آزمایش بزرگ دعا
(قسمت اول)
آیا دعای دیگران در حق ما اثری عینی دارد؟
یعنی مثلا اگر کسانی در حق ما دعا کنند که از بیماری خلاصی یابیم، آیا واقعا کمکی به بهبود ما میکند؟ عده ای بر آن شده اند که این پرسش را به روش تجربی پاسخ دهند. در سال 2006 تیمی از پژوهشگران به رهبری هربرت بنسون در دانشکده پزشکی هاروارد یک آزمایش ترتیب دادند. این پژوهش به دلیل حجم نمونه بالا، گاهی «آزمایش بزرگ دعا» نامیده میشود.
این آزمایش 1802 بیمار در شش بیمارستان را شامل میشد که جراحی بایپس عروق برایشان انجام شده بود. تیم بنسون به طور تصادفی بیماران را به سه گروه (سبز و زرد و آبى ) تقسیم کردند و سپس همگن بودن سه گروه را چک کردند تا مطمئن شوند این سه گروه واقعاً از نظر تاریخچه قلبی عروقی و همچنین توزیع جنسی و سنیشان با هم یکسان هستند.
تیم بنسون به گروه سبز 🟢 گفتند که ممکن است دیگران برایشان دعا کنند و واقعا هم لیست اسامی آنها را به سه کلیسا دادند تا برای آنها پیش از عمل جراحی و پس از عمل جراحی به مدت 14 روز دعا کنند. گروه زرد 🟡گروه کنترل بود و با این که به آنها گفته شده بود که ممکن است افرادی برای آنها دعا کنند، کسی برای آنها دعا نکرد. بنابراین، ما دو گروه (سبز و زرد) داریم که از نظر سن، جنسیت و سلامت قلبی عروقی با هم همخوانی دارند؛ به همه آنها گفته شده بود که ممکن است برایشان دعا شود، اما فقط برای یک گروه از آنها واقعاً دعا شده بود (گروه سبز 🟢). اگر تیم بنسون کشف میکردند که در پایان آزمایش، گروه سبز 🟢که برایشان دعا شده بود، وضعیت بهتری نسبت به گروه زرد🟡 داشتند، میتوانستند نتیجه بگیرند که دعای دیگران، نتیجه عینی در بهبود وضعیت جسمانی افراد دارد.
این چیزی نبود که آنها بدست آوردند. آنها بیماران را به مدت 30 روز پس از جراحی تحت نظر قرار دادند و هیچ تفاوتی بین گروه سبز 🟢 و زرد 🟡مشاهده نشد. احتمال مرگ بیماران در گروه سبز🟢 که برایشان دعا شده بود کمتر نشده بود، همچنین آنها در طول دوره 30 روزه عوارض كمترى نداشتند.
در گروه سوم بیماران، یعنی گروه آبى🔵 چیز دیگری هم پیدا شد؛ برخلاف دو گروه دیگر، به این بیماران گفته شد که برایشان حتما دعا خواهد شد [نه این که ممکن است برایشان دعا کنند]. مانند گروه سبز 🟢، برای گروه آبی🔵 هم دعا شد ولی برخلاف گروه سبز، گروه آبی مطمئن بودند که کسانی برایشان دعا خواهند کرد. نتایج بررسی بعد از سی روز نشان داد این اطمینانِ افزوده اثر معکوس داشته است: 8 درصد از بیماران در این گروه (گروه آبى 🔵) نسبت به دو گروه دیگر از عوارض بیشتری رنج بردند. پس اصل دعا اوضاع را بهتر نکرد که هیچ، آگاهی از دعا اوضاع را بدتر هم کرد!
کسی نمی داند که چرا گروه آبی 🔵 نسبت به دو گروه دیگر دچار عوارض بیشتری شدند. این میتواند فقط یک تصادف آماری باشد. همچنین امکان دارد دانستن این که بیماران از دعای دیگران بهره مند هستند، به نحوی آنها را تحت تأثیر قرار داده باشد.
برای مثال ممکن است هنگامی که بیماران در حال بهبودی بودند، اطلاع از دعا، آنها را دچار اطمینان بیش از حد و در نتیجه نسبت به رژیم غذایی خود بیپرواتر کرده باشد. یا کاملاً برعکس، امکان دارد که آنها را بیشتر مضطرب کرده باشد، که به نوبه خود ممکن است تأثیرات ناخوشایندی بر سلامت آنها بگذارد.
همانطور که یکی از محققان در تیم بنسون در یک کنفرانس مطبوعاتی گمانه زنی کرد: بیمار ممکن است فکر کند «آیا وضع جسمانی من آنقدر خراب است که یک عده دست به کار شده اند و برای سلامت من دعا می کنند؟»
(ادامه در قسمت بعد)
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
(قسمت اول)
آیا دعای دیگران در حق ما اثری عینی دارد؟
یعنی مثلا اگر کسانی در حق ما دعا کنند که از بیماری خلاصی یابیم، آیا واقعا کمکی به بهبود ما میکند؟ عده ای بر آن شده اند که این پرسش را به روش تجربی پاسخ دهند. در سال 2006 تیمی از پژوهشگران به رهبری هربرت بنسون در دانشکده پزشکی هاروارد یک آزمایش ترتیب دادند. این پژوهش به دلیل حجم نمونه بالا، گاهی «آزمایش بزرگ دعا» نامیده میشود.
این آزمایش 1802 بیمار در شش بیمارستان را شامل میشد که جراحی بایپس عروق برایشان انجام شده بود. تیم بنسون به طور تصادفی بیماران را به سه گروه (سبز و زرد و آبى ) تقسیم کردند و سپس همگن بودن سه گروه را چک کردند تا مطمئن شوند این سه گروه واقعاً از نظر تاریخچه قلبی عروقی و همچنین توزیع جنسی و سنیشان با هم یکسان هستند.
تیم بنسون به گروه سبز 🟢 گفتند که ممکن است دیگران برایشان دعا کنند و واقعا هم لیست اسامی آنها را به سه کلیسا دادند تا برای آنها پیش از عمل جراحی و پس از عمل جراحی به مدت 14 روز دعا کنند. گروه زرد 🟡گروه کنترل بود و با این که به آنها گفته شده بود که ممکن است افرادی برای آنها دعا کنند، کسی برای آنها دعا نکرد. بنابراین، ما دو گروه (سبز و زرد) داریم که از نظر سن، جنسیت و سلامت قلبی عروقی با هم همخوانی دارند؛ به همه آنها گفته شده بود که ممکن است برایشان دعا شود، اما فقط برای یک گروه از آنها واقعاً دعا شده بود (گروه سبز 🟢). اگر تیم بنسون کشف میکردند که در پایان آزمایش، گروه سبز 🟢که برایشان دعا شده بود، وضعیت بهتری نسبت به گروه زرد🟡 داشتند، میتوانستند نتیجه بگیرند که دعای دیگران، نتیجه عینی در بهبود وضعیت جسمانی افراد دارد.
این چیزی نبود که آنها بدست آوردند. آنها بیماران را به مدت 30 روز پس از جراحی تحت نظر قرار دادند و هیچ تفاوتی بین گروه سبز 🟢 و زرد 🟡مشاهده نشد. احتمال مرگ بیماران در گروه سبز🟢 که برایشان دعا شده بود کمتر نشده بود، همچنین آنها در طول دوره 30 روزه عوارض كمترى نداشتند.
در گروه سوم بیماران، یعنی گروه آبى🔵 چیز دیگری هم پیدا شد؛ برخلاف دو گروه دیگر، به این بیماران گفته شد که برایشان حتما دعا خواهد شد [نه این که ممکن است برایشان دعا کنند]. مانند گروه سبز 🟢، برای گروه آبی🔵 هم دعا شد ولی برخلاف گروه سبز، گروه آبی مطمئن بودند که کسانی برایشان دعا خواهند کرد. نتایج بررسی بعد از سی روز نشان داد این اطمینانِ افزوده اثر معکوس داشته است: 8 درصد از بیماران در این گروه (گروه آبى 🔵) نسبت به دو گروه دیگر از عوارض بیشتری رنج بردند. پس اصل دعا اوضاع را بهتر نکرد که هیچ، آگاهی از دعا اوضاع را بدتر هم کرد!
کسی نمی داند که چرا گروه آبی 🔵 نسبت به دو گروه دیگر دچار عوارض بیشتری شدند. این میتواند فقط یک تصادف آماری باشد. همچنین امکان دارد دانستن این که بیماران از دعای دیگران بهره مند هستند، به نحوی آنها را تحت تأثیر قرار داده باشد.
برای مثال ممکن است هنگامی که بیماران در حال بهبودی بودند، اطلاع از دعا، آنها را دچار اطمینان بیش از حد و در نتیجه نسبت به رژیم غذایی خود بیپرواتر کرده باشد. یا کاملاً برعکس، امکان دارد که آنها را بیشتر مضطرب کرده باشد، که به نوبه خود ممکن است تأثیرات ناخوشایندی بر سلامت آنها بگذارد.
همانطور که یکی از محققان در تیم بنسون در یک کنفرانس مطبوعاتی گمانه زنی کرد: بیمار ممکن است فکر کند «آیا وضع جسمانی من آنقدر خراب است که یک عده دست به کار شده اند و برای سلامت من دعا می کنند؟»
(ادامه در قسمت بعد)
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
Telegram
یادداشت های یک دلشده ی ولشده (م.نساجی)
مدرس روانشناسی، دانشگاه شهيد بهشتى
ارتباط با نویسنده: @Delshodevelshode
ارتباط با نویسنده: @Delshodevelshode
آزمايش بزرگ دعا
(قسمت دوم)
در مجموع از این آزمايش چه تفسیری میتوان ارائه داد؟
یک تفسیر احتمالی آن است که گفته شود دعا بیش از آن که تاثیرات عینی مستقیم داشته باشد، تاثیرات روانی مستقیم دارد. این که کسی برای کسی دعا کند، نوعی ارتباط سه گانه بین دعاکننده و دعا شونده و خداوند برقرار می شود و این ارتباط به شرط ایمان دعاکننده و دعاشونده از نظر روانی سازنده است.
تفسیر احتمالی دیگر این است که ممکن است همین دعا کردن ها، غیر مستقیم در وضعیت جسمانی افراد، به دلیل ارتقاء وضعیت روحی روانی آنها موثر باشد(البته در مواردی که شخص مطلع از دعا باشد و به دعا هم باور داشته باشد)، اما این اثرات در کوتاه مدت خود را نشان نمیدهند. همانطور که نویسندگان مقاله توضیح میدهند، در این آزمایش وضعیت بیمار تا سی روز پس از عمل جراحی بررسی شده است و ممکن است در دراز مدت، تفاوت هایی ایجاد شود. برای تایید یا رد این تفسیر، به مطالعات بیشتری احتیاج است.
برخی با این ایده که مطالعات علمی - همبستگی، آزمایشی یا غیره - میتوانند به ما نشان دهند که آیا دعا تأثیرگذار است یا خیر، مخالفاند. این مخالفت قابل درک است. به باور بیشتر الهیدانان مسیحی، یهودی و مسلمان، دعا فقط زمانی اثر میگذارد که خدا بخواهد. علاوه بر این مشیت خداوند میتواند به سلامت هر کس حتی بدون آنکه برایش دعا کرده باشند، تعلق گیرد. اگر چنین باشد، الزاماً نباید انتظار داشته باشیم که دعاها ضرورتا به نفع سلامت افراد تاثیرگذار باشند. بنابراین بدون دسترسی به دادههای مرتبط با اراده خداوند، ابزارهای علم قادر به پاسخگویی به این سؤال نیستند.
این استدلال قابل تامل است؛ اما به گفته یکی از روانشناسان دین (جوناتان یانگ)، بیش از حد هم نباید روی آن ایستاد. این درست است که هیچ چیز اتفاق نمیافتد مگر با اراده خداوند؛ اما این بدان معنا نیست که ما نتوانیم از طریق آزمایش در مورد علت و معلولهای موجود در جهان طبیعی بررسی علمی کنیم. گرانش کار نمیکند مگر اینکه خدا اراده کند، اما هیچ کس نمیگوید که ما برای آن که بتوانیم آزمایشی درباره نسبیت عام انجام دهیم، باید اطلاعاتی درباره اراده الهی داشته باشیم. این که به هر حال، دعا اثر عینی بر سلامت افراد دارد یا خیر، یک پرسش تجربی قابل تحقیق است و منافاتی با مشیت و نفوذ اراده خداوند در جهان ندارد.
به هر حال به نظر نمیرسد که حتی از منظر دینی، تحقیق علمی درباره تاثیرگذاری دعا، غیر مجاز باشد. هرچند باید در تفسیر داده ها احتیاط کرد. ممکن است دعا، خصوصا دعای دیگران در حق افراد، تاثیری عینی مستقیم نداشته باشد، اما همچنان دعا کردن بتواند اثرات روانی مستقیم و یا حتی اثرات عینی غیر مستقیم یا اثرات عینی درازمدت داشته باشد. برای رد یا تایید این احتمالات، می توان آزمایشهای دیگری طراحی کرد، هرچند به دلیل وجود عوامل مداخله ای بسیار در این گونه مطالعات، کنترل این عوامل و حصول به نتیجه کار مشکلی است.
این نکته هم شایان توجه است که همین آزمایش به ظاهر ساده، که گزارش مختصری از آن ارایه شد و در قالب یک مقاله 9 صفحه ای و در مجله American Health Journal، منتشر شده است، با همکاری یک تیم 16 نفره از متخصصان انجام شده است. این نشان دهنده پیچیدگی انجام چنین آزمایشهایی است که در آن عوامل مداخله بسیاری باید کنترل شوند. اما به هر حال راه باز است و میتوان در این باره مطالعات تجربی انجام داد و به نظر می رسد که این گونه مطالعات روانشناختی درباره دین، به درک بهتر دینداری کمک می کند.
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
(قسمت دوم)
در مجموع از این آزمايش چه تفسیری میتوان ارائه داد؟
یک تفسیر احتمالی آن است که گفته شود دعا بیش از آن که تاثیرات عینی مستقیم داشته باشد، تاثیرات روانی مستقیم دارد. این که کسی برای کسی دعا کند، نوعی ارتباط سه گانه بین دعاکننده و دعا شونده و خداوند برقرار می شود و این ارتباط به شرط ایمان دعاکننده و دعاشونده از نظر روانی سازنده است.
تفسیر احتمالی دیگر این است که ممکن است همین دعا کردن ها، غیر مستقیم در وضعیت جسمانی افراد، به دلیل ارتقاء وضعیت روحی روانی آنها موثر باشد(البته در مواردی که شخص مطلع از دعا باشد و به دعا هم باور داشته باشد)، اما این اثرات در کوتاه مدت خود را نشان نمیدهند. همانطور که نویسندگان مقاله توضیح میدهند، در این آزمایش وضعیت بیمار تا سی روز پس از عمل جراحی بررسی شده است و ممکن است در دراز مدت، تفاوت هایی ایجاد شود. برای تایید یا رد این تفسیر، به مطالعات بیشتری احتیاج است.
برخی با این ایده که مطالعات علمی - همبستگی، آزمایشی یا غیره - میتوانند به ما نشان دهند که آیا دعا تأثیرگذار است یا خیر، مخالفاند. این مخالفت قابل درک است. به باور بیشتر الهیدانان مسیحی، یهودی و مسلمان، دعا فقط زمانی اثر میگذارد که خدا بخواهد. علاوه بر این مشیت خداوند میتواند به سلامت هر کس حتی بدون آنکه برایش دعا کرده باشند، تعلق گیرد. اگر چنین باشد، الزاماً نباید انتظار داشته باشیم که دعاها ضرورتا به نفع سلامت افراد تاثیرگذار باشند. بنابراین بدون دسترسی به دادههای مرتبط با اراده خداوند، ابزارهای علم قادر به پاسخگویی به این سؤال نیستند.
این استدلال قابل تامل است؛ اما به گفته یکی از روانشناسان دین (جوناتان یانگ)، بیش از حد هم نباید روی آن ایستاد. این درست است که هیچ چیز اتفاق نمیافتد مگر با اراده خداوند؛ اما این بدان معنا نیست که ما نتوانیم از طریق آزمایش در مورد علت و معلولهای موجود در جهان طبیعی بررسی علمی کنیم. گرانش کار نمیکند مگر اینکه خدا اراده کند، اما هیچ کس نمیگوید که ما برای آن که بتوانیم آزمایشی درباره نسبیت عام انجام دهیم، باید اطلاعاتی درباره اراده الهی داشته باشیم. این که به هر حال، دعا اثر عینی بر سلامت افراد دارد یا خیر، یک پرسش تجربی قابل تحقیق است و منافاتی با مشیت و نفوذ اراده خداوند در جهان ندارد.
به هر حال به نظر نمیرسد که حتی از منظر دینی، تحقیق علمی درباره تاثیرگذاری دعا، غیر مجاز باشد. هرچند باید در تفسیر داده ها احتیاط کرد. ممکن است دعا، خصوصا دعای دیگران در حق افراد، تاثیری عینی مستقیم نداشته باشد، اما همچنان دعا کردن بتواند اثرات روانی مستقیم و یا حتی اثرات عینی غیر مستقیم یا اثرات عینی درازمدت داشته باشد. برای رد یا تایید این احتمالات، می توان آزمایشهای دیگری طراحی کرد، هرچند به دلیل وجود عوامل مداخله ای بسیار در این گونه مطالعات، کنترل این عوامل و حصول به نتیجه کار مشکلی است.
این نکته هم شایان توجه است که همین آزمایش به ظاهر ساده، که گزارش مختصری از آن ارایه شد و در قالب یک مقاله 9 صفحه ای و در مجله American Health Journal، منتشر شده است، با همکاری یک تیم 16 نفره از متخصصان انجام شده است. این نشان دهنده پیچیدگی انجام چنین آزمایشهایی است که در آن عوامل مداخله بسیاری باید کنترل شوند. اما به هر حال راه باز است و میتوان در این باره مطالعات تجربی انجام داد و به نظر می رسد که این گونه مطالعات روانشناختی درباره دین، به درک بهتر دینداری کمک می کند.
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
Telegram
یادداشت های یک دلشده ی ولشده (م.نساجی)
مدرس روانشناسی، دانشگاه شهيد بهشتى
ارتباط با نویسنده: @Delshodevelshode
ارتباط با نویسنده: @Delshodevelshode
Forwarded from رَوا | روانشناسی دین
🏷بخش اول؛ کلیات
در این بخش به بازنشر نوشتارها و پادکستهای مربوط به تعاریف دین، روانشناسی دین، تاریخچه روانشناسی دین و روشهای تحقیق در این حوزه براساس کتابهایی از سارا ایزابلا برتن، فریزر واتس و دائرهالمعارف روانشناسی و دین، چاپ اسپرینگر میپردازیم.
همچنین؛ ویدیوهایی که درمورد چیستی دین، دین و موسیقی و... ترجمهشدهاند بازنشر میشوند.
🔖 مطالب از طریق لینکهای زیر در دسترساند:
۱.دین چیست؟
نوشتار نسخه صوتی
۲. روانشناسی دین چیست؟
نوشتار نسخه صوتی
۳. تاریخچه روانشناسی دین
نوشتار نسخه صوتی
۴. روشهای تحقیق در روانشناسی دین
نوشتار نسخه صوتی
ویدیوها نیز از طریق لینکهای زیر در دسترساند
📹 آیا کوکاکولا یک دین است؟
📹 آمیختگی دین و موسیقی
📹 آیا دین در مغز ما سیمکشی شدهاست؟
📹 فراطبیعیاندیشی
📹 علوم اعصاب و تجارب معنوی
همچنین مطالب گروه رَوا در باب کلیات روانشناسی دین را میتوانید از طریق زیر جستجو کنید:
#کلیات
پست بعدی، شامل مرور نظریات ویلیام جیمز است.
رَوا | روایتی روادارانه از روانشناسی دین
https://www.tgoop.com/Ravaschool
در این بخش به بازنشر نوشتارها و پادکستهای مربوط به تعاریف دین، روانشناسی دین، تاریخچه روانشناسی دین و روشهای تحقیق در این حوزه براساس کتابهایی از سارا ایزابلا برتن، فریزر واتس و دائرهالمعارف روانشناسی و دین، چاپ اسپرینگر میپردازیم.
همچنین؛ ویدیوهایی که درمورد چیستی دین، دین و موسیقی و... ترجمهشدهاند بازنشر میشوند.
🔖 مطالب از طریق لینکهای زیر در دسترساند:
۱.دین چیست؟
نوشتار نسخه صوتی
۲. روانشناسی دین چیست؟
نوشتار نسخه صوتی
۳. تاریخچه روانشناسی دین
نوشتار نسخه صوتی
۴. روشهای تحقیق در روانشناسی دین
نوشتار نسخه صوتی
ویدیوها نیز از طریق لینکهای زیر در دسترساند
📹 آیا کوکاکولا یک دین است؟
📹 آمیختگی دین و موسیقی
📹 آیا دین در مغز ما سیمکشی شدهاست؟
📹 فراطبیعیاندیشی
📹 علوم اعصاب و تجارب معنوی
همچنین مطالب گروه رَوا در باب کلیات روانشناسی دین را میتوانید از طریق زیر جستجو کنید:
#کلیات
پست بعدی، شامل مرور نظریات ویلیام جیمز است.
رَوا | روایتی روادارانه از روانشناسی دین
https://www.tgoop.com/Ravaschool
Forwarded from محمد سروش محلاتی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Hosein Mahdavi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حال خوب دریاچه ارومیه👌
ظاهرا فعالان محيط زيست، همگى آزاد شدند. تا اينجا اين بهترين خبر امسال است. خبرى بسيار خوشحال كننده.
اميد كه ديگران هم بزودى آزاد شوند.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
اميد كه ديگران هم بزودى آزاد شوند.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
Forwarded from رَوا | روانشناسی دین
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رَوا تقديم مىكند:
خوانشى روانشناختى از نماهنگ Believer
نويسندگان: فاطمه طالبى، فرانک قاسمى
گوينده: آريان عاشورى
تدوين: بابك قاسمى
بر اساس درسنامه ويليام جيمز، دكتر مهدى نساجى، دانشكده روانشناسى دانشگاه شهيد بهشتى
با ما در رَوا همراه باشيد.
رَوا | روایتی روادارانه از روانشناسی دین
https://www.tgoop.com/Ravaschool
خوانشى روانشناختى از نماهنگ Believer
نويسندگان: فاطمه طالبى، فرانک قاسمى
گوينده: آريان عاشورى
تدوين: بابك قاسمى
بر اساس درسنامه ويليام جيمز، دكتر مهدى نساجى، دانشكده روانشناسى دانشگاه شهيد بهشتى
با ما در رَوا همراه باشيد.
رَوا | روایتی روادارانه از روانشناسی دین
https://www.tgoop.com/Ravaschool
Forwarded from وقایع :: آذریجهرمی
نقل است که روزی بنده خدایی برای تزریق پنسیلین رفته بود به درمانگاهی. پرستار تزریق کننده از او پرسید: «تا حالا پنیسیلین تزریق کردی؟» و او جواب داد: «بله» و پس از این پاسخ تزریق انجام شد و به فاصله کوتاهی بیمار تشنج کرد!
سریعا اقدامات پزشکی برای بهبود انجام شد و وقتی بیمار سر حال شد، پرستار پرسید: «مگر نگفتی پنیسیلین زدم؟» بیمار گفت: «بله، اونبار هم که زدم همین حالت رخ داد!»
حجاب حکم خداست، اما احتمالا از توحید جایگاه بالاتری ندارد، خدا به موسی برای دعوت به توحید دستور به سخن نیکو داد. گسترش اسلام با زور و شمشیر نیز تا آنجا که من اطلاع دارم، سیره رسول گرامی اسلام و امیر ما علی علیه السلام نبود. در اجرای احکام الهی نیز جز در تخلفات مالی کارگزاران، گزارشهای متعددی از تساهل علی علیه السلام در برخورد با مسلمین در تاریخ وجود دارد.
✨ @azarijahromi
سریعا اقدامات پزشکی برای بهبود انجام شد و وقتی بیمار سر حال شد، پرستار پرسید: «مگر نگفتی پنیسیلین زدم؟» بیمار گفت: «بله، اونبار هم که زدم همین حالت رخ داد!»
حجاب حکم خداست، اما احتمالا از توحید جایگاه بالاتری ندارد، خدا به موسی برای دعوت به توحید دستور به سخن نیکو داد. گسترش اسلام با زور و شمشیر نیز تا آنجا که من اطلاع دارم، سیره رسول گرامی اسلام و امیر ما علی علیه السلام نبود. در اجرای احکام الهی نیز جز در تخلفات مالی کارگزاران، گزارشهای متعددی از تساهل علی علیه السلام در برخورد با مسلمین در تاریخ وجود دارد.
✨ @azarijahromi
Forwarded from کانال تلگرام حلقه دوستداران حقیقت
🔻حلقه دوستداران حقیقت برگزار میکند :
✍️🏻روان شناسی خدا باوری و خدا ناباوری
با حضور :
#دکتر_مهدی_نساجی
پژوهشگر علم و دین، دانشگاه شهید بهشتی
و دانشگاه کلیسای کانتربری، بنیانگذار مدرسه روا
۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
پنجشنبه شب
ساعت ۲۱:۰۰
به وقت تهران
لینک شرکت در جلسه کلاب هاوس :
https://www.clubhouse.com/invite/ZzRHWq46oQZReEJa5979pW8dev78fqG6n2G:FZrZ_Cng4wOc9hObVvah7Fb0GBwGbcCyZQgu3_XgbTQ
کانال تلگرام حلقه دوستداران حقیقت :
@channel_Circle_of_truth_lovers
کانال تلگرام مدرسه روا :
@Ravaschool
✍️🏻روان شناسی خدا باوری و خدا ناباوری
با حضور :
#دکتر_مهدی_نساجی
پژوهشگر علم و دین، دانشگاه شهید بهشتی
و دانشگاه کلیسای کانتربری، بنیانگذار مدرسه روا
۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
پنجشنبه شب
ساعت ۲۱:۰۰
به وقت تهران
لینک شرکت در جلسه کلاب هاوس :
https://www.clubhouse.com/invite/ZzRHWq46oQZReEJa5979pW8dev78fqG6n2G:FZrZ_Cng4wOc9hObVvah7Fb0GBwGbcCyZQgu3_XgbTQ
کانال تلگرام حلقه دوستداران حقیقت :
@channel_Circle_of_truth_lovers
کانال تلگرام مدرسه روا :
@Ravaschool
💢روانشناسى خداباورى و خداناباورى
صرف نظر از اين كه "استدلال هاى عقلانى" به نفع خداباورى و يا به نفع خداناباورى وجود داشته باشد يا نداشته باشد، آنچه در عمل در جوامع اتفاق افتاده است اين است كه هم خداباورى و هم خداناباورى ، بيش از آنكه دلايل شناختى و عقلانى داشته باشند، علت هاى روانشناختى داشته اند. در بحثى كه در كلاب هاوس خواهم داشت به بررسى علتهاى روانشناختى خداباورى و خدا ناباورى خواهم پرداخت. شناخت اين علتها كه روانشناسان در طول ١٥٠ سال گذشته به تفصيل به آن پرداخته اند، تصوير بهترى از خداباورى و الحاد بدست خواهد داد. همچنين اين بحث مى تواند به بررسى روند ديندارى در جهان حاضر و در آينده كمك كند.
زمان: پنج شنبه ها، ساعت ٢١ (چهارجلسه) و در لينك زير.
از همه عزيزان دعوت ميكنم در اين جلسه شركت و مشاركت داشته باشند و از نظرات دوستان نيز بهره مند خواهم شد.
ضمنا كلاب هاوس فعلا فيلتر نيست و عزيزان به راحتى ميتوانند در جلسه شركت نمايند.
از گروه دوستداران حقيقت كه ميزبان جلسه هستند، كمال تشكر را دارم.
اولين جلسه: امشب ساعت ٢١
لينك شركت در جلسه:
https://www.clubhouse.com/invite/ZzRHWq46oQZReEJa5979pW8dev78fqG6n2G:FZrZ_Cng4wOc9hObVvah7Fb0GBwGbcCyZQgu3_XgbTQ
صرف نظر از اين كه "استدلال هاى عقلانى" به نفع خداباورى و يا به نفع خداناباورى وجود داشته باشد يا نداشته باشد، آنچه در عمل در جوامع اتفاق افتاده است اين است كه هم خداباورى و هم خداناباورى ، بيش از آنكه دلايل شناختى و عقلانى داشته باشند، علت هاى روانشناختى داشته اند. در بحثى كه در كلاب هاوس خواهم داشت به بررسى علتهاى روانشناختى خداباورى و خدا ناباورى خواهم پرداخت. شناخت اين علتها كه روانشناسان در طول ١٥٠ سال گذشته به تفصيل به آن پرداخته اند، تصوير بهترى از خداباورى و الحاد بدست خواهد داد. همچنين اين بحث مى تواند به بررسى روند ديندارى در جهان حاضر و در آينده كمك كند.
زمان: پنج شنبه ها، ساعت ٢١ (چهارجلسه) و در لينك زير.
از همه عزيزان دعوت ميكنم در اين جلسه شركت و مشاركت داشته باشند و از نظرات دوستان نيز بهره مند خواهم شد.
ضمنا كلاب هاوس فعلا فيلتر نيست و عزيزان به راحتى ميتوانند در جلسه شركت نمايند.
از گروه دوستداران حقيقت كه ميزبان جلسه هستند، كمال تشكر را دارم.
اولين جلسه: امشب ساعت ٢١
لينك شركت در جلسه:
https://www.clubhouse.com/invite/ZzRHWq46oQZReEJa5979pW8dev78fqG6n2G:FZrZ_Cng4wOc9hObVvah7Fb0GBwGbcCyZQgu3_XgbTQ
Forwarded from محمد سروش محلاتی
♦️اظهارنظر یکی از اساتید گرامی:
🔸جناب آقای دکتر مهدی نساجی در یادداشتی که در یکی از گروهها منتشر ساخته، ضمن اظهار لطف، به نقد شیوه بنده در طرح مباحث دینی و عدم موفقیت آن در شرایط کنونی، پرداخته و پیشنهادی در این باره مطرح نموده است.
با تشکر از ایشان، متن کامل این یادداشت را در اختیار دوستان عزیز قرار میدهم:
🔹به نظر مياد جامعه كلا از مباحث دينى، حتى اگر منادى آزادى و عدالت باشه عبور كرده.
واقعا ما از استاد محلاتى پيشروتر و شجاع تر در طرح دقيق و علمى اين مباحث نداريم ولى حضور نسل جوان در مباحث ايشان بسيار كمرنگ و نزديك به صفر است.
البته شايد جلسات ضبط میشوند و بعدا افراد گوش ميدهند وبه دليل مشكل تردد و ترافيك، حضور جوانان كه به هر حال در وضعيت آينده كشور تعيين كننده است در اين جلسات نزديك به صفر است.
🔹من گمان ميكنم ديگر نميشود جامعه را به دين بازگرداند و از درون دين برايشان راهى به براى پيشرفت و آزادى ارايه كرد.
🔹به نظرم تنها كاركردى كه در حال حاضر براى عالمان دين وجود دارد نفى وضعيت موجود است. مردم تا اينجا همراه ميشوند ولى گام بعدى را با روحانيان برنخواهند داشت و از آنها براى آينده نسخه نخواهند گرفت(متاسفانه).
🔹با پذيرش اين واقعيت، من پيشنهادم به عالمان آزاده اين است كه روى مشتركات ميان دينداران و غير دينداران تمركز كنند و از منظر اخلاقيات و ارزشهاى مشترك (ونه از منظر دين) با جامعه گفت و گو كنند.
البته كه ما دينداران هنوز هم معتقديم كه ديندارى بهتر ميتواند به زندگى معنا دهد و ما را اخلاقى تر كند، ولى متقاعد كردن جامعه از منظر درون دينى كار سختى است و به نظرم راه به جايى (حداقل تا يكى دو دهه آينده) نميبرد. بنابراين بهتر است دينداران با زبان مشتركى با جامعه صحبت كنند كه غير دينداران را هم در بر بگيرد تا بتواند نوعى وحدت ملى بر اساس اصول مشترك اخلاقى و انسانى كه فراتر از مباحث درون دينى است ايجاد كند.
🔹من پيشنهاد مشخصم به عالمان دين اين است كه آنها زمينه گفت و گوى مشترك با غير دينداران را فراهم كنند و پيشقدم شوند تا ايران عزيز كارش از اين گره فروبسته باز شود.
البته شايد روزى روزگارى مردم مجدد به اين نتيجه برسند كه به دين بازگردند، اما تا آن زمان، دينداران، بهتر است در حوزه فردى، كماكان دين خود را حفظ كنند و در حوزه اجتماعى (چه رسد به حوزه سياسى) با زبان مشترك اخلاقى و انسانى با جامعه سخن بگويند.
🔹اين را هم بگويم كه عدم اقبال به دين، يك مساله جهانى است و جهان به سمت بى دينى و بى خدايى ميرود و اين روند حداقل تا چهل پنجاه سال آينده همين گونه است و بعيد است كه تغييرى در آن ايجاد شود كه البته دلايل متعددى دارد كه روانشناسان و جامعه شناسان دين به آن پرداخته اند.
از استاد سروش محلاتى به خاطر تلاشهاى عالمانه و شجاعانه شون تشكر ميكنيم.
🔸جناب آقای دکتر مهدی نساجی در یادداشتی که در یکی از گروهها منتشر ساخته، ضمن اظهار لطف، به نقد شیوه بنده در طرح مباحث دینی و عدم موفقیت آن در شرایط کنونی، پرداخته و پیشنهادی در این باره مطرح نموده است.
با تشکر از ایشان، متن کامل این یادداشت را در اختیار دوستان عزیز قرار میدهم:
🔹به نظر مياد جامعه كلا از مباحث دينى، حتى اگر منادى آزادى و عدالت باشه عبور كرده.
واقعا ما از استاد محلاتى پيشروتر و شجاع تر در طرح دقيق و علمى اين مباحث نداريم ولى حضور نسل جوان در مباحث ايشان بسيار كمرنگ و نزديك به صفر است.
البته شايد جلسات ضبط میشوند و بعدا افراد گوش ميدهند وبه دليل مشكل تردد و ترافيك، حضور جوانان كه به هر حال در وضعيت آينده كشور تعيين كننده است در اين جلسات نزديك به صفر است.
🔹من گمان ميكنم ديگر نميشود جامعه را به دين بازگرداند و از درون دين برايشان راهى به براى پيشرفت و آزادى ارايه كرد.
🔹به نظرم تنها كاركردى كه در حال حاضر براى عالمان دين وجود دارد نفى وضعيت موجود است. مردم تا اينجا همراه ميشوند ولى گام بعدى را با روحانيان برنخواهند داشت و از آنها براى آينده نسخه نخواهند گرفت(متاسفانه).
🔹با پذيرش اين واقعيت، من پيشنهادم به عالمان آزاده اين است كه روى مشتركات ميان دينداران و غير دينداران تمركز كنند و از منظر اخلاقيات و ارزشهاى مشترك (ونه از منظر دين) با جامعه گفت و گو كنند.
البته كه ما دينداران هنوز هم معتقديم كه ديندارى بهتر ميتواند به زندگى معنا دهد و ما را اخلاقى تر كند، ولى متقاعد كردن جامعه از منظر درون دينى كار سختى است و به نظرم راه به جايى (حداقل تا يكى دو دهه آينده) نميبرد. بنابراين بهتر است دينداران با زبان مشتركى با جامعه صحبت كنند كه غير دينداران را هم در بر بگيرد تا بتواند نوعى وحدت ملى بر اساس اصول مشترك اخلاقى و انسانى كه فراتر از مباحث درون دينى است ايجاد كند.
🔹من پيشنهاد مشخصم به عالمان دين اين است كه آنها زمينه گفت و گوى مشترك با غير دينداران را فراهم كنند و پيشقدم شوند تا ايران عزيز كارش از اين گره فروبسته باز شود.
البته شايد روزى روزگارى مردم مجدد به اين نتيجه برسند كه به دين بازگردند، اما تا آن زمان، دينداران، بهتر است در حوزه فردى، كماكان دين خود را حفظ كنند و در حوزه اجتماعى (چه رسد به حوزه سياسى) با زبان مشترك اخلاقى و انسانى با جامعه سخن بگويند.
🔹اين را هم بگويم كه عدم اقبال به دين، يك مساله جهانى است و جهان به سمت بى دينى و بى خدايى ميرود و اين روند حداقل تا چهل پنجاه سال آينده همين گونه است و بعيد است كه تغييرى در آن ايجاد شود كه البته دلايل متعددى دارد كه روانشناسان و جامعه شناسان دين به آن پرداخته اند.
از استاد سروش محلاتى به خاطر تلاشهاى عالمانه و شجاعانه شون تشكر ميكنيم.
در جلسه دوم از بحث "روانشناسى خداباورى و خداناباورى" به نظريه روانكاوى فرويد درباره ديندارى خواهم پرداخت. پس از توضيح و ارزيابى نظريه فرويد درباره ديندارى و خداباورى، به اين نكته ميپردازم كه اصول روانكاوى در تحليل خداباورى را ميتوان در تحليل خداناباورى نيز به كار گرفت. به بيان ديگر اگر تحليل روانشناختى فرويد درباره وجود ريشه هاى خداباورى در روابط كودك با پدر درست باشد، همين تحليل را ميتوان درباره خداناباورى نيز به كار برد. در نتيجه ميتوان گفت خداباورى و خداناباورى، هر دو ريشه هاى روانشناختى دارند.
اين بحث را فردا شب (پنج شنبه شب)در كلاب هاوس، ساعت ٢١ در لينك زير تقديم خواهم كرد و از نظرات عزيزان شركت كننده هم بهره مند خواهم شد.
https://www.clubhouse.com/invite/zg8SbOVp21NY7aBjVZ8Q2AK030YjS259745:zjm5VeYu1bGY16L4NKG_4DTWqVCQhocy4O5X-bIFU0c
كانال تلگرام حلقه دوستداران حقيقت
@channel_Circle_of_truth_lovers
اين بحث را فردا شب (پنج شنبه شب)در كلاب هاوس، ساعت ٢١ در لينك زير تقديم خواهم كرد و از نظرات عزيزان شركت كننده هم بهره مند خواهم شد.
https://www.clubhouse.com/invite/zg8SbOVp21NY7aBjVZ8Q2AK030YjS259745:zjm5VeYu1bGY16L4NKG_4DTWqVCQhocy4O5X-bIFU0c
كانال تلگرام حلقه دوستداران حقيقت
@channel_Circle_of_truth_lovers
Forwarded from اندیشکده خرد جنسی
واکنش سرکار خانم شهیندخت مولاوردی به برخوردهای قهرآمیز به بهانه حجاب:
به کدام مذهب است این؟که با سیلی بر صورت زنان و برهنه کردنشان در ملاعام، روسری به سرشان کنند؟در باورتان کدام به پوشاندن ارجحیت دارد؟در باورهایمان مگر بالاتر از قرآن داریم؟
چرا دایه های مهربان تر از مادر؟!
@kherad_Jensi
به کدام مذهب است این؟که با سیلی بر صورت زنان و برهنه کردنشان در ملاعام، روسری به سرشان کنند؟در باورتان کدام به پوشاندن ارجحیت دارد؟در باورهایمان مگر بالاتر از قرآن داریم؟
چرا دایه های مهربان تر از مادر؟!
@kherad_Jensi
Forwarded from javad kashi (Javad Kashi)
ماموریت مقدس
---
آنکه دختری را در خیابان کتک میزند، ماموریت مقدسی دارد: خدا را از زمین میتاراند.
آوردن خدا بر روی زمین و او را متولی عدالت بر روی زمین کردن، خطای بزرگی بود. خدای زمینی شده آلوده به همه شرارتها و خودخواهیها و زیادهخواهیهای انسانی است. اصلا خدا نیست، شیطان است در پوست خداوند. این خطا در ابتدای راه بر مردم پوشیده بود.
آنکه خداوند را این همه سهمگین و خشن و بیرحم به صحنه تماشا میآورد، به قصد جان خدای زمینی شده آمده است.
مردم دلتنگ خدای آسمانی هستند. خدایی که با همه قدرت و حضورش، پنهان است. در نهانگاه آسمان است و تنها هنگامی حاضر میشود که بندگانش او را فرابخوانند. او تنها برای تسلای دردی خواهد آمد.
خدا در این جهان خدای تصمیم و اجرا و عمل نیست. این همه به انسانها سپرده شده است. در سویه شاعرانه زندگی خانه کرده است. آنجا که سنگ یک تصمیم به دیوار خورده و آدمیان واماندهاند. خداوند امید دوباره عطا میکند. جان و خون زندگی را دوباره به جریان میاندازد.
خدای زمینی شده را میتارانند آنگاه واقعیتی که در زمین وجود دارد، با همان سویههای ناسازوارش پدیدار خواهد شد. توهمات باطل رخت خواهند بست و چشمها به آلام آدمیان گشوده خواهد شد.
خدای زمینی شده تارانده میشود تا آدمیان بتوانند بیواسطه به یکدیگر نظر کنند. رابطههای انسانی بدون وساطت امکانپذیر شود. بتوانند با یکدیگر صریح باشند. با هم به نحو انسانی دوستی یا دشمنی کنند. با تکاپوهای کاملاً انسانی خود تلاش کنند موانع را از پیش پای زندگی بردارند و در هنگام ناکامی، از خدا مدد بجویند. خدایی که از دور منتظر فراخوانده شدن است. تا او را نخوانی، قدم از قدم برنخواهد داشت. مثل مادری است که فرزندانش را به حال خود رها کرده تا زندگی کردن را بیاموزند و بیاموزانند.
@javadkashi
---
آنکه دختری را در خیابان کتک میزند، ماموریت مقدسی دارد: خدا را از زمین میتاراند.
آوردن خدا بر روی زمین و او را متولی عدالت بر روی زمین کردن، خطای بزرگی بود. خدای زمینی شده آلوده به همه شرارتها و خودخواهیها و زیادهخواهیهای انسانی است. اصلا خدا نیست، شیطان است در پوست خداوند. این خطا در ابتدای راه بر مردم پوشیده بود.
آنکه خداوند را این همه سهمگین و خشن و بیرحم به صحنه تماشا میآورد، به قصد جان خدای زمینی شده آمده است.
مردم دلتنگ خدای آسمانی هستند. خدایی که با همه قدرت و حضورش، پنهان است. در نهانگاه آسمان است و تنها هنگامی حاضر میشود که بندگانش او را فرابخوانند. او تنها برای تسلای دردی خواهد آمد.
خدا در این جهان خدای تصمیم و اجرا و عمل نیست. این همه به انسانها سپرده شده است. در سویه شاعرانه زندگی خانه کرده است. آنجا که سنگ یک تصمیم به دیوار خورده و آدمیان واماندهاند. خداوند امید دوباره عطا میکند. جان و خون زندگی را دوباره به جریان میاندازد.
خدای زمینی شده را میتارانند آنگاه واقعیتی که در زمین وجود دارد، با همان سویههای ناسازوارش پدیدار خواهد شد. توهمات باطل رخت خواهند بست و چشمها به آلام آدمیان گشوده خواهد شد.
خدای زمینی شده تارانده میشود تا آدمیان بتوانند بیواسطه به یکدیگر نظر کنند. رابطههای انسانی بدون وساطت امکانپذیر شود. بتوانند با یکدیگر صریح باشند. با هم به نحو انسانی دوستی یا دشمنی کنند. با تکاپوهای کاملاً انسانی خود تلاش کنند موانع را از پیش پای زندگی بردارند و در هنگام ناکامی، از خدا مدد بجویند. خدایی که از دور منتظر فراخوانده شدن است. تا او را نخوانی، قدم از قدم برنخواهد داشت. مثل مادری است که فرزندانش را به حال خود رها کرده تا زندگی کردن را بیاموزند و بیاموزانند.
@javadkashi
Forwarded from Mogtaba Danesh
از کجا آمده اند؟
عرفان نظرآهاری
می دانید این مردان که زنان را می ترسانند و این پسران که دختران را می زنند و این برادران که خواهرانشان را می کشند، از کجا آمده اند؟
این مردان و این پسران و این برادران از اقلیم بی عشقی آمده اند. از خانه های خالی از شعر و ترانه، از قحطی بوسه و آغوش آمده اند.
مادرانشان کودک همسرانی قربانی بوده اند که نطفه ای را به انزجار و به اجبار در زهدان خود پرورانده اند.
این پسران، میان خط و نشان و ترکه و توبیخِ هزار حرام و مکروه بزرگ شده اند.
آنها نوزادان مصیبت روزگار و تلخی ایامند.
کسی آنها را در گهواره های ناز و نوازش نخوابانیده. گوششان صدایی موزون لالایی را نشنیده.
شب ها کسی برایشان قصه نگفته.
کسی صورتشان را در گلاب شفقت نشسته.
کسی عسل دوستت دارم، بر لبانشان نچکانده.
کسی مرهم موسیقی بر تنهایی شان نگذاشته،
کسی جراحت زخم هایشان را با ابریشم ادبیات نبسته.
در خانه های توهین و اتاق های تحقیر بالیده اند.
در خانه های ترس و تنبیه، در خانه های خشم و خشونت، دستور زبان عشق تدریس نمی شود.
آنها لهجه همدلی و الفبای لطافت را نیاموخته اند.
آنها انسانیت را بلد نیستند.
حالا دیگر دیر است، حالا آنها دندان های تیز دارند و چنگال های خونین. حالا هر زنی صیدی است که باید دریده شود.
من شاعرم از سرزمین زیبایی و عشق می آیم، زورم به تیر و تفنگ و نفرت و خون نمی رسد.
مرا به گهواره ها ببرید، باید کارگاه گلستان را برای نوزادان برگزار کنم. باید سعدی را برای جنین های زاده نشده بخوانم. باید بوی گل را به نطفه های نبسته بیاموزم.
ای سعدی جان!
کاشکی می آمدی و یادم می دادی در گرگستان چگونه از گلستان بگویم
عرفان نظرآهاری
می دانید این مردان که زنان را می ترسانند و این پسران که دختران را می زنند و این برادران که خواهرانشان را می کشند، از کجا آمده اند؟
این مردان و این پسران و این برادران از اقلیم بی عشقی آمده اند. از خانه های خالی از شعر و ترانه، از قحطی بوسه و آغوش آمده اند.
مادرانشان کودک همسرانی قربانی بوده اند که نطفه ای را به انزجار و به اجبار در زهدان خود پرورانده اند.
این پسران، میان خط و نشان و ترکه و توبیخِ هزار حرام و مکروه بزرگ شده اند.
آنها نوزادان مصیبت روزگار و تلخی ایامند.
کسی آنها را در گهواره های ناز و نوازش نخوابانیده. گوششان صدایی موزون لالایی را نشنیده.
شب ها کسی برایشان قصه نگفته.
کسی صورتشان را در گلاب شفقت نشسته.
کسی عسل دوستت دارم، بر لبانشان نچکانده.
کسی مرهم موسیقی بر تنهایی شان نگذاشته،
کسی جراحت زخم هایشان را با ابریشم ادبیات نبسته.
در خانه های توهین و اتاق های تحقیر بالیده اند.
در خانه های ترس و تنبیه، در خانه های خشم و خشونت، دستور زبان عشق تدریس نمی شود.
آنها لهجه همدلی و الفبای لطافت را نیاموخته اند.
آنها انسانیت را بلد نیستند.
حالا دیگر دیر است، حالا آنها دندان های تیز دارند و چنگال های خونین. حالا هر زنی صیدی است که باید دریده شود.
من شاعرم از سرزمین زیبایی و عشق می آیم، زورم به تیر و تفنگ و نفرت و خون نمی رسد.
مرا به گهواره ها ببرید، باید کارگاه گلستان را برای نوزادان برگزار کنم. باید سعدی را برای جنین های زاده نشده بخوانم. باید بوی گل را به نطفه های نبسته بیاموزم.
ای سعدی جان!
کاشکی می آمدی و یادم می دادی در گرگستان چگونه از گلستان بگویم
این بار متفاوت است؟
🔸این بار، برخلاف دفعات گذشته، معترضین و منتقدین سیاست های کشور، در فضای مجازی (خصوصا اینستاگرام که افراد عادی فعالیت بیشتری در آن دارند) به حمایت از مردم فلسطین برخاسته و به شدت، به آنچه در رفح در دو سه روز گذشته اتفاق افتاد، واکنش نشان دادند و کشتارهای اسراییل را مصداق وحشیگری و جنایت دانستند.
🔸اما چرا این بار؟
🔸به نظر می رسد بسیاری مردم، در دفعات گذشته نیز از رفتارهای اسراییل منزجر بودند و چیزی از این جهت تغییر نکرده است. اما در دفعات گذشته، صدا و سیما و نهادهای حاکمیتی جلو دارد می شدند و مردم از ترس این که مبادا واکنشهایشان به جنایات اسراییل به حساب نهادهای حاکمیتی ریخته شود، سکوت می کردند.
🔸اما این بار، حوادث دلخراش رفح که اتفاق تازه ای نبود، مصادف شد با ماجرای بالگرد و فقدان رییس دولت و همراهانشان. به همین دلیل صدا و سیما و سایر دستگاههای تبلیغی کشور، مشغول سوگواری و تجلیل از درگذشتگان شدند و چندان به رفح نپرداختند.
🔸فعالان فضای مجازی نیز از این فرصت استفاده کردند و احساس کردند این بار، اگر به میدان بیایند و علیه اسراییل موضع بگیرند، این موضع گیری ها، به حساب حمایت از دستگاههای تبلیغی کشور نخواهد رفت و این گونه است که فضای مجازی در ماجرای رفح از دستگاههای رسمی کشور پیش افتاد.
اگر این تحلیل درست باشد، دو نکته از آن به دست می آید.
🔸نخست این که مردم عادی هم وجدانشان همراه مردم عادی غزه است و از عملکرد اسراییل بیزارند، همانند اکثر مردم جهان، اما فرصتی که بتوانند این موضع را ابراز کنند، به گونه ای که واکنش هایشان مصادره نشود، پیدا نکرده بودند.
🔸دوم این که یک رابطه الاکلنگی بین دستگاههای تبلیغی کشور و بسیاری مردم برقرار است. هرجا که این دستگاهها جلو بروند، اکثریت مردم عقب می کشند و برعکس. این رابطه الاکلنگی، ریشه در نارضایتی بخشهای وسیعی از مردم از نهادهای حاکمیتی دارد که در موقعیتهای مختلف خود را نشان می دهد. نوعی رابطه قهر و لجاجت میان بخش وسیعی از مردم و حاکمیت اتفاق افتاده است که باعث می شود مردم و حاکمان در جهت عکس یکدیگر عمل کنند. این تضاد، نیروها را خنثی می کند و فضای پیشرفت در کشور را از بین می برد.
🔸چگونه این رابطه تغییر می کند؟
🔸به نظر می رسد آن که سلاح و ثروت دارد باید پیش قدم شود. امید که مسوولین کشور، این دست فرمان را عوض کنند و با ملت همراه شوند و تا دیرتر از این نشده، شکاف عمیق دولت و ملت را بردارند و گرنه دوقطبی های ایجاد شده، کشور را به سراشیبی های بی بازگشت خواهد برد.
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
🔸این بار، برخلاف دفعات گذشته، معترضین و منتقدین سیاست های کشور، در فضای مجازی (خصوصا اینستاگرام که افراد عادی فعالیت بیشتری در آن دارند) به حمایت از مردم فلسطین برخاسته و به شدت، به آنچه در رفح در دو سه روز گذشته اتفاق افتاد، واکنش نشان دادند و کشتارهای اسراییل را مصداق وحشیگری و جنایت دانستند.
🔸اما چرا این بار؟
🔸به نظر می رسد بسیاری مردم، در دفعات گذشته نیز از رفتارهای اسراییل منزجر بودند و چیزی از این جهت تغییر نکرده است. اما در دفعات گذشته، صدا و سیما و نهادهای حاکمیتی جلو دارد می شدند و مردم از ترس این که مبادا واکنشهایشان به جنایات اسراییل به حساب نهادهای حاکمیتی ریخته شود، سکوت می کردند.
🔸اما این بار، حوادث دلخراش رفح که اتفاق تازه ای نبود، مصادف شد با ماجرای بالگرد و فقدان رییس دولت و همراهانشان. به همین دلیل صدا و سیما و سایر دستگاههای تبلیغی کشور، مشغول سوگواری و تجلیل از درگذشتگان شدند و چندان به رفح نپرداختند.
🔸فعالان فضای مجازی نیز از این فرصت استفاده کردند و احساس کردند این بار، اگر به میدان بیایند و علیه اسراییل موضع بگیرند، این موضع گیری ها، به حساب حمایت از دستگاههای تبلیغی کشور نخواهد رفت و این گونه است که فضای مجازی در ماجرای رفح از دستگاههای رسمی کشور پیش افتاد.
اگر این تحلیل درست باشد، دو نکته از آن به دست می آید.
🔸نخست این که مردم عادی هم وجدانشان همراه مردم عادی غزه است و از عملکرد اسراییل بیزارند، همانند اکثر مردم جهان، اما فرصتی که بتوانند این موضع را ابراز کنند، به گونه ای که واکنش هایشان مصادره نشود، پیدا نکرده بودند.
🔸دوم این که یک رابطه الاکلنگی بین دستگاههای تبلیغی کشور و بسیاری مردم برقرار است. هرجا که این دستگاهها جلو بروند، اکثریت مردم عقب می کشند و برعکس. این رابطه الاکلنگی، ریشه در نارضایتی بخشهای وسیعی از مردم از نهادهای حاکمیتی دارد که در موقعیتهای مختلف خود را نشان می دهد. نوعی رابطه قهر و لجاجت میان بخش وسیعی از مردم و حاکمیت اتفاق افتاده است که باعث می شود مردم و حاکمان در جهت عکس یکدیگر عمل کنند. این تضاد، نیروها را خنثی می کند و فضای پیشرفت در کشور را از بین می برد.
🔸چگونه این رابطه تغییر می کند؟
🔸به نظر می رسد آن که سلاح و ثروت دارد باید پیش قدم شود. امید که مسوولین کشور، این دست فرمان را عوض کنند و با ملت همراه شوند و تا دیرتر از این نشده، شکاف عمیق دولت و ملت را بردارند و گرنه دوقطبی های ایجاد شده، کشور را به سراشیبی های بی بازگشت خواهد برد.
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
Telegram
یادداشت های یک دلشده ی ولشده (م.نساجی)
مدرس روانشناسی، دانشگاه شهيد بهشتى
ارتباط با نویسنده: @Delshodevelshode
ارتباط با نویسنده: @Delshodevelshode
Forwarded from رَوا | روانشناسی دین
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رَوا در نظر دارد مجموعهای از مطالب و پادکستها را حول موضوع "خشونت و دین" منتشر کند. در این ویدیو، دکتر مهدی نساجی توضیحاتی مقدماتی را در این زمینه ارائه میدهد.
با ما در رَوا همراه باشيد.
رَوا | روایتی روادارانه از روانشناسی دین
https://www.tgoop.com/Ravaschool
با ما در رَوا همراه باشيد.
رَوا | روایتی روادارانه از روانشناسی دین
https://www.tgoop.com/Ravaschool
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
☑️ مرکز علم و دين فارادی دانشگاه کمبریج برگزار میکند:
The Art and Science of Human Health and Spirituality – The Faraday Institute Summer Course 2024
🔹زمان: از اول جولای (۱۱ تیر) به مدت پنج روز به صورت مجازی
🔹جهت ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر به لینک های پیوست شده مراجعه نمایید:
ثبتنام
کسب اطلاعات بیشتر
🔹هزینه ثبتنام:
غیر دانشجویان: ۴۰۰ هزار تومان
دانشجویان سایر دانشگاهها: ۳۰۰ هزار تومان
دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی: ۲۵۰ هزار تومان
🔴مهلت ثبتنام: تا ۲۶ خرداد🔴
🔴ظرفیت محدود (صد نفر)
در صورت وجود مشکل در فرایند ثبتنام از طریق تلگرام با ما ارتباط بگیرید:
@Signupofcourse
The Art and Science of Human Health and Spirituality – The Faraday Institute Summer Course 2024
🔹زمان: از اول جولای (۱۱ تیر) به مدت پنج روز به صورت مجازی
🔹جهت ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر به لینک های پیوست شده مراجعه نمایید:
ثبتنام
کسب اطلاعات بیشتر
🔹هزینه ثبتنام:
غیر دانشجویان: ۴۰۰ هزار تومان
دانشجویان سایر دانشگاهها: ۳۰۰ هزار تومان
دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی: ۲۵۰ هزار تومان
🔴مهلت ثبتنام: تا ۲۶ خرداد🔴
🔴ظرفیت محدود (صد نفر)
در صورت وجود مشکل در فرایند ثبتنام از طریق تلگرام با ما ارتباط بگیرید:
@Signupofcourse