tgoop.com/dinoeqtesad/4863
Last Update:
🔴 مصدق بدون نفت (۸)
🔸دکتر رسول رئیس جعفری
@iranfardamag
قسمت هشتم: از والی گری تا کودتا
🔹در جلسه پیش گفتیم که در میانه ی دوره ناصری تقسیمات کشوری مبتنی بر چهار ایالت و ۲۳ ولایت بوده است که از نظر اهمیت یکسان نبودند. ایالت آذربایجان؛ ایالت خراسان و سیستان؛ ایالت فارس و ایالت کرمان و بلوچستان، چهار ایالت اصلی هستند. مصدق پس از اصرار مردم، والی فارس شد. والی هم همانطور که گفتیم بر اساس قانون، حاکم مطلق آن منطقه بود و وظایفی مانند رئیس ارتش مستقر، برقراری امنیت عمومی و راهها، تعیین حقآبه، آموزش و پرورش، وصول مالیات بر اساس عرف محل و... را بر عهده داشت. به نوعی میتوانیم بگوییم یک دولت فدرال بود.
🔸مصدق اولین بار تجربه حکومتداری به این شکل را در این دوره تجربه کرد. در دوره بسیار پر آشوبی که انگلستان در جنوب مستقر بود و پلیس جنوب را راه انداخته بود. چندسال قیام تنگستان درجریان بود و شهدایی در اینباره داده بودیم و مصدق از پلیس جنوب انزجار داشت و وظیفه خود میدانست نظم و امنیت را در کشور حاکم کند و فکر میکرد چیزهایی که در دولت تمرین کرده بود، میتواند در اینجا از آن استفاده کند. او با یک کیف ساده در شیراز ماند و کسی را با خودش به آنجا نبرد [در حالی که] قبل از او، فرمانفرما لشگری داشت و ۸۰۰ قاطر فقط بارهای او را با خود بردند.
🔹آخرین جایی که غائله عشایر خوابید، فارس و بویر احمد عشایر نشین بود. تا دوره محمدرضا و حتی بعد از انقلاب این درگیریها هست. یعنی همیشه دولت مرکزی با عشایر مسئله داشته است، فقط جاهایی که توانسته تعامل خوب برقرار کند و بازی برد-برد تعریف کند، موفق شده است. یک مورد آن همین دوره مصدق است. به هر حال مصدق اولین کاری که کرد به امور ایالت نظم داد. ساعت کاری کارکنان دولت را تعیین کرد. من گاهی حس میکنم این جمله که «فلانی فکر کرده اینحا سوییس است» شاید ریشهاش همین تصمیم مصدق باشد. ولی به هر حال او آمد امور ایالت و ساعت حضور و غیاب کارکنان را مشخص کرد.
🔸بعد بر اساس تجربهاش در مالیه و بودجهریزی به لحاظ نظری و عملی در کمیته تطبیق حوالهجات در مجلس سوم یا معاونت وزیر مالیه، بودجه ایالت را تنظیم کرد و ۵۰ هزار تومان از مخارج غیر ضروری را بدون تغییر در حقوق کارکنان حذف کرد. او پلیس جنوب را به رسمیت نمیشناخت ولی چون سیاست دولت مرکزی مماشات با آن بود، تلگرافی به مشیرالدوله میزند و سوال میکند روابط با پلیس جنوب از چه قرار است؟ مشیر الدوله به این تلگراف جواب نمیدهد چون نمیخواهد تایید کند و به لحاظ سیاسی هم صلاح نمیداند آن را رد کند. پس مصدق به اجتهاد خودش تمام سلامهای رسمی اعیاد را لغو میکند.
🔹در بدو ورود هم پیشکشی دریافت نکرد که در روزنامه ایران بازتاب داشت. او در مشی و مرامش این روش هست و بعداً هم که نخست وزیر میشود حتی هدایای ساده را هم قبول نمیکند و عقیدهاش این است که ممکن است تصور دیگران رشوه گرفتن باشد. اواخر مهر ۱۲۹۹ - چون حضور مصدق در شیراز ۶ ماه بیشتر طول نمیکشد - کنسول انگلیس به مصدق میگوید میخواهیم پلیس جنوب را مامور خرده شورشهای تنگستان بکنیم. مصدق به خاطر حالت بیماری قبلیاش غش میکند. خیلیها میگویند غشهای مصدق، حتی تا دوره دادگاه نظامی اش، ساختگی و بازی است. اما پرونده پزشکی او نشان میدهد در شرایط شوک عصبی حاد، هشیاری اش را از دست میدهد.
🔸مصدق غش میکند......بعد به سفیر میگوید من که آمدم گفتید مردم از پلیس جنوب متنفرند با این کار تنفرتان را بیشتر میکنید اما این به خودتان مربوط است. چیزی که به من مربوط است این است که اگر کسی در خطه من تخلف کرد من به عنوان والی و نماینده دولت مرکزی وظیفه دارم جلوی متخلفان را بگیرم. اگر خواستید مستقل عمل کنید بگویید من از فارس خارج شوم و بعد هر کاری میخواهید بکنید. اگر خلاف این رویه عمل کنید من یک دقیقه هم نمیمانم و این را اعلام میکنم. این داستان باعث میشود انگلیس شدت عمل به کار نبرد. مصدق هم با عزل و نصب هایی در توابع ایالت فارس باعث میشود امید به بهبود اوضاع پیش بیاید...
🔻متن کامل:
https://B2n.ir/e20187
BY موسسه مطالعات دین و اقتصاد
Share with your friend now:
tgoop.com/dinoeqtesad/4863