tgoop.com/donyaieasbb/6460
Last Update:
کحیلان عجوز》
در سالیانی نه چندان نزدیک در جزیره العرب، طایفه ای عرب زندگی می کردند که که با یکدیگر دشمنی دیرینه داشتند در آن سالها بنا به رسم کهن میان اعراب ، اگر کسی نزدیک ده یا محل سکونت قبیله ای نیزه به دست می ایستاد، حامل دو معنا بود : نیزه عمود نشانه دشمنی و نیزه افقی نشانه ی میهمان بود. شیخ یکی از طوایف، مادیانی تیزرو داشت که از نظر سرعت زبانزد همه بود. شیخ پس از مدتی درصدد بارورسازی مادیان خود برآمد ولی هرچه گشت، سیلمی لایقی نیافت.
با گذشت زمان بین چهار طایفه جنگ در گرفت و شیخ ، در گرماگرم جنگ ، سیلمی لایق را در میان سپاه دشمن مشاهده کرد. او نه یک دل بلکه صد دل شیفته سیلمی شد؛ اکنون تنها سلیمی لایق برای کشش با مادیان خود را یافته بود، ولی زمان و میدان جنگ ، مکان و زمان مناسبی برای کشش نبود؛ پس شیخ تا پایان نبرد دم فرو بست. با گذشت زمان و برقراری سکوت، شیخ مادیان خود را به سوی قبیله دشمن هی کرد و در حالیکه سلاح (نیزه) خود راافقی به دست گرفته بود، به نشانه میهمان در برابر قبیله ایستاد. سیلمی او را به عنوان میهمان پذیرفت و بر حسب رسومات قبیله ای سه روز از او به گرمی پذیرایی کرد.
میهمان خواسته ی خود را با شیخ در میان گذارد و شیخ در رد درخواست میهمان پاسخ داد: من مادیان تو را با سیلمی خود باردار کنم و تو از آن کره ای قابل به دست آوری، آنگاه اولادان تو با همین کره با فرزندان من به جنگ برخیزند؟! من چنین کاری را هرگز نخواهم کرد.
@Donyaieasbb
BY دنیای اسب
Share with your friend now:
tgoop.com/donyaieasbb/6460