DINEAQLANI Telegram 863
🔶 رابطۀ میان عقل و وحی
جعفر نکونام 27 مرداد 1402
▫️ص
1 از 2

یادداشت حاضر در پاسخ به این سؤال است که اگر علمای دینی متون دینی را با تکیه بر عقل خود تفسیر و تأویل و ارزیابی می‌کنند، دیگر چه اعتباری برای متون دینی باقی می‌ماند؟

✳️ سؤال
🔸اگر عقل بشری معیار دین است و متون دینی هیچ حجیتی ندارند الا این که با عقل ناسازگار نباشند، پس وحی الهی چه جایگاهی دارد؟
...
🔸اگر دین اسلام معیار درونی برای سنجش خودش و دیگر ادیان موازی را نداشته باشد، آیا بهتر نیست آن را کنار بگذاریم؟
...
🔸اگر عقل بشر فصل الخطاب است، آیا می‌توان نتیجه گرفت که پس در مواجهه خوارج و علی، حق با هردو بود؛ چون هردو به متن تمسک کردند؟
...
🔸آیا نباید دین اصول جاودانه و جهان‌شمولی داشته باشد که در معرض فرسایش زمان و مکان و کانتکست ویژه قرار نگیرد؟
...
🔸گویا شما، شریعت را با دین مساوی گرفته‌ای؟؟ شریعت محمد با عیسی با موسی با ابراهیم فرق دارند؛ زیرا اسیر زمانه و افکار مخاطب مستقیم هستند؛ ولی دین همۀ پیامبران یکی است و آن، همان اسلام و تسلیم در برابر پروردگار یکتا و ایمان به معاد و قبول همه پیامبران و رسولان است.
...
🔸این چه دینی است که تا در ضعف است و در مکه، عامل و مقید به آزادی دینی افراد است؛ اما به محض ورود به مدینه و گرفتن قدرت، آزادی دینی افراد را نادیده می‌گیرد؟

❇️ پاسخ
اینک پاسخ به سؤالات به روش پدیدارشناسانه ذیل عناوینی که در پی می‌آید، بیان می‌شود:

1️⃣ جایگاه وحی، بنابر معیار بودن عقل
🔸چنان که پیش‌تر آمد، از منظر درون‌دینی، راجع به حجیت عقل در قبال با دین اختلاف نظر است:
▪️برخی عقل را تخطئه می‌کنند و اظهار می‌دارند که عقل بشری ناقص و خطاپذیر است و فلسفۀ ارسال رسل و انزال کتب هم همین است که نقص و خطای عقل بشری را مرتفع کنند؛ اما عملاً آنچه اتفاق افتاده، این است که همین علمای دینی عقل خود را راهنمای فهم و ارزیابی دین قرار داده‌اند؛ بنابراین، میان نظر این دسته از علمای دینی، با عملشان تعارض پیدا شده است.
▪️اما برخی دیگر از علمای دینی با تکیه بر روایاتی دیگر قایل‌اند، هرگز وحی نیامده است که جای عقل را بگیرد؛ بلکه آمده است، بشر را به همان حکم عقل ارشاد کند؛ به همین رو، ختم نبوت به این جهت بوده که عقل بشر به حدی رسیده است که دیگر نیازی به وحی ندارد؛ لذا عدم وحی خللی پدید نمی‌آورد.
🔸از منظر برون دینی، یعنی منظر کسانی که به وجود خدای متشخص سخنگو و ارسال رسل و انزال کتب از سوی او برای هدایت بشر قایل نیستند، وحی هیچ حجیتی ندارد. آنان بر این عقیده‌اند که تنها وسیلۀ هدایت بشر، همین عقل بشری است و این عقل بشری علیرغم نقصان و خطاپذیری‌اش تنها چراغ هدایت بشر به یک زندگی سعادتمند است و بشر به هر میزانی که از رشد علمی و تجربی بیش‌تری برخوردار گردد، به زندگی سعادتمندانه‌تری نایل می‌آید.

2️⃣ کنار گذاشتن دین با فرض معیار بودن عقل
🔸از منظر درون دینی ملاحظه می‌شود، هیچ یک از دو دسته از علمای دینی که یا نظراً و عملاً و یا تنها عملاً عقل را معیار فهم و ارزیابی متون دینی قرار داده‌اند، هرگز به این نتیجه نرسیدند که پس باید دین را کنار گذاشت؛ چون حداقل کارکردی که آنان برای دین تعریف کردند، عبارت از ارشاد به حکم عقل است و هیچ‌گاه بشر بی‌نیاز از ارشاد به حکم عقل نیست؛ لذا هیچ‌گاه بی‌نیاز از دین نیست.
🔸اما از منظر برون‌دینی، به جهت این که دین می‌تواند کارکردهای مثبتی برای زندگی بشر داشته باشد، بقای دین و پایبندی به آن موجه دانسته شده است. برخی از کارکردهای مثبت دین عبارت است از امید و معنابخشی به زندگی آدمی و پشتوانۀ اخلاقی بودن ایمانیات و مناسک دینی؛ لذا کنار گذاشتن دین هرگز مورد توصیه نیست.

3️⃣عدم ملازمه میان معیار بودن عقل و مصاب بودن آن
🔸چنان نیست که در ماجرای حکمیت، هم امام علی(ع) و هم خوارج، هر دو از این جهت که به متون دینی تمسک جستند، صائب باشند؛ چون صائب بودن یک نظر، مستقل از تمسک کردن به متون دینی یا تمسک نکردن به آن است. نفس نفی حکومت، خلاف عقل است. به تعبیر امام علی(ع): «لابُدَّ لِلنّاسِ مِن أَمِیرٍ بَرٍّ أَو فاجِرٍ؛ یعنی مردم به حاکم نیاز دارند؛ چه درستکار و چه بدکار».
🔸به علاوه، اساساً مشکل خوارج خشک‌مغزی آنان و بهره نگرفتن آنان از عقل بوده است و گرنه هرگز نمی‌گفتند: لا حکم الا لله و از آن قصد نمی‌کردند که فقط خدا باید حکومت کند و لذا نه حکومت کردن علی(ع) رواست و نه حکومت کردن معاویه.
اگر خوارج از عقل خود به درستی بهره‌برداری کرده بودند، هرگز «حکم» در این آیۀ قرآن را به معنای حکومت کردن نمی‌گرفتند؛ زیرا هیچ قرینه‌ای در سیاق این آیه نیست که بر حکومت کردن دلالت داشته باشد.
🟡 ادامه در صفحۀ بعد



tgoop.com/dineaqlani/863
Create:
Last Update:

🔶 رابطۀ میان عقل و وحی
جعفر نکونام 27 مرداد 1402
▫️ص
1 از 2

یادداشت حاضر در پاسخ به این سؤال است که اگر علمای دینی متون دینی را با تکیه بر عقل خود تفسیر و تأویل و ارزیابی می‌کنند، دیگر چه اعتباری برای متون دینی باقی می‌ماند؟

✳️ سؤال
🔸اگر عقل بشری معیار دین است و متون دینی هیچ حجیتی ندارند الا این که با عقل ناسازگار نباشند، پس وحی الهی چه جایگاهی دارد؟
...
🔸اگر دین اسلام معیار درونی برای سنجش خودش و دیگر ادیان موازی را نداشته باشد، آیا بهتر نیست آن را کنار بگذاریم؟
...
🔸اگر عقل بشر فصل الخطاب است، آیا می‌توان نتیجه گرفت که پس در مواجهه خوارج و علی، حق با هردو بود؛ چون هردو به متن تمسک کردند؟
...
🔸آیا نباید دین اصول جاودانه و جهان‌شمولی داشته باشد که در معرض فرسایش زمان و مکان و کانتکست ویژه قرار نگیرد؟
...
🔸گویا شما، شریعت را با دین مساوی گرفته‌ای؟؟ شریعت محمد با عیسی با موسی با ابراهیم فرق دارند؛ زیرا اسیر زمانه و افکار مخاطب مستقیم هستند؛ ولی دین همۀ پیامبران یکی است و آن، همان اسلام و تسلیم در برابر پروردگار یکتا و ایمان به معاد و قبول همه پیامبران و رسولان است.
...
🔸این چه دینی است که تا در ضعف است و در مکه، عامل و مقید به آزادی دینی افراد است؛ اما به محض ورود به مدینه و گرفتن قدرت، آزادی دینی افراد را نادیده می‌گیرد؟

❇️ پاسخ
اینک پاسخ به سؤالات به روش پدیدارشناسانه ذیل عناوینی که در پی می‌آید، بیان می‌شود:

