Forwarded from تکامل و شناخت (rαчαn)
اسپاندرل یا لچکی در روانشناسی تکاملی به چه گفته میشود؟ (کنکور دکترای علوم شناختیِ سختتر شده :) )
Anonymous Quiz
8%
صفاتی که حاصل یادگیری فرهنگی باشد
39%
صفاتی که حاصل سازوکاری غیر از انتخاب طبیعی باشند
22%
صفاتی که جهانشمول باشد یعنی؛ در تمامی فرهنگها مشترک باشد.
31%
صفاتی که در محیط سازگاری تکاملی(EEA)، تکامل یافتهاند.
Forwarded from آوند (تکامل، مغز و روانشناسی) (A.R Nikakhtar)
با سلام و احترام
شرکتکننده گرامی از این که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم. این پژوهش با هدف بررسی تاریخچه زندگی طراحی شده است که حدودا 10 تا 15 دقیقه وقت شما را خواهد گرفت. پس از اتمام پژوهش جوایزی به برندگان به قید قرعه کارتهای هدیه اهدا خواهد شد. در صورتی که مایل به شرکت در این پژوهش هستید لطفا روی لینک کلیک کنید
لینک پرسشنامه خانمها 👇👇👇👇👇
https://survey.porsline.ir/s/uIA5WI9
لینک پرسشنامه آقایان 👇👇👇👇👇
https://survey.porsline.ir/s/RltapJb
شرکتکننده گرامی از این که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم. این پژوهش با هدف بررسی تاریخچه زندگی طراحی شده است که حدودا 10 تا 15 دقیقه وقت شما را خواهد گرفت. پس از اتمام پژوهش جوایزی به برندگان به قید قرعه کارتهای هدیه اهدا خواهد شد. در صورتی که مایل به شرکت در این پژوهش هستید لطفا روی لینک کلیک کنید
لینک پرسشنامه خانمها 👇👇👇👇👇
https://survey.porsline.ir/s/uIA5WI9
لینک پرسشنامه آقایان 👇👇👇👇👇
https://survey.porsline.ir/s/RltapJb
Porsline
تاریخ زندگی
با پُرسلاین به راحتی پرسشنامه خود را طراحی و ارسال کنید و با گزارشهای لحظهای آن به سرعت تصمیم بگیرید.
Forwarded from نشر نو
«حلقۀ گسترنده» منتشر شد.
فلسفهٔ اخلاق چیست؟ معیارهای اخلاقی از کجا میآیند؟ آیا بر هیجانات ما مبتنیاند، یا بر خرد، یا بر برداشتی ذاتی از خوب و بد؟ از نظر بسیاری از دانشمندان، کلید معما تماماً در زیستشناسی است، بهویژه در نظریههای داروینی تکامل و رفتارهایی که بقای فرد را تضمین میکنند. اما اگر تکامل نبردی بر سر بقا باشد، چرا برای دیگران فداکاری میکنیم؟
پیتر سینگر در اثر کلاسیک خود، حلقهٔ گسترنده، میگوید که فداکاری به شکل رانهای با بنیان ژنتیکی برای محافظت از خویشاوندان و اعضای جامعه آغاز شد اما سپس به شکل مجموعهای از اصول اخلاقی درآمد که آگاهانه انتخاب شدهاند و حلقهٔ کسانی که در بر میگرفتند همواره رو به گسترش بوده است. او با کمک گرفتن از فلسفه و روانشناسی تکاملی نشان میدهد که فلسفهٔ اخلاق در انسان را تنها با زیستشناسی نمیتوان تبیین کرد، بلکه توانایی خردورزی است که پیشرفت اخلاقی را امکانپذیر میسازد.
حلقهٔ اخلاق در ابتدا فقط خود و خانواده و قبیله را در بر میگرفت، اما با گذشت زمان گسترش یافت تا ابتدا ملت و نژاد و سپس همهٔ انسانهای دیگر را در بر بگیرد. اما از نظر پیتر سینگر، این گسترش هنوز باید ادامه یابد تا «تمام موجوداتی که میتوانند لذت یا درد را حس کنند در این حلقه گنجانده شوند ... و بنابراین گسترش حلقهٔ اخلاق باید ادامه یابد تا سرانجام بیشتر جانوران دیگر را در بر بگیرد».
□ حلقۀ گسترنده | پیتر سینگر | ترجمۀ کاوه فیضاللهی | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، سی + ۲۸۱ صفحه، #منتشر_شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
فلسفهٔ اخلاق چیست؟ معیارهای اخلاقی از کجا میآیند؟ آیا بر هیجانات ما مبتنیاند، یا بر خرد، یا بر برداشتی ذاتی از خوب و بد؟ از نظر بسیاری از دانشمندان، کلید معما تماماً در زیستشناسی است، بهویژه در نظریههای داروینی تکامل و رفتارهایی که بقای فرد را تضمین میکنند. اما اگر تکامل نبردی بر سر بقا باشد، چرا برای دیگران فداکاری میکنیم؟
پیتر سینگر در اثر کلاسیک خود، حلقهٔ گسترنده، میگوید که فداکاری به شکل رانهای با بنیان ژنتیکی برای محافظت از خویشاوندان و اعضای جامعه آغاز شد اما سپس به شکل مجموعهای از اصول اخلاقی درآمد که آگاهانه انتخاب شدهاند و حلقهٔ کسانی که در بر میگرفتند همواره رو به گسترش بوده است. او با کمک گرفتن از فلسفه و روانشناسی تکاملی نشان میدهد که فلسفهٔ اخلاق در انسان را تنها با زیستشناسی نمیتوان تبیین کرد، بلکه توانایی خردورزی است که پیشرفت اخلاقی را امکانپذیر میسازد.
حلقهٔ اخلاق در ابتدا فقط خود و خانواده و قبیله را در بر میگرفت، اما با گذشت زمان گسترش یافت تا ابتدا ملت و نژاد و سپس همهٔ انسانهای دیگر را در بر بگیرد. اما از نظر پیتر سینگر، این گسترش هنوز باید ادامه یابد تا «تمام موجوداتی که میتوانند لذت یا درد را حس کنند در این حلقه گنجانده شوند ... و بنابراین گسترش حلقهٔ اخلاق باید ادامه یابد تا سرانجام بیشتر جانوران دیگر را در بر بگیرد».
□ حلقۀ گسترنده | پیتر سینگر | ترجمۀ کاوه فیضاللهی | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، سی + ۲۸۱ صفحه، #منتشر_شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
Forwarded from اخبار تحلیلی :: جام جمشید
دانشمندان در پی «تکامل داروینی» با پروژه حیات مصنوعی هستند
کلايو کوکسن
yesterday
#FT
زمان مطالعه: 4 دقیقه
خلاصه متن:
دانشمندان اروپایی پروژهای به نام "MiniLife" را برای خلق اشکال سادهای از حیات در آزمایشگاه آغاز کردهاند. هدف این پروژه، تولید سلولهای فعال متابولیکی از مواد شیمیایی بیجان است که قادر به رشد، تقسیم و نشان دادن «تکامل داروینی» باشند. این پروژه با بودجه ۱۳ میلیون یورویی شورای تحقیقات اروپا، شامل همکاری زیستشناسان و شیمیدانان از دانشگاههای مختلف است و میتواند به اولین پروژهای تبدیل شود که به حداقل معیارهای یک سیستم زنده مصنوعی میرسد. محققان در حال ارزیابی چهار سیستم مختلف هستند که ممکن است به عنوان پایه برای حیات حداقلی توسعه یابند. یکی از این سیستمها، واکنش فرموز است که یک ماده شیمیایی ساده را به مولکولهای قند پیچیده تبدیل میکند. این پروژه به تلاش جهانی برای درک چگونگی پیدایش حیات و امکان وجود آن در دیگر نقاط جهان میپیوندد. با این حال، محققان در حال توسعه چارچوبی اخلاقی برای این تحقیق هستند و بر این باورند که اختراعات آنها در شرایط کنترل شده، خطر چندانی برای عموم نخواهند داشت.
متن کامل فارسی:
https://jamjamshid.com/farsi/scientists-aim-for-darwinian-evolution-with-artificial-life-project.html
#حیات_مصنوعی_تکامل_داروینی_زیست_شناسی_مصنوعی_علم_تحقیقات_علمی_MiniLife_Eörs_Szathmáry_Sijbren_Otto #حیات_مصنوعی #تکامل_داروینی #زیست_شناسی_مصنوعی #علم #تحقیقات_علمی #MiniLife #Eörs_Szathmáry #Sijbren_Otto
DANESHAGAHI NEWS
Cup Of Jamshid
FULLY AUTOMATED BY AI AGENT
2024-2025
@daneshagahi_coj
کلايو کوکسن
yesterday
#FT
زمان مطالعه: 4 دقیقه
خلاصه متن:
دانشمندان اروپایی پروژهای به نام "MiniLife" را برای خلق اشکال سادهای از حیات در آزمایشگاه آغاز کردهاند. هدف این پروژه، تولید سلولهای فعال متابولیکی از مواد شیمیایی بیجان است که قادر به رشد، تقسیم و نشان دادن «تکامل داروینی» باشند. این پروژه با بودجه ۱۳ میلیون یورویی شورای تحقیقات اروپا، شامل همکاری زیستشناسان و شیمیدانان از دانشگاههای مختلف است و میتواند به اولین پروژهای تبدیل شود که به حداقل معیارهای یک سیستم زنده مصنوعی میرسد. محققان در حال ارزیابی چهار سیستم مختلف هستند که ممکن است به عنوان پایه برای حیات حداقلی توسعه یابند. یکی از این سیستمها، واکنش فرموز است که یک ماده شیمیایی ساده را به مولکولهای قند پیچیده تبدیل میکند. این پروژه به تلاش جهانی برای درک چگونگی پیدایش حیات و امکان وجود آن در دیگر نقاط جهان میپیوندد. با این حال، محققان در حال توسعه چارچوبی اخلاقی برای این تحقیق هستند و بر این باورند که اختراعات آنها در شرایط کنترل شده، خطر چندانی برای عموم نخواهند داشت.
متن کامل فارسی:
https://jamjamshid.com/farsi/scientists-aim-for-darwinian-evolution-with-artificial-life-project.html
#حیات_مصنوعی_تکامل_داروینی_زیست_شناسی_مصنوعی_علم_تحقیقات_علمی_MiniLife_Eörs_Szathmáry_Sijbren_Otto #حیات_مصنوعی #تکامل_داروینی #زیست_شناسی_مصنوعی #علم #تحقیقات_علمی #MiniLife #Eörs_Szathmáry #Sijbren_Otto
DANESHAGAHI NEWS
Cup Of Jamshid
FULLY AUTOMATED BY AI AGENT
2024-2025
@daneshagahi_coj
Jamjamshid
دانشمندان در پی «تکامل داروینی» با پروژه حیات مصنوعی هستند
دانشمندان اروپایی کار بر روی پروژهای را برای خلق اشکال سادهای از حیات از ابتدا در آزمایشگاه آغاز کردهاند. این پروژه از پیشرفتهای نظری و تجربی در زمینه رو به رشد زیستشناسی مصنوعی بهره میبرد.
Forwarded from تکامل و شناخت (rαчαn)
چرا انسانها استدلال میکنند؟
ریشههای تکاملی استدلال
🧠 استدلال کردن یکی از ویژگیهای کلیدی انسان است که به ما اجازه میدهد دربارهی مسائل پیچیده تصمیم بگیریم و با دیگران ارتباط برقرار کنیم. اما آیا هدف اصلی استدلال این است که به حقیقت برسیم؟ نظریهی جدلمحور (Argumentative Theory) میگوید:
استدلال در اصل برای تعاملات اجتماعی و جدل تکامل یافته است، نه برای تفکر انفرادی و حقیقت.
🌟 اصول نظریهی جدلمحور
این نظریه بر سه اصل کلیدی استوار است که استدلال را از یک ابزار انفرادی به یک پدیدهی اجتماعی تبدیل میکند:
1️⃣ استدلال برای تعاملات اجتماعی تکامل یافته است، نه تفکر انفرادی.
نظریهی سنتی معتقد است که انسانها از استدلال برای بهبود تصمیمگیری فردی و یافتن حقیقت استفاده میکنند. اما نظریهی جدلمحور میگوید که استدلال در درجهی اول برای تعاملات اجتماعی طراحی شده است. استدلال ابزاری است که به ما کمک میکند مواضع خود را توجیه کنیم، دیگران را متقاعد کنیم و از ایدههای مخالف نقد کنیم. در یک بحث، هدف اصلی اغلب قانع کردن طرف مقابل است، نه لزوماً کشف حقیقت.
2️⃣ معمولاً استدلال در بافتهای گروهی بهترین عملکرد را دارد.
استدلال در محیطهای گروهی به شکوفایی میرسد، جایی که افراد با دیدگاههای مختلف به تبادل نظر میپردازند.
این فرآیند گروهی باعث میشود که ضعفهای استدلالهای فردی آشکار شده و تصمیمات نهایی بهینهتر شوند. بنابراین، استدلال ابزار موثری برای تصمیمگیریهای گروهی است، نه صرفاً تفکر انفرادی.
3️⃣ تولید و ارزیابی استدلالها برای جدل کارآمد است.
استدلالها دو نقش دارند:
۱)تولید (ایجاد دلایل قانعکننده برای باورهای خود)
۲)ارزیابی (نقد استدلالهای دیگران).
انسانها بهطور طبیعی در تولید استدلالهایی که باورهایشان را تقویت میکند، مهارت دارند. اما جالب است که اغلب در ارزیابی استدلالهای خود دچار ضعف هستند.
در مقابل، انسانها در ارزیابی استدلالهای دیگران، بهویژه زمانی که این استدلالها متضاد با باورهایشان باشد، بسیار دقیقتر عمل میکنند
ما بهطور طبیعی در ارزیابی استدلالهای دیگران مهارت داریم و همین نقدپذیری باعث میشود که گروهها بهتر عمل کنند.
---
🔍 شواهد علمی:
🔹 سوگیری تأیید (Confirmation Bias):
افراد معمولاً اطلاعاتی را که باورهای قبلیشان را تأیید میکند، بیشتر میپذیرند و اطلاعات مخالف را نادیده میگیرند. این پدیده به نام سوگیری تأیید شناخته میشود.
این سوگیری، که اغلب بهعنوان نقصی شناختی دیده میشود، در حقیقت ابزاری استراتژیک برای ارائهی استدلالهای قویتر در جدل است. افراد برای حمایت از مواضع خود، روی اطلاعات موافق تمرکز میکنند.
آزمایشهایی که در آن افراد اطلاعاتی متناقض با باورهایشان دریافت کردند نشان داد که آنها این اطلاعات را رد میکنند، اما در شرایط گروهی که دیدگاههای متضاد به چالش کشیده میشوند، احتمال پذیرش ایدههای جدید بیشتر میشود (Mercier & Sperber, 2011).
🔹 بهبود استدلال در گروهها:
وقتی افراد بهتنهایی فکر میکنند، اغلب گرفتار خطاهای شناختی میشوند. اما در گروهها، استدلالها بهبود مییابند، زیرا افراد میتوانند ضعفهای استدلال یکدیگر را شناسایی کنند.
در گروهها، تعارض میان دیدگاهها باعث بهبود فرآیند تفکر میشود. این امر نشان میدهد که استدلال عمدتاً برای عملکرد جمعی طراحی شده است (Mercier & Sperber, 2017).
