tgoop.com/dirinenegar/2590
Last Update:
این یادداشت را اوایل سال ۱۳۹۶ نوشتم که اکنون با اندکی ویرایش آن را مختصرتر بازنشر میکنم:
ماهنامهی دانشمند در شمارهی فروردین ۱۳۹۶ خود پروندهای را اختصاص داد به بررسی دایناسورها؛ خصوصاً دایناسورهایی که روزگاری در ایران میزیستهاند.
در این شماره دو مطلب آمده است که جای تامل دارد ولی نخست از عکس روی جلد مجله آغاز میکنم که در بالا هم آن را قرار دادهام.
آنچه در این تصویر دیده میشود «علیالظاهر» رپتوری است از خانوادهی درومیوسوریدها (Dromaeosauridae) که چنگال داسیشکل و برگشتۀ انگشت پای آن، تردید را در هویت این دایناسور تروپود از میان میبرد. این تصویر کاملاً نادرست است. سالهاست که کاملاً مشخص شده اعضای این خانواده بدنی کاملاً پوشیده از پر داشتهاند، بالهای سه انگشتی مزین به شاهپر داشتهاند، و در انتهای دم نسبتا بلندشان هم بادبزنی از پر داشتهاند.
آنچه در تصویر روی جلد مجله آمده است تصویری کاملاً قدیمی و غیر علمی از این دایناسورهاست که بیشتر یادآور سری فیلمهای پارک ژوراسیک است و نشان میدهد فردی که چنین تصویر غلطی را انتخاب کرده است به دور از مطالعات دیرینهشناختی دایناسورها و متاثر از محتوای شبهعلمی سری فیلمهای پارک ژوراسیک بوده است.
از آن دو مطلبی که بالاتر اشاره کردم یکی
در صفحۀ ۱۹ یادداشتی تکصفحهای آمده است از یکی از استادان دانشگاه در رشتهی زمینشناسی و دیرینهشناسی تحت عنوان «دایناسورها در ایران».
نویسنده در جایی مینویسد: «در سایر زمانهای مزوزوئیک، ایران بیشتر در شرایط دریایی بهسر برده و انتظار میرود که فسیلهای دایناسورهای دریایی در رسوبات آن یافت شود.»!
مگر دایناسور دریایی هم داریم؟!
دایناسورها (تا جایی که اکنون میدانیم) همگی خشکیزی (terristerial) بودهاند و هیچ دایناسوری ساکن دریاها نبوده است. چنین سخنی برای یک استاد دانشگاه در رشتۀ زمینشناسی که اتفاقاً دربارهی دایناسورها قلم میزند و معتقد است که «کشفیات جدید نگارنده در سالهای اخیر در منطقهی بلدهی استان مازندران، نقطهی عطفی در دیرینهشناسی دایناسورها در ایران» است خبطی بزرگ و ذنب لایغفر است.
در ادامهی مطلب، ایشان بار دیگر تصریح میکند که «همچنین برای اولینبار در منطقهی کپهداغ در شمالشرق ایران قطعهای از استخوان کتف دایناسور دریایی پلزیوزوروس به سن کرتاسه کشف شد.»!
سردهی پلزیوزوروس (Plesiosaurus) مطلقاً هیچ ربط مستقیم و نزدیکی با دایناسورها نداشته است. تبار تکاملی آنها چیز پنهانی نیست و با جستوجویی ساده در اینترنت هم میتوان آن را دریافت.
فقط الان دارم به این فکر میکنم کسی که فرق دایناسور با غیر دایناسور را نمیداند و نمیفهمد چگونه کشفیاتش میتواند «نقطهی عطفی در دیرینهشناسی دایناسورها در ایران» باشد؟
در صفحهی ۵۶ مطلب دیگری آمده است تحت عنوان «دراکولای ترانسیلوانیای کهن.»
در این مطلب نسبتاً کوتاه از هاتزگوپتریکس (Hatzegopteryx) بهعنوان «دایناسور غولپیکر» اسم برده میشود!
هاتزگوپتریکسها اصلاً دایناسور نیستند، بلکه عموزادههای نزدیک دایناسورها هستند و در گروهی مجزا از دایناسورها به نام ترسورها (Pterosauria) طبقهبندی میشوند. بیش از دو دهه است که فسیلهای این خزندههای مودارِ بالپوستی کشف شدهاند و در سال ۲۰۰۲ هم توصیف و نامگذاری شدند، نه «به تازگی» که نویسنده مدعی است.
نکتهی تاسفبار این است که نویسنده بدفهمی خود را از زبان دیرینهشناسان نگونبخت به خوانندهی ناآگاه منتقل میکند و میگوید که «دیرینهشناسان» در پی آنند که «دریابند این دایناسورها چگونه در دورهی کرتاسه در این مکان [رومانی امروزین] زندگی میکردهاند.»
برداشت من این است که درک این دو نویسنده از «دایناسور» در حد دانش عامهی مردم و احیاناً سازندگان سری فیلمهای پارک ژوراسیک است که به هر موجود دندانتیز و بزرگی دایناسور میگویند. ولی چرا افرادی با چنین سطح نازلی از دانش دیرینهشناسی میباید در یک نشریهی «علمی» برای عموم دربارهی دایناسورها مطلب بنویسند؟
- عبدالرضا شهبازی
@dirinenegar
BY دیرینهنگار
Share with your friend now:
tgoop.com/dirinenegar/2590