1️⃣ جایگاه وحی، بنابر معیار بودن عقل
🔸چنان که پیش‌تر آمد، از منظر درون‌دینی، راجع به حجیت عقل در قبال با دین اختلاف نظر است:
▪️برخی عقل را تخطئه می‌کنند و اظهار می‌دارند که عقل بشری ناقص و خطاپذیر است و فلسفۀ ارسال رسل و انزال کتب هم همین است که نقص و خطای عقل بشری را مرتفع کنند؛ اما عملاً آنچه اتفاق افتاده، این است که همین علمای دینی عقل خود را راهنمای فهم و ارزیابی دین قرار داده‌اند؛ بنابراین، میان نظر این دسته از علمای دینی، با عملشان تعارض پیدا شده است.
▪️اما برخی دیگر از علمای دینی با تکیه بر روایاتی دیگر قایل‌اند، هرگز وحی نیامده است که جای عقل را بگیرد؛ بلکه آمده است، بشر را به همان حکم عقل ارشاد کند؛ به همین رو، ختم نبوت به این جهت بوده که عقل بشر به حدی رسیده است که دیگر نیازی به وحی ندارد؛ لذا عدم وحی خللی پدید نمی‌آورد.
🔸از منظر برون دینی، یعنی منظر کسانی که به وجود خدای متشخص سخنگو و ارسال رسل و انزال کتب از سوی او برای هدایت بشر قایل نیستند، وحی هیچ حجیتی ندارد. آنان بر این عقیده‌اند که تنها وسیلۀ هدایت بشر، همین عقل بشری است و این عقل بشری علیرغم نقصان و خطاپذیری‌اش تنها چراغ هدایت بشر به یک زندگی سعادتمند است و بشر به هر میزانی که از رشد علمی و تجربی بیش‌تری برخوردار گردد، به زندگی سعادتمندانه‌تری نایل می‌آید.

2️⃣ کنار گذاشتن دین با فرض معیار بودن عقل
🔸از منظر درون دینی ملاحظه می‌شود، هیچ یک از دو دسته از علمای دینی که یا نظراً و عملاً و یا تنها عملاً عقل را معیار فهم و ارزیابی متون دینی قرار داده‌اند، هرگز به این نتیجه نرسیدند که پس باید دین را کنار گذاشت؛ چون حداقل کارکردی که آنان برای دین تعریف کردند، عبارت از ارشاد به حکم عقل است و هیچ‌گاه بشر بی‌نیاز از ارشاد به حکم عقل نیست؛ لذا هیچ‌گاه بی‌نیاز از دین نیست.
🔸اما از منظر برون‌دینی، به جهت این که دین می‌تواند کارکردهای مثبتی برای زندگی بشر داشته باشد، بقای دین و پایبندی به آن موجه دانسته شده است. برخی از کارکردهای مثبت دین عبارت است از امید و معنابخشی به زندگی آدمی و پشتوانۀ اخلاقی بودن ایمانیات و مناسک دینی؛ لذا کنار گذاشتن دین هرگز مورد توصیه نیست.

3️⃣عدم ملازمه میان معیار بودن عقل و مصاب بودن آن
🔸چنان نیست که در ماجرای حکمیت، هم امام علی(ع) و هم خوارج، هر دو از این جهت که به متون دینی تمسک جستند، صائب باشند؛ چون صائب بودن یک نظر، مستقل از تمسک کردن به متون دینی یا تمسک نکردن به آن است. نفس نفی حکومت، خلاف عقل است. به تعبیر امام علی(ع): «لابُدَّ لِلنّاسِ مِن أَمِیرٍ بَرٍّ أَو فاجِرٍ؛ یعنی مردم به حاکم نیاز دارند؛ چه درستکار و چه بدکار».
🔸به علاوه، اساساً مشکل خوارج خشک‌مغزی آنان و بهره نگرفتن آنان از عقل بوده است و گرنه هرگز نمی‌گفتند: لا حکم الا لله و از آن قصد نمی‌کردند که فقط خدا باید حکومت کند و لذا نه حکومت کردن علی(ع) رواست و نه حکومت کردن معاویه.
اگر خوارج از عقل خود به درستی بهره‌برداری کرده بودند، هرگز «حکم» در این آیۀ قرآن را به معنای حکومت کردن نمی‌گرفتند؛ زیرا هیچ قرینه‌ای در سیاق این آیه نیست که بر حکومت کردن دلالت داشته باشد.
🟡 ادامه در صفحۀ بعد

BY دین عقلانی | جعفر نکونام


Share with your friend now:
tgoop.com/dineaqlani/863

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

A vandalised bank during the 2019 protest. File photo: May James/HKFP. Informative The visual aspect of channels is very critical. In fact, design is the first thing that a potential subscriber pays attention to, even though unconsciously. Members can post their voice notes of themselves screaming. Interestingly, the group doesn’t allow to post anything else which might lead to an instant ban. As of now, there are more than 330 members in the group. Joined by Telegram's representative in Brazil, Alan Campos, Perekopsky noted the platform was unable to cater to some of the TSE requests due to the company's operational setup. But Perekopsky added that these requests could be studied for future implementation.
from us


Telegram دین عقلانی | جعفر نکونام
FROM American