🔹 نقش تکاملی متقاعدسازی:
متقاعدسازی یکی از حیاتیترین مهارتها در جوامع انسانی است. از تصمیمگیریهای قبیلهای در دوران باستان گرفته تا سیاست و مذاکره در جوامع مدرن، متقاعد کردن دیگران یک ابزار ضروری برای همکاری و بقا بوده است.
شواهد نشان میدهد که جوامع اولیه از بحث و گفتگو برای حل اختلافات و تصمیمگیریهای جمعی استفاده میکردند. توانایی استدلال مؤثر به افرادی که در این مهارت قویتر بودند، موقعیتهای اجتماعی بهتر و منابع بیشتری را فراهم میکرد (Dunbar, 1996).
استدلال نه به تصمیمات بهتر، بلکه به تصمیماتی منتهی میشود که توجیه کردن آنها سادهتر است. در تمام مثالهایی که به صورت سنتی به عنوان خطا یا نقص شناخته میشوند، استدلال دقیقا کاری را انجام میدهد که ما از یک سیستم مجادلهای انتظار داریم: جستجوی مجادلاتی که از یک نتیجه فرضی حمایت میکنند و ترجیح نتایجی که برای آنها جدل و مجادله قابل یافت است.
📖 منابع:
Mercier, H., & Sperber, D. (2011). Why do humans reason? Arguments for an argumentative theory. Behavioral and Brain Sciences, 34(2), 57–74.
Mercier, H., & Sperber, D. (2017). The enigma of reason. Harvard University Press.
ریشههای تکاملی استدلال
🧠 استدلال کردن یکی از ویژگیهای کلیدی انسان است که به ما اجازه میدهد دربارهی مسائل پیچیده تصمیم بگیریم و با دیگران ارتباط برقرار کنیم. اما آیا هدف اصلی استدلال این است که به حقیقت برسیم؟ نظریهی جدلمحور (Argumentative Theory) میگوید:
استدلال در اصل برای تعاملات اجتماعی و جدل تکامل یافته است، نه برای تفکر انفرادی و حقیقت.
🌟 اصول نظریهی جدلمحور
این نظریه بر سه اصل کلیدی استوار است که استدلال را از یک ابزار انفرادی به یک پدیدهی اجتماعی تبدیل میکند:
1️⃣ استدلال برای تعاملات اجتماعی تکامل یافته است، نه تفکر انفرادی.
نظریهی سنتی معتقد است که انسانها از استدلال برای بهبود تصمیمگیری فردی و یافتن حقیقت استفاده میکنند. اما نظریهی جدلمحور میگوید که استدلال در درجهی اول برای تعاملات اجتماعی طراحی شده است. استدلال ابزاری است که به ما کمک میکند مواضع خود را توجیه کنیم، دیگران را متقاعد کنیم و از ایدههای مخالف نقد کنیم. در یک بحث، هدف اصلی اغلب قانع کردن طرف مقابل است، نه لزوماً کشف حقیقت.
2️⃣ معمولاً استدلال در بافتهای گروهی بهترین عملکرد را دارد.
استدلال در محیطهای گروهی به شکوفایی میرسد، جایی که افراد با دیدگاههای مختلف به تبادل نظر میپردازند.
این فرآیند گروهی باعث میشود که ضعفهای استدلالهای فردی آشکار شده و تصمیمات نهایی بهینهتر شوند. بنابراین، استدلال ابزار موثری برای تصمیمگیریهای گروهی است، نه صرفاً تفکر انفرادی.
3️⃣ تولید و ارزیابی استدلالها برای جدل کارآمد است.
استدلالها دو نقش دارند:
۱)تولید (ایجاد دلایل قانعکننده برای باورهای خود)
۲)ارزیابی (نقد استدلالهای دیگران).
انسانها بهطور طبیعی در تولید استدلالهایی که باورهایشان را تقویت میکند، مهارت دارند. اما جالب است که اغلب در ارزیابی استدلالهای خود دچار ضعف هستند.
در مقابل، انسانها در ارزیابی استدلالهای دیگران، بهویژه زمانی که این استدلالها متضاد با باورهایشان باشد، بسیار دقیقتر عمل میکنند
ما بهطور طبیعی در ارزیابی استدلالهای دیگران مهارت داریم و همین نقدپذیری باعث میشود که گروهها بهتر عمل کنند.
---
🔍 شواهد علمی:
🔹 سوگیری تأیید (Confirmation Bias):
افراد معمولاً اطلاعاتی را که باورهای قبلیشان را تأیید میکند، بیشتر میپذیرند و اطلاعات مخالف را نادیده میگیرند. این پدیده به نام سوگیری تأیید شناخته میشود.
این سوگیری، که اغلب بهعنوان نقصی شناختی دیده میشود، در حقیقت ابزاری استراتژیک برای ارائهی استدلالهای قویتر در جدل است. افراد برای حمایت از مواضع خود، روی اطلاعات موافق تمرکز میکنند.
آزمایشهایی که در آن افراد اطلاعاتی متناقض با باورهایشان دریافت کردند نشان داد که آنها این اطلاعات را رد میکنند، اما در شرایط گروهی که دیدگاههای متضاد به چالش کشیده میشوند، احتمال پذیرش ایدههای جدید بیشتر میشود (Mercier & Sperber, 2011).
🔹 بهبود استدلال در گروهها:
وقتی افراد بهتنهایی فکر میکنند، اغلب گرفتار خطاهای شناختی میشوند. اما در گروهها، استدلالها بهبود مییابند، زیرا افراد میتوانند ضعفهای استدلال یکدیگر را شناسایی کنند.
در گروهها، تعارض میان دیدگاهها باعث بهبود فرآیند تفکر میشود. این امر نشان میدهد که استدلال عمدتاً برای عملکرد جمعی طراحی شده است (Mercier & Sperber, 2017).
🔹 نقش تکاملی متقاعدسازی:
متقاعدسازی یکی از حیاتیترین مهارتها در جوامع انسانی است. از تصمیمگیریهای قبیلهای در دوران باستان گرفته تا سیاست و مذاکره در جوامع مدرن، متقاعد کردن دیگران یک ابزار ضروری برای همکاری و بقا بوده است.
شواهد نشان میدهد که جوامع اولیه از بحث و گفتگو برای حل اختلافات و تصمیمگیریهای جمعی استفاده میکردند. توانایی استدلال مؤثر به افرادی که در این مهارت قویتر بودند، موقعیتهای اجتماعی بهتر و منابع بیشتری را فراهم میکرد (Dunbar, 1996).
استدلال نه به تصمیمات بهتر، بلکه به تصمیماتی منتهی میشود که توجیه کردن آنها سادهتر است. در تمام مثالهایی که به صورت سنتی به عنوان خطا یا نقص شناخته میشوند، استدلال دقیقا کاری را انجام میدهد که ما از یک سیستم مجادلهای انتظار داریم: جستجوی مجادلاتی که از یک نتیجه فرضی حمایت میکنند و ترجیح نتایجی که برای آنها جدل و مجادله قابل یافت است.
📖 منابع:
Mercier, H., & Sperber, D. (2011). Why do humans reason? Arguments for an argumentative theory. Behavioral and Brain Sciences, 34(2), 57–74.
Mercier, H., & Sperber, D. (2017). The enigma of reason. Harvard University Press.
