌کند، راهت بیراه می‌شود. تنت وا می‌دهد. آرامشت کو؟ استرس است؛ نه؟

🗞 نشریهٔ دردانشکده

www.tgoop.com/dardaneshkadeh/1289

756 viewsNov 6 at 14:30

چند نفس استرس...

#تقویم‌ها_گفتند
#محمد_بابازاده

💬 چرخش دستانم با این باور بیهوده که دنیا در قالبِ کوچک و ناچیز اعداد کوچک‌تر کنترل می‌شود، کنترل می‌شود. هر واژهٔ نامفهوم، سوال مبهم، شکل ناآشنا، فکر بی‌جا، اخم بی‌توضیح، حرف بی‌فکر، عدد ترساننده، من را می‌ترساند. سلام‌کردن هم گاهی در هالهٔ فهمیدن تفکرات بقیه و تغییر سخت آن‌ها سخت است. بدحالی عزیزانی که تو و زندگی‌ات را عمری جابه‌جا کرده‌اند، تو و زندگی‌ات را جابه‌جا می‌کند. حس بی‌خودی که با هر لحظه از بقیه عقب خواهی افتاد، تو را عقب ‌می‌اندازد. سینه و خلقت به حول چیز‌هایی که جایت را تنگ کرده‌اند، تنگ می‌شود. انگار می‌خواهی تمام آنچه را به سختی بالا آورده‌ای، بالا بیاوری. دستانت به‌پای زندگی‌ات که می‌لرزد، می‌لرزد. پاهایت خالی می‌کنند، بقیه جلو می‌روند، نفست بی‌ملاحظه می‌شود، آدم‌ها بدت را می‌خواهند، ساعت لعنتی نمی‌گذرد، بغضت الان می‌ترکد، نایت تمام می‌شود، تنت وا می‌دهد. عزیزت الان ‌می‌رود، سرت پر می‌شود، پیشانی‌ات عرق ‌می‌کند، راهت بیراه می‌شود. تنت وا می‌دهد. آرامشت کو؟ استرس است؛ نه؟

🗞 نشریهٔ دردانشکده

BY نشریۀ دردانشکده