Telegram Web
«ترامپ یکساله شد»

▪️بناداشتم در سالگرد روی کار آمدن ترامپ مطلبی بنویسم با این مضمون که گرچه روی کار آمدن ترامپ به ضرر جامعه جهانی در ابعاد انسانی و اقتصادی است و حتی حضورش حواشی فرهنگی و اجتماعی بسیاری برای مردم آمریکا درست کرده است و هر روز سر و صدایی در این زمینه برپا می شود، با اینحال به دلیل بهبود وضعیت اقتصادی آمریکا در یک سال گذشته، رضایت مردم عادی در آمریکا از او احتمالا فزونی یافته و بنابراین اگر ترامپ با همین فرمان پیش برود، او در انتخابات بعدی مجددا رای خواهد آورد. خلاصه آنکه ترامپ برای جهان و برای اخلاق بد است ولی برای آمریکا خوب است و از آن نتیجه بگیرم که در صورت انتخاب مجدد ترامپ یک تناقض اخلاقی در پیش جامعه جهانی قرار خواهد گرفت و ...

▪️با اینحال پیش از نوشتن این مطلب باید از بهبود وضعیت اقتصادی آمریکا در یک سال گذشته مطمئن میشدم و از آن جهت که خودم کارشناس اقتصادی نیستم، با دوست خوبم جناب علی مختاری پژوهشگر و روزنامه نگار اقتصادی و دانشجوی دکترای اقتصاد در دانشگاه شهید بهشتی، مشورت کردم و از ایشان خواستم فراتحلیلی در زمینه وضعیت اقتصادی آمریکا در یک سال گذشته ارایه کنند. منظورم از فرا تحلیل این بود که ایشان تحلیل های بزرگان علم اقتصاد را در مورد یک سال گذشته آمریکا مرور و جمع بندی کنند و گزارشی در این زمینه در کانالشون ارایه کنند و من هم بر اساس آن مطلب خودم را تنظیم کنم.

▪️علی رغم تصور اولیه من و مطالبی که در کانالهای عمومی منتشر میشود، جمع بندی فراتحلیلی ایشان این بود که اساسا فرض مساله درست نیست و آمریکا آنقدر ها هم که می گویند در یک سال گذشته وضعیت اقتصادی اش بهبود نیافته و همین مقدار هم ناشی از بهبود وضعیت جهانی است و نه سیاست های ترامپ. لذا من از نوشتن مطلبی که در نظر داشتم منصرف شدم.

▪️مطلبی را که ایشان در جواب من نوشته اند و در کانال خیلی خوب و مفیدشان منتشر کرده اند را ذیلا برای شما میفرستم. ضمنا ایشان در کانالشان شواهد دقیق تری برای ادعایشان به نقل از کنفرانسهای اخیر جهانی در تحلیل وضعیت اقتصادی آمریکا منتشر کرده اند که توصیه می کنم در صورت تمایل مطالعه نمایید.
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
📖یکسال پس از ترامپ

محمد علی مختاری

🔹امروز 20 ژانویه و 30 دی ماه مصادف با آغاز کار رسمی ترامپ است.
در شبکه های اجتماعی متنی با عنوان "شرافت ترامپی" دست به دست منتشر می شود. جان کلام یادداشت مذکور این است که:
اولا ترامپ وعده های انتخاباتی خود را عملی کرده است.
ثانیا عملکرد وی از منظر اقتصادی موفقیت آمیز بوده است.

چند نقد جدی بر این نوشته وارد است که در ادامه ذکر می کنم:

🔹ابتدا از گزاره دوم آغاز می کنم که با نگاهی به برخی آمارهای اقتصادی مانند کاهش بیکاری و شاخص بورس، عملکرد ترامپ را موفق جلوه می دهد.

🔹این استدلال به همان میزان نادرست است که مثلا اوباما را عامل بحران مالی سال 2008 آمریکا به حساب آوریم. یا وی را نجات دهنده آمریکا از رکود در اواخر دوره ریاست جمهوری اش بدانیم.

اقتصاد 19 تریلیون دلاری آمریکا در طول زمان، دوره های رکود و سپس بازیابی و رونق را به کرات سپری کرده است و رئسای دولت در این تلاطم ها نقش چندان پررنگی نداشته اند.
بنابر تمامی آمارها از دوسال پیش، اقتصاد آمریکا و جهان در شرایط بازسازی قرار گرفت.
مربوط دانستن آن به عملکرد ترامپ بعید است حتی در بین کم اطلاع ترین آمریکایی ها نیز طرفدار داشته باشد.
برای بررسی عملکرد اقتصادی ترامپ باید تغییرات اقتصادی ایجاد شده توسط او را مورد توجه قرار دهیم.
دو سیاست اصلی اجرا شده توسط ترامپ افزایش تعرفه های وارداتی و لغو برخی پیمان های تجاری و همچنین کاهش مالیات شرکت ها بوده است.
🔹تقریبا جمیع اقتصاددانان برجسته جهان اثرات تصمیم اول را منفی می دانند. و تند ترین انتقادات را به این رویکرد، متخصصان شاخه اقتصاد بین الملل مانند پل کروگمن و جوزف استیگلیتز نوشته اند.
🔹دومین سیاست مهم اجرا شده توسط ترامپ کاهش مالیات شرکت ها بوده است که اگرچه در مورد اثر بخشی این سیاست، اختلاف نظر بسیاری میان اقتصاددانان وجود دارد ولی باز هم وزن نظرات مخالف این سیاست در بلند مدت، نسبت به موافقان سنگینی می کند.
جان کلام اینکه هیچ اقتصاددانان برجسته ای تا کنون به عملکرد اقتصادی ترامپ نمره بالایی نمی دهد.
🔹برای نمونه خلاصه سخنرانی چند اقتصاددان برجسته آمریکایی در ادامه از کانال دوست عزیز دکتر پویا ناظران ارسال خواهد شد و قضاوت با شنوندگان.

🔹علیهذا اگر ملاک عملکرد بهینه اقتصادی باشد، ترامپ معقول و موفق عمل نکرده است ولی چنانچه عمل به وعده های نابخردانه معیار باشد، بحث دیگریست.
در کل به نظر نمی رسد این معیارها نیز دلیلی بر عنوان متن مذکور یعنی "شرافت ترامپی" باشد.
قضاوت با شما خواننده محترم.

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari


در ادامه مذکور به همراه سخنرانی چند اقتصاددان برجسته در انجممن سالانه اقتصاد آمریکا پست خواهد شد.
👇👇👇👇👇👇
🌨برف عامل وحدت ملی

❄️تقریبا هیچ موضوعی در ایران نیست که بر سرآن یک توافق ملی باشد. از عملکرد دولت گرفته، تا حضور ایران در سوریه، تا برنامه های تلویزیون، تا مساله حجاب، تا مسایل مربوط به حوزه و دانشگاه و اقتصاد و سیاست و فرهنگ و سینما و اسکار و كنسرت و موسیقی و .... .

❄️موضوعات كمى هستند که همه ایرانیان اعم از ثروتمند و فقیر، بالاشهری و پایین شهری، روستایی و شهری،باسواد و بیسواد، مذهبی و غیر مذهبی، سیاسی و غیر سیاسی، زن و مرد و پیر و جوان همگی بر سر آن توافق دارند .

❄️يكى از آنها متاسفانه این است که همه از وضعیت موجود نارضی هستند. یعنی نه تنها منتقدند، بلکه ناراضی اند و این تقریبا شامل همه افراد از مردم کوچه و بازار گرفته تا مقامات عالی کشور می شود. این نارضایتی گرچه ملی است، ولی یک خطر است. همانطور که میدانید و میدانیم.

❄️دوم مساله ورزش است و تقریبا همه اقشار، مذهبی و غیر مذهبی، فرودستان و فرادستان و ... از پیروزی ایران در میادین بین المللی خوشحال می شوند.

❄️سومین آن همین برف و باران است که این روزها در بسیاری از نقاط کشورما می بارد و همه را خوشحال می کند، حتی زلزلزه زده های کرمانشاه را.

❄️برف های سفید و زیبا می آیند و دلها را آرام می کنند و نشاط می آورند. چیزی که ما به آن نیاز داریم.

❄️تکه های سفید و کوچک یخ، معجزه خدا بودند. دانه هاى برف با عمر كوتاه خود، چیزی را برای ما به ارمغان آوردند که هیچ مدعی ای نمی توانست و نتوانست در اين روزهاى تلخ برای ما بیاورد.

حالمان بد شده بود از تِمِ تعطیلی ها
زلزله، دود، نفس، مرگ، عزا ، خاک، هوا

تو ببار ای سبب کِیف دبستانی ها
تا که تعطیل شود دکّه ی اخبار عزا

(شعر از رسول محمدزاده)
@delshodeyevelshode
🚺 وزارت خانه های اسلامی و زن های لُخت (1)

🔹نخستین اظهار نظرعمومی در مورد حجاب اجباری در 15 اسفند 57، تنها 23 سه روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توسط امام خمینی صورت میگیرد:

🔹الان وزارتخانه ها – این را می گویم که به دولت برسد، آنطوری که برای من نقل می کنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. در وزارتخانه های اسلامی نباید زنهای لخت بیایند؛ زن ها مانعی ندارد بروند اما با حجاب شرعی باشند. (صحیفه نور، جلد 6)

🔹این اظهار نظر رهبر فقید ایران، به مدت زمان دو هفته واکنشها و حاشیه های گسترده ای دارد:

🔹17 اسفند، دو روز بعد از این سخنرانی، مصادف است با هشتم مارس و روز جهانی زن و نظر آیت الله خمینی موضوعی می شود برای اعتراضات. روزنامه اطلاعات خبر از برپايی تظاهرات اعتراضی عليه حجاب اجباری می دهد. صبح روز هفدهم ابتدا در دانشکده‌ فنی دانشگاه تهران و پس از آن در خيابان آزادی، اعتراضاتی برپا می شود. همچنين در اين روز بسياری از دانش آموزان دختر دبيرستان های تهران درمدرسه ها و خيابان های پايتخت دست به اعتراض و راهپيمايی می زنند.

🔹روزنامه کیهان گزارش می کند که ۱۵ هزار زن در دانشگاه تهران دست به راهپیمایی می زنند. آن‌ها شعار می‌دهند: «ما با استبداد مخالفیم»، «چادر اجباری نمی‌خواهیم». یک گروه از مردان تندرو با شعار «مرگ بر ارثیه رضا کچل» وارد دانشگاه تهران می شوند و به نفع چادر و حجاب دست به تظاهرات می زنند. گزارش های دیگری نیز از به خشونت کشیده شدن اعتراضات علیه حجاب در جراید وقت منتشر می شود.

🔹19اسفند، دفتر امام خمینی اطلاعیه ای را منتشر می کند: بر اساس خبرهای رسيده، گروه‌های جنايتکار و خيانت پيشه تحت عنوان کميته، مزاحم بانوان محترم شده و به ايشان توهين می‌کنند. مأموران کميته‌های انقلاب موظفند با کمال دقت مراقب باشند و چنين اعمالی را با نهايت شدت جلوگيری کنند......

🔹علی رغم این بیانیه تجمعات اعتراضی باز هم در موارد بعد مورد خشونت واقع می شوند.

🔹۲۰ اسفند ۱۳۵۷ آیت الله طالقانی در گفت و گو با راديو و تلويزيون ايران می گوید: «حجاب اسلامی حجاب شخصيت و وقار است و هيچ اجباری هم در مورد آن در کار نيست. مسلما نظر امام هم به مصلحت زنان ما و هم خواهران و دختران ماست.... اصل مسئله اين است که هيچ اجباری هم در کار نيست و مسئله‌ی چادر هم نيست»

🔹۲۱ اسفند ۱۳۵۷ امام خمينی در ديدار با خبرنگاران خارجی می گوید: «همان نظراتی که آقای آيت الله طالقانی فرمودند، مورد نظر من و صحيح است».

🔹در همین روز قضات و وکلای زن دادگستری در بيانيه‌ای از دولت موقت مهدی بازرگان که «با درايت سياسی و انقلابی خود» عدم اجباری بودن حجاب را اعلام کردند، تشکر می کنند.

🔹۲۲ اسفند ۱۳۵۷ در تبريز عده‌ای از راهپيمايی اعتراض آميز دختران دانش آموز و دانشجو و زنان شاغل جلوگيری می کنند و چند تير هوايی شليک می شود و زنان نيز در خيابان متحصن می شوند. در برخی ديگر از شهرهای ايران از جمله بندرعباس نيز بسياری از دختران و زنان در مخالفت با حجاب اجباری راه‌پيمايی می کنند.

🔹۲۴ اسفند ماه مهدی بازرگان، نخست وزير ايران در پيامی تلويزيونی می گوید: «می‌روند دايما پشت گوش آقا می‌خوانند که در وزارت خانه‌ها زن‌های لخت هستند و در کاخ‌های فرعونی زندگی می‌کنند. اين گرفتاری هميشه بوده، در اين گيرودار گرفتاری‌ها و مسائل و مصائب چه موضوعات فرعی را پيش می‌کشند.»

🔹۲۸ اسفند آيت الله مکارم شيرازی در روزنامه‌ی اطلاعات، می نویسد: «رهبر انقلاب يک حکم مسلم اسلامی را در شکل يک نصيحت بيان کرد... ناگهان به آن دامن زده و شروع به سم پاشی کردند.... توسل به خشونت و اجبار و اکراه در مقررات اسلامی محکوم است...»

🔹اعتراضات و درگیری ها با فرا رسیدن تعطیلات نوروز ۱۳۵۸ فروکش می کند. امام خمینی نیز پس از اظهار نظر اسفند ۵۷ هیچ گاه موضع دیگری اعلام نمی کند. عملا نیز تا 15 ماه بعد هیچ تصمیمی در مورد حجاب از سوی دولت و مجلس گرفته نمی شود. با اینحال از تیرماه 59 به بعد حوادث دیگری اتفاق می افتد... .

ادامه دارد...

https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
✍️سرها پوشانده بینی، با جرم و بی جنایت

☑️آشکار نمودن موی سر برای بانوان شرعا جرم نیست، حتی اگر حرام شرعی باشد. نپوشاندن موی سر، در بدترین حالت شبیه نماز نخواندن است. همانطور که اسلام برای کسی که نماز نخواند مجازاتی در نظر نگرفته، برای بانوانی هم که موی سرشان را نپوشانند مجازاتی در نظر نگرفته. در هیج آیه و روایتی دلیلی بر مجازات بانوان بدون پوشش موی سر وجود ندارد و لذا حجاب اجباری نیست.

☑️پس چرا نداشتن پوشش موی سر در جمهوری اسلامی جرم است؟

☑️مستند شرعی این جرم انگاری، یک دیدگاه فقهی (البته نه همه فقها) است که حکومت دینی به صلاح دید خود، برای انجام ندادن واجبات شرعی، بنا بر مصلحت و به میزان لازم، می تواند مجازات تعزیر در نظر بگیرد، ولو به این که در آیات و ورایات برای آن مجازاتی در نظر گرفته نشده باشد. مثلا حکومت دینی می تواند برای کسانی که نماز نمی خوانند، اگر مفید باشد و مصلحت ایجاب کند، مجازات در نظر بگیرد.

☑️با اینحال، در تاریخ زندگی پیامبر و امامان و در طول تاریخ حکومت حاکمان در جوامع اسلامی جایی نقل نشده است که آنان مصلحت دیده باشند برای بانوانی که موی خود را آشکارمی کنند، مجازاتی در نظر بگیرند.

☑️در جمهوری اسلامی ایران برمبنای همان دیدگاه فقهی، مجلسیان در مرداد سال 1362 قانونی را تصویب کردند که بر اساس آن « زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به تعزیر تا74 ضربه شلاق محکوم خواهند شد». این قانون در سال 1375 تغییراتی می کند و تحت شرایطی، مجازات حبس از ده روز تا دو ماه یا جزای نقدی از 50 هزار تا پانصد هزار ریال در نظر گرفته می شود.

☑️قانون فوق به دلیل گنجاندن عبارت «حجاب شرعی»، بسیار سختگیرانه است. «حجاب شرعی» تعریف مشخصی دارد و به معنای پوشاندن کامل بدن و موی سر، بجز گردی صورت و دستها، آنهم بدون آرایش و زیور آلات است. بنابر این قانون، هر کس «حجاب شرعی» را رعایت نکند، مجرم است . در نتیجه ما چیزی به نام بدحجابی نداریم. طبق قانون موجود، هر زنی یا حجاب شرعی را رعایت کرده است یا بی حجاب محسوب می شود که در این حالت مجرم است و حد وسط وجود ندارد

☑️فهم ضابطین قضایی نیز از قانون فوق یک فهم حداکثری است. رییس پلیس اماکن ناجا،به همین موضوع اشاره می کند و می گوید: «برخلاف گمان برخی از مردم، از دیدگاه قانون، برهنه بودن تمام یا بخشی از موی سر، بی حجابی و(جرم) محسوب می شود»

☑️لذا برابر قوانین مصوب، تمامی زنانی که حتی بخشی از موی سرشان بیرون باشد و یا آرایش داشته باشند و یا حتی اگر قسمتی از دستهایشان، بیرون باشد، بی حجاب محسوب شده و مستحق مجازات حبس و یا شلاق هستند.

☑️با توجه به توضیحات فوق،احتمالا اکثریت زنان ایران، قانونا مجرم هستند.

☑️در حقیقت مراجع انتظامی و قضایی در حال مماشات و مدارا با مردم هستند و الا اگر بخواهند واقعا قانون را اجرا کنند، باید میلیونها زن ایرانی را مجازات کنند.

☑️یک قانون خوب، یک قانون حداقلی است. لذا اگر قرار است قوانینی برای پوشش بانوان تنظیم شود، باید حداقل ها را در نظر بگیرد تا این قانون اولا مورد پذیرش عرف جامعه و ثانیا قابلیت اجرا داشته باشد. همه جای دنیا هم همین شکل است. شگفت آور است که در قانون الزام پوشش، بالاترین حد ممکن در نظر گرفته شده است، چیزی که نه مورد پذیرش جامعه قرار گرفته است و نه عملا قابلیت اجرا دارد. تنها خاصیتش این است که بر سردرگمی ها و سوء استفاده ها می افزاید و مساله پوشش بانوان بعد ازچهل سال، کماکان یک معضل اجتماعی، فرهنگی، و حتی سیاسی و امنیتی باقی می ماند.

ادامه دارد...
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
✍️برجام حجاب

به گمان من مسوولین هم می دانند سیاست های حجاب اجباری منجر به لوث شدن حجاب شده است. با اینحال نگرانی این است که آزادی حجاب به صرف برداشتن روسری ها ختم نشود و اگر الف را بگویند باید تا آخر بروند و دیری نخواهد بود که برهنگی عادی شود. تازه این اول راه است و بعدا باید خیلی چیزهای دیگر هم مثل سالنهای مد و رقص و ... هم آزاد شوند. بعد از آن هم جنبش های دگرباشان و... خلاصه این که رفتن روسری همان و رفتن جمهوری اسلامی همان.

سیاست گذاران کشور حتی به پوشش بانوان در حد کشورهای همسایه مثل عراق و افغانستان و عربستان و کویت هم راضی هستند ولی نگرانند که ازکجا معلوم، حجاب را آزاد کنیم، ایران اروپا نشود؟ علی مطهری دقیقا همین نگرانی را دارد. خصوصا این که چهل سال است حجاب اجباری بوده و انرژی واکنشی بسیاری را درون جامعه انباشته کرده است که اگر آزاد شود، شود آنچه شود.

راه حل چیست؟ هیچ. فعلا همینی هست که هست. مسوولان یک مساله را که ماهیت فرهنگی دارد، فعلا دارند با برخورد قضایی و انتظامی و بگیر و ببندهای هر از گاهی حل و فصل می کنند. اگر بگویید این که نقض غرض است، می گویند راه حل دیگری نداریم. زبان حالشان این است که مگر ما برای بقیه چالشهای چهل ساله کشور اعم از تورم و فقر و بیکاری و آلودگی و کم آبی وترافیک و ... راه حل داریم که برای این یکی راه حل داشته باشیم؟

اما واکنش هایی در سطح ملی به کشف حجاب چند دختر جوان در این روزها، نشان می دهد مساله پوشش بانوان تبدیل به یک تنش میان حکومت و مردم شده است و اگر راه حلی برای آن پیدا نشود ممکن است این مشکل با سایر اعتراضات گره بخورد و ابعاد سیاسی امنیتی پیدا کند، همانطور که تا کنون نیز پیدا کرده است.

به گمان من می شود قوانین پخته تر و متعادل تری برای پوشش بانوان وضع کرد به گونه ای که از فساد و بی بند و باری جلوگیری شود و درعین حال، بانوان اجباری در پوشاندن موی سر نداشته باشند. اگر قوانین حداقلی برای پوشش بانوان تنظیم شوند، زمینه پذیرش عرفی آن در جامعه بیشتر است و تنشها را به حداقل و یا حتی به صفر می رساند. ضمن این که همیشه فضا برای تبلیغ و ترویج حدود بالاتر پوشش باز است و دینداران می توانند در یک فضای آزاد ارزشهای اسلامی را تبلیغ نمایند. یعنی برای پوشش، حداقلی درنظر گرفته شود که با قانون تامین می شود و بقیه آن نیز توسط دغدغه مندان، به صورت فرهنگی دنبال شود. هم اکنون قضیه برعکس است. قانون، بالاترین حد حجاب را الزام کرده است و به خاطر لوث شدن قضیه، طرفداران حجاب نیز علاقه ای به ترویج فرهنگی آن ندارند.

به گمان من اولین قدم، شکستن تابوی گفتگو در مورد بازبینی قوانین حجاب در نهادهای رسمی کشور است. صاحب نظران، نمایندگان مجلس و نیز سایر نهادهای موثر می توانند یک گفتگوی ملی در این زمینه را آغاز کنند. قدم دوم این است که به مردم اعتماد شود. عموم ایرانیان عفاف را می پسندند حتی اگر پوشش موی سر را رعایت نکنند. من معتقدم حتی اگر هیچ قانونی هم برای پوشش بانوان نباشد، باز هم جامعه ایران حیا را رعایت می کند؛ هر چند ممکن است در کوتاه مدت به دلیل فشارهای گذشته تفریط هایی صورت بگیرد.

ظاهرا ما نیاز به گفتگوهای برجامی حجاب داریم. برجامی که خوشبختانه یک طرف آن مردم ایران هستند و برخلاف طرف های برجام هسته ای، کاملا قابل اعتمادند. مردمانی که صاحبان این کشور اند.

ادامه دارد... .

https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
✍️حجاب اجباری-کمربند اجباری

☑️در انگلستان، بر اساس قانون، لازم است تمامی کودکان و نوزادان هنگام نشستن در خودرو، درون صندلی های کودک قرار داده شوند و سپس کمربند مخصوص ایمنی روی آنها بسته شود. با اینحال این قانون یک استثنا دارد و آن برای تاکسی ها است. در تاکسی ها پدران ومادران می توانند بجای استفاده از صندلی های مخصوص، کودکانشان را روی صندلی های معمولی بنشانند و یا اگر نوزاد هستند، در آغوش نگه دارند. دلیل این استثنا هم صرفا این است که امکان اجرای قانون صندلی کودک، عملا برای تاکسی ها امکان پذیر نیست. چرا که لازمه اش این است که همه تاکسی ها درونشان یک صندلی کودک نصب شود و این کار مقدور نیست.

☑️خلاصه، با آن که قانون صندلی کودک و کمربند اجباری برای ایمنی کودکان و نوزادان مصلحت دارد و لزوم آن حتی برای کودکان بیشتر از بزرگسالان است، ولی به دلیل عملی نبودن، برای تاکسی ها لغو شده است.

☑️یک قانون خوب قانونی است که تمام ابعاد آن، از جمله اجرایی بودن آن در نظر گرفته شده باشد. مساله اجرایی بودن قانون نیز صرفا به مسایل فنی، همچون مثال کمربند ایمنی برای کودکان بازنمی گردد. بلکه گاهی هنوز فهم مشترکی در جامعه برای لزوم اجرای یک قانون ایجاد نشده است. این مساله در مورد قوانینی که برای مصالح فرهنگی تنظیم می شوند، بسیار پررنگ تر است. اگر برای یک قانون زمینه های جامعه شناختی آن فراهم نشود، آن قانون ممکن است ضد خود عمل کند.چنین قانونی،هر چند ممکن است مصلحت داشته باشد،قابلیت اجرا ندارد و باید از آن چشم پوشی و یا آن را تعدیل نمود.

☑️قانون حجاب اجباری در ایران، یک قانون ناپخته، ابتدایی و سخت گیرانه است که ظرفیت های پذیرش اجتماعی ، گونه گونی جامعه، باورهای مختلف در مورد حجاب، مراودات بین المللی، مساله اقلیت ها، اجرایی بودن آن و بسیاری موارد دیگر در آن ملاحظه نشده است. این قانون، مساله حجاب را تبدیل به یک چالش ملی کرده است. این قانون در سال 63، در کوران جنگ و مشکلات داخلی کشور، باعجله و بدون مطالعات جامعه شناختی، روانشناختى، دینی و حقوقی تصویب شده است و تاکنون نیز تقریبا دست نخورده باقی مانده است. تنها در سال 75، مجازات شلاق تبدیل به حبس و جریمه نقدی شده است.

☑️در قرآن و حتی روایات مجازاتی برای کم حجابی و حتى بى حجابى در نظر گرفته نشده است و لذا قانون حجاب، وحی نیست که نتوان آن را تغییر داد. آنچه امروز به عنوان قانون حجاب است، به مقتضای مصلحت هایی است که قانونگذار در زمان تصویب قانون با توجه به شرایط کشور در آن زمان در نظر گرفته است که همان هم با ملاحظات کامل صورت نگرفته است. به نظر می رسد بازبینی قانون حجاب يك ضرورت زمانه ما است.

ادامه دارد...

https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
✍️حجاب اجباری و نهی از منکر

♦️کسانی که حجاب شرعی را اجباری می دانند، می گویند رعایت نکردن حجاب شرعی منکر است و جلوگیری اجباری از آن، از مصادیق نهی از منکر است.

♦️به گمان من این استدلال مخدوش است. حجاب شرعی گرچه واجب است ولی در سطح اجتماعی در حال حاضر معروف نیست و رعایت نکردن پوشش موی سر، گرچه غیر شرعی است، ولی در حال حاضر منکر نیست.

♦️ما در سطح اجتماعی، فقط در مواردی می توانیم امر به معروف و نهی از منکر کنیم که در وهله اول، آن مورد تبدیل به معروف یا منکر شده باشد. یعنی چیزی که عموم جامعه آن را بپسندد یا چیزی که عموم جامعه از آن دوری کند.من گمان نمی کنم اکثریت جامعه ایران نداشتن پوشش موی سر را منکر بداند.

♦️اختلاس ، دزدی و دروغ همگی منکراند. یعنی اکثریت قریب به اتفاق جامعه قبول دارند که مثلا دزدی نا پسند است. اختلافی در این مورد نیست. حتی کسی که دزدی می کند خودش هم می داند کار خلافی می کند. این مورد مصداق نهی از منکر است.

♦️اما در مورد پوشش موی سر، مساله هنوز بصورت منکر اجتماعی در نیامده است. بسیاری از بانوانی که حجاب شرعی را رعایت نمی کنند، اصلا باور ندارند که منکر انجام می دهند. حتی ممکن است مسلمان های معتقد و نیک کرداری هم باشند ولی به هر دلیل، ولو نادرست، گمان می کنند لزومی برای پوشش موی سر وجود ندارد. بنابراین پوشش موی سر، گرچه واجب است، ولی رعایت نکردن آن در سطح اجتماعی فعلا منکر نیست.

♦️علامه حلی، از بزرگان فقه شیعه، معروف و منکر را اینگونه تعریف می کند: «المعروف هو کل فعل حسن اذا عرف فاعله ذلک او دل علیه والمنکر کل قبیح اذا عرف فاعله قبحه او دل علیه». یعنی معروف چیزی است که شخص بداند امر پسندیده ای است یا این که او را به این امر آگاه کنند. منکر هم چیزی است که شخص بداند که زشت است و یا او را به این امر آگاه کنند. سید مرتضی از مشاهیر فقه شیعه نیز همین تعریف را ارایه می کند.

♦️بنابراین تا زمانی که جامعه به این آگاهی و باور نرسد که نپوشاندن موی سر، ناپسند است، تبدیل به منکر نشده است و نهی از آن در سطح اجتماع مصداق نهی از منکر نیست. آگاهی نیز به معنای صرف اطلاع رسانی نیست، بلکه مساله باید به حدی تبیین شود که جامعه به این باور و تغییر نگرش برسد که چیزی منکر و یا معروف است.

♦️مرحوم آیت الله حائری شیرازی می گوید: «تعبیر قرآن و روایات، امر به واجب و نهی از حرام نیست؛ بلکه تعبیر امر به معروف و نهی از منکر است.... اگر توانستم آن موضوع را معروف کنم امر من جواب می‌دهد. قبل از آن باید زمینه معروفیت را فراهم کرده باشم، بعد امر کنم. دین ما خیلی علمی است... »

♦️نتیجه آن که اگر حجاب شرعی مطلوب است که هست، باید با تلاش موافقان حجاب و ایجاد زمینه ها، ابتدا تبدیل به معروف عمومی شود و سپس این گستردگی اجتماعی اماره می شود برای امر اجتماعی. هر مقداری از پوشش که تبدیل به عرف شد، می توان همان حد را تبدیل به قانون و اجباری کرد و افراد خارج از عرف را متخلف دانست. طبیعی است اگر با تلاش و همت دینداران در طول زمان، سطوح بالاتری از حجاب تبدیل به عرف شد، قوانین نیز حدود بالاتری را اجباری می نمایند.

♦️نگاه خام و ابتدایی به مساله امر به معروف، موجب اقدام های ناپخته در موضوع حجاب و بسیاری موارد دیگر در جامعه شده است. ما نیازمند درک اصیل تر، دقیق تر و رشد یافته تری از مفاهیم دینی هستیم.

پایان سلسله نوشته های مربوط به حجاب اجباری
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
🔷«هورا» برای «هو» کردن علم اسلامی

🔹حسن روحانی ضمن مخالفت با «علم اسلامی» گفته است: «علم، علم است و به نوع تفکر و ایدئولوژی وصل نمی‌شود» وی از این فراتر رفته و با مثالهایی که زده، از جمله قرار دادن «قرآن در خودرو برای اسلامی کردن آن»، تقریبا بحث رابطه علم با ارزش و جهت داری علم را محترمانه «هو» کرده است.

🔹در مقابل صادق لاریجانی نیز موضع گرفته و گفته: «اینکه گفته می‌شود اسلامی کردن علوم امر محالی است و علم و ارزش و ایدئولوژی ارتباطی با هم ندارند یک سخن قرن هجدهمی است».

🔹به نظر من رییس جمهور مقداری زیاده روی کرده است. امروزه تقریبا همه فیلسوفان علم، جریان علم را متاثر از ایدئولوژی می دانند و تفکیک میان fact و value را امری محال می دانند. هرچند لزوما از این مساله نمی توان نتیجه گرفت که ما فیزیک و شیمی اسلامی داریم، ولی صادق لاریجانی درست می گوید، ایده عدم هرگونه ارتباط میان دانش و ارزش، یک دیدگاه قرن هجدهمی است.

🔹به هر حال بحث رابطه علم و دین یک بحث آکادمیک است که هم اکنون در بسیاری از موسسات پژوهشی جهان از آن بحث می شود و حوزه وسیعی از نظریه ها در این زمینه وجود دارد.

🔹با اینحال روشن نیست چرا یک موضوع آكادمیک باید مورد مناقشه اصحاب قدرت در کشور باشد. مشخص نیست چرا رییس جمهور که مقام اجرایی کشور است در قامت نظریه پرداز ظاهر میشود و ادعای «ناوابستگی علم» می کند.

🔹در مقابل رییس قوه قضا نیز در جمع مدیران قوه قضاییه، پاسخ رییس جمهور را می دهد. انگار هیچ چیز در جای خودش نیست.

🔹البته من تا حدی به رییس جمهور حق می دهم که وارد این بحث شود. چون ظاهرا ایشان استدلالش این است که وقتی یک موضوعی کماکان در محدوده بحثهای آکادمیک باقی مانده است و جامعه اندیشمندان کشور در این باره به جمع بندی نرسیده اند، چرا باید برای ایده اسلامی شدن علوم، نهادها و موسسات و پروژه های سنگین مالی تعریف شود و از بودجه عمومی کشور برای آن هزینه شود.

🔹احتمالا هم منظور رییس جمهور همین بوده است، ولی بهتر است به جای اعلام موضع در خصوص ماهیت علم، که یک بحث کاملا فلسفی است، به روندها می پرداختند و صراحتا می گفتند که بحث علم دینی باید به عنوان یک موضوع آکادمیک باقی بماند و تا زمانی که به نقطه روشنی نرسیده است، مثل صدها موضوع پژوهشی دیگر، نباید برای پیاده سازی آن از بودجه عمومی کشور هزینه شود.

🔹ملاحظه می شود که روال های غلط و بودجه های بی حساب و کتاب، در نهایت ضد خود عمل می کنند و جامعه در عکس العمل به این روالهای غلط، برای «هو» کردن یک موضوع آکادمیک، «هورا» می کشد و این دقیقا برخلاف میل کسانی است که برای اسلامی کردن علوم بودجه تصویب کرده اند.
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
🍂فاطمه، روز زن و زن روز🍂

🍃الگو بودن فاطمه(س) به چه معنا است؟ او چگونه می تواند الگوی تمام زنان تاریخ بعد از خودش باشد؟ او تنها 18 سال زندگی کرد و اساسا این عمر کوتاه فرصتی نبود تا بسیاری از حوادث یک زندگی کامل اتفاق بیفتد. مثلا فاطمه فرزند بزرگسالی نداشت تا زنان امروز از او رفتار با یک جوان مغرور و پر دردسر را یاد بگیرند. ضمن این که زمانه گذشته است و مسایل زنان بسیار پیچیده تر. امروز پرسشهایی در مورد حضور زنان در دانشگاه، مشارکت در اقتصاد خانواده، صنعتی شدن و نقش زن در توسعه، چالشهای جهانی شدن و ... مطرح است که آن روزها مطرح نبود. تازه ما از همان عمر کوتاه فاطمه هم چیز زیادی نمی دانیم.

🍃 بر همه این ها بیفزایید که اطرافیان فاطمه همه خوبانند. او که فرزند ناساز نداشت، نعوذ بالله شوهر بدکار نداشت. او چگونه می تواند الگوی زنی معمولی باشد که هزار و یک چالش هر روزه با شوهر و فرزند و خواهر و برادر و پدر و دیگران و دیگران دارد و هرکدامشان هر روز سازی سر می کنند و پرسشها و چالشها و نگرانی ها و سرگردانی های جدید می آفرینند؟

🍃 اما الگو بودن لزوما به این معنا نیست که ما پا جای پای شخص بگذاریم و از او تقلید کنیم. چنین کاری نه شدنی است و نه نیکو. گاهی ما از یک شخص تنها یک جمله می دانیم ولی او می تواند الگوی ما باشد. نمونه اش همسر فرعون است. قرآن او را الگوی همه مومنان تاریخ (چه زن و چه مرد) میداند در حالی که نمی گوید همسر فرعون که بود و چه کرد. تنها می گوید او آنقدر والا شده و بود که همجوار اسم اعظم پرودگار در بهشت شد.

🍃 قرآن حتی نام او را هم نمی برد و به عبارت «همسر فرعون» اکتفا می کند. همسر فرعون یعنی همسر آن ستمگر، همسر آن بدکارو فریبکار و زورگو. قرآن در یک جمله کوتاه می خواهد بگوید جزییات مهم نیست، مهم این است که یک زیباروی می تواند همسر و همبستر یک مرد بدکار و ستمگر که ادعای خدایی می کند باشد، ولی در همان حال اسیر نباشد و با آزادگی و ابتکار عمل، خودش را بالا بکشد و تا جایی برسد که بهشت به بودنش افتخار کند.

🍃 دقت کنید که آسیه قدرت بر طلاق که هیچ، فرصت بر فرار هم نداشته و ناچار از زندگی با فرعون بوده، با اینحال او اسیر دردهای خودش نشده است و از تهدیدها فرصت ساخته است، تا جایی که در خانه فرعون موسی می پروراند.

🍃 فاطمه نیز الگو است، چون او در همان فرصت اندک زندگی نشان داد که می تواند همراه و هم قدم بهترین مرد روزگار باشد و در خود ظرفیتی از درک و شعور و صبر و سلامت ایجاد کند که علی خود را محتاج فاطمه بداند و از دست دادن فاطمه را «اندوه جاودانه» بخواند، بدون آنکه غلو کرده باشد. مهم کمیت ها نیست، بلکه کیفیت هاست. همین یک نکته کافی است تا فاطمه را برفراز تاریخ بنشاند و تصور ما را از زن بودن تغییر دهد.

🍃 پیام زندگی کوتاه فاطمه این است که بس کنید آن پیشفرضهای زنانه و تنانه را. نگویید زن همین است و بیشتر از این نمی شود. بردارید آن سقف های شیشه ای را و مجال پرواز دهید. اگر ملاک، انسانیت و آزادگی و بندگی و فهم و رشد و دانایی و مسوولیت و سازندگی است، چه فرق است میان زن و مرد؟

🍃 مهم نیست از زندگی فاطمه جزییات را بدانیم، وجود فاطمه افق گشایی می کند و بر نگاههای مردسالارانه و درجه دومی به زن خط می کشد و زن را همتراز مرد می کند. اگر فاطمه معادل و هم سنگ یکی از بهترین مردان تاریخ است، پس حجت تمام است و راه برای هر زنی باز است که بال بگشاید. این را هم بدانیم که فاطمه با تلاش خود بالا آمده است وگرنه اگر نیرویی جبری فاطمه را بالا برده باشد، فاطمه، فاطمه نیست.

https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
«استفان هاوکینز و مساله خدا»

🖋مهدی نساجی؛ عضو هیات علمی پژوهشکده علم و دین، دانشگاه کلیسای مسیح کانتربری. انگلستان

▪️استفان هاوکینز یک کیهانشناس برجسته بود. دانش کیهانی او به همراه معلولیت شدید جسمی، از وی یک شخصیت کاریزماتیک ساخت که توجهات بسیاری را در جهان جلب نمود.

▪️او در اواخر عمر، صریحا اذعان نمود که خداناباور است. بسیاری چنین عقیده ای را نتیجه آخرین مطالعات علمی او در حوزه اخترشناسی دانستند. این یک باور غلط است. خداناباوری هاوکینز، یک عقیده شخصی بود که هیچ ارتباطی با یافته های علمی او نداشت.

▪️درحقیقت ادعای وی در مورد خدا، یک ادعای فلسفی بود و نه یک ادعای علمی.

▪️بسیاری فیزیکدانان و اخترشناسان سرشناس در شرق و غرب جهان هستند که ضمن تایید آخرین دستاوردهای رشته اخترفیزیک، خود را خدا باور می دانند. اگر قرار بود لازمه اختر شناسی نوین، الحاد باشد، آنان هم باید ملحد باشند.

▪️اختر فیزیک نوین، هر میزان هم که جلو برود، جای خدا را تنگ نمی کند. چرا که منشاء باور به خدا از جای دیگری است.

▪️علوم تجربی، هم با باور به خدا سازگار اند و هم با انکار خدا. بنابراین فیزیکدانان و اخترشناسان نیز همچون سایر مردمان به دو گروه خدا باور وخداناباور تقسیم می شوند و از این جهت با سایرین فرقی ندارند.

▪️متاسفانه ترکیبی از شرایط جسمانی هاوکینز ، نبوغ و دانش او در اخترشناسی و نیز اعلام خداناباوری او، یک موضوع جذاب و هیجان انگیز برای رسانه ها ساخت. حتی گروهی را به طمع انداخت تا کتاب های پرفروشی را بر اساس این سوژه و نوشته های او به بازار عرضه کنند. برخی ناشران حرفه ای و برنامه سازان، سود خوبی از این رهگذر به دست آوردند.

▪️طبیعتا شفاف سازی در این خصوص که خداناباوری هاوکینز ارتباطی با یافته های پژوهشی او ندارد، از جذابیت این سوژه می کاست و لذا مروجان او به این نکته نپرداختند، بلکه عکس آن را ترویج نمودند.

▪️استدلال هاوکینز بر عدم وجود خدا، همان استدلال فلسفی قدیمی است که اگر برای چیزی توصیف علمی پیدا شد، این به معنای آن است که دیگر وجود خداوند برای بودن آن شیء نیاز نیست. این استدلال کاملا غلط است. حتی فیلسوفان خداناباور نیز امروزه این دلیل را نمی پسندند و دلایل دیگری برای خداناباوری خود دارند.

▪️کیهان شناسی نوین، خالقیت خدا را انکار نمی کند، بلکه جزییات این خلقت را برای خداباوران توصیف می کند. البته اگر کسی خدا ناباور باشد، می تواند فرض کند که خالقی وجود ندارد و نظم موجود در جهان، یک نظم خودبنیاد است. علم اختر فیزیک، با هر دو دیدگاه سازگار است.
@Delshodevelshode
دعای سال تحویل استاد عالیم قاسیموف - Alim Qasimov ilin tehvil duasi
Alim Qasimov
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
دعای تحویل سال، باصدای استاد عالیم قاسیمف
حوزه جغرافیای نوروز فراتر از ایران است و در بسیاری کشورها از جمله آذربایجان جشن گرفته میشود.
نوروز مبارک
دلشده ولشده (م.نساجی)
«اگر اشتباه کنیم...»

⭕️ در گذشته، حتی اگر پادشاهان و حاکمان کشورها می خواستند فاجعه بیافرینند، باز هم گستره این فاجعه محدود بود. برعکس، امروز حاکمان و مسوولان کشورها حتی اگر نخواهند هم، ممکن است فاجعه ای غیر قابل جبران بیافرینند.

⭕️در عصر حاضر، اگر جامعه ای سردر گم باشد، ممکن است همه ظرفیت تمدنی خود را به راحتی نابود کند. چنین چیزی در گذشته محال بود. بدلیل محدود بودن تاثیرات بشر بر محیط اطراف، بدترین مصیبت ها، مثل جنگها و تاراج ها و یا لشکرکشی های بیگانگان، ظرفیت تمدنی جامعه را به طور کامل از بین نمی برد. برعکس، در عصر حاضر، ملتها حتی بدون جنگ و تهاجم بیگانه، براحتی ممکن است همه داشته های خود را از دست بدهند.

⭕️ کره زمین هیچ گاه به اندازه زمان حاضر تحت تاثیر انسان نبوده است. چنین قدرت تاثیری به کمک علم و تکنولوژی و مدرنیته به دست آمده است و این مسوولیت حاکمان و دولتها را دو چندان می کند. جهان مدرن مثل گذشته نیست که حاکمان آن صرفا باج و خراجی از ملت ها بگیرند و در ازای آن امنیت آنها را تامین کنند و دیگر هیچ؛ مردم به کار خود و حاکمان به کار خود.

⭕️امروز کافی است سیستم اداره کشورها نا توان ازحل برخی مسایل هم چون، بحران های زیست محیطی و منابع، فقر، اختلاف طبقاتی، ناکارآمدی قضایی ، چالش های فرهنگی، عقب ماندگی، فسادهای پیدا و پنهان اقتصادی و اخلاقی باشد؛ در این صورت ممکن است ناباورانه و به صورت حیرت انگیزی شاهد از بین رفتن سریع یک تمدن باشیم. چنین پدیده ای خاص جهان مدرن و صنعتی است و در گذشته سابقه نداشته است.

⭕️ در جهان امروز، ظرفیت تخریب یک سیستم ناکارآمد، ولو به این که نیت سیاستگذاران و مجریان آن پاک و مقدس باشد، ازتخریب های حمله مغول به مراتب بیشتر است.

⭕️تقریبا همه اتفاقات بد در کشور ما در حال وقوع اند. از دلایلی که این اتفاقات بد نگرانمان نمی کنند، شاید این است که گمان می کنیم ایران ما هزاران سال است که بوده و باورمان نمیشود که ممکن است در مدت کوتاهی این تمدن از بین برود. اما اگر کمی به لوازم ناکارآمدی در جهان مدرن توجه کنیم، کمی نگران می شویم.

⭕️بی مسوولیت شدن جامعه هم مزید بر علت است. اگر دولت ها فرصتی به ملت ها برای حضور در عرصه تصمیم گیری ندهند، مردمان احساس رهاشدگی می کنند. انسان رها شده، به چیزی بیشتر از حیات در زمان حال توجه ندارد. برای او، گذشته و آینده چندان معنایی ندارند،او تخریب می کند تا زنده بماند.

⭕️خداوند تضمین کرده است که کره زمین قطعا روزهای خوش و فرخنده را خواهد دید. اما هیچ تضمینی نیست که ایران ما نیز در روزهای خوش زمین شریک باشد. اگر اشتباه کنیم، ممکن است میراث چند هزار ساله ایران به دست ما نابود شود و نه از تاک نشانی ماند و نه از تاکنشان.
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
آیا جمهوری اسلامی همان پیتزای قرمه سبزی است؟
به مناسبت دوازدهم فروردین روز جمهوری اسلامی

🔸می گویند اگر «جمهوریت» یعنی؛ ملاک در تصمیم گیری ها باید نظر «جمهور» یا همان اکثریت مردم باشد و«اسلامیت» هم یعنی؛ ملاک تصمیم گیری ها باید«اسلام» باشد، در این صورت ترکیب این دو، یک ترکیب نامانوس و بی شکل و ریخت، مثل پیتزای قرمه سبزی نیست؟

🔸 اگر مردم چیزی را در عرصه اداره کشور خواستند که درست یا غلط با اسلام مطابقت نداشت و یا فقط تاحدی با اسلام هماهنگ بود، آن وقت تکلیف در «جمهوری اسلامی» چیست؟ حرف حرف جمهوری است یا حرف حرف اسلام است؟ این که بگوییم مردم آزادند که هر چیزی را انتخاب کنند ولی باید در چارچوب اسلام باشد، دیگر «جمهوری» نیست و استفاده از عبارت «جمهوری اسلامی» بیشتر به شوخی و یا تعارف می ماند تا یک مدل صادقانه برای اداره جامعه.

🔸پاسخ من این است: جمهوریت لزوما با اسلامیت سازگار نیست و ممکن است مردم به هر دلیل درست یا غلط، همه یا بخشی از اسلام را برای اداره جامعه نخواهند.

🔸اما اسلامیت (البته اسلامی که من می فهمم)، همیشه با جمهوریت سازگار است. یعنی اسلام هیچ گاه نظر مردم را نادیده نمی گیرد و حتی اگر مردم به غلط و به باطل، اسلام را نخواهند، اسلام از صحنه بیرون می رود. اسلام برای جوامع امروزی همچون یک مهمان است و فقط در صورتی که میزبان (جمهور مردم)، آن را بخواهد، که البته این هم صفر و صدی نیست، در خانه میزبان حضور پیدا می کند.

🔸در فروردین سال پنجاه و هشت، جمهور مردم با درک خاصی که از حضور اسلام در عرصه اجتماع داشتند، پذیرای اسلام در عرصه اداره کشور شدند و به جمهوری اسلامی رای دادند.

🔸ممکن است مردم امروز، به تجربه، درست یا غلط، درک متفاوتی از اسلام داشته باشند و خواستار مدل دیگری از حضور اسلام در جامعه باشند، در این حالت اسلام داعیه ای ندارد و خود را با خواست مردم هماهنگ می کند. اسلامی که من می فهمم با خواست جمهور مردم به معارضه نمی پردازد و میزان و نحوه حضورش را با خواست مردم هماهنگ می کند.

🔸این که حق چیست و باطل چیست بحث دیگری است. یک مسلمان حتی اگرفهم خود از دین را عین حقیقت بداند، بازهم خودش را به جامعه تحمیل نمی کند، هر چند به تبلیغ و تشویق برای گرایش مردم به اسلام می پردازد. مردم هم اگر از روی آگاهی اسلام را پس زده باشند، خودشان می دانند و باید جواب گوی خداوند در آخرت باشند.

🔸خلاصه آن که اسلام با جمهوریت و دموکراسی سازگار است، حتی اگر جمهوریت و دموکراسی با اسلام سازگار نباشد و به گمان من اینگونه جمع میان دین و دموکراسی صورت می پذیرد.

https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
📝«من و آرش و جمهوری اسلامی!»

در نوشته «آیا جمهوری اسلامی همان پیتزای قورمه سبزی است؟» توضیح دادم که « اسلامی که من می فهمم هیچ گاه نظر مردم را نادیده نمی گیرد و حتی اگر مردم به غلط و به باطل، اسلام را نخواهند، اسلام از صحنه اداره کشور بیرون می رود.»

🖌دوستی نوشت:

مهدی جان اون اسلامی که تو به قول خودت "می‌فهمی" وجود خارجی هم داره؟! یه نمونه میشه مثال بزنی کجا همچین رفتاری دیدی که اسلام را نخواهند و اسلام از صحنه بیرون رود؟! از صدر اسلام تا به امروز که تا بوده عکس این رویه بوده و شمشیر حرف آخر رو زده!

و این هم پاسخ من:

🖌سلام آرش! دوست دیرینه.

▪️بله! نمونه اش علی (ع)، مردم او را نخواستند و او هم25 سال در خانه اش نشست تا دوباره آمدند سراغش. علی هم بلد بود با چهار تا زد و بند سیاسی و یک کم زور و ارعاب و کودتا، قدرت را به دست بگیرد. آن سه جنگی هم که در زمان حکومت علی صورت گرفت، هر سه جنگ، آغاز گرش دیگران بودند.

▪️نمونه دیگرش امام حسن بود که وقتی دید مردم نمی توانند همپای اسلام او باشند و تمایلی به هزینه دادن ندارند، پا پس کشید و صلح را پذیرفت. وگرنه او هم بلد بود با تهییج و سر و صدا و تطمیع و ... کارش را پیش ببرد.

▪️نمونه دیگرش امام حسین که سالها در سکوت بود. سپس به دعوت کوفیان برای زمامداری رفت. آنها پا پس کشیدند، او هم گفت حالا که نمی خواهید، من باز میگردم. بارها هم به سپاه یزید به صراحت گفت که من به دعوت مردم کوفه آمدم و حالا که نمی خواهند برمی گردم. ولی یزید گفت یا بیعت یا مرگ. حسین هم می توانست با ساخت و پاخت با قبایل اطراف کوفه، یک جنگ تمام عیار راه بیندازد و یک جنگ شهری و فاجعه انسانی بیافریند و احتمالا برنده باشد. با این حال حتی در شب شهادت هم به یاران گفت اینها با من کار دارند و هرکس که می خواهد سر خویش گیرد و برود. خیلی ها هم رفتند جز هفتاد و دو یا بی قرار که با عشق ماندند نه با زور.

▪️تمامی امامان بعد از حسین هم وقتی می دیدند شرایط و پذیرش اجتماعی برای حضور در عرصه قدرت وجود ندارد به همان تلاشهای علمی و اجتماعی اکتفا می کردند و اتفاقا موفق هم بودند.

▪️در مورد رسول خدا هم او به دعوت مردم مدینه به آن دیار رفت و زمامدارشان شد. در مورد فتح مکه هم، خون از دماغ کسی ریخته نشد. ضمن این که مکه کاشانه بسیاری مهاجران بود و بازگشت به مکه بازگشت به سرزمین آباء و اجدادیشان بود. مکه هم جز، چند صاحب پول و ثروت، کاملا آماده پذیرش رسول خدا بود.

▪️در مورد سایر جنگهای پیامبر هم همگی یا جنگ هایی بودند که دیگران آغازگر بودند و یا جنگهای پیش دستانه بودند برای جلوگیری از خطرات. جنگهایی که حتی در جهان امروز هم موجه جلوه می کنند. تازه در گذشته که سازمان ملل و این چیزها نبوده که اول بروند قطع نامه تصویب کنند و.... ضمنا همان جنگها هم عموما با گفتگو و تنظیم معاهدات پایان می یافت.

▪️بنابراین حتی یک مورد هم نبوده که پیامبر و امامان، خود را به زور به مردم تحمیل کرده باشند. آرش جان! اتفاقا من برعکس سوال می کنم، آیا شما حتی یک مورد را می شناسی که رسول خدا و یا یکی از دوازده امام شیعه، برای رسیدن به قدرت حاضر شده باشند حتی یک قطره، تاکید می کنم یک قطره خون، ناخواسته از دماغ کسی ریخته شود؟
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@delshodeyevelshode
به مناسبت بعثت رسول خدا
انتخاب و اجرا: مهدى نساجى(دلشده ولشده)، مدرس و پژوهشگر علم و دين، دانشگاه كليساى مسيح كانتربرى.
🔹دین و دموکراسی🔹

🌏به مناسبت بعثت رسول خدا

🔹گاهی بعضی حرفها آن قدر واضح اند که باور نمی شوند. دینداری وقتی معنا دارد که انسان قدرت انتخاب داشته باشد؛ یعنی انسان بتواند آزادانه بین راه درست و غلط یکی را انتخاب کند. اگر آزادی نباشد، اصلا بهشت و جهنم معنا ندارد. رسالت پیامبران هم معنا ندارد.

🔹در فرض نبود آزادی، دیگر چه نیازی به حضور پیامبران و ارشاد و هدایت است؟ در فرض نبود آزادی، انسان همچون چوب ودرخت و سنگ است که برایش سعادت و شقاوت بی معنا است. این که انسان می تواند بین خیر و شر در رفت و آمد باشد، دین را معنا دار می کند. انسان، مختار است که راه بهشت را برود یا راه جهنم را. خداوند جلوی هیچ کس را که بخواهد راهی برود که منتهی به جهنم بشود، نمی گیرد. اگر این کار را کند، اصل وجود انسان زیر سوال می رود.

🔹انسانیت انسان به این است که بتواند سرنوشت خود را آزادانه تعیین کند و اگر دین بخواهد جلوی این آزادی را بگیرد، هم انسان را زیر سوال برده و هم دین را.

🔹دموکراسی هم معنایش جز این نیست که خداوند به جوامع انسانی این اختیار را داده که سرنوشت خود را تعیین کنند، حال هرچه باشد، چه درست، چه غلط.

🔹نتیجه آن که دین همیشه محتاج دموکراسی بوده و نسبت به دموکراسی حالت پسینی دارد. یعنی اول باید دموکراسی و حق تعیین سرنوشت انسانها را محترم شمرد و سپس اگر انسانها تصمیم گرفتند که راه پیامبران و اولیای دین را پیش بگیرند، آنان وارد میدان می شوند و رهبری مردم را به دست می گیرند، اگر نخواستند، طبیعی است که راه دیگری می روند. هر چند پیامبران و اولیای دین همیشه وظیفه آگاهی بخشی خود را انجام میدهند، چه مردم پیروی کنند، چه نکنند.

🔹بنابراین:

یکم: دموکراسی، شرط لازم حاکمیت دین است.

دوم: گرچه اصطلاح دموکراسی از اصطلاحات نسبتا جدید است، ولی معنا و مفهوم آن همیشه همراه دین بوده. این گونه نیست که دینداران برای آن که از جهان مدرن عقب نیفتند، با وصله و پینه بخواهند دموکراسی را با دین درآمیزند، بلکه دموکراسی و آزادی انتخاب، شرط لازم دینداری است. این آیه را فراموش نکنیم: لا اکراه فی الدین. این دو آیه را هم فراموش نکنیم: انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا (ما راه را به او نشان دادیم، خواه بپذیرد، خواه نبذیرد)، لکم دینکم ولی دین (شما به راه خود، من هم به راه خود).

سوم: دموکراسی آنگونه که توضیح دادم، شرقی و غربی ندارد. حتی دینی و غیر دینی هم ندارد.

چهارم: آری تفاوت نگاه دینی با نگاه غیر دینی در منشاء آزادی انسان است. در نگاه غیر دینی، انسان آزاد است چون هیچ حساب و کتابی در آخرت نیست و مرگ پایان همه چیز است. در نگاه دینی، دقیقا برعکس این است، انسان آزاد است چون حساب و کتابی هست و مرگ پایان همه چیز نیست. گرچه منشاء این دو آزادی یکی نیست ولی در عمل با هم فرقی ندارند، نگاه دینی و نگاه غیر دینی هر دو به انسان در این جهان آزادی می دهند. یکی می گوید این آزادی نهایت همه چیز است، دیگری می گوید این آزادی زمینه سعادت و شقاوت در جهانی دیگر است.

پنجم: اگر جامعه ای، دین را انتخاب کرد، آنگاه دین وارد عرصه اداره می شود و قوانینی برای اداره آن جامعه وضع می کند و درصورت تخطی از آن، مجازاتهایی در نظر گرفته می شود. ولی همه اینها بعد از انتخاب مردم است و نه قبل از آن. حتی اگر جامعه ای صرفا بخواهد بخشی از دین را پذیرا باشد، بازهم مختار است، هرچند افراد آن جامعه نسبت به تصمیمی که می گیرند، در آخرت باید پاسخگو باشند.

ادامه دارد...
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
🔘دین و دموکراسی 2🔘

🔘دموکراسی برای دین یک فرصت است و نه یک تهدید. اگر دینداران فهم درستی از دین دارند و گمان می کنند حرفهایی برای گفتن هست، ترسی از این ندارند که در معرض انتخاب قرار گیرند. اگر فضایی باشد که مردم بتوانند حرفها را بشنوند و حقایق را بدانند و سپس آزادانه انتخاب کنند، دموکراسی بهترین فرصت است که دینداران در رقابت با دیگران، متاع خویش بنمایند. چند حالت را می توان تصور کرد:

☑️یا دینداران فهم درستی از دین دارند و مردم هم همان را انتخاب می کنند که این حالت ایده آل است.

☑️یا دینداران فهمشان ناقص و( یا غلط ) است و توفیقی در جلب نظر مردم ندارند، در این حالت دینداران باید بروند فهمشان را تصحیح کنند و دوباره بازگردند. درحقیقت فضای دموکراتیک جامعه، به دینداران فرصتی داده است که فهم خود را بیازمایند.

☑️یا دینداران فهمشان از دین درست و مقبول است ولی مردم روی خوش نشان نمی دهند، در این حالت دینداران وظیفه خود راانجام داده اند و بیش از این تکلیفی نیست. خداوند به انسان ها حق انتخاب داده تا راه سعادت و شقاوت را در این دنیا آزادانه طی کنند، هرچند باید در جهانی دیگر، پاسخگوی انتخاب خود باشند.

☑️یا دینداران فهمشان ناقص و (یا غلط) است و مرد هم بدون درک این نقیصه ها، به دینداران فرصت حضور در اداره کشور را می دهند. در این حالت نیز به طور طبیعی، پس از آشکار شدن ناکارآمدی ها و در صورتی که دینداران نتوانند فهم خود را هنگام حضور در قدرت تصحیح و اصلاح کنند، کم کم در انتخاب های بعدی، از صحنه بیرون خواهند رفت. البته در فضای دموکراتیک، همیشه فرصت هست که دینداران، با فهمهای تازه و اصلاح غلطها، دوباره خود را در معرض انتخاب قرار دهند.

🔘در هر صورت فضا به نفع دینداران است و موجب رشد و بالندگی آنان می شود. فضای انتخاب آزاد حالتی پویا و داینامیک برای دینداری ایجاد می کند تا دینداران همیشه در تکاپوی فهم بهتر از دین و عرضه آن به جامعه باشند تا هم خود رشد کنند و هم جامعه.

🔘اساسا جریان خلقت و رشد تاریخی انسان و جامعه، به جز ایجاد محیط آزاد پیش نمی رود. خداوند می توانست انسانها را موجوداتی چون ملائک بیافریند، که ظرفیت عصیان ندارند، ولی آن وقت دیگر انسان انسان نبود. انسانیت انسان به ظرفیت عصیان و عبودیت او به صورت همزمان است. این همان چیزی است که فرشتگان نفهمیدند و پرسش از هبوط انسان نمودند. این که به انسان فرصت اشتباه داده شده ولی در عین حال به او با کمک پیامبران قدرت تشخیص راه از چاه داده شده همه از انسان یک موجود باشکوه می سازد که ظرفیت وجودی اش گستره ای از بهشت برین تا جهنم اسفل السافلین را در بر می گیرد. از منظر دینی، حق تعیین سرنوشت، یا همان دموکراسی، ریشه در فلسفه خلقت دارد.

🔘گرچه دموکراسی یک اصطلاح امروزی است، واقعیت آن همیشه جزو جوهره دین بوده است. اگر دموکراسی در دوران جدید صرفا برای رفع نزاعهای سیاسی و یا حداکثر پایین آوردن خطاهای تصمیم گیری است، از منظر دینی، ارزش دموکراسی، بسیار بیش از این است. دموکراسی در نگاه دینی یعنی انسان مسوول است که جهان امروز و فردایش را خودش بسازد. این بار سنگین از سوی خداوند به دوش خود انسان قرار داده شده است که در کمال آزادی، از پرسشهای اصیل آغاز کند، هدایت های پیامبران و اولیای دین را بشنود، در آنها بیاندیشد، سپس به راه بیفتد، افتان و خیزان پیش برود و از رهگذر این آزادی رشد کند و بالنده شود، هم دنیای خود را بسازد و هم آخرت را و البته که اگر نخواست، به کج راهه ها برود و از سعادت دور ماند.

ادامه دارد...
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
تاملاتی درباره عصر ظهور (1)

🖋قائم آل محمد احتیاجی به ضرب و زور ندارد و در عصر ظهور زمینه ها برای پیشبرد کارش آماده اند. ظهور مهدی، پاسخ به نیازهایی است که از قبل ایجاد شده اند و رشد پیدا کرده اند. نیازهایی که حالا دیگر به حد اضطرار رسیده و منجی را می طلبند. بشر به تجربه همه راهها را امتحان کرده، مقصود خود نیافته و حالا به انتظار نشسته است.

🖋امام صادق می گوید، آمدن مهدی بعد از آنی است که هر کس راه حل خویش نموده و توفیق نیافته است و جهان کماکان از باطل و بی عدالتی رنج می برد. مهدی روزی می آید که مردمان جهان، حتی در پیشرفته ترین سرزمین ها، به آنچه دارند دیگر دلخوش نیستند و ازهمه راه حل ها و مدعیان هم دل بریده اند( ما يكون هذا الأمر حتّى لا يبقى صنف من النّاس إلّا و قد ولّوا على النّاس). او ذهن ها و قلب ها را هدف می گیرد و به راحتی کارش پیش می رود و زمانی نخواهد گذشت که اکثریت مردمان جهان، اولا او را خواهند شناخت، چرا که ظهور او از وجود خورشید بالای سر واضح تر خواهد بود (إِنَ‏ أَمْرَنَا قَدْ كَانَ‏ أَبْيَنَ‏ مِنْ‏ هَذِهِ‏ الشَّمْسِ) و ثانیا با آغوش باز پذیرای او خواهند بود. مهدی منتخب اکثریت مردمان جهان خواهد بود.

🖋از دلایلی که تا امروز او نیامده، این است که او منتخب اکثریت مردم نبوده است. چون هنوز مردم یا به پرسشهای بزرگتر نیاندیشیده اند و احساس نیاز نکرده اند و یا دلگرم راهها و طرحهای دیگران هستند (حتّى لا يقول قائل إنّا لو ولّينا لعدلنا، ثمّ يقوم القائم بالحقّ و العدل ). تا وقتی که تشنگی ها به حدی نیست که زلال وجود او را بطلبد، او نخواهد آمد.او ذخیره خدا برای روزهای آگاهی و رشد انسانهاست.

🖋انبیای الهی هیچگاه به زور خود را بر مردمان تحمیل نکرده اند. از دلایلی که بسیاری از پیامبران توفیقی در حضور بر مصادر قدرت نداشته اند، این بوده که آنان نمی خواستند با زور بر مردمان غلبه پیدا کنند. چون مردم همراهی نمی کردند، آنان نیز موفق نمی شدند. سیره امامان بعد از رسول خدا نیز همین گونه بوده است. حجت های خداوند همیشه بوده اند و هستند، این مردمان بوده اند که در بیشتر موارد از نعمت حجت الهی رویگردان بوده اند.

🖋تاریخ به گونه ای پیش رفته است که خداوند آخرین حجت خود را بنابر دلایلی که برخی از آنها را می دانیم و برخی را نمیدانیم، از دیده ها پنهان کرده است. یکی از پیامهای این حضور بی ظهور این است که ای مردمان! راه حل دردهای شما موجود است،هر زمان که آماده بودید و پرسشهایتان به پختگی رسید و نگاهتان به بالاترها و والاترها افتاد، آن زمان عصر ظهور حجت من خواهد بود.

🖋بنابراین مهمترین چیزی که عصر ظهور را با این روزهای ما متفاوت می کند این است که نوعی خواست عمومی در سرتاسر جهان برای ظهور منجی ایجاد می شود.

🖋حاصل آن که قائم آل محمد، احتیاجی به زور برای همراه کردن مردم ندارد. توسل به زور نقض غرض است. اصلا به این دلیل ما در دوران غیبت هستیم که قرار نیست مردمان جهان به زور به راه حق بیایند.

🖋البته بنابر مستندات روایی، در آخر الزمان جنگهای سختی در خواهد گرفت. ولی این جنگ ها بین مهدی و یارانش از یک سو و قاطبه مردمان از سوی دیگر نیست. بلکه عموم مردمان جهان، جزو یاران مهدی خواهند بود و جنگی که درمیگیرد، جنگی است که سران قدرت و ثروت آغاز می کنند، همانها که اقبال جهانی به منجی را بر نمی تابند. در این مورد توضیح بیشتری خواهم داد.

ادامه دارد...
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
تاملاتی درباره عصر ظهور (2)

♦️آیا مهدی (ع) جنگی را آغاز می کند؟ خیر. اینگونه نیست که اگر فردا روزی قائم آل محمد قیام کند، شمشیر را بردارد و همه را درگیر یک قیام خونین و ناخواسته نموده، در نهایت با رعب به نصرت برسد.آنچه در روایات در توصیف بروز فتنه ها در آخرالزمان آمده، نشان می دهد او جنگی را آغاز نمی کند.اگر روزی که مهدی می آید، کماکان انتخاب مردم ملاک باشد، مهدی منتخب مردم است.

♦️در روایات به اقبال عمومی مردمان جهان نسبت به مهدی تاکید شده است (لا ينكره الذّليل، و لا يمتنع منها العزیز). بنابراین دلیلی بر جنگ نیست. با اینحال، اقلیتی در جهان که تا آن روز قدرت و ثروت و منزلت را صرفا برای خود دیده اند، چنین اقبال عمومی را تاب نمی آوردند. آنان حاضرند، دموکراسی، عقلانیت و همه داشته های بشر را ذبح نموده، کماکان بر مسند قدرت بمانند. برای همین است که دست به آشوب و فتنه می زنند. مهدی قائم به حق و آگاهی است، نه قائم به جنگ و خون، بنابراین جنگ را دیگران آغاز می کنند و نه قائم آل محمد( به این مطلب به وضوح در روایاتی که به قیام بدکاران مختلف در آخرالزمان می پردازد، اشاره شده است).

♦️در روایات توضیح داده شده است که آخرین حجت خدا، همان راهی را می رود که رسول خدا رفت (إذا قام سار بسيرة رسول الله). رسول خدا، حاکم بردلها بود و مراحل کار خود را با ایجاد رشد و آگاهی به پیش برد. او پاسخی بود برای نیازهای حقیقی مردم و برای همین هم بود که عموم مردم همراه و همدل او بودند.

♦️جنگهای پیامبر دو ویژگی داشت، یکی این که دیگران آغازگر بودند و نه رسول خدا (بجز موارد معدود که پیشگیرانه و یا احقاق بودند و چون مناسبات دیپلماتیک به شکل امروزی در جهان مرسوم نبود، راه دیگری برای جلوگیری از خطر یا احقاق حق نبود) و دوم این که جنگهای پیامبر هیچ کدام مصیبت بار نبود. بنابراین دامن هیچ انسان معمولی ای در جنگهای زمان رسول به خون آلوده نشد. او همیشه به گونه ای کار را پیش برد که کسانی که در هردو طرف جنگ بودند، چه یاران محمد، چه دشمنانش، هر دو به انتخاب وارد جنگ شدند و اگر جنگی درگرفت، فاجعه انسانی نیافرید. به قول امروزی ها، همه جنگهای او کلاسیک بودند.

♦️اگر در آخرالزمان جنگی در بگیرد، این جنگ خانمان سوز نخواهد بود و از نوع جنگهایی نیست که مردمان سرزمین ها به دو یا چند گروه تقسیم شوند و به صورت فرسایشی یکدیگر را از پای در بیاورند.هر چند در روایات آمده است که آن جنگ هول انگیز و ترسناک است. شاید هولناکی جنگ آخرالزمان، به خاطر قدرت تخریب بشر است که به مدد تکنولوژی به دست آمده است. با اینحال آنچه از روایات به دست می آید این است که این جنگ، کوتاه مدت است و به زودی هراسها و ترسها از بین رفته و درگیری ها، به نفع توده مردم سراسر جهان، پایان خواهد یافت(در روایات سخن از هشت ماه هست).

♦️به نظر می رسد، جنگ، بین گروهی اندک ولی پر قدرت و با توان تخریب بسیار بالا و اکثریت قریب به اتفاق مردمان جهان خواهد بود. به دلیل رشد آگاهی های مردمان جهان، و همدلی ها و همکاری های آنان با قائم آل محمد، این جنگ، تبدیل به یک فاجعه انسانی نشده و خیلی زود، با نصرت و ظفر با امدادهای الهی، به نفع مردمان جهان که حالا آگاه شده اند، رشد کرده اند و طالب حقیقت اند، پایان خواهد یافت، و پس از آن جهانی پر از نور و شعور، بر بنیاد آگاهی های انسان شکل خواهد گرفت.
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
2025/07/13 11:16:12
Back to Top
HTML Embed Code: