tgoop.com/dineaqlani/584
Last Update:
🔶 رأی اکثریت، هم کاشف حق و هم طریق اعمال حق
🔸در حاشیۀ یادداشت «مبنای رفراندم، کشف حقیقت نیست؛ بلکه اعمال حق سرنوشت است»، به قلم آقای مهدی نصیری
✅ جعفر نکونام 31 فروردین 1402
1️⃣ نظریۀ رأی اکثریت به مثابه طریق اعمال حق
فرهیختۀ گرامی آقای مهدی نصیری در یادداشت مذکور نوشته است که «بر مبنای دیدگاهی مستند به عقل و قرآن و سنت و سیرۀ حکومتی نبوی و علوی، دلیل مسأله (یعنی اعتبار رأی اکثریت) به این بر میگردد که از جانب خداوند به انسان ها، آزادی در تعیین حق سرنوشتشان در امر پذیرش یا عدم پذیرش دین و نیز انتخاب نوع حکومت و شیوۀ حکمرانی و نیز سبک زندگی اعطاء شده است».
البته او افزوده است که «شاید بتوان از این امر دفاع کرد که در یک جمع بندی، فهم اکثریت نسبت به امور حکمرانی اغلب از فهم یک حاکم مستبد و یا اقلیتی قدرت طلب، به حقیقت نزدیکتر است به خصوص در روزگار کنونی که سطح آگاهی جوامع نسبت به گذشته افزایش داشته است».
2️⃣ نقد نظریۀ فاقد تشخیص بودن اکثریت
سنتگرایان بر این عقیده است که «همه مردمی که باید در رفراندوم شرکت کنند، امکان تحلیل موضوعی را که به رفراندوم گذاشته میشود، ندارند»؛ لذا سنتگرایان ظاهراً رفراندوم را کاشف حقیقت یا مصلحت نمیداند. گویا تلقی سنتگرایان این است که ما بهتر از خود مردم میتوانیم حقیقت یا مصلحت مردم را تشخیص دهیم.
من پیشتر طی یادداشتی با عنوان «اعتبار اکثریت در دو نگاه دروندینی و بروندینی» توضیح دادم که در گفتمان سنتی یک فهم ناصواب از تعبیر قرآنی «أَکثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ» (حجرات، 4) حاکم است؛ مبنی بر این که اکثریت مردم حتی در روزگار حاضر که همگان باواسطه یا بیواسطه به برکت توسعۀ رسانههای مدرن به اطلاعات دسترسی دارند، فاقد عقلانیت لازم برای تحلیل امور و تشخیص مصالح خود هستند. سنتیها اکثریت مردم در عصر مدرنیته را از قبیل اعراب بادیهنشینانی تلقی میکنند که در چهارده قرن پیش میزیستند و بویی از مدنیت نبرده بودند. سنتیها با این پیشفرض که قرآن خطاب به تمام انسانها در همۀ اعصار حتی عصر مدرنیته سخن گفته است، تعبیر «اکثرهم لایعقلون» را بر اکثریت مردم در تمام اعصار قابل اطلاق میشمارند، غافل از این که این تعبیر هرگز ناظر عموم مردم مسلمان مدینه نبود.
من در آن یادداشت بیان کردم که قرآن هرگز اکثریت مردم مسلمان مدینه را بیعقل معرفی نکرده؛ بلکه به عکس آنان را بهترین مردم معرفی کرده و خطاب به آنان اظهار داشته است: «شما مسلمانان بهترین امتی هستید که از میان مردم سر برآوردید: کنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ (آل عمران، 110)
لذا تعمیم تعبیر «اکثرهم لایعقلون» به مردم مسلمان، آن هم در عصر مدرنیته و توسعۀ رسانههای مدرن مثل اینترنت و ماهواره بیوجه دانسته میشود؛ چون مردم در این روزگار از منابع گوناگون اطلاعات لازم را به دست میآورند؛ لذا به بهترین تشخیص و تصمیم میرسند.
3️⃣ نظریۀ رأی اکثریت به مثابه کاشف حقیقت و مصلحت
من در یادداشت پیشگفته بیان کردم که اساساً اطلاق تعبیر «اکثرهم لایعقلون» بر کسانی که فکر و مرام یک کس یا گروهی را قبول ندارند، جنبۀ دروندینی و ایدئولوژیک دارد و هرگز از نگاه بروندینی و آکادمیک نمیتوان اکثریت مردم را بیعقل و نادان معرفی نمود. در آن یادداشت آوردم که دکتر رضا ابوتراب در یادداشتی با تکیه بر تحقیقات انجام شده بر این نظر شده است که رأی اکثریت مردم صرف نظر از دین و مذهبی که دارند، از رأی اقلیت یا یک شخص درستتر است. او مینویسد: «خرد جمعی حتی وقتی معدل خرد عوام الناس باشد، از خرد یک نفر حتی اگر آن یک نفر برترین باشد، بهتر کار میکند.» و در پایان یادداشت خود مینویسد: «امیدوارم خرد جمعی ما بالاخره راهی برای درست کردن اوضاع قمر در عقرب کنونی ایران پیدا کند و امیدوارم آن راه بیش از هرچیز حاصل میانگین خرد جمعی همۀ ما عوام الناس ایران باشد؛ نه میانگین خردِ ما و گروههای قطبیزدهای که هم خودشان هم مردم، فکر میکنند از همه خردمندترند.»
به موجب آنچه آمد، باید اظهار داشت که رفراندوم و انتخابات و صندوق رأی، هم طریق احقاق حق مردم در تعیین سرنوشت و هم کاشف حقیقت و مصلحت مردم است.
https://www.tgoop.com/dineaqlani
BY دین عقلانی | جعفر نکونام
Share with your friend now:
tgoop.com/dineaqlani/584