tgoop.com/dineaqlani/161
Last Update:
اسلام آسمانی و اسلام زمینی
✅ جعفر نکونام 23 شهریور 1401
دکتر امیر مازیار در این مصاحبه ای که با او انجام پذیرفته، نکته ای را ذکر کرده که درخور نقد است و آن این است که «ما از اسلامی که بر فرض نزد خدا یا لوح محفوظ است، خبری نداریم».
البته چنان که از قید «بر فرض» آشکار است، خود دکتر مازیار هرگز بر این نظر نیست که اسلام دیگری هست که نزد خدا و در لوح محفوظ است. توضیحی که خود ایشان در کامنت همین نوشتار مرقوم داشتند، چنین است: «منظور من از جمله: "ما از اسلامی که بر فرض نزد خدا یا لوح محفوظ است خبری نداریم"، این است که اگر فرضاً کسی بگوید اصل اسلام نزد خدا یا لوح محفوظ است و ما هم فرضا چنین سخنی را بپذیریم باز هم به چنین اسلامی دسترسی نداریم. فکر کنم ابهام برآمده از خلط دو عبارت " بنا بر فرض" و " بر فرض" است. من نوشتهام: بر فرض، یعنی چنانکه عدهای باور دارند و بدون مناقشه در درستی و نادرستی آن. یعنی ولو اینکه چنین فرضی را بپذیریم. طبیعتا اگر میخواستیم برگردیم و در همین فرض هم مناقشه کنیم، به نظرم همه نکات شما صحیح است و من با آن همدلی دارم».
1️⃣ بدیهی است که این فرض، ایدئولوژیک و به تعبیر آقای دکتر محدثی، اعتقادی اندیشانه است. البته خود این فرض، به چند فرض ایدئولوژیک و اعتقادی اندیشانه قابل تجزیه است:
🔸اول، آن که خدای متشخص وجود دارد.
🔸دوم، آن که خدا اسلام را برای بشر آورده است.
🔸سوم، آن که کتاب و سنت معتبر از اسلامی که نزد خدا یا لوح محفوظ است، سرچشمه گرفته است.
🔸چهارم، آن که بشر از اسلامی که نزد خداست، خبری ندارد.
🔸پنجم، آن که اسلامی که نزد بشر است، مورد دخل و تصرف بشر واقع شده است.
🔸ششم، آن که هرکه از اسلامی که نزد خداست، خارج بشود، مسلمان نیست؛ اما اگر از اسلامی که نزد بشر است، خارج بشود، مسلمان است.
2️⃣ این فرض های ایدئولوژیک و اعتقاداندیشانه مشکلات چندی دارند:
🔸اولاً، هیچ دلیل برون دینی بر اثبات هیچ یک از این فرض ها وجود ندارد.
🔸ثانیاً، چیزی که نزد خدا باشد و بشر به آن دسترسی نداشته باشد، بود و نبودش یکسان است؛ چون مفروض این است که دین برای هدایت بشر است؛ اما وقتی فرض بر این باشد که از دسترس بشر خارج است، هدایت کنندگی آن منتفی است.
🔸ثالثاً، اگر دینی که نزد بشر است، مورد دخل و تصرف بشر واقع شده است، انتساب آن به خدا توجیهی نخواهد داشت.
🔸رابعاً، اگر مبنای مسلمانی دینی باشد که نزد خداست، مسلمان نامیدن کسانی که بر دین نزد بشرند، بی وجه می گردد.
3️⃣ فرض بدیل آن است که گفته شود، اسلام همان چیزی است که نزد بشر است؛ نه آن چیز موهومی که ادعا می شود، نزد خدا یا در لوح محفوظ است. این اسلام هم با نظر به تطوری که در گذر تاریخ و نزد فرقه های مختلف اسلامی و حتی هریک از مسلمانان پیدا کرده است و یا پیدا خواهد کرد، فاقد یک ذات یا ذاتیات ثابت و مشخصی است. به موجب این فرض باید گفت:
🔸اولاً، اسلام در گذر تاریخ تطور پیدا می کند؛ لذا نمی توان یک تعریف واحدی از اسلام برای تمام ادوار تاریخی به دست داد.
🔸ثانیاً، اسلام از فرقه و جامعه و محیطی به فرقه و جامعه و محیطی دیگر تفاوت دارد؛ لذا نمی توان یک تعریف واحدی از اسلام برای تمام فرقه ها و جوامع و محیط های اسلامی به دست داد.
🔸ثالثاً، اسلام در گذر تاریخ روند کمالی دارد؛ لذا عقل حکم می کند، مسلمانان از آخرین ویرایش اسلام که کامل تر است، پیروی کنند.
🔸رابعاً، اسلام با چنین گستره بی کرانه ای نمی تواند ذات یا ذاتیات مشخصی داشته باشد؛ لذا باید گفت، هرکه خود را مسلمان بداند، مسلمان است ولو آن که هیچ قدر مشترکی با مسلمانان دیگر نداشته باشد.
🔸خامساً، برای اسلام با چنین دامنۀ وسیعی نمی توان مؤلفه های مشخصی تعیین کرد و بر اساس آنها حکم کرد، کسانی که به آن مؤلفه ها التزام نداشته باشند، از اسلام خارج اند.
🔸سادساً، بر اساس این فرض، تفکیک اسلام به ظاهری و باطنی بی وجه است. ظاهر و باطن اسلام یک چیز است و آن عبارت از آن باورها و سنت هایی است که هر کدام از فرقه های اسلامی و حتی هر مسلمان به آنها التزام دارد.
🔸سابعاً، این فرض، تکثرگرایی و رواداری و زیست مسالمت آمیز مسلمانان را با یکدیگر و حتی با غیر مسلمانان موجه می سازد.
https://www.tgoop.com/dineaqlani
BY دین عقلانی | جعفر نکونام
Share with your friend now:
tgoop.com/dineaqlani/161