Forwarded from آکادمی دگرگشت ایران (تکامل)
📌آکادمی دگرگشت ایران با همکاری اتحاد زیستشناسان ایران برگزار میکند:
💡منشا دوپایی💡
🎤با سخنرانی دکتر زهره انواری
(انسانشناس زیستی از دانشگاه موزه انسان پاریس)
⁉️در این وبینار دربارهی چه موضوعاتی صحبت میکنیم؟
🔸چرا دوپا شدیم؟
🔸سناریوهای احتمالی دوپارو شدن انسان
🔸مقایسه تطبیقی با دیگر نخستیها
🔸تغییرات آناتومیک دوپاروها از هومینینهای اولیه تا گونههای انسانی
💯 رایگان
📄 دارای گواهی معتبر
🗓جمعه ۵ بهمن ماه ساعت ۱۹ به وقت تهران
⚡️این رویداد مجازی و رایگان است و حضور برای عموم آزاد است⚡️
🦍@ir_academy_evolution
💡منشا دوپایی💡
🎤با سخنرانی دکتر زهره انواری
(انسانشناس زیستی از دانشگاه موزه انسان پاریس)
⁉️در این وبینار دربارهی چه موضوعاتی صحبت میکنیم؟
🔸چرا دوپا شدیم؟
🔸سناریوهای احتمالی دوپارو شدن انسان
🔸مقایسه تطبیقی با دیگر نخستیها
🔸تغییرات آناتومیک دوپاروها از هومینینهای اولیه تا گونههای انسانی
💯 رایگان
📄 دارای گواهی معتبر
🗓جمعه ۵ بهمن ماه ساعت ۱۹ به وقت تهران
⚡️این رویداد مجازی و رایگان است و حضور برای عموم آزاد است⚡️
🦍@ir_academy_evolution
Forwarded from جمهوری فلسفه و ادبیات
.
🔹 مروری بر کتاب «تقسیم کار: رویکردی تکاملی به اشتغال زنان»
نوشتۀ زهرا متقی
ادعای اصلی براون در این کتاب این است که زنان و مردان بهدلایل تکاملی ویژگیهای جنسیتی متفاوتی دارند. براون زیرکی، اعتماد به خود، جسارت، جاهطلبی، خطرپذیری، رقابتطلبی، سلطهجویی، تابآوری تحت فشار، و صفاتی از این دست را صراحتاً «مردانه» معرفی میکند و با اضافهکردن این مقدمه که «این صفات در موفقیتهای شغلی مؤثرند»، نتیجه میگیرد که زنان بهدلیل نداشتنِ این صفات است که موفقیتهای شغلی کمتری کسب میکنند و نه بهدلیل ساختارهای اجتماعی. بنابراین، او سیاستهای جبرانی و تلاش برای تغییر این نظام نابرابر در حوزۀ اشتغال عمومی را موجه نمیداند، چراکه بهنظر او این نابرابری در حوزۀ اشتغال عمومی نتیجۀ «طبیعی» نابرابریهای بنیادین زن و مرد است.
🔹متن کاملِ این نوشته را میتوانید در سایت «جمهوری فلسفه و ادبیات» بخوانید:
https://jomhourifalsafe.com/magazine/review-dividedlabours/
«جمهوری فلسفه و ادبیات»
🔹 مروری بر کتاب «تقسیم کار: رویکردی تکاملی به اشتغال زنان»
نوشتۀ زهرا متقی
ادعای اصلی براون در این کتاب این است که زنان و مردان بهدلایل تکاملی ویژگیهای جنسیتی متفاوتی دارند. براون زیرکی، اعتماد به خود، جسارت، جاهطلبی، خطرپذیری، رقابتطلبی، سلطهجویی، تابآوری تحت فشار، و صفاتی از این دست را صراحتاً «مردانه» معرفی میکند و با اضافهکردن این مقدمه که «این صفات در موفقیتهای شغلی مؤثرند»، نتیجه میگیرد که زنان بهدلیل نداشتنِ این صفات است که موفقیتهای شغلی کمتری کسب میکنند و نه بهدلیل ساختارهای اجتماعی. بنابراین، او سیاستهای جبرانی و تلاش برای تغییر این نظام نابرابر در حوزۀ اشتغال عمومی را موجه نمیداند، چراکه بهنظر او این نابرابری در حوزۀ اشتغال عمومی نتیجۀ «طبیعی» نابرابریهای بنیادین زن و مرد است.
🔹متن کاملِ این نوشته را میتوانید در سایت «جمهوری فلسفه و ادبیات» بخوانید:
https://jomhourifalsafe.com/magazine/review-dividedlabours/
«جمهوری فلسفه و ادبیات»
Forwarded from نشر کرگدن
نکند_به_دست_مخاطب_و_سیاستگذار_برسد.pdf
210.1 KB
یادداشتی درباره نقدی بر کتاب تقسیم کار اجتماعی
Forwarded from نشر کرگدن
بخش اول
نکند به دست مخاطب و سیاستگذار برسد!
حسین شیخرضایی (مدیر نشر کرگدن)
زهرا متقی در مطلبی با عنوان «مروری بر کتاب تقسیم کار: رویکردی تکاملی به اشتغال زنان» که در سایت «جمهوری فلسفه و ادبیات» منتشر شده است نکاتی انتقادی دربارۀ کتاب تقسیم کار (نشر کرگدن) مطرح کرده است. توجه ایشان به کتاب و بررسی محتوایی آن جای تقدیر و تشکر دارد. اما در کنار بررسی محتوایی، بخشی از متن نیز مربوط به ناشر است. در این نوشته ابتدا به این بخش میپردازیم و سپس نکتهای کوتاه را دربارۀ محتوای کتاب مطرح خواهیم کرد.
همانگونه که خوانندگان نیز احتمالاً آگاهاند، میان فمینیستها بر سر ماهیت و چیستی مقولۀ جنسیت اختلافنظر وجود دارد. برخی از آنان جنسیت را برساختهای اجتماعی و برخی امری ذاتی میدانند. گروه دوم که با عنوان فمینیستهای ذاتگرا شناخته میشوند معتقدند جنسیت مقولهای طبیعی و ذاتی است که در ابتدای تولد معلوم میشود و امری مربوط به تفاوتهای فیزیکی/زیستی به شمار میرود. بنابراین، این گروه جنسیت را امری برساختۀ اجتماع نمیداند. فمینیستهای ذاتگرا علیرغم قبول ذاتی بودن جنسیت، همچنان فمینیست هستند و میکوشند آرمانها و اهداف و پروژههای فمینیستی خود را در چهارچوب ذاتگرایی دنبال کنند و حتی گاه از این منظر، برخی رویکردها و اهداف و استدلالهای فمینیستی رقیب را نقد کنند. در میان این دو گروه نیز البته فمینیستهایی هستند که در خصوص مقولۀ جنسیت به ترکیبی از برساختگرایی اجتماعی و ذاتگرایی قائلاند.
با در نظر داشتن این نکته، اکنون اجازه دهید به مطلب مربوط به ناشر بپردازیم. متقی در ابتدای مطلب خود مینویسد: «اگرچه این دو جنبۀ انتقادی بخش اصلی این یادداشت را تشکیل میدهد، درواقع بیانشان هدف فرعی نگارش این نوشته است. فرض کنیم که هیچیک از انتقادات طرحشده در این یادداشت به اصل محتوای کتاب وارد نباشد؛ مسئلۀ اساسیتر نقدِ رویکردی است که ذیل آن ترجمۀ این کتاب در کشوری که در آن (بعد از یمن و کرانۀ باختری) بیشترین موانع جنسیتی علیه زنان بهشکل قانونی اعمال میشود در اولویت انتشار قرار میگیرد. من در بخش پایانی این نوشته تلاش خواهم کرد استدلال کنم که چرا ترجمه و انتشار چنین کتابی درواقع درخدمت بازتولید نابرابری در حوزۀ اشتغال زنان در ایران است. ... اینکه زمان و بودجۀ محدود و اعتبار نشر خود را صرف انتشار چه کتابی کنیم در برهههای مختلف تاریخی میتواند معانی مختلفی بسازد و تأثیرات متفاوتی بگذارد. در زمانهای که تصویر زنان از روی جلد کتاب سانسور میشود و نشر کرگدن نیز واکنشی نمادین در اعتراض به این کار نشان میدهد، شاید خطا نباشد که چاپ چنین کتابی را توسط همین نشر مذموم بدانیم، مگر آنکه مانند نویسندۀ اثر همین استبداد روارفته بر زنان را نیز نتیجۀ انتخاب خود ایشان بدانیم».
نکند به دست مخاطب و سیاستگذار برسد!
حسین شیخرضایی (مدیر نشر کرگدن)
زهرا متقی در مطلبی با عنوان «مروری بر کتاب تقسیم کار: رویکردی تکاملی به اشتغال زنان» که در سایت «جمهوری فلسفه و ادبیات» منتشر شده است نکاتی انتقادی دربارۀ کتاب تقسیم کار (نشر کرگدن) مطرح کرده است. توجه ایشان به کتاب و بررسی محتوایی آن جای تقدیر و تشکر دارد. اما در کنار بررسی محتوایی، بخشی از متن نیز مربوط به ناشر است. در این نوشته ابتدا به این بخش میپردازیم و سپس نکتهای کوتاه را دربارۀ محتوای کتاب مطرح خواهیم کرد.
همانگونه که خوانندگان نیز احتمالاً آگاهاند، میان فمینیستها بر سر ماهیت و چیستی مقولۀ جنسیت اختلافنظر وجود دارد. برخی از آنان جنسیت را برساختهای اجتماعی و برخی امری ذاتی میدانند. گروه دوم که با عنوان فمینیستهای ذاتگرا شناخته میشوند معتقدند جنسیت مقولهای طبیعی و ذاتی است که در ابتدای تولد معلوم میشود و امری مربوط به تفاوتهای فیزیکی/زیستی به شمار میرود. بنابراین، این گروه جنسیت را امری برساختۀ اجتماع نمیداند. فمینیستهای ذاتگرا علیرغم قبول ذاتی بودن جنسیت، همچنان فمینیست هستند و میکوشند آرمانها و اهداف و پروژههای فمینیستی خود را در چهارچوب ذاتگرایی دنبال کنند و حتی گاه از این منظر، برخی رویکردها و اهداف و استدلالهای فمینیستی رقیب را نقد کنند. در میان این دو گروه نیز البته فمینیستهایی هستند که در خصوص مقولۀ جنسیت به ترکیبی از برساختگرایی اجتماعی و ذاتگرایی قائلاند.
با در نظر داشتن این نکته، اکنون اجازه دهید به مطلب مربوط به ناشر بپردازیم. متقی در ابتدای مطلب خود مینویسد: «اگرچه این دو جنبۀ انتقادی بخش اصلی این یادداشت را تشکیل میدهد، درواقع بیانشان هدف فرعی نگارش این نوشته است. فرض کنیم که هیچیک از انتقادات طرحشده در این یادداشت به اصل محتوای کتاب وارد نباشد؛ مسئلۀ اساسیتر نقدِ رویکردی است که ذیل آن ترجمۀ این کتاب در کشوری که در آن (بعد از یمن و کرانۀ باختری) بیشترین موانع جنسیتی علیه زنان بهشکل قانونی اعمال میشود در اولویت انتشار قرار میگیرد. من در بخش پایانی این نوشته تلاش خواهم کرد استدلال کنم که چرا ترجمه و انتشار چنین کتابی درواقع درخدمت بازتولید نابرابری در حوزۀ اشتغال زنان در ایران است. ... اینکه زمان و بودجۀ محدود و اعتبار نشر خود را صرف انتشار چه کتابی کنیم در برهههای مختلف تاریخی میتواند معانی مختلفی بسازد و تأثیرات متفاوتی بگذارد. در زمانهای که تصویر زنان از روی جلد کتاب سانسور میشود و نشر کرگدن نیز واکنشی نمادین در اعتراض به این کار نشان میدهد، شاید خطا نباشد که چاپ چنین کتابی را توسط همین نشر مذموم بدانیم، مگر آنکه مانند نویسندۀ اثر همین استبداد روارفته بر زنان را نیز نتیجۀ انتخاب خود ایشان بدانیم».
Forwarded from نشر کرگدن
بخش دوم
سخن متقی در این بخش به اختصار چنین است: هدف اصلی او در نوشتن متن، نه طرح نکات محتوایی، بلکه انتقاد از رویکرد ناشر بوده است. حتی اگر همۀ نکات محتوایی متن او نادرست باشد، باز هم انتشار این کتاب از سوی نشر کرگدن و صرف بودجه محدود و اعتبار نشری خصوصی برای آن اولویت نداشته و امری مذموم است. دلیل هم این است که ترجمه و انتشار چنین کتابی در خدمت بازتولید نابرابری در حوزۀ اشتغال زنان است. وعدۀ متقی این است که در بخش آخر نوشتهاش نشان دهد چرا ترجمه و انتشار این متن در خدمت بازتولید نابرابری در ایران است. و نهایتاً اینکه درک متقی از محتوای کتاب این است که استبداد رواداشتهشده علیه زنان انتخاب خود آنان است.
فعلاً اجازه دهید سخن متقی را دربارۀ ناشر بررسی کنیم، بعد ببینیم به وعدهاش عمل میکند یا نه، و سپس ببینیم درک او از کتاب تا چه حد دقیق است. نکتۀ نخست اینکه متقی گفته است چه حرفش در نقد کتاب درست باشد و چه نباشد، انتشار آن فاقد اولویت و مذموم است. بر نگارنده روشن نیست چرا اگر نکات متقی در این نوشته نادرست باشد، «انتشار» این کتاب فاقد اولویت یا مذموم است. آیا بهراستی متقی میانگارد حتی اگر نظر نویسنده درست و نقد متقی نادرست باشد، باز هم انتشار مطالب درست کتاب فاقد اولویت و مذموم است؟ یعنی برای متقی مصلحتی بالاتر از درستی و صدق در کار است؟ آن مصلحت چیست؟ تا جایی که به ذهن نگارنده میرسد متقی باید بگوید انتشار مطالبی درست که کسی از آن استفادۀ نادرست کند، مثلاً در جهت بازتولید نابرابری، مذموم است و صرفاً انتشار مطالب درستی مذموم نیست که کسی از آنها استفادۀ نادرست نکند. با این منطق، آیا اصولاً چیزی میتواند منتشر شود؟ آیا انتشار کتابی دربارۀ علم آمار، با توجه با انواع سوءاستفادههایی که سیاستگذاران از این علم میکنند، مذموم نیست؟ دوست دارم نمونهای از مطالب درستی را بشناسم که امکان سوءاستفاده از آنها وجود نداشته باشد.
به نظر میرسد شقّ بالا معقول نیست و متقی در واقع خواسته است بگوید نقد من وارد و مطالب نویسنده نادرست است و برای همین انتشار آن فاقد اولویت و مذموم است. تکلیف چنین ادعایی چیست؟ آیا انتشار مطالب نادرست همواره فاقد اولویت و مذموم است؟ در اینجا باید پرسید نادرست از دید چه کسی. با همین نگاه، اگر فمینیستی ذاتگرا بگوید انتشار کتابهایی در تأیید فمینیسم برساختگرا فاقد اولویت و مذموم است، حرفش برخطا است؟ آیا اصولاً قضاوت کار یک ناشر بر اساس تشخیص درستی و نادرستی یکی از طرفین مناقشهای علمی معقول است؟ منطق جهان دانشگاهی و آزادی بیان در فضای عمومی چنین اقتضایی دارد؟
سخن متقی در این بخش به اختصار چنین است: هدف اصلی او در نوشتن متن، نه طرح نکات محتوایی، بلکه انتقاد از رویکرد ناشر بوده است. حتی اگر همۀ نکات محتوایی متن او نادرست باشد، باز هم انتشار این کتاب از سوی نشر کرگدن و صرف بودجه محدود و اعتبار نشری خصوصی برای آن اولویت نداشته و امری مذموم است. دلیل هم این است که ترجمه و انتشار چنین کتابی در خدمت بازتولید نابرابری در حوزۀ اشتغال زنان است. وعدۀ متقی این است که در بخش آخر نوشتهاش نشان دهد چرا ترجمه و انتشار این متن در خدمت بازتولید نابرابری در ایران است. و نهایتاً اینکه درک متقی از محتوای کتاب این است که استبداد رواداشتهشده علیه زنان انتخاب خود آنان است.
فعلاً اجازه دهید سخن متقی را دربارۀ ناشر بررسی کنیم، بعد ببینیم به وعدهاش عمل میکند یا نه، و سپس ببینیم درک او از کتاب تا چه حد دقیق است. نکتۀ نخست اینکه متقی گفته است چه حرفش در نقد کتاب درست باشد و چه نباشد، انتشار آن فاقد اولویت و مذموم است. بر نگارنده روشن نیست چرا اگر نکات متقی در این نوشته نادرست باشد، «انتشار» این کتاب فاقد اولویت یا مذموم است. آیا بهراستی متقی میانگارد حتی اگر نظر نویسنده درست و نقد متقی نادرست باشد، باز هم انتشار مطالب درست کتاب فاقد اولویت و مذموم است؟ یعنی برای متقی مصلحتی بالاتر از درستی و صدق در کار است؟ آن مصلحت چیست؟ تا جایی که به ذهن نگارنده میرسد متقی باید بگوید انتشار مطالبی درست که کسی از آن استفادۀ نادرست کند، مثلاً در جهت بازتولید نابرابری، مذموم است و صرفاً انتشار مطالب درستی مذموم نیست که کسی از آنها استفادۀ نادرست نکند. با این منطق، آیا اصولاً چیزی میتواند منتشر شود؟ آیا انتشار کتابی دربارۀ علم آمار، با توجه با انواع سوءاستفادههایی که سیاستگذاران از این علم میکنند، مذموم نیست؟ دوست دارم نمونهای از مطالب درستی را بشناسم که امکان سوءاستفاده از آنها وجود نداشته باشد.
به نظر میرسد شقّ بالا معقول نیست و متقی در واقع خواسته است بگوید نقد من وارد و مطالب نویسنده نادرست است و برای همین انتشار آن فاقد اولویت و مذموم است. تکلیف چنین ادعایی چیست؟ آیا انتشار مطالب نادرست همواره فاقد اولویت و مذموم است؟ در اینجا باید پرسید نادرست از دید چه کسی. با همین نگاه، اگر فمینیستی ذاتگرا بگوید انتشار کتابهایی در تأیید فمینیسم برساختگرا فاقد اولویت و مذموم است، حرفش برخطا است؟ آیا اصولاً قضاوت کار یک ناشر بر اساس تشخیص درستی و نادرستی یکی از طرفین مناقشهای علمی معقول است؟ منطق جهان دانشگاهی و آزادی بیان در فضای عمومی چنین اقتضایی دارد؟
Forwarded from نشر کرگدن
بخش سوم
این شقّ نیز آشکارا نامعقول است. اما بهکارگیری اصل حسنظن احتمالاً ایجاب میکند که بگوییم منظور متقی چنین چیزی بوده است: مطالب کتاب نادرست است و اگر آنچه کتاب گفته «در عمل» مبنای سیاستگذاری قرار گیرد، سبب تشدید نابرابری میشود. به همین دلیل «انتشار» کتاب فاقد اولویت و مذموم است. اما آیا بهراستی مخالفت با بهکارگیری نتایج یک کتاب در عرصۀ سیاستگذاری ربطی به مذموم بودن «انتشار» آن دارد؟ آیا قرار است منتقد کتب ضاله را تشخیص دهد و انتشار هر آنچه را اجرایش در عمل به ضلالت کشید، مذموم و فاقد اولویت اعلام کند؟ آیا این همان نگاه سانسورچیان کتاب و متولیان گفتمان فرهنگی حاکم بر کشور در مقولۀ آزادی بیان و انتشار کتاب نیست؟ اگر «بهکارگیری» نتایج یک عقیده در عمل مشکلزا است، چرا با بهکارگیری آن در عمل مخالفت نکنیم؟ نکند خدای ناکرده منتقد مخاطب کتاب و سیاستگذار را صغیر تصور میکند که بهتر است مطالب خطرناک به گوششان نرسد، چون خود قدرت بررسی و تصمیمگیری ندارند. نکند خدای ناکرده منتقد تصور میکند سیاستگذار در کشوری مثل ایران کتاب میخواند و سیاستهایش را بر اساس محتوای کتابها انتخاب میکند که انتشار مطالب مخالف فکرش را از سوی ناشری خصوصی مذموم تشخیص میدهد. نکند قرار است بعد از اینکه در دنیای آکادمیک فلسفه حکم کردیم که هر کسی مانند ما کار نمیکند، کارش بیارزش است، اکنون که خود وارد فعالیتهایی شدهایم که قبلاً سطح پایین میانگاشتیمشان، در دنیای نشر هم حکم کنیم هر کسی کتابی را که از نظر ما مورد تأیید نیست چاپ کند کارش مذموم است. اگر متقی پیشنهادهای دیگری برای سیاستگذار دارد، البته مانند هر شهروند دیگری، آزاد است آنها را منتشر کند. ولی آیا موجه است که بگوید انتشار کتب حاوی مطالبی که او با نتایجشان در عمل مخالف است، فاقد اولویت و مذموم است؟ آیا در اینجا زنگ خطر استبداد و بستن ذهن و گوش به سخن مخالف را نمیتوان شنید؟ اگر ممیز ادارۀ کتاب بگوید اصولاً انتشار هرگونه کتاب فمینیستی مذموم است، چرا که در عمل منجر به تضعیف بنیان خانواده وهرجومرج در امر جنسیتی میشود، آیا متقی در چهارچوب خود پاسخ موجهی به او خواهد داشت؟ آیا قرار نیست در «جمهوری» ادبیات و فلسفه، بالاخره به جمهور هم احترام گذاشته شود و جمهور افراد بالغی تصور شوند که دربارۀ محتوای کتابها قدرت تشخیص دارند؟
اکنون به سراغ وعدۀ متقی برویم. در بخش پایانی نوشته، علیرغم وعدۀ ابتدایی، نکتهای دال بر اینکه چرا «انتشار» این کتاب در خدمت بازتولید نابرابری در حوزۀ اشتغال زنان در ایران است نمیخوانیم. این بخش عمدتاً توصیفی است از وضعیت اشتغال زنان در ایران و سپس با این جمله روبهروییم که «در چنین وضعیتی، «دفاع» از دیدگاهی که مطابق آن نقشهای اجتماعی بنابر طبیعت زن و مرد تقسیم شدهاند و بههمیندلیل نیاز به اصلاح یا جبران ندارند، درنهایت، درخدمت چیزی جز بازتولید نابرابری در حوزۀ اشتغال زنان در ایران نخواهد بود و مسیر زنان را برای بازپسگیری فضای کار و رسیدن به وضعیت عادلانه سختتر خواهد کرد.» (تأکید اضافه شده است.) دقت دارید که در اینجا با «دفاع» از چنین عقایدی مخالفت شده است، درحالیکه به ما وعده داده شده بود دربارۀ «انتشار» کتاب صحبت شود و نه دفاع از محتوای آن. گویا متقی فراموش کرده است که قرار بود در باب فقدان اولویت و مذمت «انتشار» این کتاب صحبت کند. شاید او میپندارد تکرار این ادعا که بهکارگیری نتایج پیشنهادهای این کتاب در صحنۀ سیاستگذاری نادرست است، حکم اولیهاش در باب مذمت «انتشار» کتاب را تأیید میکند. شاید او میپندارد مخاطب و سیاستگذار فاقد قدرت تشخیصاند و هر آنچه را منتشر شود قبول و از آن دفاع میکنند. شاید او توجه ندارد که انتشار کتابی «جدی» که از نظر برخی محتوایی نادرست دارد و حتی در عمل به سیاستهای بد منجر میشود نه تنها مذموم نیست، بلکه جزو وظایف اجتماعی ناشر است. ناشر باید تا آنجا که میتواند به منطق جهان آکادمیک، که از قضا منطقی دمکراتیک است، کمک کند: نگذار چیزی زیرزمینی شود، منتشرش کن و فرصت بده دربارهاش صحبت شود.
این شقّ نیز آشکارا نامعقول است. اما بهکارگیری اصل حسنظن احتمالاً ایجاب میکند که بگوییم منظور متقی چنین چیزی بوده است: مطالب کتاب نادرست است و اگر آنچه کتاب گفته «در عمل» مبنای سیاستگذاری قرار گیرد، سبب تشدید نابرابری میشود. به همین دلیل «انتشار» کتاب فاقد اولویت و مذموم است. اما آیا بهراستی مخالفت با بهکارگیری نتایج یک کتاب در عرصۀ سیاستگذاری ربطی به مذموم بودن «انتشار» آن دارد؟ آیا قرار است منتقد کتب ضاله را تشخیص دهد و انتشار هر آنچه را اجرایش در عمل به ضلالت کشید، مذموم و فاقد اولویت اعلام کند؟ آیا این همان نگاه سانسورچیان کتاب و متولیان گفتمان فرهنگی حاکم بر کشور در مقولۀ آزادی بیان و انتشار کتاب نیست؟ اگر «بهکارگیری» نتایج یک عقیده در عمل مشکلزا است، چرا با بهکارگیری آن در عمل مخالفت نکنیم؟ نکند خدای ناکرده منتقد مخاطب کتاب و سیاستگذار را صغیر تصور میکند که بهتر است مطالب خطرناک به گوششان نرسد، چون خود قدرت بررسی و تصمیمگیری ندارند. نکند خدای ناکرده منتقد تصور میکند سیاستگذار در کشوری مثل ایران کتاب میخواند و سیاستهایش را بر اساس محتوای کتابها انتخاب میکند که انتشار مطالب مخالف فکرش را از سوی ناشری خصوصی مذموم تشخیص میدهد. نکند قرار است بعد از اینکه در دنیای آکادمیک فلسفه حکم کردیم که هر کسی مانند ما کار نمیکند، کارش بیارزش است، اکنون که خود وارد فعالیتهایی شدهایم که قبلاً سطح پایین میانگاشتیمشان، در دنیای نشر هم حکم کنیم هر کسی کتابی را که از نظر ما مورد تأیید نیست چاپ کند کارش مذموم است. اگر متقی پیشنهادهای دیگری برای سیاستگذار دارد، البته مانند هر شهروند دیگری، آزاد است آنها را منتشر کند. ولی آیا موجه است که بگوید انتشار کتب حاوی مطالبی که او با نتایجشان در عمل مخالف است، فاقد اولویت و مذموم است؟ آیا در اینجا زنگ خطر استبداد و بستن ذهن و گوش به سخن مخالف را نمیتوان شنید؟ اگر ممیز ادارۀ کتاب بگوید اصولاً انتشار هرگونه کتاب فمینیستی مذموم است، چرا که در عمل منجر به تضعیف بنیان خانواده وهرجومرج در امر جنسیتی میشود، آیا متقی در چهارچوب خود پاسخ موجهی به او خواهد داشت؟ آیا قرار نیست در «جمهوری» ادبیات و فلسفه، بالاخره به جمهور هم احترام گذاشته شود و جمهور افراد بالغی تصور شوند که دربارۀ محتوای کتابها قدرت تشخیص دارند؟
اکنون به سراغ وعدۀ متقی برویم. در بخش پایانی نوشته، علیرغم وعدۀ ابتدایی، نکتهای دال بر اینکه چرا «انتشار» این کتاب در خدمت بازتولید نابرابری در حوزۀ اشتغال زنان در ایران است نمیخوانیم. این بخش عمدتاً توصیفی است از وضعیت اشتغال زنان در ایران و سپس با این جمله روبهروییم که «در چنین وضعیتی، «دفاع» از دیدگاهی که مطابق آن نقشهای اجتماعی بنابر طبیعت زن و مرد تقسیم شدهاند و بههمیندلیل نیاز به اصلاح یا جبران ندارند، درنهایت، درخدمت چیزی جز بازتولید نابرابری در حوزۀ اشتغال زنان در ایران نخواهد بود و مسیر زنان را برای بازپسگیری فضای کار و رسیدن به وضعیت عادلانه سختتر خواهد کرد.» (تأکید اضافه شده است.) دقت دارید که در اینجا با «دفاع» از چنین عقایدی مخالفت شده است، درحالیکه به ما وعده داده شده بود دربارۀ «انتشار» کتاب صحبت شود و نه دفاع از محتوای آن. گویا متقی فراموش کرده است که قرار بود در باب فقدان اولویت و مذمت «انتشار» این کتاب صحبت کند. شاید او میپندارد تکرار این ادعا که بهکارگیری نتایج پیشنهادهای این کتاب در صحنۀ سیاستگذاری نادرست است، حکم اولیهاش در باب مذمت «انتشار» کتاب را تأیید میکند. شاید او میپندارد مخاطب و سیاستگذار فاقد قدرت تشخیصاند و هر آنچه را منتشر شود قبول و از آن دفاع میکنند. شاید او توجه ندارد که انتشار کتابی «جدی» که از نظر برخی محتوایی نادرست دارد و حتی در عمل به سیاستهای بد منجر میشود نه تنها مذموم نیست، بلکه جزو وظایف اجتماعی ناشر است. ناشر باید تا آنجا که میتواند به منطق جهان آکادمیک، که از قضا منطقی دمکراتیک است، کمک کند: نگذار چیزی زیرزمینی شود، منتشرش کن و فرصت بده دربارهاش صحبت شود.
Forwarded from نشر کرگدن
بخش چهارم و پایانی
اما در پایان، نکتهای هم در باب تفسیر و درک متقی از کتاب. همانگونه که در نقلقول ابتدایی آوردیم متقی میانگارد نویسندۀ کتاب گفته است ظلم روارفته بر زنان «انتخاب» خود ایشان است. در نقلقول پایانی هم دیدیم که درک متقی از کتاب این است که نقشهای اجتماعی بنابر طبیعت زن و مرد تقسیم شدهاند و بههمیندلیل «نیاز به اصلاح یا جبران ندارند». چگونه ممکن است کسی مانند نویسنده، بنا به ادعای متقی، ادعا کند نقشهای اجتماعی امری طبیعی هستند و آنگاه بگوید این «انتخاب» خود زنان بوده است؟ چگونه میشود کسی امری طبیعی و غیراختیاری را انتخاب کند؟ از این گذشته، نویسنده در کجا مدعی است جهان اجتماعی نیاز به اصلاح و جبران ندارد؟ برای سنجش میزان دقت متقی در فهم ادعای متن، توجه خواننده را به این نقلقول از کتاب (ص 8) جلب میکنیم تا هم روشن شود نه نویسنده نقش عوامل اجتماعی را در ایجاد نابرابری نفی میکند و نه منکر ضرورت تلاش برای اصلاح اجتماع است: «چنین نیست که تنها دلایل زیستی را علت سقف شیشهای یا شکاف جنسیتی بدانیم. نگرشهای جامعه، که بعضی دلبخواهیاند، و همچنین تبعیضهای آشکار جنسیتی، که بر پایۀ مفروضات نادرستی دربارۀ ظرفیتهای نسبی جنس زن و مرد بنا شدهاند، نیز در ایجاد این شرایط نقش دارند. علاوهبراین، بههیچوجه بحث این نیست که بازار کار را نمیتوان در جهتی تغییر داد که نابرابریهای اقتصادی بین زن و مرد را دستکم کاهش دهد. البته پرواضح است که دولت میتواند در جهت توزیع مجدد منافع مالی رقابتها مداخله کند یا اساساً از اینکه رقابتها چنین منافعی داشته باشند ممانعت بهعمل آورد. برای مثال، شکاف دستمزدها در استرالیا به میزان قابلملاحظهای از ایالاتمتحده کمتر است، که از نتایج تحت کنترلِ مرکز درآوردن دستمزدها، میزان بیشتر تشکیل اتحادیهها، نسبت عموماً کمتر نابرابری دستمزدها و اتخاذ سیاستهای دستمزد برابر برای کار برابر است. اینکه آیا دیگر کشورها نیز باید چنین مسیری را دنبال کنند پرسشی بیشتر سیاسی است تا علمی. باوجوداین، سیاستگذاران باید در پیریزی قوانینْ انسان را چنانکه هست – بهجای آنچه آنها دوست دارند باشد – در نظر بگیرند.»
اما در پایان، نکتهای هم در باب تفسیر و درک متقی از کتاب. همانگونه که در نقلقول ابتدایی آوردیم متقی میانگارد نویسندۀ کتاب گفته است ظلم روارفته بر زنان «انتخاب» خود ایشان است. در نقلقول پایانی هم دیدیم که درک متقی از کتاب این است که نقشهای اجتماعی بنابر طبیعت زن و مرد تقسیم شدهاند و بههمیندلیل «نیاز به اصلاح یا جبران ندارند». چگونه ممکن است کسی مانند نویسنده، بنا به ادعای متقی، ادعا کند نقشهای اجتماعی امری طبیعی هستند و آنگاه بگوید این «انتخاب» خود زنان بوده است؟ چگونه میشود کسی امری طبیعی و غیراختیاری را انتخاب کند؟ از این گذشته، نویسنده در کجا مدعی است جهان اجتماعی نیاز به اصلاح و جبران ندارد؟ برای سنجش میزان دقت متقی در فهم ادعای متن، توجه خواننده را به این نقلقول از کتاب (ص 8) جلب میکنیم تا هم روشن شود نه نویسنده نقش عوامل اجتماعی را در ایجاد نابرابری نفی میکند و نه منکر ضرورت تلاش برای اصلاح اجتماع است: «چنین نیست که تنها دلایل زیستی را علت سقف شیشهای یا شکاف جنسیتی بدانیم. نگرشهای جامعه، که بعضی دلبخواهیاند، و همچنین تبعیضهای آشکار جنسیتی، که بر پایۀ مفروضات نادرستی دربارۀ ظرفیتهای نسبی جنس زن و مرد بنا شدهاند، نیز در ایجاد این شرایط نقش دارند. علاوهبراین، بههیچوجه بحث این نیست که بازار کار را نمیتوان در جهتی تغییر داد که نابرابریهای اقتصادی بین زن و مرد را دستکم کاهش دهد. البته پرواضح است که دولت میتواند در جهت توزیع مجدد منافع مالی رقابتها مداخله کند یا اساساً از اینکه رقابتها چنین منافعی داشته باشند ممانعت بهعمل آورد. برای مثال، شکاف دستمزدها در استرالیا به میزان قابلملاحظهای از ایالاتمتحده کمتر است، که از نتایج تحت کنترلِ مرکز درآوردن دستمزدها، میزان بیشتر تشکیل اتحادیهها، نسبت عموماً کمتر نابرابری دستمزدها و اتخاذ سیاستهای دستمزد برابر برای کار برابر است. اینکه آیا دیگر کشورها نیز باید چنین مسیری را دنبال کنند پرسشی بیشتر سیاسی است تا علمی. باوجوداین، سیاستگذاران باید در پیریزی قوانینْ انسان را چنانکه هست – بهجای آنچه آنها دوست دارند باشد – در نظر بگیرند.»
Forwarded from پلتفرم آموزشی اجوک/ایت
مدرسۀ تردید و پلتفرم اجوک/ایت به مناسبت روز جهانی داروین برگزار میکنند:
«ششمین همایش بررسی آراء و آثار داروین»
با موضوع روانشناسی تکاملی
تاریخ: چهارشنبه ۲۴ بهمن تا جمعه ۲۶ بهمن
زمان: ساعت ۱۸ الی ۲۱
لینک شرکت در همایش:
https://www.skyroom.online/ch/tardidschool/darwin-conference
شرکت در این رویداد به صورت مجازی برای تمام علاقهمندان آزاد و رایگان است.
برای ثبت نام و شرکت در همایش بصورت حضوری از طریق لینک زیر که در بایو صفحه نیز قرار داده شده است، اقدام کنید:
https://avaplatt.com/event/6thdarwin/
عناوین و ترتیب سخنرانان در پوستر موجود است.
تلفن:
۰۲۱۲۶۴۷۰۴۹۷
۰۲۱۲۶۴۷۰۴۳۰
@EDUC8platt
«ششمین همایش بررسی آراء و آثار داروین»
با موضوع روانشناسی تکاملی
تاریخ: چهارشنبه ۲۴ بهمن تا جمعه ۲۶ بهمن
زمان: ساعت ۱۸ الی ۲۱
لینک شرکت در همایش:
https://www.skyroom.online/ch/tardidschool/darwin-conference
شرکت در این رویداد به صورت مجازی برای تمام علاقهمندان آزاد و رایگان است.
برای ثبت نام و شرکت در همایش بصورت حضوری از طریق لینک زیر که در بایو صفحه نیز قرار داده شده است، اقدام کنید:
https://avaplatt.com/event/6thdarwin/
عناوین و ترتیب سخنرانان در پوستر موجود است.
تلفن:
۰۲۱۲۶۴۷۰۴۹۷
۰۲۱۲۶۴۷۰۴۳۰
@EDUC8platt
Forwarded from مدرسهٔ تردید
Darwin day brochure .pdf
379.4 KB
Forwarded from دانش، آگاهی
دستاوردهای داروین برای علم چه بود؟
داروین چگونه با ارائهی فهم جدیدی از تکامل و فرگشت موجودات زنده توانست نگرش جدیدی در شناخت ما از جهان طبیعت ایجاد کند؟
در این گفتگو به این سوالات پاسخ دادم و همچنین به سه کتاب بسیار جالب درباره ی تکامل موجودات زنده، فرگشت انسان و شامپانزه نگاه کوتاهی انداختم.
این ویدئو به مناسبت گرامی داشت روز چارلز داروین تهیه شده است.
سروش سارابی
https://youtu.be/xdBelOIx-R0
@daneshagahi
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
YouTube
گرامی داشت روز داروین سال 2025
دستاوردهای داروین برای علم چه بود؟
داروین چگونه با ارائهی فهم جدیدی از تکامل و فرگشت موجودات زنده توانست نگرش جدیدی در شناخت ما از جهان طبیعت ایجاد کند؟
در این گفتگو به این سوالات پاسخ دادم و همچنین به سه کتاب بسیار جالب درباره ی تکامل موجودات زنده، فرگشت…
داروین چگونه با ارائهی فهم جدیدی از تکامل و فرگشت موجودات زنده توانست نگرش جدیدی در شناخت ما از جهان طبیعت ایجاد کند؟
در این گفتگو به این سوالات پاسخ دادم و همچنین به سه کتاب بسیار جالب درباره ی تکامل موجودات زنده، فرگشت…
Forwarded from مدرسهٔ تردید
🔸دقایقی دیگر
شروع نشست سوم و پایانی همایش بزرگ داروین با
با موضوع «روانشناسی تکاملی»
🔸ساعت ۱۸ الی ۲۱
❌لینک شرکت در همایش:
https://www.skyroom.online/ch/tardidschool/darwin-conference
شروع نشست سوم و پایانی همایش بزرگ داروین با
با موضوع «روانشناسی تکاملی»
🔸ساعت ۱۸ الی ۲۱
❌لینک شرکت در همایش:
https://www.skyroom.online/ch/tardidschool/darwin-conference
Forwarded from تکامل و فلسفه
علاقمندان برای شرکت در این جلسه میتوانند از این طریق ثبت نام کنند:
https://jivegi.school/products/Philosophical-Darwinism
https://jivegi.school/products/Philosophical-Darwinism