ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن
دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن
پیش باز عشق آیین کبوتر داشتن
سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن
تم به یاد روی جانان اندر آذر داشتن
#پروین_اعتصامی
دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن
پیش باز عشق آیین کبوتر داشتن
سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن
تم به یاد روی جانان اندر آذر داشتن
#پروین_اعتصامی
شاهان سفیهان را همه، بسته به زندان میکشند
تو از چَه و زندانِشان سوی تماشا میکشی
تن را که لاغر میکنی، پر مشک و عنبر میکنی
مر پشهٔ را پیش کَش، شهپرِّ عَنقا میکشی
زاغِ تنِ مردار را، در جیفه رغبت میدهی
طوطیِّ جانِ پاک را، مست و شکرخا میکشی
#مولانا
تو از چَه و زندانِشان سوی تماشا میکشی
تن را که لاغر میکنی، پر مشک و عنبر میکنی
مر پشهٔ را پیش کَش، شهپرِّ عَنقا میکشی
زاغِ تنِ مردار را، در جیفه رغبت میدهی
طوطیِّ جانِ پاک را، مست و شکرخا میکشی
#مولانا
یار باید یار را در راه حق رهبر شود
نه که سازد یار را از دین و از ایمان جدا
یار باید یار باشد در فراق و در وصال
نه بود در وصل یار و یار و در هجران جدا
یار باید یار را غمخوار باشد در بلا
زو جدا هرگز نگردد گر شود از جان جدا...
#فیض_کاشانی
نه که سازد یار را از دین و از ایمان جدا
یار باید یار باشد در فراق و در وصال
نه بود در وصل یار و یار و در هجران جدا
یار باید یار را غمخوار باشد در بلا
زو جدا هرگز نگردد گر شود از جان جدا...
#فیض_کاشانی
در نمازند درختان و به تسبیح طیور
در رکوعست بنفشه که دوتا میآید
هر چه آمد سوی هستی ره هستی گم کرد
که ز مستی نشناسد که کجا میآید
از یکی روح در این راه چو رو واپس کرد
اصل خود دید ز ارواح جدا میآید
#مولانا
در رکوعست بنفشه که دوتا میآید
هر چه آمد سوی هستی ره هستی گم کرد
که ز مستی نشناسد که کجا میآید
از یکی روح در این راه چو رو واپس کرد
اصل خود دید ز ارواح جدا میآید
#مولانا
ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﻟﺮﺑﺎ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮﺭﺍ
ﺷﻌﻠﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻣﻌـﺒﺪِ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﮐﺸﺘﯽِ ﺑﯽ ﺑﺎﺩﺑﺎﻧﻢ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﺯ ﺳﺎﺣﻞ به دﻭﺭ
ﺩﺭ ﺗﻼﻃم هاﯼ ﺩﺭﯾـﺎ، ﻧﺎﺧـﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑَﺮﻡ ﺑﺎ ﺧـﻮﺩ ﺑـﻪ ﮔﻮﺭ
ﮔﺮﭼﻪ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧـﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ...
#علی_قیصری
ﺷﻌﻠﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻣﻌـﺒﺪِ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﮐﺸﺘﯽِ ﺑﯽ ﺑﺎﺩﺑﺎﻧﻢ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﺯ ﺳﺎﺣﻞ به دﻭﺭ
ﺩﺭ ﺗﻼﻃم هاﯼ ﺩﺭﯾـﺎ، ﻧﺎﺧـﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑَﺮﻡ ﺑﺎ ﺧـﻮﺩ ﺑـﻪ ﮔﻮﺭ
ﮔﺮﭼﻪ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧـﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ...
#علی_قیصری
عشق جانان در میان جان ماست
گنج معنی در دل ویران ماست
ما به درد دل گرفتار آمدیم
وین عجب کاین درد دل درمان ماست
هر کسی را کفر و ایمانی بود
زلف رویش کفر و هم ایمان ماست
#شاہنعمتالله_ولی
گنج معنی در دل ویران ماست
ما به درد دل گرفتار آمدیم
وین عجب کاین درد دل درمان ماست
هر کسی را کفر و ایمانی بود
زلف رویش کفر و هم ایمان ماست
#شاہنعمتالله_ولی
وقت آن کس خوش که با مینای مِی خرم نشست
تا میسر بود در بزم جهان بی غم نشست
شمع ماتم بود امشب شیشه مِی بی رُخت
بر رخ ساغر چهار انگشت گرد غم نشست!
نان جو خور، در بهشت سیر چشمی سیر کن
گرد عصیان بهر گندم بر رخ آدم نشست
#صائب_تبریزی
تا میسر بود در بزم جهان بی غم نشست
شمع ماتم بود امشب شیشه مِی بی رُخت
بر رخ ساغر چهار انگشت گرد غم نشست!
نان جو خور، در بهشت سیر چشمی سیر کن
گرد عصیان بهر گندم بر رخ آدم نشست
#صائب_تبریزی
ای خوش آن چشمی که آن گریان اوست
وای همایون دل که آن بریان اوست
آخر هر گریه آخر خنده ای است
مرد آخربین مبارک بنده ای است
هر کجا آب روان سبزه بود
هرکجا اشکی روان سبزه شود
#مولانا
وای همایون دل که آن بریان اوست
آخر هر گریه آخر خنده ای است
مرد آخربین مبارک بنده ای است
هر کجا آب روان سبزه بود
هرکجا اشکی روان سبزه شود
#مولانا
دیوانه یارم من و با کس نظرم نیست
مشغول خودم وز همه عالم خبرم نیست
من مست دل آشفته ام ای همدم مشفق
خارم مکش از پای پروای سرم نیست
زخمی بود از عشق بهرمو که مرا هست
با آنهمه از عشق نکویان حذرم نیست
#اهلی_شیرازی
مشغول خودم وز همه عالم خبرم نیست
من مست دل آشفته ام ای همدم مشفق
خارم مکش از پای پروای سرم نیست
زخمی بود از عشق بهرمو که مرا هست
با آنهمه از عشق نکویان حذرم نیست
#اهلی_شیرازی
دلم صدبوسه می خواهد زلبهای انارینت
شرابی ناب می خواهد زچشمان خمارینت
هوای سرد پاییزی تنم می لرزد از سرما
دلم آغوش می خواهد زآغوش نگارینت
تنم تن پوش می خواهد زاندام گل آذینت
لبم دم نوش می خواهد زگلهای بهارینت...
#علی_اوسط_ملیح
شرابی ناب می خواهد زچشمان خمارینت
هوای سرد پاییزی تنم می لرزد از سرما
دلم آغوش می خواهد زآغوش نگارینت
تنم تن پوش می خواهد زاندام گل آذینت
لبم دم نوش می خواهد زگلهای بهارینت...
#علی_اوسط_ملیح
هر چه گویی تو اگر تلخ و اگر شور خوش است
گوهر دیده و دل جانی و جان افزایی
سر فروکن که از آن روز که رویت دیدم
دل و جان مست شد و عقل و خرد سودایی
ای که خورشید تو را سجده کند هر شامی
کی بود کز دل خورشید به بیرون آیی...
#مولانا
گوهر دیده و دل جانی و جان افزایی
سر فروکن که از آن روز که رویت دیدم
دل و جان مست شد و عقل و خرد سودایی
ای که خورشید تو را سجده کند هر شامی
کی بود کز دل خورشید به بیرون آیی...
#مولانا
دل که آشفته روی تو نباشد، دل نیست
آنکه دیوانه خال تو نشد، عاقل نیست
مستی عاشق دلباخته از باده توست
بجز این مستیم از عمر، دگر حاصل نیست
عشق روی تو درین بادیه افکند مرا
چه توان کرد که این بادیه را ساحل نیست
#امام_خمینی
آنکه دیوانه خال تو نشد، عاقل نیست
مستی عاشق دلباخته از باده توست
بجز این مستیم از عمر، دگر حاصل نیست
عشق روی تو درین بادیه افکند مرا
چه توان کرد که این بادیه را ساحل نیست
#امام_خمینی
یک سخن زان لعل خاموشم بگوی
نکتهای شیرینتر از نوشم بگوی
بر دهانم نه لب و سری که هست
از زبان خویش در گوشم بگوی
با دل مجنون من پیغام وصل
پیش از آن کز هجر برجوشم بگوی
#اوحدی
نکتهای شیرینتر از نوشم بگوی
بر دهانم نه لب و سری که هست
از زبان خویش در گوشم بگوی
با دل مجنون من پیغام وصل
پیش از آن کز هجر برجوشم بگوی
#اوحدی
حدیث حُسن تو بیکمّوکاست باید گفت
تو خوبتر ز مَهی، حرف راست باید گفت
تو را به سرو مَثل میزنند و این گفتار
اگرچه پیش قَدَت نارساست، باید گفت
به خاک راه تو -ای دوست- توتیا گویند
بلی! به پای تو گر آشناست، باید گفت
#پرتو_بیضایی
تو خوبتر ز مَهی، حرف راست باید گفت
تو را به سرو مَثل میزنند و این گفتار
اگرچه پیش قَدَت نارساست، باید گفت
به خاک راه تو -ای دوست- توتیا گویند
بلی! به پای تو گر آشناست، باید گفت
#پرتو_بیضایی
شبی در خلوت وصلت چو بخت خود همی خفتم
اگر اقبال بنهادی ز زانوی تو بالینم
مرا گر بی توام غم نیست از هجران و تنهایی
به هر چیزی که روی آرم درو روی تو میبینم
اگر چون گل خس و خاری گزینی بر چو من یاری
من آن بلبل نیم باری که گل را بر تو بگزینم
#سیف_فرغانی
اگر اقبال بنهادی ز زانوی تو بالینم
مرا گر بی توام غم نیست از هجران و تنهایی
به هر چیزی که روی آرم درو روی تو میبینم
اگر چون گل خس و خاری گزینی بر چو من یاری
من آن بلبل نیم باری که گل را بر تو بگزینم
#سیف_فرغانی
نوشتم این غزل نغز با سواد دو دیده
که بلکه رام غزل گردی ای غزال رمیده
سیاهی شب هجر و امید صبح سعادت
سپید کرد مرا دیده تا دمید سپیده
ندیده خیر جوانی غم تو کرد مرا پیر
برو که پیر شوی ای جوان خیر ندیده
#شهریار
که بلکه رام غزل گردی ای غزال رمیده
سیاهی شب هجر و امید صبح سعادت
سپید کرد مرا دیده تا دمید سپیده
ندیده خیر جوانی غم تو کرد مرا پیر
برو که پیر شوی ای جوان خیر ندیده
#شهریار
شب است و در شبِ من، خوش نشینی ات، زیباست
به بوسه، از لبِ من، خوشه چینی ات زیباست
تو را به جلوه فروشی، نیاز نیست چو گُل
که غُنچه ای تو و در خود نشینی ات زیباست
تو مهر را همه با مهر می دهی پاسخ
صدایِ عشقی و طبعِ طنینی ات زیباست
#حسین_منزوی
به بوسه، از لبِ من، خوشه چینی ات زیباست
تو را به جلوه فروشی، نیاز نیست چو گُل
که غُنچه ای تو و در خود نشینی ات زیباست
تو مهر را همه با مهر می دهی پاسخ
صدایِ عشقی و طبعِ طنینی ات زیباست
#حسین_منزوی
Forwarded from تبادلات ضدریزش کلاسیک
بهترین چنلای تلگرامی تقدیم به نگاهتون🍉♥️
- لینک عضویت👇🏻🌸
https://www.tgoop.com/addlist/08jnbFjY9nI2YzBk
- لینک عضویت👇🏻🌸
https://www.tgoop.com/addlist/08jnbFjY9nI2YzBk