DRALIHAERI Telegram 370
اسرار الصلوة
دوران کوتاه طلبگی من در قم و در غربت و تنهایی در حال سپری شدن بود گاه گداری پدر سر می‌زد بسیار مشتاق بود که من زی طلبگی را ادامه دهم تا آنجا ‌که مخفیانه یکی از طلاب که همکلاس قدیمی و رفیق شفیق بود را مامور کرده بود هر آنچه دل مرا به قم و طلبگی خوش می‌کند مهیا کند او هم انصافا اوایل وقت می‌گذاشت سیاحت ما را تامین می‌کرد اما چه سود که ...

تا آتشی نباشد در خرمنی نگیرد

طامات مدعی را چندین اثر نباشد
باری در این خلال سرکشی های گاه بی گاه پدر من در حال نماز بودم و از ورود ایشان غافل سکوت کرده بود و خیره خیره مرا می‌نگریست آرام گفت اهل خواندن نافله نشدی گفتم بار را سنگین نمیکنم تا بشود به مقصد رساند
سری تکان داد نه عاشق نماز نشدی
ادامه داد اسرار الصلوة آشیخ جواد آقای ملکی را خواندی گفتم نه سر قبرش رفتی گفتم نه
قبرستان شیخان نرفتی !
نه
بیا تا با هم برویم
در راه ادامه می‌دهد من با اسرار الصلوة آمیز جواد آقا از حوضی کوچک به بحری طویل رسیدم کتاب را که شروع کردم آنچنان ممحض در آن شدم که از دنیا غافل شدم احساس کردم خودش دارد مستقیم بی پرده با من سخن می‌کند حتی با ته لهجه ترکی !
قلبم ضربان گرفته بود از حال خود بی خبر بودم که به پهنای صورت اشکم جاری بود یک احساس تعلق خاطر و عشقی به او پیدا کردم آمدم بالای سر قبرش بر خلاف سایر علما هیچ بقعه ای گلدانی نشانه بر سر قبرش نداشت دلم گرفت کسی که حامل این معارف الهی بوده چرا قبرش اینهمه ساده و غریبانه است به بازارچه پشت شیخان رفتم با بضاعت مختصری که داشتم بهترین عطری که میشد را خریدم بالای سر قبر شیشه عطر را باز کردم با اشکی که مدام جاری بود کل سنگ قبر را شستشو دادم تا اینکه قلبم آرام گرفت
او درچه ای جدیدی را بروی قلبم گشود با او مانوس باش انشالله دست توراه بگیرد ...
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
حالتی رفت که محراب بفریاد آمد....
https://www.tgoop.com/dralihaeri



tgoop.com/dralihaeri/370
Create:
Last Update:

اسرار الصلوة
دوران کوتاه طلبگی من در قم و در غربت و تنهایی در حال سپری شدن بود گاه گداری پدر سر می‌زد بسیار مشتاق بود که من زی طلبگی را ادامه دهم تا آنجا ‌که مخفیانه یکی از طلاب که همکلاس قدیمی و رفیق شفیق بود را مامور کرده بود هر آنچه دل مرا به قم و طلبگی خوش می‌کند مهیا کند او هم انصافا اوایل وقت می‌گذاشت سیاحت ما را تامین می‌کرد اما چه سود که ...

تا آتشی نباشد در خرمنی نگیرد

طامات مدعی را چندین اثر نباشد
باری در این خلال سرکشی های گاه بی گاه پدر من در حال نماز بودم و از ورود ایشان غافل سکوت کرده بود و خیره خیره مرا می‌نگریست آرام گفت اهل خواندن نافله نشدی گفتم بار را سنگین نمیکنم تا بشود به مقصد رساند
سری تکان داد نه عاشق نماز نشدی
ادامه داد اسرار الصلوة آشیخ جواد آقای ملکی را خواندی گفتم نه سر قبرش رفتی گفتم نه
قبرستان شیخان نرفتی !
نه
بیا تا با هم برویم
در راه ادامه می‌دهد من با اسرار الصلوة آمیز جواد آقا از حوضی کوچک به بحری طویل رسیدم کتاب را که شروع کردم آنچنان ممحض در آن شدم که از دنیا غافل شدم احساس کردم خودش دارد مستقیم بی پرده با من سخن می‌کند حتی با ته لهجه ترکی !
قلبم ضربان گرفته بود از حال خود بی خبر بودم که به پهنای صورت اشکم جاری بود یک احساس تعلق خاطر و عشقی به او پیدا کردم آمدم بالای سر قبرش بر خلاف سایر علما هیچ بقعه ای گلدانی نشانه بر سر قبرش نداشت دلم گرفت کسی که حامل این معارف الهی بوده چرا قبرش اینهمه ساده و غریبانه است به بازارچه پشت شیخان رفتم با بضاعت مختصری که داشتم بهترین عطری که میشد را خریدم بالای سر قبر شیشه عطر را باز کردم با اشکی که مدام جاری بود کل سنگ قبر را شستشو دادم تا اینکه قلبم آرام گرفت
او درچه ای جدیدی را بروی قلبم گشود با او مانوس باش انشالله دست توراه بگیرد ...
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
حالتی رفت که محراب بفریاد آمد....
https://www.tgoop.com/dralihaeri

BY شیرینی های پدر...


Share with your friend now:
tgoop.com/dralihaeri/370

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) ‘Ban’ on Telegram As five out of seven counts were serious, Hui sentenced Ng to six years and six months in jail. To edit your name or bio, click the Menu icon and select “Manage Channel.” Done! Now you’re the proud owner of a Telegram channel. The next step is to set up and customize your channel.
from us


Telegram شیرینی های پدر...
FROM American