tgoop.com/dr_ghomsheii/19206
Last Update:
* داستانی زیبا از صوفیان شنیدهام:
یک گدا نزد امپراطور رفت و گفت: “اگر بخواهی هر چیزی به من بدهی، شرط دارد!”
امپراطور، گدایان زیادی دیده بود ولی گدایی که شرط بگذارد؟! و این گدا واقعاً عجیب بود؛ مردی بسیار قدرتمند بهنظر میرسید. او یک مرشد صوفی بود؛ یک شخصیت بانفوذ و جذاب داشت. حتی امپراطور هم قدری احساس حسادت کرد. و شرط یک گدا؟!
امپراطور گفت: “منظورت چیست؟ چه شرطی؟”
گدا گفت: “من فقط وقتی میپذیرم که تو بتوانی کاسهی گدایی مرا کاملاً پُر کنی.” کاسهی گدایی کوچکی در دست مرد بود.
شاه گفت: “فکر میکنی من کی هستم؟ یک گدا هستم؟ نمیتوانم این کاسهی کوچک کثیف را پر کنم؟”
گدا گفت: “بهتر است قبلش به تو بگویم زیرا بعدها ممکن است دچار دردسر بشوی. اگر فکر میکنی میتوان این کاسه را پر کنی، پُر کن.”
شاه وزیر خودش را صدا زد و به او گفت که کاسهی او را پر از سنگهای قیمتی کند: با الماس و یاقوت و مروارید. “بگذار این گدا بداند که با چه کسی صحبت میکند!”
ولی سپس مشکلی پیش آمد. کاسه پر شده بود ولی شاه تعجب کرد ــ وقتی سنگهای قیمتی وارد کاسه میشدند؛ همگی ناپدید میشدند! کاسه بارها پر شد و هر بار دوباره خالی شده بود. حالا شاه بسیار غضبناک شده بود! پس به وزیرش گفت: “حتی اگر تمام خزانهی کشور هم در این کاسه خالی شود، بگذار بشود ولی من اجازه نمیدهم این گدا مرا شکست بدهد.”
و گفته شده که تمام موجودی خزانهی شاه در آن کاسه ریخته شد و همگی ناپدید شدند. رفتهرفته شاه یک گدا شد. این روند ماهها طول کشید و شاه آنجا بود و گدا آنجا بود و تمام اهالی پایتخت آنجا بودند و همگی در تعجب بودند که آخرش به کجا ختم میشود. همهچیز فقط ناپدید میشد.
عاقبت شاه مجبور شد به پای آن گدا بیفتد و بگوید: “مرا ببخش، ولی قبل از اینکه بروی لطفاً یک چیز را به من بگو؛ راز این کاسهی گدایی چیست؟ چرا همهچیز در آن ناپدید میشود؟!”
گدا شروع کرد به خندیدن. سپس گفت: “این کاسه از نفْس انسان ساخته شده. من این را از نفس انسان ساختهام: همهچیز در آن ناپدید میشود، چیزی وجود ندارد که بتواند آن را پر کند.”
این داستانی بسیار زیباست. این چیزی است که برای شما اتفاق افتاده. این یک داستان نیست، زندگی شماست.
شما در کاسهی گدایی خود خانهها، اتوموبیلها، حسابهای بانکی میریزید ـــ و همگی ناپدید میشوند. بار دیگر خالی هستید. هیچ چیز هرگز راضیکننده نیست، هیچ رضایتی وجود ندارد. بار دیگر گدایی میکنید. شما این کار را برای زندگانیهای بسیار انجام دادهاید. این داستان شماست. این حقیقتی در زندگی همه است؛ در زندگی انسان.
نفس، یک گدا باقی میماند. کاسهی گدایی خالی میماند. بهنظر میرسد که تَه ندارد. همهچیز را درون آن پرتاب میکند و فقط ناپدید میشود.
نفس، هرگز راضی نمیشود. بنابراین یک فرد نفسانی هرگز راضی نیست. اما انسانی که بدون نفس است بسیار رضایت دارد. او به سُرور دست یافته است.
#اشو
مترجم: م.خاتمی
@dr_ghomsheii 🌺
BY دکتر الهی قمشه ای
Share with your friend now:
tgoop.com/dr_ghomsheii/19206