tgoop.com/dineaqlani/571
Last Update:
🔶 دین به مثابه طبیعت یا صناعت
🔸در حاشیۀ مقالۀ «تصویر اسطورهای و عقلانی از امام علی (ع)» به قلم دکتر محدثی
✅ جعفر نکونام 25 فروردین 1402
▫️ص 1 از 2
1️⃣ دین به مثابه آب رودخانه
فرهیختۀ ارجمند جناب آقای دکتر حسن محدثی ضمن مقالهای به نام «تصویر اسطورهای و عقلانی از امام علی (ع)» نوشتهاست: «اسلام ... علیرغم اینکه بهصورت سلبی و ایجابی با اندیشۀ اسطورهای در افتاد و ماهیتاً دینی غیراسطورهای و اسطورهزدا است، پس از فراگیر شدنش، در پارهای مذاهب و فرق اسلامی به شکلی اسطورهای بازسازی شد. دینپژوهان و بهویژه مورخان دین و جامعهشناسان دین بر این نکته تأکید دارند که تاریخ دین و در نتیجه، سیر تحول دین بهطور دقیق و طابقالنعل بالنعل تابع آموزههای اولیه دین نیست؛ بلکه دین نیز همچون هر نظام فرهنگی تام دیگر با ورود به سرزمینهای تازه و زمینههای فرهنگی اجتماعی جدید دچار قبض و بسط میشود».
آنگاه افزودهاست: «دین در سیر تحول خود چه فراز و فرودهایی را ممکن است، طی کند. دین بهراستی مثل رودخانهای است که از قلۀ کوهی سرچشمه میگیرد و از بلندای دستنخوردگی و نیالودگیاش وارد دشت میشود».
سپس باز افزوده است: «با این وصف، در همه حال، این رودی که از قله برخاسته بود و از یک چشمه و مبدأ معینی جوشیده بود و جریان یافته بود، در سیر حرکت خود به بسیار چیزها آغشته میشود. هر دستی که وارد آب جاری آن میشود، چیزی از آن برمیگیرد و چیزی بدان میافزاید. چه بسیار جویها و نهرها که از سرچشمههایی دیگر برخاستهاند و بدان میریزند و یکرنگی و یکدستی آن را از آن میستانند و چهرۀ آن را متلوّن میسازند. گاه آن را غنی میکنند و گاه فقیر. بهرغم این، میزان آغشتگی و یکدستی شعبههای گوناگون این رود زندۀ فرهنگ بشری یکسان نیست. آری دین رود جاری و زندۀ فرهنگ و تمدن بشری است».
پس از آن افزوده است: «اسلام نیز یکی از این رودهای بزرگ فرهنگ بشری است. اسلام نیز تحوّلات گوناگونی را از سر گذرانده است و بهرغم هشدار قرآن، شعبهشعبه شده است. اسلام نیز همچون دیگر ادیان توحیدی در برخی روایتهایش اسطورهای شده است».
2️⃣ نقد دین به مثابۀ آب رودخانه
این پیش فرض که اسلام «ماهیتاً دینی غیراسطورهای و اسطورهزدا است، پس از فراگیر شدنش، در پارهای مذاهب و فرق اسلامی به شکلی اسطورهای بازسازی شد»، محل بحث است. دکتر محدثی گویا به عنوان یک جامعهشناس و دینپژوه و نه یک متکلم و متأله میخواهد از بیرون به دین بنگرد؛ اما چنان مینماید که چنین پیشفرضی که «اسلام ماهیتاً دینی غیر اسطورهای و بلکه اسطورهزداست و اسطورهها از طریق مذاهب و فرق اسلامی به دین اسلام راه یافته است»، هرگز با نگاه جامعهشناسانه و دینپژوهانه که نگاهی بروندینی است، سازگاری ندارد. نامبرده هیچ سندی به دست نداده است که ماهیت اسلام را چگونه به دست آورده که آن را خالی از اسطوره و حتی اسطورهزدا یافته است.
گویا او متن قرآن را به عنوان ماهیت اسلام دانسته است، اما به ما توضیح نداده است که از نگاه جامعهشناسانه و دینپژوهانه و بروندینی چگونه متن قرآن را غیر اسطورهای و بلکه اسطورهزدا یافته است. حال اگر کسی این بیانات قرآنی را مثال بزند که «پادشاهی در آسمان بر تخت پادشاهیاش نشسته و فرشتگان به دور او حلقه زدند و او را ستایش میکنند و تخت این پادشاه را در آخرالزمان هشت فرشته بر دوش میگیرند و در سایههای ابر از آسمان به زمین فرود میآورند»، با نگاه بروندینی به مثابۀ یک جامعهشناس و دینپژوه چگونه میتوان توضیح داد که چنین بیاناتی اسطورهای نیست.
🟡 ادامه در صفحۀ بعد
BY دین عقلانی | جعفر نکونام
Share with your friend now:
tgoop.com/dineaqlani/571