tgoop.com/dineaqlani/507
Last Update:
🔸ثانیاً، باید آیاتی را که علامه طباطبایی متشابه خوانده است، محکم به شمار آورد؛ نه متشابه؛ چون در خود این آیات قرائنی وجود دارد که مانع است از این که دلالت داشته باشند، خدا مجرد از صفات اجسام است؛ برای مثال، کافی است، فقط ظاهر و سیاق همین آیۀ مورد بحث مورد توجه قرار گیرد و قرائنی که در آن مجرد بودن خدا از صفات اجسام را نفی میکنند، ملاحظه گردد.
ابتدا آیه را از نظر بگذرانید: هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ في ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِکةُ وَ قُضِيَ اْلأَمْرُ وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ اْلأُمُورُ (بقره، 210)
قرائنی که در این دلالت دارد که خدا از صفات اجسام مجرد نیست، از این قرار است:
▫️الف. اصالة الظهور: اتیان(آمدن) به تنهایی هرگز معنای مجملی ندارد؛ بلکه معنای معینی دارد؛ چون بر آمدن یعنی نقل مکان ظهور دارد. ظهور را عبارت از معنایی دانستهاند که هرگاه یک لفظی مجرد از قرینه به کار برود، ذهن مخاطب به آن معنا سبقت بجوید. اتیان هم همین گونه است. این لفظ اصالتاً برای نقل مکان کسی از مکانی به مکان دیگر به کار میرود؛ چنان که در عبارت «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوک» (حج، 27) سخن از این است که حاجیان از شهرهای خود به مکه برای برگزاری حج نقل مکان میکنند. ظهور هم حجت دانسته شده است.
▫️ب. اصالة الحقیقه: اصل بر این است که واژگان بر معنای ظاهری و حقیقی دلالت دارند، مگر آن که قرینهای بر خلافش وجود داشته باشد. این در حالی است که هرگز در آیۀ مورد بحث، هیچ قرینهای که بر مجاز دلالت داشته باشد، وجود ندارد.
▫️ج. اصالة عدم التقدیر: اصل بر این است که هیچ کلمهای در تقدیر گرفته نشده و حذف نگردیده است؛ لذا باید گفت که در آیۀ مورد بحث، اتیان به خود «الله» اسناد داده شده است؛ نه «امر» خدا یا «عذاب» خدا.
▫️د. قرینۀ «الله»: هرگاه که اتیان به اشخاص نسبت داده شود، به معنای نقل مکان است. در این آیه هم اتیان به الله نسبت داده شده؛ یعنی گفته شده است که خدا میآید.
▫️هـ. قرینۀ «فی»: حرف «فی» بر ظرفیت دلالت دارد و حاکی از آن است که یک مظروفی در یک ظرف قرار دارد و در این آیه، حاکی است که خدا در «ظلل من الغمام» (سایههای ابر) قرار دارد.
▫️و. «ظلل»(سایهها): لفظ «ظلل»(جمع ظلّه، یعنی سایه) ظهور در معنای جسمانی دارد.
▫️ز. «الغمام»: غمام به معنای ابر سفیدی است که میپوشاند. این نیز معنای جسمانی دارد.
▫️ح. عطف به «ملائکه»: لفظ «ملائکه» بر «الله» عطف شده است که از جنس شخصاند؛ نه شیء و معنا؛ لذا وقتی اتیان به ملائکه اسناد داده شود، معنای نقل مکان میدهد.
🔸ثالثاً، چطور میتوان ادعا کرد که حجم بیشماری از آیات قرآن که بر اتصاف خدا به صفات جسمانی دلالت دارند، علیرغم داشتن قرینۀ معینه، متشابهاند و فقط آیات معدودی که علامه طباطبایی ذکر کردند، علیرغم فقد قرینۀ معینه، محکماند. در یادداشت بعدی برخی از مهمترین آیاتی که بر اتصاف خدا به صفات جسمانی صراحت دارند، بررسی خواهد شد و قرائن معینۀ آنها معرفی خواهد گردید.
🔸رابعاً، اساساً متشابه به معنای مجمل بودن آیات، خلاف فصاحت و بلاغت کلام است؛ زیرا شرط فصاحت کلام این است که هرگاه در آن لفظ متشابه (مجمل) به کار رود، باید همراه قرینهای باشد که معنای مراد را معین سازد؛ لذا اگر فرض بر این باشد که قرآن دارای فصاحت و بلاغت است، نباید در آن متشابه به معنای مجمل وجود داشته باشد.
به علاوه، قرآن خود را عربی مبین و هادی و موعظه معرفی می کند و این با متشابه بودن آیاتش سازگاری ندارد؛ بنابراین باید گفت که تمام آیات قرآن، محکماند و هیچ آیۀ متشابهی در آن نیست. البته پنهان نماند که لفظ متشابه در قرآن هرگز به معنای مجمل نیست؛ بلکه به معنای تشبیه است که آن هم ابلغ از حقیقت دانسته شده است. توضیح بیشتر را در مقالۀ تفسیر معناشناسانۀ آیۀ محکم و متشابه ملاحظه فرمایید.
🔹یادداشتهای مرتبط
🔸 انگاره پایین آمدن خدا و فرشتگان در سایههای ابر از آسمان به زمین- قسمت1
🔸 انگاره پایین آمدن خدا و فرشتگان در سایههای ابر از آسمان به زمین- قسمت2
🔸 انگاره پایین آمدن خدا و فرشتگان در سایههای ابر از آسمان به زمین- قسمت3
🔸 انگاره پایین آمدن خدا و فرشتگان در سایههای ابر از آسمان به زمین- قسمت4
BY دین عقلانی | جعفر نکونام
Share with your friend now:
tgoop.com/dineaqlani/507