tgoop.com/dineaqlani/478
Last Update:
🔶 ظفرمندی پروژۀ روشنفکری دینی
🔸 در نقد انگارۀ «شکست پروژۀ روشنفکری دینی»
✅ جعفر نکونام 24 اسفند 1401
1️⃣ پیشینۀ انگارۀ شکست پروژۀ روشنفکری دینی
تصور میکنم، برای اولین بار آقای مصطفی ملکیان این انگاره را مطرح کرد که روشنفکری دینی ترکیبی پارادکسیکال و از قبیل آبغوره فلزی است. سخن او این بود که ماهیت دین، تعبد است؛ اما ماهیت روشنفکری، تعقل است و این دو با هم نمیسازد. منظور ایشان از تعبد، پیروی بیچون و چرا از متن دینی است ولو آن که متن دینی خلاف عقل باشد و لذا چنانچه متن دینی با عقل تعارض داشته باشد، شخص متدین، عقل را به نفع متن دینی کنار مینهد و آن را رد میکند و یا حداقل توقف میکند و ندانمگرا میشود و در هر حال، یک شخص متدین، هیچگاه متن دینی را ولو با عقل تعارض داشته باشد، رد نمیکند؛ بنابراین، تدین با روشنفکری، آنگاه که به تعارض گرفتار میشود، قابل جمع نیست. در چنین مواردی یا باید متدین بود یا روشنفکر.
گفتنی است که آقای ملکیان گزارههای دینی را بر سه قسم میداند: گزارههای عقلپذیر و گزارههای عقلگریز و گزارههای عقلستیز. ناسازگاری میان عقل و دین در ناحیۀ گزارههای عقلستیز است و گرنه عقل راجع به گزارههای دینی عقلگریز، نه آنها را رد میکند و نه قبول میکند.
2️⃣ همساز بودن تعبیر روشنفکری دینی
به نظر من، راجع به این که دین و عقل، قابل جمع است یانه، بستگی دارد که ما روشنفکری دینی را چگونه تعریف کنیم. اگر روشنفکری دینی را اینگونه تعریف کنیم که در موارد تعارض میان دین و عقل، جانب دین گرفته شود، البته که روشنفکری دینی تعبیری پارادکسیکال خواهد بود و جمع کردن دین و عقل ممکن نیست؛ اما اگر روشنفکری دینی را اینگونه تعریف کنیم که در موارد تعارض میان دین و عقل، جانب عقل گرفته شود، به طور قطع، روشنفکری دینی تعبیری پارادکسیکال نخواهد بود.
طبق این تعریف، روشنفکری دینی عبارت از این است که عقل بسان فیلتری نسبت به آموزههای دینی عمل کند و بر اساس آن، هر آموزۀ دینی که موافق عقل باشد، پذیرفته شود و هر آموزهای که مخالف عقل باشد، رد شود و در قبال آموزههایی که به اصطلاح عقلگریز است، سکوت شود.
3️⃣ عقلانی بودن ذات دین
منتقدان روشنفکری دینی میگویند، وانهادن گزارههای دینی عقلستیز با تعبد و تدین نمیسازد؛ چرا که اگر گزارههای دینی عقلستیز کنار نهاده شود، دیگر چیزی از دین باقی نمیماند؛ به علاوه، اگر بنا بر این باشد که گزارههای دینی در صورت موافقت با عقل پذیرفته شود، فرقی میان مؤمن و کافر باقی نمیماند.
در پاسخ میتوان گفت که اگر ذات دین به گزارههای عقلستیز آن تقلیل یابد، چنین دینی چه ارزشی دارد. چنین دینی بهتر آن است که باقی نماند و از بین برود؛ اما به چه دلیل باید دین را به گزارههای عقلستیز تقلیل داد؟ در حالی که میتوان ذات دین را گزارههای عقلپذیر دانست و گزارههای دینی عقلستیز را ناشی از ظلمات جهل بشری به شمار آورد که باید با چراغ عقلانیت زدوده شود.
پنهان نیست که چیزی که امروز عقل نامیده میشود، روزگاری دین نامیده میشد و نیز چیزی که امروزه علم خوانده میشود، روزگاری دین نامبردار میگردید. روزگاری اهل عقل و اهل علم عبارت از علمای دینی بودند و آنان در هر زمینه اعم از فیزیک و متافیزیک اظهار نظر میکردند؛ بنابراین تفکیک عقل و علم از دین صحیح نیست؛ چرا که دین میتواند موافق عقل و علم باشد و دین عقلانی و علمانی داشته باشیم.
تقلیل دین به گزارههای عقلستیز نه حقیقت است و نه مصلحت. حقیقت نیست؛ چون در متون دینی گزارههای عقلپذیر هم هست و مصلحت نیست؛ چون دین میتواند کارکردهای مثبتی هم داشته باشد و اگر کارکردهای مثبت در دین نبود، هرگز دین باقی نمیماند؛ چون انسانها این مقدار عقل دارند که اگر چیزی هیچ کارکرد مثبتی نداشته باشد، آن را کنار بگذارند و لذا ماندگاری دین، خود نشانهای است که دین کارکردهای مثبتی دارد؛ از این رو، آبغوره فلزی خواندن روشنفکری دینی و جمعناپذیر خواندن عقل و دین، نه حکایت واقع میکند و نه مفید است؛ بلکه زیانمند است. هرگز چنین نیست که اگر با دین مبارزه شد، انسانها روشنفکر شوند؛ چون بیدین تاریکفکر هم هست. روشنفکری چه در میان متدینان و چه در میان بیدینان یک امری تدریجی است که با رشد علم و عقل و تجربه بشری به تدریج حاصل میگردد.
🔹یادداشتهای مرتبط
🔸روشنفکری دینی سوپاپ اطمینان دین
🔸نقد دین شناسی بنیادگرایانه
🔸 نقدی بر تعریف ایدئولوژیک از اسلام
🔸نقدی بر مرزبندی میان روشنفکری دینی و تجدیدنظر طلبی دینی
BY دین عقلانی | جعفر نکونام
Share with your friend now:
tgoop.com/dineaqlani/478