Telegram Web
👩‍🦱 پرسش

سلام خانم دکتر وقت بخیر.
من سوالی درباره رفتارهای مادر همسرم از شما داشتم که با ذکر مثالی بیان میکنم.
من برای اولین بار به یک مهمانی زنانه که توسط خاله همسرم برگزار شده بود دعوت شده بودم. مادرشوهرم تملس گرفت و پرسید چی میپوشی و گفت فلان لباسی که خودش برام خریده بود رو بپوشم
من یک کت و دامن داشتم که بدم نمیومد بپوشمش ولی گفتم این رو دارم و لباسی که ایشون گفته بود رو هم میارم تا تصمیم بگیریم مطابق با میزان مجلسی بودن مهمانی من کدام لباس را بپوشم
وقتی به خانه شان رفتم گفتم لباس ها رو میپوشم ببینیم کدام بهتره و دست آخر یک لباس که خودش خریده بود را پوشیدم. به همراه یک کفش پاشنه بلند. در مهمانی متوجه شدم یکی از مهمان ها در مورد بلندی قد من و تناسبش با قد همسرم  دارد از مادرشوهرم سوالاتی میپرسد. وقتی به خانه مادرشوهرم بازگشتیم ایشان یکی از کفش های روفرشی اش که پاشنه کوتاه تری داشت اورد و گفت اگر میخواهی این برای تو باشد. من متوجه شدم که این به خاطر مکالمه قبل است و گفتم نه من این کفش با این سایز را خودم دارم. ان روز دو تا از شلوارهای خودش را هم داد من پرو کنم که اگر اندازه ام بود بردارم. من پوشیدم ولی بعد گفتم  نمیخواهم. و از این برخوردها ناراحت شدم و احساس کردم دارد در پوشش من دخالت میکند. و این مساله موجب شد امروز اصلا نتوانم به خاطر ناراحتی به کارهایم بپردازم و مدام فکر کنم که در مقابل این رفتارها باید چه کار کنم تا دخالت ایشان از همین ابتدای زندگی تبدیل به عادت نشود و این مسائل را به همسرم نگوید تا او فکر کند من سلیقه ندارم و شیک پوش نیستم.
از شما میخواهم کمکم کنید و رفتار درست را به من بگویید.

از کمک و همدلی شما بسیار ممنونم❤️

پاسخ

سلام. وقت به خیر. اگر به خود و سلیقه‌تان اطمینان داشته باشید، نگران قضاوت مادر همسرتان یا تاثیر او روی همسرتان نخواهید بود. پس خودتان اعتماد کنید و در زندگی شخصی و مشترک، در باره مواردی که به دیگران مربوط نمی شود، نظرخواهی نکنید تا خود را مجبور به پیروی از پیشنهادشان نکنید.
برای هر موضوعی به اندازه ارزش و اهمیت آن در زندگی فکر کنید و وقتتان را صرف کنید و اجازه ندهید اینگونه موارد آرامش شما را به هم زده و فضای زندگی مشترک را تحت تاثیر قرار دهد.

@dr_robab_hamedi
🙍‍♀️ پرسش

سلام
روزتون بخیر
میخاستم یه کمک و مشاوره ازتون بگیرم❤️
راستش مدتیه دوهفته ای شدیدا بی خواب شدم
با اینکه هیچ وقت این مشکل رو نداشتم و همیشه خواب راحت و عمیقی داشتم و شبم زود میخوابیدم
و الان تا سه و چهار شب خوابم نمیبره
و چون صبح هم ۷ میرم سرکار خیلی دارم اذیت میشم
پیاده روی میرم
مدیتیشن انجام میدم
سعی میکنم اروم باشم
نمیدونم دلیلش چیه
چون الان توی بحران یا مسئله خاصی نیستم.
ولی یکم خسته ام چون ماه هاست دارم برای شغل جدیدم کارورزی میرم عصر و صبح ها هم جای دیگه شاغلم
اما نمیدونم چرا یهو اینطور شدم نمیتونم ریششو پیدا کنم..
خواستم ازتون کمک بخواهم اگر راهکاری هست که بتونه بهم کمک کنه
چون دوست ندارم قرص هم استفاده کنم(البته اینقد دارم اذیت میشم که یه کوچولو دارم بهش فک میکنم که چندشبی استفاده کنم)
ممنون که هستین💗

