Telegram Web
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کرونای کوچولو
نویسنده: مهدی نساجی
صدا و تدوین: سحر کاری
از کرونا در آلمان چه خبر؟
(نوشته دوست خوبم، دکتر امین سلطانی، متخصص رادار و لیزر در ووپرتال، ایالت NRW مرکز کرونا در آلمان)

● خانم مرکل که این روزها در قرنطینه است و البته با دو تست منفی، در آخرین نطق خودش قانون محدودیت ارتباط را برای آلمان بیان نمود. از روز دوشنبه این هفته هیچ‌ تجمع بالای دونفر به غیر از اعضای خانواده امکان‌پذیر نیست. افراد می توانند به صورت جدا و یا خانوادگی راهپیمایی یا ورزش کنند. در هفته اخیر مردم بحران کرونا را به نظر کاملا جدی گرفته‌اند.

● چرا درصد افراد فوت شده در آلمان نسبت به سایر کشورها بسیار پایین است(نیم درصد)؟ احتمالا به دلیل تعداد زیاد تست در آلمان (پانصد هزار تست در هفته) است. این تعداد زیاد تست بیانگر نزدیک بودن تعداد مبتلایان واقعی با آمار رسمی است. به عبارت دیگر احتمالا در همه‌جای دنیا درصد فوتی بر اثر کرونا در همین حد پایین است و تعداد مبتلایان واقعی از آمار رسمی بالاتر است.

●کم کم نگرانی های اقتصادی و بی‌کاری‌های ناشی از آن در حال گسترش است. بعد از چندین روز بحث و شنیدن شایعه های زیاد، معاونت نیروی انسانی شرکت ما (تولید سنسورهای رادار و لیزر) همه کارکنان را برگزاری جلسه‌ای مهم دعوت کرد. 850 نفر از مهندسان شرکت در جلسه ای مجازی شرکت کردند.

● پیام جلسه کوتاه و شفاف بود. تمامی کارمندان شرکت در تمام شعبه ها ( ۶۷ شعبه) به مدت ۱۰ روز کاری مرخصی اما بدون حقوق ( اخراج موقت) خواهند‌ داشت. این اتفاق در بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ نیز رخ داده است.

● معنای ساده این قانون این است که کارکنان ده روز در ماه آینده حقوقی از طرف شرکت نخواهند داشت.‌البته خوشبختانه دولت آلمان از طرف همه شرکت های خصوصی، ۶۰ درصد حقوق کارمندان را در این ده روز پرداخت خواهد کرد. چیزی شبیه حقوق بیکاری موقت.‌

● آیا این اتفاق ادامه خواهد یافت؟ آیا تعدیل نیرو قدم بعدی خواهد بود؟ هیچ‌کس نمی داند، باید صبر کرد تا ببینیم بحران کرونا تا کجا ادامه خواهد یافت.
⭕️ ایران و غرب در نوع مواجهه با کرونا

✍️ نسیم کاهیرده

🔹 کرونا و درد و رنجی که بر بشریت امروز تحمیل کرده است مانند تمام رخدادهای رنج آور دیگر مستعد تاملات وجودی است. انسان ها در این موقعیت ها فرصت می یابند که خارج از عادات و زندگی روزمره بیندیشند و عمل کنند. پیرامون نوع مواجهه ی جامعه ی انسانی با بحران کرونا و تفاوت آن در ایران و غرب با دکتر مهدی نساجی عضو هیات علمی پژوهشکده علم و دین در دانشگاه کلیسای مسیح کانتربری گفتگو کرده ایم.

⁉️ به عنوان یک استاد فلسفه ، چگونه به موضوع کرونا نگاه می کنید؟

🔹 به گمان من ماجرای کرونا، که هنوز هم به پایان نرسیده و ابعاد آن مشخص نیست، از جنبه های مختلف پرسشهای اساسی ای را مطرح کرده است. از جمله آنها، مساله شر است. این که ما باید حادثه کرونا را یک خیر، یا شر بدانیم و اگر شر است، چرا خدا چنین شری را به این وسعت در جهان گسترده کرده است. پاسخ کوتاه من به این پرسش این است: اساسا خیر و شر، وصف اشیاء و پدیده ها و به طور کلی جهان خارج نیستند، بلکه خیر و شر در «رابطه» انسان با جهان خارج معنا پیدا می کنند. یعنی شما هیچ چیزی را نمی توانید در جهان پیدا کنید که مستقل از انسان، بتوانیم به آن وصف خیر یا شر بدهیم. این انسان است که در نوع رابطه ای که با اشیاء و پدیده ها ایجاد می کند، آنها را تبدیل به خیر و یا شر می کند.

🔹 مثلا همین کرونا برای عده ای شر است، چون موجب سقوط آنها می شود و برای عده ای خیر است چون موجب رشد و تعالی آنها می شود. کسی که با بی اخلاقی و فرصت طلبی به دنبال سوء استفاده ازاین موقعیت است، کرونا برایش شر است و پزشک یا پرستار و یا نظافت چی ای که از جان خود می گذرد تا دیگران را نجات دهد، این حادثه برای او خیر است، حتی اگر موجب پایان زندگی موقت این جهانی او بشود. ما اگر بپذیریم که خیر و شری مستقل از انسان وجود ندارد، بلکه نوع موضع گیری ما نسبت به هر پدیده، به آن وضعیت معنا می بخشد و آن را خیر و شر می کند، در این صورت، به محض وقوع یک حادثه، به دنبال برچسب گذاشتن (خیر یا شر) روی آن نیستیم بلکه تلاش می کنیم، موضع گیری درستی دربرابر آن پدیده داشته باشیم تا آن پدیده برای ما خیر باشد.

⁉️ بنظر شما موضوع کرونا، چه چیزی را در مورد جامعه غرب و مردم آنها به ما نشان داد ؟

🔹 به تعبیر هایدگر، انسان خاصیت در-جهان-بودگی دارد، یعنی ما نمی توانیم برای انسان ذات قایل شویم، بلکه انسان حقیقتش در نسبت با جهان پیرامون مشخص می شود. بنابراین من با عباراتی مثل این که مردم فلان کشور ذاتا، دروغگو هستند، تنبل هستند، فرصت طلب و .... مخالفم. این شکل برخورد با رفتارهای انسانی در حقیقت توضیح ندادن آنها و ارجاع پدیده به امری ذاتی که اصلا مشخص نیست آن ذات چیست، می باشد.

🔹 اگر شما می بینید مردم ایران مثلا در صف دلار می ایستند و یا بیش از حد انرژی مصرف می کنند، این نه به دلیل یک امر ذاتی در ایرانیان، بلکه محصول شرایط و مکانیزم های اقتصادی است.

🔹 من معتقدم که اگر مردم سایر نقاط جهان هم در شرایطی مثل ایرانیان قرار بگیرند، کمابیش مثل ایرانیان عمل می کنند. در ماجرای کرونا دیدیم که شرایط نسبتا پایدار اقتصادی در برخی کشورهای غربی، تا حدی دچار بحران شد و این بحران خودش را در رفتار جامعه در شتاب به سمت فروشگاههای مواد غذایی و انبار کردن نیازهای ضروری نشان داد. ضمن این که ما دیدیدم ایرانیان احتمالا به دلیل تجربه تنش ها متفاوت، تاب آوری بیشتری از خود نشان دادند و متانت بیشتری در خریدهایشان نشان دادند.

⁉️ آموزه های دینی، چه مقدار در نوع رفتار جوامع تاثیر گذار هستند؟ آیا می توانیم بگوییم صبوری مردم ایران در تهیه وسایل ضروری زندگی در مقایسه با کشوری مثل انگلیس، به دلیل ایمان و توکل بیشتر مردم ایران است؟

🔹 بسیاری میان معنویت و اخلاق و دین تمایز قایل می شوند و خود را انسانهای معنوی و اخلاقی می دانند بدون این که دیندار و یا حتی خداباور باشند. در دوران تحصیل در مقطع دکتری، خانمی که استاد راهنمای من بودند، دیندار نبودند و حتی باور به خدا هم نداشتند.

🔹 ولی من موارد بسیاری از بخشش و از خود گذشتگی و حتی دفاع از مردم مظلوم فلسطین را از ایشان دیدم.

🔹 به عنوان نمونه، ایشان گرچه دارای درجه علمی بالا بودند، تمامی اساتید دانشگاههای اسراییلی را بایکوت کرده بودند و معتقد بودند که ما نباید با کسانی که سرزمین مردمان دیگر را اشغال کرده اند، همچون سایر مردم دنیا رفتار کنیم. این کار برای ایشان هزینه داشت، ولی ایشان کوتاه نمی آمد.

📌 متن كامل مقاله 👇👇

🔗 https://www.alef.ir/news/3990107145.html

@alef_news
alef.ir
🔴 جام مقدس «اکنون»

✍️دکتر سید محمدرضا میرفتاح

به قول رابین ویلیامز در فیلم انجمن شاعران مرده: دم را غنیمت دان
Carpe diem. Seize the day, boys. Make your lives extraordinary

زمان همان زیبارویی است که بسیاری برای همنشینی طولانی‌تر با آن به دنبال جام مقدس هستند. جامِ مقدسِ "اکنون"؛ نه گذشته، نه آینده، همین "حال". افراد بنا به خاستگاه‌های علمی و اعتقادی متنوع، برای درک و بهره‌مندی بیشتر از زمان، نسخه‌های گوناگونی پیچیده‌اند. از فیزیک قدیم و جدید تا روان‌شناسی و ذهن‌آگاهی، تا ذن و مراقبه، تا یوگا و تای‌چی، هر کدام از منظری به این مقوله توجه کرده‌اند.

به گمان من، امروز ویروس کرونا درباره زمان حرف تازه‌ای دارد. کرونا چرخ تند دنیا را اگر نگویم متوقف، آرام کرده است. بیشتر ساکنان زمین به ماندن در خانه و پرهیز از اجتماعات توصیه شده‌اند؛ از خردسال تا بزرگسال، از شرق تا غرب، از مسلمان تا مسیحی، از شهرنشین تا روستایی، از فقیر تا متمکن، از رییس تا کارمند، از هنرمند تا بی‌هنر، از باسواد تا بی‌سواد، از جهان اولی تا جهان چندمی. مستقل از همه دسته‌بندی‌های رایج، دستورِ لازم الاجرا برای همه همین است: در خانه بمانید و دستهایتان را خوب بشویید. یک قانون، برای همه، برای هر روز. نه فقط برای ایام کاری، نه فقط برای اوقات اداری، برای همیشه. به قول معروف، 24 ساعتِ هفت روزِ هفته.

انگار تمام چیزهایی که چرخ زمان را می‌چرخاند، از کار افتاده است. انگار همه روزها جمعه است، شاید هم پنج‌شنبه. دیگر، "دیروز" معنای دیروز نمی‌دهد. "فردا"، شبیه همین امروز است. ناگهان، زمان متوقف شده است. فقط، حال است. نه گذشته و نه آینده. همه، عین هم. فقط حال.

پیش از این، عصر روزهای تعطیل نگران فردای کار و مدرسه بودیم. برنامه روزمره کاری، چرخ زمان را برایمان می‌چرخاند. بعضی وقت‌ها هم از آهنگ آن عقب می‌ماندیم. کارها تلنبار می‌شد، آرزوها به تعویق می‌افتاد و، قول‌ها به تاخیر. منتظر روزی بودیم که برسد و این کارهای جامانده در لیست را رتق و فتق کنیم؛ آن هنر نیاموخته را بیاموزم، آن کتاب نخوانده را بخوانم، آن تماسِ نگرفته را بگیرم، آن محبتِ دریغ شده را بورزم، آن رابطه‌ی مطلوب را بسازم، آن ورزشِ نکرده را بکنم، آن دعای نخوانده را بخوانم، آن اخلاق خوب را در خودم بسازم، آن رفتار بی‌خود را از خودم برانم، ... و هزاران آنی که منتظر یک حال و زمان مناسب در لیست آرزوهای همه ما باقی مانده است.

در این وانفسای کرونایی، خبر خوب اینکه، امروز همان روزی است که منتظرش بودیم. شاید چنین حالی دیگر در عمرمان نصیبمان نشود. این روزها، به بهانه کرونا آن فرصت به بسیاری از ما داده شده است.

همان فرصتِ رسیدن به خواسته‌ها. همان فرصتِ جلو افتادن از خودِ درمانده در روزمرگی‌ها. همان فرصت برابر برای پیشرفت، برای رشد، برای تعالی. فرصتِ تیک زدنِ اقلامی از لیست آرزوها. فرصت برای تا دیر وقت دور هم فیلم دیدن، کنار پنجره نشستن و تماشا کردن باران بهاری، مرتب کردن کمد و انباری، پاک کردن فایلهای تکراری، خواندن دعای سحرگاهی، انجام ورزش صبحگاهی، دیدار دوستان و آشنایان البته به روش مجازی، یاد گرفتن نواختن یک ساز موسیقی، انجام یک کار هنری، کنار تخت بچه‌ها نشستن و خواندن داستان شبانگاهی، یا کمی فکر کردن در تنهایی، به حال خود و دنیا و آنچه می‌خواهی.

به لیست آرزوهایم، این را اضافه می‌کنم: از این حال طولانی خوب استفاده کنم، امسال سال خوبی بسازم.
از کرونا در انگلستان چه خبر؟ (5)

📍یک نکته مدیریتی ساده ولی مهم: در این روزها مقامات مختلف دولت، بنابر مسوولیتی که دارند، درباره کرونا اظهار نظر می کنند و دستورالعمل صادر می کنند. اما همه آنها فقط از یک مکان و پشت یک تریبون اظهار نظر می کنند. این باعث می شود مردم احساس کنند همه چیز هماهنگ است و صداهای مختلف از گوشه و کنار کشور شنیده نمی شود. واقعا هم تاکنون اظهار نظرهای مختلف و پراکنده و آمارهای متناقض و ... به مردم منتقل نشده و آرامش روانی جامعه به هم نریخته است.

📍امروز مجددا دولت اعلام کرد که اگر ماجرای کرونا با بیست هزار کشته در بریتانیا به پایان برسد می توانیم بگوییم «خیلی خوب» عمل کرده ایم.

https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
Forwarded from اتچ بات
🔴 آیا کرونا دست ساز بشر است و آیا خطری جهان را تهدید می کند؟

من این پرسش را از دوست خوبم جناب احمد عاصمی نیا، میکروبیولوژیست و مدیرعامل شرکت داروسازی تکزیما دارو پرسیدم. این هم پاسخ مکتوب ایشان:

در مورد امکان دست ساز بودن ویروس کرونا باید گفت که دست ساز بودن بدو معنی است:

اول اینکه کسانی یا سازمانهایی بقصد وارد کردن خسارت ویروسی را ساخته باشند.

و دوم اینکه این ویروس در خلال انجام مراحل تحقیقاتی تولید واکسن بر عیله ویروسهایی مانند سارس و مرس، بر اثر پاساژ (تکثیر) زیاد دچار جهش شده باشد و پس از آن بخاطر بی مبالاتی پرسنل (حتی پرسنل خدماتی) بقول معروف ناخواسته از آزمایشگاه فرار کرده باشد.

در مورد قصد خرابکارانه باید گفت کسی که توانایی دستکاری ویروس و شناخت کامل از آن را داشته باشد، دست به چنین کاری نخواهد زد. چرا که بسیاری از ویروس ها بر خلاف باکتری ها بدلیل سرعت رشد زیاد و اندازه بسیار کوچک براحتی قابل کنترل و مهار نیستند و این اولین آموزه فرد ویروس شناس است.

هر کس شروع به خلق ویروس مخرب بنماید اول از همه خود، سازمان خود و کشور خود را نابود خواهد کرد.

در شرایط خاص با استفاده از امکانات ویژه امکان حفاظت از خود، وجود دارد که برای استفاده در زمان محدود مناسب است و نمی توان با آن زندگی کرد و یا به تعداد زیاد از آن تهیه کرد. تنها کسی می تواند قصد انجام این کار را بکند که هدفش نابودی خود و دیگران باشد.

با فرض اینکه چنین فرد دیوانه و جامعه گریزی هم پیدا شود، باید گفت که کار ساخت یک ویروس جدید از ابتدا، که فعالیت هدفمند مخربی را انجام دهد، مستلزم صرف بودجه های چندمیلیارد دلاری و زمان تقریبا نامحدود است.

ویروس ها در طی میلیونها سال بلکه میلیاردها سال تکامل شکل گرفته و به این صورت در آمده اند. در طی سالها روند تکاملی، هم انسان و هم ویروس ها هر دو با هم در تقابل و تنازع بقا بوده اند و هر دو به تکامل یکدیگر کمک کرده اند. انسانهای کنونی حاصل خروج موفقیت آمیز از تقابل و نبرد با بسیاری از ویروس های قبلی هستند و ویروس های کنونی نیز حاصل پیروزی بر و یا مصالحه با سیستم ایمنی و دفاعی موجودات زنده قبلی هستند. بهمین خاطر تولید یک ویروس جدید مخرب و هدفمند اگر نه یک چالش پایان ناپذیر، که یک چالش غیر زود بازده است. هر چند برای اهداف تحقیقات سلامت ویروس هایی با کاربردهای بسیار محدود بصورت آزمایشی و کنترل شده تا بحال ساخته شده اند.

گزارشات متعددی منتشر شده که منشا ویروس جدید کرونا را خفاش و مورچه خوار پولک دار اعلام کرده است که دلیل دیگریست که احتمال ساختگی بودن را رد میکند. اما این احتمال که فردی با هدف تخریبی این ویروس را به عمد از این جانوران به انسان منتقل کرده است یا نه هر چند بسیار بعید، ولی هنوز مشخص نشده است.

اگر فردی ضد بشری بخواهد سلاح بیولوژیک تولید کند، گزینه های بهتری مانند استفاده از باکتری ها را دارد که تحت کنترل تر بوده و شناسایی آن ها و اثراتشان و ردیابی شان آسانتر است. کما اینکه در سالهای گذشته از اسپور باسلیوس آنتراسیس عامل سیاه زخم برای بیوتروریسم استفاده گردید یا حداقل خبر آن منتشر شد. همچنین ویروس های قدیمی مانند آبله و... در بانک های محدود و تحت کنترلی در دنیا وجود دارند که یک انسان ستیز می تواند بجای صرف هزینه و زمان برای ساخت ویروس جدید از آن ها برای تخریب استفاده کند.

آیا این خطر آینده جامعه بشری را تهدید می کند؟

بنظر می رسد تا زمانی که دنیا بر مدار مناسبات سیاسی اجتماعی و اقتصادی فعلی بگردد، یک خطر واقعی از این دست دنیا را تهدید نخواهد کرد . مگر اینکه دوباره طی یک سلسله تغییرات فراوانی که اتفاق بیافتد، افکار افراطی ناسیونالیستی مانند تفکر پاکسازی نژادی نازیستی مجال رشد پیدا کرده و قصد استفاده از چنین ابزارهایی را جدای از شانس موفقیت آن بنمایند.

شیوع کرونا و مشاهده اثرات عمیق آن قطعا تعدادی از این انسان ها را متوجه قابلت های بالقوه این ابزار کرده است. در اینصورت باید بصورت چراغ خاموش واکسن آنرا تهیه کرده و حتی چراغ خاموش بتواند از قبل ملتش را واکسینه کند و بعد ویروس را منتشر کنند. هر چند به نظر من این گزینه ها کماکان با واقعیت بسیار فاصله دارند.

https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
Audio
آیا برای یک انسان مسلمان که توانسته است میان باورهای دینی خود و ملازمات عصر جدید نوعی مسالمت و آشتی و هماهنگی ایجاد کند، این امکان وجود دارد که باور به مهدویت را هم به باورهای دینی خودش اضافه کند و در عین حال با ملازمات جهان مدرن پیش برود یا خیر؟

آیا همزمان می توان باور به مهدویت داشت و در عین حال، در عصر جدید فاعلانه و نه منفعلانه بدون تناقض در ذهن و عمل زندگی کرد یا نه؟
به عبارت دیگر صرف نظر از این که از منظر تاریخی بتوان شواهدی بر باور به مهدویت داشت، آیا اساسا مهدویت می تواند یک امر مورد قبول برای یک انسان مسلمان که به هر حال در عصر حاضر زندگی می کند و با انواع دستاوردهای سخت و نرم بشر در عصر مدرن آشناست و آن ها را به رسمیت می شناسد، باشد یا خیر؟

این پرسشی است که در سخنرانی فوق به آن پرداخته ام.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
من هم خواهم مرد، اگر ....
متن و اجرا: دکتر سید محمد رضا میرفتاح
نکاتی پیرامون دستگاه مستعان ۱۱۰

من پرسشهایی را درباره دستگاه ویروس یاب مستعان 110 با دوست خوبم دکتر امین سلطانی، متخصص رادار و تاثیر امواج تراهرتز بر مولکول ها در میان گذاشتم. دکتر امین سلطانی، هم اکنون به عنوان کارشناس رادار در شرکت چند ملیتی Aptiv در حوزه خودرو فعال است، پاسخهای ایشان را در ادامه ملاحظه می نمایید. با تشکر از ایشان.

● آیا امکان تشخیص ویروس با کمک امواج الکترومغناطیس وجود دارد؟

بله، از لحاظ تکنولوژیک امری شدنی و همچنین با سابقه‌ای حدودا ده ساله است. به عنوان نمونه گروه تحقیقاتی Wright State University در سال ۲۰۱۳ پروژه‌ای را برای تشخیص ویروس آنفولانزا در قالب سنسورهای تراهرتز شروع کردند. در طی این سال‌ها گزارش‌های تحقیقاتی زیادی نیز منتشر شده است. در نمونه بسیار اخیر آن، یک گروه تحقیقاتی دانشگاه Utah ادعای امکان تشخیص ویروس زاکا را با امواج تراهرتز داشتند.

● مکانیزم کار به چه صورت است؟

ملکول‌های مواد مختلف، همانند مثال جرم و فنر، در فرکانس خاصی امکان جذب انرژی امواج الکترومغناطیس را دارند. در این صورت اگر انرژی موج ارسالی و دریافتی مقایسه شود، می‌توان اطلاعاتی در مورد ماده به دست آورد.

● آیا اینکار برای ویروس کرونا شدنی است؟

اطلاعات علمی زیادی در مورد این ویروس در دست نیست. نیاز اصلی آن بررسی ویروس کرونا در شرایط مختلف و آنالیز آن است و پیش‌نیاز آن دسترسی مستقیم به ویروس کرونا جهت آزمایش است. این کار نیز امری سخت و خطرناک است. اینکه این ویروس قابلیت جذب امواج الکترومغناطیس را دارد یا نه، هنوز هیچ داده‌ای برای این مورد در فضای آکادمیک منتشر نشده است. با توجه به تجربه خود من در بررسی یک ماده ناشناخته، بدون در نظرگرفتن پیچیدگی‌های دسترسی به ویروس، این کار بسیار زمانبر است.

● آیا در سایر نقاط دنیا هم تحقیق در مورد شناسایی ویروس کرونا در حال انجام است؟

گزارش‌های محدودی از تحقیقات اولیه بر روی ویروس کرونا و همچنین ریه افراد مریض جهت تشخیص در مراحل اولیه در جریان است. همانطور که بیان شد، این تحقیق زمانبر خواهد بود و ظاهرا هنوز در مراحل بسیار اولیه قرار دارد و گزارشی در فضای آکادمیک در این زمینه منتشر نشده است.

در مورد دستگاه معرفی شده، هیچ اطلاعات جزیی در دسترس نیست. نمونه از راه‌دور جهت تشخیص ویروس، تا کنون ارائه نشده ‌است. در تمام تحقیقات بیان شده در بالا، قدم اول سعی در تشخیص ویروس است و تمام تحقیقات بیان شده متمرکز بر تشخیص ویروس در فاصله نزدیک و محیط آزمایشگاهی است.

نکات بیان شده در مورد قرار دادن ویروس با ابعادی در حدود ۱۰۰ نانومتر در خشاب دستگاه، و ارسال امواج الکترومغناطیس توسط آن و .... به نظر صحیح نمی‌باشد.اگر توضیح نحوه کار این دستگاه به کارشناسان و طراحان سپرده می شد، احتمالا تصویر علمی تر و دقیق تری از این ادعا در دست بود و ميشد آن را ارزيابى كرد.
فلسفه روزه

رمضان که می رسدد، کلافه می شوم. در شمال اروپا گرچه هوا خنک تر است، ولی روزها بسیار طولانی است و روزه واقعا خسته کننده است. برنامه زندگی کلا به هم می ریزد.

چند بار تلاش کردم شبها کار کنم و روزها بخوابم، ولی نشد. کار پژوهشی آن هم در یک اتاق ساکت و ساعتها پشت کامپیوتر از سخت ترین کارهاست. پژوهش بدون سیگار یا چای نشدنی است. حالا من هنر می کنم و سیگار نمی کشم، ولی واقعا اگر قرار باشد چند ساعت یک بار چای هم نخورم، انگار مغز و دهانم خشک است و کار نمی کند.

حالا باید یک ماه رمضان صبح بلند شوی و با دهان خشک تا شب پشت کامپیوتر بنشینی. تقریبا به ظهر که می رسی، انگار سرت خشک شده است و از کار می افتد. رمضان راندمان هر کاری را به میزان قابل ملاحظه ای پایین می آورد و استرس عقب ماندن از مهلت های (ددلاین های) کاری کلافگی رمضان را دو چندان می کند.

بین افطار و سحر هم باید زور زورکی آب بخوری تا کلیه هایت خراب نشوند.کلا اگر مراقبت نکنی، یک ماه روزه داری، بدن را داغان می کند.

خلاصه آن که یک ماه رمضان، هم فیزیک انسان به هم می ریزد و هم حفظ روتین زندگی بسیار سخت می شود و این خودش یک پدیده استرس زاست. اگر تعارف را کنار بگذارم، رمضان برای من تا حدی درماندگی می آورد و یک ماه رمضان یک ماه چالشی و سخت، از جهات مختلف است.

حالا فلسفه روزه چیست؟ فلسفه اش همین چيزهاست، همين درماندگی ها. همین که اوضاع به هم می ریزد، از خواب و خوراک گرفته، تا تدریس و تحصیل و دانشگاه و کسب و کار. همین استرس های مضاعف و کلافگی های ناشی از به هم خوردن روال زندگی، جزو فلسفه روزه داری است.

قرار است یک ماه از ریل زندگی خارج شویم و در دست انداز بیافتیم. این خودش یک فرصت است که خودآگاه یا ناخودآگاه در محضر پروردگار باشیم. همین که دلمان می خواهد یک لیوان چای بخوریم ولی نمی خوریم، می خواهیم طبق معمول بخوابیم ولی نمی خوابیم، همین که به جای یک وعده غذای سر وقت، نصف شب بلند می شویم و گیج و خواب آلوده،هول هولکی چند لقمه می خوریم، همین که عصبی هستیم ولی مراقبیم که از کوره در نرویم، همه این ها را انجام می دهیم تا اطاعت خدا را کرده باشیم. همه این ها تمرین تقواست.

تقوا یعنی خویشتن داری و رمضان ماه خویشتن داری و مراعات است، حتی اگر این خویشتن داری ها، ما را کلافه و خسته و درمانده کند. انسان درمانده، به خدا نزدیک تر است و اگر این درماندگی، با انتخاب آگاهانه و ذکر و مناجات ولو کوتاه و حتی همراه خستگی و کلافگی و بی حوصلگی باشد، باز هم کاری ارزشمند است و موجب رشد انسان و انسانیت می شود.

رمضان ماه ماه خداست که انسان خودش را برای خدا خسته می کند تا تمرین تقوا کرده باشد. تلاشهای بندگان خسته و درمانده نیز از محضر پروردگار پوشیده نمی ماند و او حتی نفس های مومن روزه دار را هم به نیکی می شمارد و نزد خود نگه می دارد. سال يازده ماهش براى ما و يك ماهش براى خداست.

رمضان که می رود، دلم می گیرد.
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
Forwarded from اتچ بات
معلمی با یک دانش آموز

دیروز، در شرایط سخت قرنطینه انگلیس که تاکنون منجر به مرگ نزدیک به سی هزار نفر شده است، معلم فارسی عرفان (پسرم)، مشقهای او را درون صندوق پستی انداخته بود و رفته بود. چند هفته پیش هم، جایزه هایش را، بی سرو صدا به صندوق پست انداخته بود.

خانم معلم که از ایرانیان مقیم شفیلد است، برای تنها دانش آموزش، هفته ای یک و نیم ساعت کلاس دارد (قبلا حضوری و هم اکنون آنلاین). او ساعتها وقت می گذارد و طرح درس و بازی های آموزشی و غیره طراحی می کند. تنها شاگرد کوچکش هم، مشق ها را که برای طراحی هرکدام وقت زیادی صرف شده، یکی در میان، گاهی بی حوصله و بدخط، انجام می دهد. اما خانم معلم، از پا نمی نشیند، بازهم مشقهای جدید با ایده های جدید....

امروز، مشقهای عرفان را به همراه پیام زیر برای خانم معلم فرستادم:

«سلام. خيلى ممنون. زحمت كشيدين تكاليف عرفان را آورديد. شرمنده كرديد.
روز معلم بر شما مبارك.
عرفان بچه است و فعلا ارزش كار شما را نميفهمد ولى من ميفهمم. نمی دانم سرنوشت، عرفان را ساکن کدام شهر و دیار خواهد کرد. اما اگر زنده باشم، وقتی بزرگ شد، به او يادآورى خواهم كرد كه معلمى عاشق و صبور، در گوشه اى از شهرى غريب و دور، در روزهاى دلهره و قرنطینه، مشقهايت را بى سر و صدا به خانه مى انداخت تا تو خواندن و نوشتن زبان مادرى بدانى و از ریشه هایت جدا نشوی».

میتوان ناشناخته بود، ولی مفید بود. می توان نه اینستا داشت و نه فالوور و نه کانال تلگرام. میتوان به کلی از عالم سلبریتی ها جدا بود ولی می توان عاشقانه زیست و برای انسانیت کوشید، حتی با تنها یک دانش آموز سربه هوا و بازیگوش!

روز معلم بر همه معلمان ایران زمین مبارک، از معلمان آیلاند آستارا گرفته تا معلمی با یک دانش آموز در شهری آن طرف آبها...
Forwarded from اتچ بات
با توام ایرانه خانم زیبا!
شانه کنی یا نکنی آن همه مو را فرق سرت باز منم ....

در 22 اردی بهشت 99 در اوج موج اول کرونا، در فرودگاه تقریبا خالی هیتروی لندن، هواپیمای ایران ایر، آرام آرام پهلو گرفت. من و همسر و دو فرزندم در میان صف مسافران تهران، در فضایی پر از اضطراب و دلهره به ایران آمدیم. خودمان هم باورمان نمی شد. همه چیز عجیب بود و غیر عادی بود. از همه مهمتر که این آمدن، دیگر بازگشتن نداشت. آمده بودیم که بمانیم.

حالا کم کم دارد یک سال می شود. در این مدت، اتفاقهای بسیار افتاده است. اگر یکسال گذشته برای همه غیر عادی بوده، برای خانواده ما غیر عادی تر بوده است. بعد از 12 سال بازگشته ایم و وسط گیر و دار کرونا و تحریم و ترامپ و بایدن و ... ، یکی یکی کاسه و بشقاب و میز و تخت و گلدان و جاکفشی خریدیم و خانه ای اجاره کردیم و بچه ها را مدرسه ثبت نام کردیم و یک زندگی جدید را آغار نمودیم.

خیلی ها از من می پرسند چرا برگشتی مگر مجبور بودی، خیلی ها هم می پرسند تجربه ات در این یکسال گذشته چه بوده. من هم جواب کوتاهی می دهم که مجبور نبودم، ولی فعلا آمده ایم تا ببینیم چه می شود. واقعا هم آمده ایم تا ببینیم چه می شود.

این روزها هوا خوب نیست ولی من حس خوبی دارم. دیگر از آسمان آبی شفیلد خبری نیست و من هم با مردم تهران دود می خورم و مازوت می نوشم، ولی حس خوبی دارم. حالا دیگر برق خانه ما هم می رود، در ترافیک می مانم، ماشین ها جلویم می پیچند، تلگرام و فیس بوک فیلتر است، تلویزیون مزخرفات می گوید، جوی آب بوی گند و لجن می دهد، بعضی ها بداخلاقی می کنند، یک کار ساده اداری مدتها طول می کشد، ولی من حس خوبی دارم. در ینگه دنیا دخترم که از خانه بیرون می رفت، می دانستم که هرجا می رود امن است خطری نیست و خیالم راحت بود، اینجا وقتی بیرون می رود نگران امنیت جسم و جانش هستم و از طرق مختلف مواظبش هستم، ولی حس خوبی دارم. اینجا، گاهگاه پسرم دلش هوای آنجا را می کند، گاهی نمیدانم به او چه بگویم که بتواند بفهمد، ولی من حس خوبی دارم.

یادش بخیر، با دوستان عزیز تر از جان، چه بسیار کوهها و دشتهای سرسبز که رفتیم و گفتیم و خندیدیم. اینجا هفته پیش که به توچال رفتم، از بالا، شهر دود گرفته تهران را که دیدم، دلم گرفت، ولی من حس خوبی دارم.

درخت گیلاس جلوی خانه مان معجزه خدا بود، دو سه هفته دیگر، شروع می کند به گل دادن، من دیگر آنجا نیستم، اینجا از پنجره خانه مان جز دودکش و کولر خانه همسایه ها چیزدیگری نمی بینم، ولی حس خوبی دارم.

آنجا همه مودب بودند، همه چیز سر جای خودش بود، اینجا خیلی ها خسته اند و افسرده و برای زندگی حداقلی می جنگند، اینجا خیلی چیزها سرجای خودش نیست، از جمله آن کودک کاری که تا کمر توی آشغالها به دنبال کاغذ و پلاستیک می گردد.

ایرانه خانم زیبا، چه پریشان باشد چه نباشد، من آن را دوست دارم و فعلا درکنار آنم و خداوند را بر این منت شکرگزارم.

خیلی ها پرسیده بودند که چرا دیگر نمی نویسم. از این پس سعی می کنم بیشتر بنویسم، منتها نه از زاویه دید کسی که آن دور دور هاست، بلکه کسی که همین جا هاست، جایی در میان مردم ایران و من حس خوبی دارم.
دلشده ولشده، تهران-سوم اسفند 99
روز مرد، روز نامرد

🙆‍♀️ در یک گروه مجازی خانوادگی به جای تبریک روز پدر، روز مرد را تبریک می گفتند، چون برخی از مردهای گروه هنوز پدر نشده بودند، در پاسخ به تبریکات بانوان محترم گروه، نوشتم که «ممنون از همه نامردهای گروه که به مردان گروه تبریک می گویند».

🙆 واضح است که همه زنان، «نامرد» هستند، چون «مرد» نیستند و کسی که مرد نباشد، نامرد است. اما نه «نامرد» بودن چیز بدی است و نه «مرد» بودن لزوما چیز خوبی است. متوجه ام که ما، «مردی و مردانگی» را نه به معنای «نرینگی» که به معنای شجاعت و انصاف و گذشت به کار می بریم و «نامرد» کسی است که این صفات را نداشته باشد. من دقیقا با همین کاربرد اصطلاح مردی که صفات نیک شجاعت و انصاف و گذشت را صفتی مردانه بدانیم مخالفم . اساسا ادبیات «مردی» و «نامردی» یک ادبیات جنسیت زده است که نه اخلاقی است و نه دینی.

🙆‍♀️ به قول آن عالم بزرگوار، نه مردانگی مهم است و نه زنانگی، آنچه مهم است «انسان بودن» است و «انسان» نه زن است و نه مرد، بلکه فارغ از مردانگی و زنانگی است. مخاطب قرآن کریم هم همیشه «انسان» بوده است و هیچ گاه قرآن عزیز با ادبیات جنسیت زده سخن نگفته است و اگر سخن از صفات نیک و تعالی بشر است، کلمه «انسان» را به کار می برد تا فارغ از زنانگی و مردانگی باشد.

🙆 ما در زبان کلاسیک عربی (زبانی که در قرآن و روایات به کار می رود)، معادلی برای کلمه «نامرد» نداریم. در زبان انگلیسی هم نداریم. ظاهرا این اصطلاح حاصل از فرهنگ ایران است، آنهم نه فرهنگ اصیل ایرانی بلکه فرهنگ اخیر ایرانی. من جایی از اشعار حافظ به خاطر ندارم که از ادبیات مردانه/زنانه استفاده کرده باشد. البته شاید در شعر و حکایت دیگران چون سعدی و مولوی باشد ولی من ندیدم. اما در مورد قرآن مطمئن هستم که چنین ادبیاتی وجود ندارد.

🙆‍♀️ یک نکته دیگر آن که «زنانگی» و «مردانگی» یک هویت جنسی است که دارای منشاء های بیولوژیک و روانشناختی است. اما گاهی پیدا می شود که برخی افراد به دلایل فیزیولوژیک و یا روانشناختی و یا هردو، دارای هویت جنسی نا متعین هستند. به عبارت دیگر این افراد نه زن هستند و نه مرد بلکه دارای هویت بینابینی و یا سردرگم هستند. این افراد هم، «انسان» هستند و باید احترام و تکریم شوند.

🙆 البته برخی از آنان از این هویت جنسی نا متعین خود ناراضی هستند که اگر بخواهند به کمک روانشناسان و جراحان می توانند به سمت یکی از دو هویت مردانه یا زنانه سوق داده شوند. زمینه چنین کاری با فتوای تغییر جنسیت آیت الله خمینی و در ماجرای خواندنی مریم ملک آرا (سابقا فریدون ملک آرا) که حدود چهل سال پیش اتفاق افتاد، فراهم شد. تغییر جنسیت هم اکنون در ایران قانونی است و جالب این که به دلیل غیر قانونی بودن این عمل در بسیاری از کشورهای مسلمان خاورمیانه، افراد خواهان تغییر جنسیت برای عمل جراحی به ایران سفر می کنند و به این دلیل و ودلایل دیگر، ایران دارای بیشترین آمار تغییر جنسیت است.

🙆‍♀️ خلاصه آن که زنانگی و مردانگی و تراجنسیت هیچکدام ارزش/ضد ارزش نیستند. آنچه بد است، «دیو و دد» است و آنچه خوب است، «انسان» است که جنسیت ندارد و این همان است که مولوی به دنبالش می گشت: «از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست...».

روز مرد مبارک، روز نامرد هم مبارک

https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
🍀زندگی در راه خدا سخت تر از مرگ در راه خداست

📍سعادت و سربلندی مومنانه لزوما در گرو مرگ در راه خدا نیست. آن زندگانی ای که خدا دوست دارد، همیشه احتیاج به حماسه ندارد، احتیاج به سلاح و رفتن در میدان های نبرد هم ندارد. لازم نیست با لباس رزم بمیریم و سپس عکس و ناممان را بر در و دیوار بزنند. گاهی زندگی مومنانه، سخت تر و با ارزش تر از مرگ حماسی در راه خداست.

📍زندگی می تواند خیلی معمولی، خیلی خیلی معمولی باشد ولی ارزشمند باشد. نمونه اش زندگی امامان شیعه است. اگر به زندگی آنان نگاه کنیم (به جز زندگانی علی (ع) و فرزندش حسین) چیزی از جنس حماسه در آن نمی بینیم. شاید اگر در کنار آنها زندگی می کردیم اصلا احساس نمی کردیم آنان امام اند. آنان یک زندگی معمولی داشتند. به کار روزانه مشغول بودند و خورد و خوراکی داشتند و عبادتی.

📍اما زندگی معمولی بر اساس اصول اخلاقی و الهی گاهی خیلی سخت است. همین که انسان دچار روزمرگی نشود و یادش نرود که لحظه لحظه های زندگی حساب و کتاب دارد، از حماسه آفرینی سخت تر می شود. بنده خوب خدا، ماهها و سالها و دهه ها باید قدم به قدمش خداسو باشد و این مشکل است.

📍گاهی ما حاضریم رشادت های بزرگ انجام دهیم، ولی از دقت ها و ظرافت های کوچک زندگی در می مانیم. نمی توانیم در برابر همسرمان گذشت کنیم. کارهای کوچک خانه را بی حوصله انجام می دهیم، غرغر می کنیم. حوصله نداریم مساله ای را برای کودک خردسالمان توضیح دهیم و برای آن که زیاد به ما پیله نکند، به او دروغ می گوییم. در برابر اشتباه فرزندمان صبر نداریم، به جای آن که به او فرصت اشتباه بدهیم تا رشد کند، به فکر آبروی خودمان هستیم. آنقدر سرمان شلوغ است که یادمان می رود که با کودکی که تا کمر توی سطل آشغالهای کوچه خم شده، خوش و بش کنیم و لبخندی به او بزنیم. هنوز آنقدر وابسته ایم که پولهای نوی توی جیبمان را نگه میداریم و پولهای کهنه را اول خرج می کنیم. مرتب احساس می کنیم که عقب افتادیم و در رقابت شب و روز بادیگران کلافه ایم. حوصله نداریم یک قمقمه آب با خودمان ببریم تا با خریدن بطری های آب پلاستیکی، به محیط زیست ضربه نزنیم. اگر مهمان همسایه ماشینش را در پارکینگ ما بگذارد، خونمان به جوش می آید . نمی توانیم سر وقت در قول و قرارهایمان حاضر شویم. جرات نه! گفتن نداریم و سعی در پیچاندن طرف مقابل داریم.... دنبال کارهایی هستیم که به چشم بیاید. کلافه ایم که چرا به اندازه کافی لایک نگرفته ایم!

📍زندگی پر از ریزه کاری هاست که به چشم نمی آید، ولی همین ریزه کاری هاست که از ما انسان فرهیخته و بنده خوب خدا می سازد. دنبال حماسه نباشیم. دنبال مرگ هم نباشیم. به زندگی فکر کنیم، به یک زندگی معمولی، ولی درست و سالم، پر از محبت و عشق.

📍ما در هیچ روایتی نداریم که رسول خدا و خاندانش، آرزوی مرگ کرده باشند. یاد و انتظار (مراقبت از) مرگ خوب است و به آن توصیه شده، ولی آرزوی مرگ چیز بدی است. تا می توان زندگی کرد، چرا سراغ مرگ برویم؟ زندگانی فرصت روییدن است.

📍على بن الحسين (ع) فقط در یک صورت آرزوى مرگ می کند، آن هم وقتی زندگی انسان، جولانگاه شیطان شده باشد. زندگی در راه خدا، سخت تر از مرگ در راه خداست. سال نو شده است، فصل بهار است، زندگی را دریابیم.

@Delshodevelshode

پس نوشت: عنوان این نوشته را از توییتر رضا محمدی وام گرفتم.
🌿 امامان (ع) چه شکلی بودند؟

🔸آنها بی شکل بودند. شاید اگر کنارشان می بودیم، احساس نمی کردیم امام اند. یعنی حضورشان در جمع، بر دیگران سنگینی نمی کرد و مردمان در کنارشان راحت بودند. آنها «بت معنوی» نبودند و برای خود هیبت و طمطراق نداشتند. در رفتار و گفتار معمولی بودند، خیلی معمولی و این معمولی بودن، نزدیکان و حتی گاهی خانواده آنها را هم به اشتباه می انداخت که مگر میشود، امام اینقدر ساده و راحت و بی شکل و رنگ باشد، شاید اصلا امام نیست!

🔸از دلایلی که عده ای علی (ع) را شایسته حکومت ندانستند و او را نخواستند این بود که علی شوخ طبع و خنده روست و هیبت حاکم شدن ندارد، فردا که حاکم شود، کسی از او نمی ترسد.

🔸عبادبن کثیر، قشری مسلک بود، بارها سراغ امام صادق آمده بود و به ایشان ایراد می گرفت. یک بار وسط طواف کعبه آمد و گوشه لباس ایشان را گرفت و عیاری زد و گفت این چه لباسی است؟ پدرت على اینگونه فاخر نمی پوشید...امام پاسخی داد. مهم تر ازمحتوای پرسش و پاسخ، خصلت و منش امام صادق است که عباد بن کثیر، حتی به خودش اجازه می دهد که وسط طواف امام را نصیحت کند. همین عباد، یک بار دیگر مطالبه گرانه از امام پرسشی کرد، امام پاسخش را داد. عباد گفت این حرف را از کجا آوردی، به قول معروف، رفرنس می خواست، یعنی خودت را قبول ندارم. امام صادق گفت: این قول رسول خداست.

🔸رسول خدا هم بی شکل و رنگ بود. می گویند وقتی در جمعی می نشست، تشخیص او از دیگران مشکل بود. یعنی نه تنها ظاهری متفاوت نداشت، بلکه آنقدر با دیگران هم سطح و راحت برخورد می کرد که در گفتگو موازنه برقرار بود. در مجالس از خود قطب نمی ساخت که همه رو به سوی او باشند و او بگوید و دیگران سر خم کنند و تایید کنند.

🔸گاهی که پیامبر مطلبی می گفت، اطرافیان می پرسیدند که ای محمد، این سخن از طرف خداست یا سخن خودت؟ یعنی اگر حرف و نظر خودت است، ما هم حرف و نظر داریم. تو بگو، ما هم می گوییم. رسول خدا یاران را پرسشگر و منتقد بار آورده بود.

🔸روزی ساره، خانم خواننده معروف مدینه، به مکه آمد و یک راست رفت پیش رسول خدا. رسول خدا گفت ساره! مسلمان شدی؟ گفت نه. گفت آمده ای که مسلمان شوی؟ گفت نه. گفت پس برای چه آمدی؟ گفت: پول نیاز دارم. برای پول آمدم. تو در مکه هم که بودی، هوای من را داشتی، حالا هم آمده ام که هوایم را داشته باشی. رسول خدا گفت: پس آنان جوانانی که دور و برت بودند کجا رفتند؟ گفت بعد از جنگ بدر دیگر کارم کساد شده، جوانان هم شور مسلمانی گرفته اند و از دور و برم رفته اند. رسول خدا کمکش کرد..

🔸عجیب است، ساره رقصنده و خواننده با رسول خدا از همه راحت تر است، و از میان این همه، سراغ محمد می آید. محمد (ص) هم کمک به او را مشروط به مسلمانی نکرد. حتی او را در رودربایستی قرار نداد که مسلمان شود. رسول خدا، جایگاهش مانع کرامتش نیست. مثل یک چشمه آزاد و بی رنگ در یک دشت تشنه است، هر که باشد، سراغش می رود، ساره و غیر ساره ندارد.

🔸محمد (ص) و خاندانش در عین بی رنگی و بی شکلی، رنگ خدا داشتند، یعنی تیزبیننان و ریزبیننان از همین رفتارهای ساده و صمیمی آنها درس می آموختند. از نشستنشان، از برخاستنشان، از خوردن و گفتنشان. از همین معمولی بودن هایشان.

نیمه شعبان است و من:
دو دلم این که بیاید من معمولی را سروسامان بدهد یا سروسامان ببرد.
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
🔵 آیا نماز واجب است؟ (دیدار اول)

سینا: آیا نماز واجب است؟

من: در قرآن و روایات جایی گفته نشده نماز «واجب» است، بلکه گفته شده «نماز بخوانید» و بر شما فرض است. اصطلاح «واجب» در قرآن و احادیث موجود نیست.

سینا: یعنی نماز واجب نیست؟

من: اگر یک انسان عاقل و محترم و خیرخواه به شما بگوید فلان کار را انجام بده، منظورش چیست؟

سینا: منظورش این است که آن کار خوب است و انجام بده چون به نفع شماست.

من: خب وقتی خداوند هم می گوید نماز بخوانید و بر آن تاکید دارد یعنی نماز خواندن به نفع شماست.

سینا: خب حالا اگر من نماز نخوانم چه می شود؟

من: طبیعتا از منافع نماز بهره مند نمی شوى و متضرر هم ميشوى.

سینا: ولی واجب بودن به این معناست که اگر انجام ندهی، گناه کردی و عذاب میشوی

من: بهشت و جهنم تک عاملی نیست که ما بگوییم اگر این کار را کردی/نکردی، بهشتی هستی و اگر آن کار را کردی/نکردی جهنمی هستی. این که عاقبت انسان چه می شود، محصول مجموعه ای از رفتارها و حالات انسان است.

سینا: یعنی من اگر نماز نخوانم لزوما جهنم نمی روم؟

من: هیچ جای قرآن گفته نشده که اگر نماز نخوانید و یا مثلا حج نروید و روزه نگیرید به جهنم می روید. در آیه ای هم که در قیامت از مجرمان می پرسند که چه چیزی شما را در آتش جهنم انداخت، آنها مجموعه ای از رفتارها و حالات را نام می برند، می گویند ما اهل نماز و اطعام مساکین نبودیم و دنبال عیب جویی بودیم و آخرت را از روی عناد انکار می کردیم. بنابراین بهشتی و جهنمی شدن ناشی از مجموعه ای از حالات و رفتارهاست. دقت کنید که در این آیه نمازنخواندن و انفاق نکردن و عیب جویی کردن و انکار آخرت، همگی در کنار هم آمده اند و با هم یک مجموعه روحیات را ساخته اند.

سینا: بالاخره من نفهمیدم، نماز واجب است یا نه؟

من: خدا گفته نماز بخوانید.

سینا: و اگر نخوانم؟

من: اگر نماز نخوانید، آنچه خدای مهربان از شما خواسته را انجام نداده اید.

سینا: و اگر خواسته خدای مهربان را انجام ندهم ؟

من: هیچ کس نمیداند چه میشود. تنها چیزی که می دانیم این است که شما یک فرصت مهم برای رشد و تعالی را از دست داده اید. ولی شاید شرایط شما به گونه ای باشد که خداوند فرصت های دیگری در اختیار شما بگذارد و یا کارهای دیگری انجام داده باشید و یا انجام دهید که این نقص را جبران کند. یادتان باشد که فقط خدا می داند که چه کسی هدایت یافته است: هو اعلم به من اهدی سبیلا.

سینا: یعنی چه که «شاید شرایط شما به گونه ای باشد که خداوند فرصت های دیگری در اختیار شما بگذارد»؟

من: یعنی این که چرا شما نماز نخوانده اید هم مهم است، شاید گمان می کنید که این خواسته برای شما نیست، شاید به خاطر این باشد که باور دارید این دستور خدا را می توانید به شکل های دیگر انجام دهید، شاید اصلا عصبانی هستید و خسته از روزگار و فعلا از همه چیز و همه کس شاکی هستید و شاید اساسا در اصل وجود خدا در تردید هستید و هنوز سردرگمید. انسان موجودی پیچیده است و خدای مهربان از نهانی های دل او، از سستی ها و ناامیدی ها و شکایت ها و تردیدها و سردرگمی های او آگاه است.

به گمان من زیربنای اصلی هدایت، صداقت است، اگر کسی صادقانه، حتی در اصل وجود خدا، چه برسد به نماز و .... تردید داشته باشد، البته تاکید می کنم و باز هم تاکید می کنم، اگر در این شکش صادق باشد و صادقانه در جستجوی حقیقت باشد، حتی اگر به حقیقت نرسد، در نهایت، رستگار است: هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم.

پس نوشت: سینا نام مستعار دوست پرسشگر است.

ادامه دارد...

مهدی نساجی، پژوهشگر علم و دين
ارتباط با نویسنده: @Delshodevelshode
🔴 آیا نماز واجب است؟ (دیدار دوم)

سینا: شما در دیدار قبلی (اینجا) گفتید که در جایی از قرآن یا احادیث نیامده که نماز «واجب» است. من هم جستجو کردم و حرف شما درست است. ولی در قرآن و روایات از کلمه «فریضه» و مشتقات آن استفاده شده که مفسران و لغت شناسان، فریضه را همان واجب تفسیر کرده اند؟

من: در قرآن هیچ جا از عبارت «فریضه» برای عباداتی همچون نماز و روزه استفاده نشده و کلمه فریضه را در مورد جاهایی که حق الناس مطرح شده است، مثل حقوق ارث و طلاق و ... استفاده کرده است. فریضه به معنای «حکم قطعی و معین» است. یعنی در قرآن وقتی در مورد حق الناس صحبت شده، تاکید شده که این دستورات، دستوراتی قطعی و معین است تا مبادا کسی از ادای حق دیگران به بهانه این که این احکام قطعی و مشخص نیستند طفره برود. البته در قرآن در مورد نماز گفته شده که «کتابا موقوتا» است. در مورد روزه هم گفته شده «کتب علیکم»، یعنی بر شما نوشته شده است.

سینا: در روایات؟

من: بله، در روایات، برای عباداتی چون نماز، از اصطلاح فریضه استفاده شده است، ولی در اینجا هم فریضه به همان معنای حکم قطعی و مشخص است، یعنی خداوند خواسته که مسلمانان روزی پنج بار به شکلی خاص، عبادتی به نام نماز را انجام دهند. در مفهوم فریضه چیزی بیش از این نیست که آنچه خدا خواسته امری مشخص و قطعی است. ولی در معنای فریضه نیامده که اگر انجام ندهی، خداوند شما را عذاب می کند و به جهنم می فرستد.

سینا: پس فرق فریضه و واجب چیست؟

من: برای عموم مردم، واجب یعنی «باید انجام دهی و اگر انجام ندهی، خداوند شما را عذاب می کند» در صورتی که در مفهوم فریضه این قسمت که «اگر انجام ندهی خداوند شما را عذاب می کند» وجود ندارد. فریضه، حتی اگر برای نماز و روزه و حج هم به کار رود، معنایی بیش از این ندارد که این یک خواست واضح و مشخص و قطعی از سوی خداست. پس کلمه واجب با فریضه فرق دارد و نماز و روزه فریضه هستند و نه واجب اصطلاحی که در ذهن من و شماست.

سینا: حالا شما چرا اصرار دارید که قسمت دوم جمله، یعنی «اگر انجام ندهی، خداوند شما را عذاب می کند» را حذف کنید؟

من: برای این که در دستور خداوند به نماز و روزه چنین چیزی نیست، وقتی چنین چیزی نیست، چرا ما باید بی جهت اضافه کنیم. همانطور که قبلا گفتم، خداوند از ما خواسته که نماز بخوانیم (و برما نوشته است) و بر آن هم تاکید داشته، ولی این که اگر نماز نخوانیم به جهنم می رویم را ما خودمان به این دستور اضافه کردیم.

سینا: مگر بد است که به مردم بگوییم اگر نماز نخوانند چه می شود؟

من: خب زبان دین، چنین رویکردی ندارد. در حقیقت وقتی ما می گوییم «فلان چیز واجب است، یعنی باید انجام دهی و اگر انجام ندهی، تنبیه و عذاب در انتظار شماست»، ما از رویکرد رفتار گرایانه در ابلاغ دستور خداوند استفاده کرده ایم و مخاطب خود را از داشتن یک رویکرد بینشی و شناختی محروم کرده ایم. در صورتی که آنچه در قرآن و روایات می بینیم، این است که وقتی خداوند دستوری می دهد، علت ها و خوبی های آن را هم می گوید و برای مردم توضیح می دهد که چرا خداوند چنین چیزی را از آنان خواسته است، تا مردم در انجام آنچه خدا خواسته به یک بینش برسند. اما در رویکرد رفتار گرایانه، شما به بینش های طرف کاری ندارید و فقط سعی در شرطی کردن فرد مورد نظر و کنترل رفتار او دارید. سبک و سیاق قرآن یک سبک شناخت محور و بینش محور است و نه رفتارگرایانه.

ادامه دارد....
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠🔆💠🔆💠

فایل تصویری سخنرانی دکتر مهدی نساجی با عنوان مهدویت و باورپذیری عقلانی

لینک فایل در آپارات:
https://www.aparat.com/v/F5Cq0?playlist=908068

لینک فایل در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/CNK0A1unDH2/?igshid=82l4xhrjt9oa


#فایل_تصویری_سخنرانی‌ها
#همایش_اندیشه_منجی‌گرایی
#پژوهشکده_پویافکر

@pooyafekr
💠 آیا نماز واجب است؟ (دیدار سوم)

سینا: من احساس می کنم شما می خواهید دستور خداوند به نماز را به گونه ای توضیح دهید که اشاره ای به عذاب الهی در صورت ترک نماز نکنید. در حقیقت می خواهید جنبه جلالیه دستور خداوند را بپوشانید و فقط جنبه رحمانیه آن را بگویید. دستور خدا برای نماز دو جنبه دارد، اگر بخوانی سعادتمند می شوی و اگر نخوانی، عذاب می شوی. شما می خواهید فقط قسمت اول را بگویید و از گفتن قسمت دوم طفره می روید، چون می خواهید افراد بیشتری را جذب کنید.

من: نه، اتفاقا اگر فقط بگوییم که نماز شما را از زشتی و منکر دور می کند، و در قالب قانون و مجازات نگوییم، شاید مردم جذب نماز هم که نشوند هیچ، بلکه احساس کنند نماز هم نخواندیم، نخواندیم، معلوم نیست عذابی در کار باشد.

سینا: خب هدف شما هم همین است که انسانها را از دایره دین خارج نکنید. تلویحا دارید می گویید که با خدا باش، نماز هم خوب است ولی حالا نخواندی هم نخواندی.

من: نه، من به دنبال جذب حداکثری به دین نیستم. این کاری است که امروز برخی سلبریتی های مذهبی انجام می دهند و به مدد فضای مجازی تلاش می کنند روایتی از دین بدهند که حالا هرکس هر کاری هم کرد، دلش که با خدا بود، قبول است. من فکر نمی کنم چنین رویکردی موفق باشد، کما این که رویکرد مقابل هم که تلاش می کند با اهرم قدرت حاکمه مردم را در دین نگه دارد، آن هم راه به جایی نمی برد.

اساسا قرار نیست همیشه دین در وسط معرکه باشد، حالا یا با اهرم قدرت یا با سطحی کردن و مبتذل کردن دین. به نظر می رسد پیامبران و امامان تلاش می کردند روایتی از دین که با عقل سلیم هماهنگ است ارایه کنند، حالا این که مردم خوششان بیاید یا نیاید، دغدغه آنها نبوده. خیلی وقتها هم آنها در اقلیت قرار می گرفتند، ولی یک اقلیت فرهیخته بودند. به نظر من دیندار کردن مردم چه با مبتذل کردن دین (دین سطحی و احساسی با تاکید بر جنبه های عاطفی دین) و چه با ترساندن مردم، هر دو نادرست است. اگر بپذیریم که انسان ها آزادند و قرار نیست همیشه همه، با همه ی دین همراه باشند، آنوقت تنها وظیفه، آگاهی بخشی است و انتخاب نهایی هم به عهده مردم است.

سینا: ولی قبول دارید، این نحوه بیان نماز خواندن که گفتید، یک مقدار سهل گیرانه است و زیر پای نماز و به طور کلی احکام عبادی را شل می کند؟

من:
دقیقا برعکس. فکر می کنم، بیانی که من از دستور خداوند به نماز، به نظرم رسید و برای شما گفتم، دینداری را از دو جهت سخت تر می کند.

سینا: چطور؟

من: خب، به نظر شما راحت ترین کار این نیست که به کسی بگوییم «نماز بخوان و اگر نماز نخوانی عذاب می شوی»؟ با همین یک جمله کوتاه، هم خیال خودمان را راحت کردیم و هم خیال شنونده را. چون پرسش دیگری را برنیانگیخه ایم. یک دستوری را ابلاغ کردیم، مجازات عدم عمل به آن را هم گفته ایم، مثل قوانین رانندگی. ولی وقتی قرار است که به طرف مقابل از چرایی نماز بگوییم، هم گفتن آن سخت است و هم طرف مقابل باید فکر کند و به یک رشد یافتگی برسد تا به نماز روی بیاورد.

سینا: اتفاقا مثال خوبی زدید. مثلا پلیس، ابتدا می گوید کمربند ببندید و اگر نبندید مجازات می شوید، یعنی مجازاتش را هم پشت سرش می گوید، ولی در عین حال کار فرهنگی هم برای ترویج آن می کند. خب دستور نماز هم همین طور است دیگر. کسی نمی گوید که کار فرهنگی نشود، ولی شما می گویید کار فرهنگی بکنیم ولی به شکل قانون و مجازات نگوییم.

من: مشکل اینجاست که نماز خواندن مثل کمربند بستن نیست، نماز ذاتش از نوع رابطه با خداست و نه یک قانون اجتماعی.

سینا: خب چه فرقی دارند؟

من: ان شاء الله در دیدار بعد خواهم گفت.


ادامه دارد....
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
🔆 آیا نماز واجب است؟ (دیدار چهارم)

سینا: در دیدار قبل، گفتید نماز مثل کمربند ایمنی خودرو نیست که بتوانیم آن را در قالب یک قانون مطرح کنیم. بفرمایید چرا؟

من: برای این که نماز یک دستور برای تنظیم امور اجتماعی نیست که احتیاج به ضمانت اجرا داشته باشد. نماز شکل دادن یک رابطه درونی و معنوی با خالق است. معنا ندارد که خداوند بگوید یا با من رابطه داشته باش و مرا دوست بدار، یا تو را عذاب می کنم. ماهیت نماز به گونه ای نیست که بتوان آن را به یک قانون و مجازات تقلیل داد.

سینا: یعنی نمی توان گفت این قانون خداست که همه باید نماز بخوانند؟

من: آیا معقول است که شما به کسی بگویی، «این یک قانون است: تو مرا دوست داشته باش و با من در یک رابطه سازنده باش و اگر چنین نکردی، من تو را تنبیه می کنم» آیا می توان یک رابطه معنوی را با ترس و تهدید ایجاد کرد. فرض کنیم به هر دلیل شخص نمی خواهد این رابطه برقرار شود، ولی از روی ترس این کار را می کند (چون شما تهدید کرده اید)، آیا واقعا رابطه ای برقرار می شود؟ آیا واقعا این نماز است؟

سینا: قبول دارم، ولی هنوز هم برای من سخت است که از این دیدگاه دست بردارم که نماز واجب است، یعنی باید بخوانی و اگر نخوانی گناه کردی و عذاب دارد.

من: بله، طبیعی است، چون از اول موضوع برای ما به غلط طرح شده است. طرحواره ای که از نماز در ذهنها شکل داده شده، طرحواره غلطی است. رابطه رسول با ما، شبیه رابطه یک مشاور است با مراجع و نه یک قانونگذار با شهروند.

سینا: کمی بیشتر توضیح می دهید؟

من: ببینید، وقتی یک مراجع نزد مشاور می رود، مثلا زوج درمانی، مشاور به مراجع می گوید تو باید ارتباط با همسرت را تصحیح کنی و به او یک سری راهکار می دهد و می گوید اگر این رابطه یک رابطه سازنده باشد، زندگی تو بر مدار آرامش و محبت خواهد بود و اگر رابطه ات را تصحیح نکنی، گرفتار می شوی. رسول هم که به ما می گوید نماز بخوانید، در حقیقت دارد به من و شما مشاوره می دهد و می گوید که اگر می خواهید زندگی خوب و سالمی داشته باشید باید نماز بخوانید و در ایجاد یک رابطه تعالی بخش با خدای خود کوشا باشید. اما برعکس، قانونگذار اصلا به این مسایل توجهی ندارد و صرفا برایش انجام کار مهم است و هیچ برایش مهم نیست که روح این عمل چیست. مثلا قانونگذار می گوید شما باید کمربند ببندید و برای انجام ندادن آن هم مجازات می گذارد و با شما قانونی برخورد می کند. برخورد دین در امر نماز، برخورد قانونی نیست، برخورد مشاوره ای است.

سینا: حالا واقعا شما مطمئن هستید رویکرد رسول در نماز، یک رویکرد مشاوره ای است و نه یک رویکرد قانونی؟

من: خب شما به قرآن نگاه کنید. در قرآن 69 بار کلمه نماز (صلاه) به کار برده شده و حتی یک بار، تاکید می کنم حتی یک بار هم گفته نشده که اگر نماز نخوانید، شما را عقوبت و عذاب می کنم. بلکه سعی کرده است که من و شما را تشویق به نماز کند و از فواید آن بگوید. مثلا می گوید «در سختی ها از صبر و نماز» کمک بگیرید. یا «نماز شما را از زشتی و بدی باز می دارد» یا «نماز را برای یاد خدا بخوانید». یک جا هم می گوید ای پیامبر «وقتی عده ای را به نماز دعوت می کنی، آنها نماز را به مسخره و بازی می گیرند، چرا که آنان عقل ورز نیستند»، یعنی باز هم تهدید نمی کند، بلکه می گوید کسی که نماز را مسخره می کند و به بازی می گیرد، اندیشه و بینش ندارد. یعنی دقیقا کاری که یک مشاور دلسوز انجام می دهد. جالب است که در خیلی موارد از این 69 مورد، خداوند به فواید اخروی نماز خواندن که همانا بهشت و آرامش است اشاره می کند، ولی هیچ موردی نیست که به عقوبت اخروی نماز نخواندن اشاره کند. آیا این دلیل نیست که احتمالا ما از اول رویکرد غلطی در فهم از نماز و رابطه با خدا داشته ایم؟

ادامه دارد....
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
2025/07/10 19:33:45
Back to Top
HTML Embed Code: