tgoop.com/dineaqlani/506
Last Update:
🔶 انگاره پایین آمدن خدا و فرشتگان در سایههای ابر از آسمان به زمین- قسمت5
🔸 در نقد متشابه بودن انگاره پایین آمدن خدا و فرشتگان در سایه های ابر
🔸نقد تفسیر کلامی آیۀ «أن یأتیهم الله فی ظلل من الغمام و الملائکة»
✅ جعفر نکونام 6 فروردین 1402
1️⃣ بیان علامه طباطبایی دربارۀ انگارۀ پایین آمدن خدا و فرشتگان در سایه های ابر
پیشتر از علامه طباطبایی نقل کردم که گفته بود: «از ضروريات كتاب و سنت است كه خداى سبحان متصف به صفت اجسام نيست و با اوصاف ممكنات اوصافى كه مستلزم حدوث و فقر و نقص است، متصف نمىگردد، هم چنان كه فرمود:" لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ"(شوری، 11) و نيز فرمود: " وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ" (فاطر، 15) و نيز فرمود:" اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ" (زمر، 62) و آياتى ديگر نظير اينها، آيات محكمى كه متشابهات قرآن به وسيله آن آيات معنا مىشود. پس هر چه از ظاهر آيات قرآن بر خلاف اين آيات محكمه ديده شود، مثلا صفات و افعالى را به خدا نسبت دهد، كه متضمن حدوث است، بايد به وسيلۀ آيات محكم قرآن معنا شود و معنايى از آنها گرفت كه با صفات عليا و اسماى حسناى خداى تبارك و تعالى منافات نداشته باشد.» (المیزان، ذیل آیه)
2️⃣ تأملی در ضروری خواندن مجرد بودن خدا از صفات اجسام
سخن علامه طباطبایی، مبنی بر این که مجرد بودن خدا از صفات اجسام، از ضروریات کتاب و سنت است، محل اشکال است؛ چون اگر آن از ضروریات کتاب و سنت بود، باید آن مورد اتفاق تمام مسلمانان بود؛ نه این که فقط مفسران متکلم بر آن بوده باشند.
پیشتر از ابوسعید دارمی(200-280ق) نقل کردم که او به عکس علامه اتصاف خدا به صفات اجسام را از ضروریات کتاب و سنت خوانده بود. او خطاب به جهمیه یعنی پیروان جهم بن صفوان گفته بود: «اگر مؤمن هستید، واجب است به آن ایمان بیاورید؛ چنان که مؤمنان به آن ایمان آوردند و گرنه مکنونات خود را آشکار کنید و این غلطهایی را که بر زبانهایتان میرانید، رها کنید. اگر نادانان نسبت به کار شما شک دارند، اما دانایان به کار شما یقین دارند. یکی از آنان گفته است، معنای آمدن خدا در سایههای ابر یا آمدن او و فرشتگان صف به صف از قبیل معنای فلان و فلان است. من میگویم: این تکذیب صریح آیه است. معنای آیه برای امت روشن است و اختلافی در معنای آن میان مسلمانان نیست. خدا با فرشتگان همینگونه در سایههای ابر میآید تا اعمال خلائق را محاسبه کند و هیچ کس غیر از خدا عهدهدار آن نیست. هرکه به این ایمان ندارد، به واقع به روز حساب ایمان ندارد. اگر شما در تأویل خود و ادعای باطلی که میکنید، محق هستید - و البته این طور نیست - یک حدیثی از رسول خدا(ص) بیاورید که مذهبتان را تأیید کند و یک تفسیر صحیحی از یکی از صحابه یا تابعان بیاورید؛ چنان که ما برای تأیید مذهب خود از آنان میآوریم». (الرد على الجهمية للدارمي، ذیل حدیث 78)
3️⃣ تأملی در متشابه خواندن آیات دال بر اتصاف خدا به صفات اجسام
این ادعای علامه طباطبایی که آیات دال بر اتصاف خدا به صفات اجسام متشابهاند و به عکس آیات مورد استشهاد خودش محکماند، محل تأمل است؛ زیرا:
🔸اولاً، آیۀ محکم آیهای خوانده شده است که معنای معینی داشته و بر بیش از یک معنا دلالت نداشته باشد؛ اما آیۀ متشابه آیهای دانسته شده است که معنایش مجمل باشد و بر بیش از یک معنا دلالت داشته باشد و هیچ قرینهای هم در خود آیه وجود نداشته باشد که یک معنا را برای آن تعیین کند.
طبق این تعریف، باید آیاتی را که علامه طباطبایی محکم خوانده است، متشابه به شمار آورد؛ نه محکم؛ چون چنان که پیشتر بیان کردم، هرگز این آیات دلالت ندارد که خدا متصف به صفات اجسام نیست؛ زیرا، آیۀ " لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ"(شوری، 11) فقط دلالت دارد که خدا بی نظیر است؛ حال آن که میتواند یک موجودی جسمانی باشد و در عین حال بی نظیر باشد. در هیچ روایت نبوی یا تفسیری از تفاسیر صحابه و تابعان نیز هرگز از این آیه استنباط نشده است که خدا صفات جسمانی ندارد.
همین طور آیات " وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ" (فاطر، 15) و " اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ" (زمر، 62) هرگز دلالت ندارند که خدا متصف به صفات اجسام نیست؛ چون هر دو در وصف انسانها هم که دارای جسماند، به کار رفتهاند: کاربرد «غنی» دربارۀ انسانها؛ نظیر آیۀ «إِنَّمَا السَّبيلُ عَلَی الَّذينَ يَسْتَأْذِنُونَک وَ هُمْ أَغْنِياءُ» (توبه، 93) و کاربرد «خالق« دربارۀ انسانها؛ نظیر آیۀ «أَنّي أَخْلُقُ لَکمْ مِنَ الطِّينِ کهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَکونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ (آل عمران، 49).
🌕 ادامه در صفحۀ بعد
BY دین عقلانی | جعفر نکونام
Share with your friend now:
tgoop.com/dineaqlani/506