پاسخ

سلام. وقت به خیر. برای بهتر خوابیدن به موارد زیر توجه کنید:

🔸️مهم‌ترین علت بی‌خوابی درگیری ذهنی است که به دلایل مختلف پیش می‌آید و مهم‌ترین آنها فکر کردن به علت بی‌خوابی و نگرانی ناشی از آن است.
🔸️ هر چه پیامدهای کم‌خوابی در ذهنتان بیشتر شود، مشغولیت ذهنی هم بیشتر می‌شود که حاصل آن نگرانی است که مانع خوابیدن است. پس این پیامدها را بزرگنمایی نکنید.
🔸️ تا وقتی واقعا احساس خواب‌آلودگی نمی‌کنید به رختخواب نروید.
🔸️ اگر تا حدود ۲۰ دقبقه بعد از به رختخواب رفتن، خوابتان نبرد بیش از آن غلت نزنید، بلکه کتاب بخوانید یا فیلم ببینید یا بنویسید و ...
🔸️ گوشی همراه را با خود به رختخواب نبرید و از آن برای به خواب رفتن استفاده نکنید.
🔸️هنگام رفتن به رختخواب سعی کنید فضای آرام بخشی رابا بیشترین جزئیات تصور کنید و گویی در آنجا هستید و همه محرک‌ها را با حواس پنج‌گانه حس کنید. سپس سعی کنید عضلات خود را آرام و رها کنید.

@dr_robab_hamedi
👧 پرسش

سلام و وقت بخیر
زمانیکه متوجه شدم قرار هست تحلیل فیلم انجام بدید، موضوع برام جالب بود و کانال تلگرامتون رو پرسیدم.
دیدم سوالات رو پاسخگو هستید گفتم راهنمایی بگیرم .

مدت کوتاهی هست شروع به کار کردم, در کلینیکی روان درمانگر هستم.
با شروع کارم از درمانگر خودم فاصله گرفتم چون نمیتونستم باهاشون راحت باشم و هنوز با مشاور دیگری ارتباط نگرفتم

مساله ی من این هست که تعدادی از دوستان و اطرافیان هم روان شناسی خوندن در فضای مجازی هستن یا در کلینیک مشغول به کار ،با یک نفر از آنها ارتباط گرفتم در ابتدا، امابعد جوابگو نبودم و فاصله گرفتم.
حس رقابت و اضطراب به من دست میده وقتی به دوستان روان شناسم فکر میکنم.
گاهی خودم رو در کفه ی ترازو با آنها قرار میدم , به دوستان دانشگاهی سابقم حس خوبی ندارم و ادرس محل کارم رو بهشون نگفتم.
البته حرف و رفتار نامناسبی از دوستان دانشگاهی دیدم مثل (طعنه،پوزخند،پیامک های بی ادبی زننده )که در فکرم گاهی میگفتم اینها هم قرار هست نام روان شناس را داشته باشند.
گاهی این فکر را دارم که نکند در کارگاهی شرکت کنم و دوستانم را ببینم و دوره ها را از دست میدم.
با این حال با باقی دوستان غیرروان شناس ارتباط گرم و صمیمی دارم .

چطور با این مورد کنار بیام که افراد دیگری هم دراین عرصه روان شناسی هستند (چه خوب و چه بد ) و کام خودم را تلخ نکنم؟

پاسخ

سلام. وقت به خیر. از خودتان بپرسید نگران چه چیزی هستید؟ اگر در یک کارگاه با همکاران خود روبرو شوید چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر همکاران بفهمند که شما در یک حوزه کاری توانایی کافی ندارید چه می‌شود؟ اگر محل کار شما را بدانند چه اتفاق بدی برایتان می‌افتد؟
چند درصد احتمال دارد که نگرانی‌های شما اتفاق بیفتد؟
تفاوت شما با همکارانتان چیست که آنها در کارگاهها شرکت می‌کنند یا محل کارشان را به بقیه می‌گویند یا با همکارانشان ارتباط دارند؟ چرا آنها آسیب ندیده‌اند ولی شما نگران هستید؟
پیشنهاد می‌کنم به جای وقت و انرژی ذهنی خود را صرف نگرانی‌هایتان بکنید، سعی کنید با خواندن منابع علمی، شرکت در کارگا‌ه‌ها و گرفتن سوپرویژن، گنجینه علمی و توانایی حرفه‌ای خود را غنی کنید تا با اعتماد داشتن به دانش خود، از مقایسه خود با دیگران و نگرانی دیده شدن و قضاوت شدن خودداری کنید و در حوزه کنترل خود اقدام کنید.

@dr_robab_hamedi
👩‍🦰 پرسش

سلام خانم دکتر وقتتون بخیر
ممنونم از وقتی که میگذارید و به سوالات پاسخ میدهید.
خانم دکتر بنده در حال اشنایی با پسری هستم که خودش پسر خوبیه ولی شرایط خانوادش خوب نیست. این در حالیه که بنده در خانواده خیلی خوبی بزرگ شدم.
مادر پدرش جدا شدند و پدرش به صورت کامل اینها رو زها کرده. مادرشون سالها اعتیاد داشتن و الان ده ساله ترک کردن و به خاطر اعتیادشون پسرشون رو خیلی میزدن.
الان به من میگه اگر تو بخوای من بخاطر تو مادرمو میذارم کنار اما من نمیدونم اصلا وصلت با این ادم درسته؟؟
من تقریبا ۸ماهه ایشونو میشناسم و واقعا پسر خوبی هستند از نظر اخلاقی .
حتی برای به دست اوردن من خیلی تلاش میکنه و واقعا ایراداتی که من ازشون گرفتم رو به مرور زمان حل کرده.
مادرشون از نظر مالی خیلی ب پسرشون وابسته هستند و این موضوع واقعا منو اذیت میکنه.

پاسخ

سلام. وقت به خیر. شرایط خانوادگی در ضمن رشد تاثیر زیادی بر شکل‌گیری شخصیت دارد و باید در تصمیم‌گیری برای ازدواج باید آن را در نظر گرفت. هر چند فقط با توجه به شرایط خانوادگی نمی‌شود کسی را رد یا قبول کرد. بلکه لازم است تامل و وقت کافی در شناخت در نظر گرفته می‌شود.
با توجه به این که خواستگار شما پدر و مادرشان جدا شده‌اند و ایشان با مادری مبتلا به اعتیاد و سوءرفتار بزرگ شده‌اند، امکان وجود عوارض منفی این فضای خانواده زیاد است و لازم است وقت و انرژی بیشتری برای شناخت ایشان بگذارید و حتما از روان‌شناس کمک بگیرید.

@dr_robab_hamedi
اگر شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که:

🔸️به رفتار و کلام دیگران در باره خودتان حساس هستید
🔸️ با شنیدن کوچکترین انتقادی بلافاصله از خود دفاع می‌کنید
🔸️ به جای فکر کردن و بررسی درستی یا نادرستی حرف دیگری، به او حمله می‌کنید
🔸️انتظار تایید و تحسین دارید و در صورت عدم دریافت آن می‌رنجید و از رابطه فاصله می‌گیرید
🔸️ و در یک کلام، کسی نمی‌تواند بگوید بالای چشمتان ابروست!

منتظر باشید:

🔹️ دیگران بترسند به شما نزدیک شوند
🔹️ ظاهرسازی کنند و به دروغ از شما تعریف کنند
🔹️ نتوانند رنجش‌هایی که از شما به دل دارند را بر زبان بیاورند
🔹️ هیچ وقت در باره ایرادهای رفتاری یا کلامی‌تان، چیزی به شما نگویند

و حاصل همه اینها این است که:

▪️ نسبت به خود و تاثیری که روی دیگران می‌گذارید به اندازه کافی آگاهی پیدا نمی‌کنید، بنابراین خود را کامل می‌دانید و در صدد رفع ایرادهایتان برنمی‌آیید.

درنتیجه مثل رودخانه‌ای که از جریان افتاده و آبش راکد مانده‌است بتدریج گل‌ولای ذهنتان را می‌گیرد و در دنیای توهمی نسبت به خود زندگی می‌کنید که این دنیا یا شما را به سمت احساس حقارت می‌برد یا خودشیفتگی!!

@dr_robab_hamedi
🙍‍♀️ پرسش

سلام و خدا قوت
من35سالمه و  4ساله از همسرم جدا شدم و
الان حدود یک سال و دو ماه هست با آقایی 40ساله در رابطه هستیم
ایشون با مادرشون و خواهرشون که جدا شده باهم زندگی میکنند.
من اوایل به ایشون گفتم که من دوست ندارم به شکل مخفیانه زندگی کنم.
ایشون هم گفتن کم کم درست میشه
تا جایی که شرایط طوری شد که هفته ای دوبار در حد خیلی کم همو میدیدم.
برای همین من گفتم دیگه نمیخوام ادامه بدم
اما آقا همچنان پیام میدن و حرفای من و جدی نمیگیرن.ما با هم مشکلی نداریم اخلاقی منتها ایشون میگن بخاطر خواهر و مادرم نمیتونم و شبا هم همیشه باید منزل باشن😒
الان باید چیکار کنم؟

پاسخ

سلام. وقت به خیر. راه حلی که انتخاب می‌کنید بستگی دارد به این که هدفتان از رابطه چه چیزی بوده و چه چیزی برایتان آزاردهنده است. اگر رفتارهای ایشان در مسیر خواسته‌های شما نیست و مایل نیستید مخفیانه رابطه داشته باشید، پس در تصمیم خود برای قطع رابطه ثابت‌قدم باشید و منتظر نشوید ایشان تکلیفتان را مشخص کنند. پیام‌های مبهم و دوگانه‌ای که افراد به هم می‌دهند باعث می‌شود موضوع جدی گرفته نشود.
اگر با توجه به واقعیت‌های موجود و تجربه‌ای که در این رابطه داشته‌اید می‌توانید به آینده امیدوار باشید در رابطه بمانید و برای تقویت آن تلاش کنید و در صورتی که روند ناامید کننده‌ای را گذرانده‌اید، تصمیمتان را بگیرید، وقت تلف نکنید و جدا شوید و رفتارهای مبتنی بر دوست‌داشتن و ادامه رابطه را نداشته باشید یا چنین پاسخی به پیام‌های ایشان ندهید.

@dr_robab_hamedi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گاهی مشکلِ بزرگی را حل می‌کنیم و گاهی از پسِ هضمِ یک اتفاق ساده بر نمی‌آییم. خیلی وقت‌ها، مسئله خودِ آنچه اتفاق افتاده نیست، بلکه این ما هستیم که در آن روز، در آن ساعت یا در آن زمان خاص، ناتوان از حل مسئله‌ایم.

خیلی وقت‌ها بی‌میلی، خستگی، کلافگی، ترس، شرم، وسواس یا اضطراب ماست که حل یک مسئله را دشوار می‌کند وگرنه اگر در روز خوبمان با همان اتفاق روبرو می‌شدیم، از پس آن بر می‌آمدیم و به راحتی مشکل را حل می‌کردیم.

به عصرهای جمعه، ساعت‌های آخرِ شب، زمان بیماری، هنگام اضطراب و تردید، لحظاتِ دلشکستگی، روزهای سوگواری، فکر کنید. این‌ها و لحظاتی از این دست، زمان‌هایی هستند که ما ناتوان‌تر و شکنند‌ه‌تر از آنیم که بتوانیم مسئله‌ای را حل کنیم.

این زمان‌ها و گذرا بودنشان را به رسمیت بشناسیم و به خودمان فرصت بدهیم. اجازه دهیم بدون قضاوت بدون قضاوت بگذرند، آن‌ها را به پایِ بزرگی مشکل یا ناتوانیِ همیشگی خودمان نگذاریم و اگر لازم بود از دیگری کمک بگیریم.
یادمان باشد گاهی برای حل مسئله، به جای درگیر شدن با آن صبر کنیم و فرصت ترمیم شدن به خودمان بدهیم. آن‌گاه همان مسئله دشوار برایمان قابل حل خواهد شد.

@dr_robab_hamedi
🙍‍♀️ پرسش

سلام ، وقت بخیر
من چندین سال پیش با پسری اشنا شدم و باعث شد وابستگی شدیدی بهش پیدا کنم اون هم همینطور ولی کمتر
باعث شد من حتی نه درس بخونم نه کار کنم حتی باعث بیماری روحی شد باعث شد حتی در نبودش حالم بد بشه و خودکشی ناموفق داشتم اون زمان ۱۶/۱۷ سالم بود
الان که ۲۲ سالمه و تونستم یکم حالم رو بهتر کنم کمی
باز رابطمون شروع شده
بعد من الان حتی نمیتونم باز کارهای روزمره مو انجام بدم ، درس بخونم ، کار کنم یا هر چیز دیگه ای...همش فکرم پیش اونه
حتی گاهی اوقات حس میکنم درون دست هام لرزش داره , حتی وقتی با هم حرف هم نمی‌زنیم اینجوری میشم
ولی اون اوکیه هم تو رابطمون  هم تو کارش، درسش...
نمیخوام اوضاع روحیم باز تکرار بشه
نمیدونم چیکار باید کنم
حتی اگر با این فرد هم قطع ارتباط کنم باز در اینده بخوام با یکی وارد رابطه شم میترسم همین وضعیت پیش بیاد
یکی از اشناهام گفت که تو وابستگی شدید داری
خب اگرم درست گفته باشه من باید چیکار کنم
شرایط رفتن به تراپیست هم ندارم
ممنون میشم راهنماییم کنید.

پاسخ

سلام. وقت به خیر. برای این که علت را پیدا کنید، دقت کنید وقتی لرزش دست و بقیه علائم حال بد را دارید چه فکری از ذهنتان می‌گذرد؟
علاوه بر آن اگر رابطه شما مناسب باشد و دوما اگر شما مشکل شخصی نداشته باشید، انتظار نمی‌رود رابطه دوستی باعث بروز چنین نشانه‌های آزاردهنده‌ای شود.
به زندگی خودتان فکر کنید: ایا درس خواندن برایتان مهم است؟ کار کردن ارزشمند است؟ چگونگی گذران وقت برایتان اهمیت دارد؟ چه هدفی برای آینده زندگی‌تان دارید؟ در حال حاضر برای مهم‌ترین آرزوهایتان چه می‌کنید؟
همه مسائل خود را به این رابطه نسبت ندهید. مسایل شخصی خود را پیدا و در جهت رفع آنها بکوشید.‌ حساسیت خود را به نشانه‌های جسمی کم کنید و سعی کنید با وجود این نشانه‌ها، در همان لحظه هرکاری لازم است را انجام دهید.مراقب خودتون باشید و اولین قدم‌ها را هرچند کوچک بردارید.

@dr_robab_hamedi
🔹کارگاه حضوری و آنلاین «رازهای گفتگو: کلید روابط عاطفی»

مدرس:
دکتر رباب حامدی

برای ثبت نام حتما فیلترشکن رو خاموش و بعد لینک ثبت نام رو باز کنین. سپاس🌹

زمان: چهارشنبه- ۱۳ تیر - ساعت ۲۱-۱۷

🌐لینک ثبت نام:
https://bafarda.org/product/111

‼️با ارائه گواهی معتبر‼️

💸هزینه ثبت نام:

🔴 تا ۸ تیر ماه: حضوری ۳۸۴ هزار تومان
آنلاین: ۳۲۵ هزار تومان

🔴 بعد از ۸ تیر: حضوری: ۴۸۰ هزار تومان
آنلاین: ۴۰۸ هزار تومان

🔹محل برگزاری حضوری: تهران- امیراباد شمالی- فاطمی غربی- بعد از چهارراه سیندخت- پلاک 315- طبقه دوم

اینستاگرام:
https://www.instagram.com/baafardaa

کانال تلگرام:
https://www.tgoop.com/baafardaa_psychology

وب‌سایت:
Https://Bafarda.org/
🙍‍♀️ پرسش

سلام خانم دکتر وقت بخیر من دختری ۲۸ ساله هستم که دوسال پیش با پسری فقط ۲ماه بدون داشتن نامزدی و حتی آشنایی از قبل سریع عقد میکنم و بعد دوماه که ما خیلی باهم دعوا داشتیم و اون آقا پسر شخصیت بدبینی داشت طلاق میگیرم الان خواستگاری دارم که ۳ سال با خانمی ازدواج کرده وایشون هم از همسرش جدا شده
حالا من یه مقدار احساس نگرانی دارم که ایشون ۳ سال با همسر سابقش زندگی کرده و ترس دارم از اینکه بخواد منو داخل ذهنش با اون مقایسه کنه به نظرتون من چکارکنم.

پاسخ

سلام. وقت به خیر. به نظر می‌رسد اعتماد به نفس کافی ندارید، یا احساس دوست‌داشتنی بودن نمی‌کنید و یا مهارت کافی برای ایجاد و حفظ رابطه را ندارید که نگران مقایسه شدن هستید.
اگر ایشان همسر سابقش را دوست داشت و قبول داشت که از او جدا نمی‌شد!! از طرفی اگر قرار باشد شما را با کسی مقایسه کند می‌تواند با هر فرد دیگری هم مقایسه کند. علاوه براین نگران هستید که در صورت مقایسه چه مشکلی در احساس او نسبت به شما یا در رابطه‌تان ایجاد شود؟
سعی کنید علت جدایی و نقش او در مشکلات ارتباط با همسرش را بفهمید و در این مورد سوال کنید.
اگر به طور معمول نگران مقایسه شدن یا قضاوت دیگران در باره خودتان هستید، لازم است این مشکل را در مشاوره حل کنید.

@dr_robab_hamedi
در حسرتِ زندگیِ دیگران بودن
برای این است که از بیرون که نگاه می‌کنی،
زندگیِ دیگران یک کل است که وحدت دارد: وحدتی از خوشی، زیبایی و داشتن.

اما زندگیِ خودمان، که از درون نگاهش می‌کنیم،
همه‌اش تکه‌تکه و پاره‌پاره به نظر می‌آید در ترکیبی از ناراحتی، سختی و نداری
و ما هنوز هم در پیِ سرابِ وحدت می‌دویم ...

این ماجرا در مورد روابط دیگران هم صدق می‌کند. گویی انسان همه چیز را از دور زیبا و بدون عیب و نقص می‌بیند و تا وقتی از نزدیک با تمامیت آنچه هست، روبرو نشود در حسرت آن کاملی است که در ذهنش پرورده!

@dr_robab_hamedi
👧 پرسش

سلام خانم دکتر وقت بخیر
ممنون از وقت و زمان ارزشمندتان
خانم ۴۲ ساله هستم چند وقتی هست که از فضاهای تنگ احساس خفگی میکنم و حس میکنم این مورد بیشتر هم شده .
چند سال قبل ام آر ای باید انجام می‌دادم که نتونستم ولی فکر میکردم فقط در حد دستگاه ام آر ای باشه .ولی چند باری پیش اومد که تو موقعیت های دیگه همین حس داشتم .مثلا یبار داشتیم وارد پارکینگ عمومی می‌شدیم که سقف پارکینگ کوتاه بود حالم بد شد پیاده شدم رفتم بیرون .دیروز با چندتا از بچه های کوچک سوار ون شدیم همین که نشستم داخل ون حس خفگی داشتم کم کم تونستم خودم آروم کنم .
نمیدونم چطور باید درمان کنم آیا دارو باید استفاده کنم یا با مشاور صحبت کنم ؟
لطف میکنید اگر راهنمایی کنید یا به چه کسی مراجعه کنم .
ممنونم.

پاسخ

سلام.‌ وقت به خیر.‌ شما دچار ترس از فضای بسته یا کلاستروفوبیا (claustrophobia) شده‌اید که نوعی اختلال اضطرابی و علت بروز آن در افراد، متفاوت است. در این اختلال فرد در زمان حضور در فضای بسته ( آسانسور، وسیله نقلیه عمومی و ... ) فکر می‌کند که ممکن است نتواند نفس بکشد و ترس از خفه شدن دارد. این فکر منجر به بروز اضطراب می‌شود که یکی از نشانه‌های آن تند شدن سرعت تنفس و افزایش ضربان قلب است. سپس توجه فرد به این نشانه‌ها باعث می‌شود باورش شود که واقعا نمی‌تواند نفس بکشد و باز نشانه‌ها شدت می‌یابد و منجر به دوری کردن از موقعیت و اجتناب از ورود به آن در دفعات بعدی می شود.
برای رفع مشکل خود به راهکارهای زیر توجه کنید:
🔸️ هر چه از موقعیت‌ها بیشتر دوری کنید ترس شما بیشتر می‌شود پس سعی کنید وارد این موقعیت‌ها شوید اما می‌توانید مواجهه را از جایی شروع کنید که کمتر می‌ترسید و بعد بتدریج وارد موقعیت‌های بعدی شوید.
🔸️ وقتی در این موقعیت‌ها قرار می‌گیرید به جای سپردن خود به دست فکرهایی که از ذهنتان می‌گذرد سعی کنید به اطرافتان توجه کنید و انچه را در اطراف با حواس پنج‌گانه ادراک می‌کنید به خود بگویید و تا جایی که می‌توانید به جزئیات توجه کنید.
🔸️ در مدتی که در این موقعیت‌ها هستید سعی کنید به عضلات مختلف خود توجه و آنها را شل نگه دارید.
🔸️ می‌توانید از تنفس عمیق هم برای آرام کردن خود استفاده کنید.
🔸️ به یاد داشته باشید که تاکنون هیچ کس به خاطر این ترس‌ها خفه نشده، سکته نکرده و نمرده است. پس آرام در موقعیت بمانید.‌
🔸️در پایان با توجه به این که این اختلال کاملا قابل درمان است اگر راهکارهای بالا را نتوانستید به طور مناسب به کار بگیرید با کمک روان‌شناس آن را درمان کنید.

@dr_robab_hamedi
🔹کارگاه حضوری و آنلاین «رازهای گفتگو: کلید روابط عاطفی»

مدرس: دکتر رباب حامدی

در این کارگاه در باره موضوعات زیر صحبت و روش گفتگوی موثر را با هم‌ تمرین خواهیم کرد:

🔸️ موانع گفتگو
🔸️ نقش زبان بدن در معنای کلام
🔸️ شیوه ابراز کلامی احساسات
🔸️کنترل گفتگوهای خشم‌آگین
🔸️شیوه گفتگو در زمان تعارض
🔸️ نقش سکوت مثبت و منفی در گفتگو

برای ثبت نام لطفا فیلترشکن را خاموش و بعد لینک ثبت نام را باز کنید.

زمان: چهارشنبه- ۱۳ تیر - ساعت ۲۱-۱۷

🌐لینک ثبت نام:
https://bafarda.org/product/111

با ارائه گواهی معتبر

💸هزینه ثبت نام:

🔴 حضوری: ۴۸۰ هزار تومان
آنلاین: ۴۰۸ هزار تومان

🔹محل برگزاری حضوری: تهران- امیراباد شمالی- فاطمی غربی- بعد از چهارراه سیندخت- پلاک 315- طبقه دوم. موسسه روان‌شناسی فردا

@dr_robab_hamedi
اگر کسی که دوستش دارید با ناراحتی زیاد سراغتان بیاید و از رنجی که به خاطر اشتباهش می‌کشد حرف بزند و خود را سرزنش کند ، چه واکنشی نشان‌ می‌دهید؟ به او چه می‌گویید؟

آیا خطایش را به رخش می‌کشید؟
دائم به او یادآوری می‌کنید که چنین اشتباهی مرتکب شده؟
سرزنشش می‌کنید؟
به او بدوبیراه می‌گویید؟

یا

مهربانانه در آغوشش می‌کشید؟
اشک‌هایش را پاک می‌کنید؟
به او دلداری می‌دهید؟
به او می‌گویید که هر کسی ممکن است اشتباه کند؟
و هر کاری که از دستتان بر بیاید برایش انجام می‌دهید تا حالش خوب شود و لبخند بزند.

پس چه می‌شود که وقتی خودتان از اشتباهتان رنج می‌برید به‌جای سرزنش گری و بدوبیراه گفتن

به خود مهربانی نمی‌کنید؟
خود را دلداری نمی‌دهید؟
خود را در آغوش نمی‌کشید و مهربانانه اشک‌هایتان را پاک نمی‌کنید؟
و به خود حق اشتباه کردن نمی دهید؟

چه کسی به شما از خودتان نزدیکتر است؟

اگر شما خود را دوست نداشته‌باشید و مراقبت نکنید، انتظار دارید چه کسی دوستتان داشته باشد و حواسش به شما باشد؟

@dr_robab_hamedi
ڪاش آدم‌ها 
چون آینه بودند! 
آن‌وقـت 
انعڪاس دوست‌داشتـن، همـان 
دوست‌داشتـن بود؛ 
نه سڪوت
نه قهر
و نه دوری

آن وقت
نه تنـهایے بود  
و نه دلتنگی...!

@dr_robab_hamedi
2024/06/30 18:09:19
Back to Top
HTML Embed Code: