tgoop.com/dineaqlani/195
Last Update:
▫️ص 2 از 3
آشکار است که هرگز مسائل مردمان امروز به باورها و مناسک دینی منحصر نیست تا اقتضا داشته باشد که یک فقیه مرجعیت داشته باشد و بر آنان حکومت کند. دیگر مسائل مردمان امروز هم مثل مسائل مردمان چهارده قرن پیش، چندان بسیط و ساده نیست که با مراجعه به چند تا آیه و حدیث بتوان به حل مسئله پرداخت. امروزه، دستاوردهای علوم مدرن بشری راهکارهای به مراتب بهتر از راهکارهایی که فقهاء با تکیه بر آیات و روایات به دست میدهند، عرضه میکنند. برای مثال، امروزه برای مقابله با دزدی هرگز قطع دست دزد را توصیه نمیکنند؛ بلکه تمام دانشها و فنون بشری اعم از روانشناسی و جامعهشناسی و اقتصاد و مکانیک و الکترونیک و جز آنها را به خدمت میگیرند تا مسئلۀ دزدی را خیلی عمیق و ریشهای و کارا مطالعه کنند و بهترین راه حل را برای آن به دست دهند. آنان بسا اگر بخواهند، یک کاری کنند که دزد برای بار دیگر دزدی نکند، یک دستبند الکترونیک به دست او میببندند و او را این چنین زیر نظر میگیرند که بار دیگر مرتکب دزدی نشود؛ نه این که دست او را قطع کنند که هم حیثیت اجتماعی او بر باد برود و هم امکان کارکردن و کسب معاش برای او دشوار گردد.
4️⃣ معایب فقه
فقه چند عیب بزرگ دارد:
🔸الف. کهنگی فقه: فقه دانش کهنه و فرسودهای است و به روزگار گذشته تعلق دارد؛ لذا، خیلی طبیعی است که بشر امروز حکم کند که باید علم مدرن، ولایت و حکومت داشته باشد؛ نه فقه و به تبع آن، توصیه کنند، کسانی باید در مراکز قدرت اعم از قضاء و تقنین و اجرا قرار بگیرند که به علوم و فنون مدرن بشری مسلح شده باشند؛ نه کسانی که فقط تخصص در متونی دارند که به چهارده قرن پیش متعلق است و حتی روش مطالعه و تحقیق آنان در این متون هم آکادمیک و به روز نیست و از آخرین دانشهای بشری مثل زبانشناسی و هرمنوتیک و اسطورهشناسی و باستانشناسی و تاریخ و حقوق و نظایر آنها بهرهبرداری نمیکنند و لذا به نتایج ایدئولوژیک و غیر علمی دست مییابند که فقط برای متدینان اعتبار دارد؛ اما برای ناظران بیطرف و آنان که با نگاه برون دینی و با تکیه بر دانشهای آکادمیک به مطالعه و تحقیق در آن متون میپردازند، فاقد اعتبار است؛ زیرا آنان با تکیه بر آن دانشها به نتایج دیگری میرسند که با نتایج عرضه شده از سوی فقهاء بسیار متفاوت است.
🔸ب. ایدئولوژیک بودن فقه: علم فقه بر پیش فرضهای ایدئولوژیک مبتنی است؛ نظیر این که عقل و دانش خود بشر توانایی و صلاحیت آن را ندارد که مصلحت و سعادت انسانها را تشخیص بدهد و آن فقط از عهدۀ انبیاء و ائمه بر می آید و لذا باید به آموزههای آنان مراجعه کرد. به همین جهت است که علمای سنتی علوم مدرن را تخطئه میکنند و میکوشند که علوم مدرن را اسلامی کنند. این در حالی است که چنین پیشفرضهایی از سوی ناظران بیرون پذیرفتنی نیست و آنان به عکس بر این عقیدهاند که فقه و دیگر علوم دینی علومی کهنه و فرسوده و متعلق به دوران گذشته است و لذا توانایی و صلاحیت تشخیص مصلحت و سعادت بشر را ندارند.
🔸ج. بساطت فقه: آنچه در فقه با تکیه بر چند آیه و حدیث مطرح میشود، هرگز قابل قیاس با علوم مدرنی چون اقتصاد و تجارت و حقوق و نظایر آنها که بسیار گسترده و پیچیدهاند، نیست؛ لذا امروزه هرگز مثل گذشته نیست که یک نفر بتواند به تمام رشتههای علمی تسلط پیدا کند؛ بلکه حتی اگر تمام عمر خود را در یک رشتۀ علمی متمرکز کند، موفق نمیگردد در همان یک رشتۀ علمی هم تسلط علمی بیابد؛ لذا هرگز امروزه مثل گذشته نمیتوان هر مسئلهای که پیش بیاید، به یک نفر ارجاع بدهند که او راه حلش را بیان کند؛ بلکه باید هر مسئله ای را حسب مورد به متخصص خاص خودش ارجاع دهند. به همین جهت، نمیتوان با حکومت فقهی دنیای پیچیدۀ مدرن را اداره کرد.
🟡 ادامه در صفحۀ بعدی
BY دین عقلانی | جعفر نکونام
Share with your friend now:
tgoop.com/dineaqlani/195