Telegram Web
🔴باشگاه پریفرونتال و کلینیک روان‌پویا برگزار می‌کنند:

کارگاه حضوری
با موضوع:

🔴از خودشناسی تا خودآفرینی
Who am I?
Who else am I?

🔴زمان:
جلسه اول: شنبه ۴ ژانویه ۲۰۲۵، ساعت ۱۲ تا ۱۵
جلسه دوم: شنبه ۱۱ ژانویه ۲۰۲۵، ساعت ۱۲ تا ۱۵

رابرت دیلتز با الهام از گریگوری بیتسون سطوحی را برای تغییر ترسیم کرد که مرکز آن "هویت" یا identity است. هویت پاسخی است به پرسش "من کیستم؟"
در این مدل ترسیمی، "معنویت" پاسخی است به پرسش "من به جز این، دیگر کیستم؟" یا
Who Else am I?
در کارگاه "از خودشناسی تا خودآفرینی" با استفاده از تکنیک‌های سایکودرام ژاکوب مورنو بخش‌های کشف نشده از خودمان را کشف خواهیم کرد.

🔹 محل برگزاری:
مرکز مشاوره‌ روان‌پویا
🔹 آدرس:
1680 Lloyd Ave, North Vancouver

🔴برای ثبت‌نام از طریق شماره زیر در واتساپ پیام متنی ارسال بفرمایید:

+17788585719
https://wa.me/17788585719

#رابرت_دیلتز
#گریگوری_بیتسون
#ژاکوب_مورنو
#logical_model
#Psychodrama
@drsargolzaei
@prefrontalclub
@drsargolzaeivancouver
Forwarded from كانون نگرش نو
«همسفران اگاهی»

1️⃣ عقده های بنیادین روان شناختی:
عقده‌ی مادر ، عقده‌ی پدر

💠دکتر سرگلزایی
💠یکشنبه ها یازده تا یک به وقت تورنتو

💠شروع یکشنبه پنجم ژانویه
تلفن ثبت نام
001 416-879-7357
@kanoonnegareshno
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 موضوع فصل دوم باشگاه فیلم پریفرونتال:

🔤 انسان و بازیگوشی خدایان

😵‍💫 بازخوانی اسطوره‌های یونان 😵‍💫

🔴 تحلیل مینی‌سریال «خائوس»
ساختهٔ
Georgi Banks-Davies
Runyararo Mapfumo

🔴 دوره آنلاین است و در فضای زوم برگزار می‌شود.

🔴 شروع دوره 11 ژانویه 2025

۸ جلسه‌ی ۲ ساعته

۸-۱۰ صبح به وقت غرب آمریکای شمالی

جلسه اول: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۵
جلسه دوم: ۱۸ ژانویه
جلسه سوم: ۲۵ ژانویه
جلسه چهارم: ۱ فوریه
جلسه پنجم: ۸ فوریه
جلسه ششم: ۱۵ فوریه
جلسه هفتم: ۲۲ فوریه
جلسه هشتم: اول مارچ

🔹 برای دریافت اطلاعات بیشتر و هزینه‌ی ثبت‌نام به شماره‌ی زیر در واتساپ پیام متنی ارسال بفرمایید:
+17788585719
https://wa.me/17788585719

@drsargolzaeivancouver
@prefrontalclub
@drsargolzaei
🔴 معرفی چند کتاب با موضوع خودکشی

⭕️ تأملاتی راجع به خودکشی 

نمایش‌نامه‌ی نکراسوف را ژان پل سارتر در سال 1955 میلادی نوشته است. سارتر فیلسوف و نمایشنامه‌نویس اگزیستانسیالیست فرانسوی در این نمایش‌نامه، هم وارد بحث‌های فلسفی می‌شود و هم اشارات سیاسی دارد.
ماجرای این نمایش‌نامه از ساحل رودخانه‌ی سن پاریس شروع می‌شود، جایی که مردی برای خودکشی خود را در میان امواج رودخانه می‌اندازد و دو فرد بی‌خانمان که شاهد این حادثه هستند به جای برداشتن کت گرانقیمت او به نجاتش می‌شتابند. سپس معلوم می‌شود که مردی که اقدام به خودکشی کرده یک کلاه‌بردار حرفه‌ای است که بین زندان و مرگ، مرگ را برگزیده است. او به جای تشکر از بی‌خانمان‌هایی که نجاتش داده‌اند از آن‌ها طلب‌کار است. این‌جا سارتر به بهانه‌ی گفتگوی بین کلاه‌بردار و بی‌خانمان‌ها به ماجرای خودکشی نگاهی فلسفی می‌اندازد و این پرسش را پیش می‌کشد که به چه بهایی باید زندگی را حفظ کرد. به زودی پلیس سر می‌رسد، کلاه‌بردار می‌گریزد و پلیس بی‌خانمان‌ها را متهم به فراری دادن کلاه‌بردار و هم‌دستی با او می‌کند. بی‌خانمان‌ها در نتیجه‌ی بحثی که بر سر ارزش زندگی در گرفته است تصمیم می‌گیرند به جای تحمل رنج زندان و شکنجه‌ شدن برای اعتراف، خود را به رود سن بیاندازند و خودکشی کنند.


@drsargolzaei
سی و نهمین نشست کارزار جهانی نه به اعدام در ایران، آخرین نشست سال ۲۰۲۴ میلادی، یکشنبه ۲۹ دسامبر  ۲۰۲۴ برگزار گردید.

به روال نشست های پیش از این، سخنرانان و مهمان های عزیزی از جمله نسرین ستوده، حسین لاجوردی، رویا کاشفی، کورش دوست شناس و شهناز مرتب حول موضوعات مرتبط با اعدام ها، پنجمین سالگرد شلیک به پرواز PS752, معرفی انجمن پژوهشگران ایران و پرداختن به سه شنبه های نه به اعدام در ایران، گزارش اعتراضات علیه اعدام ها در ایران، و مسله اعدام ها در سوریه به گفتگو پرداختند.



ضبط این برنامه را میتوانید از طریق لینک زیر در یوتیوب مشاهده کنید و به دوستان خود معرفی کنید:

https://www.youtube.com/watch?v=ajnFZEArC7s
🔹 تهیه از نشر قطره
🔹 تلفن: 3-88973351
🔹 سایت خرید آنلاین:
https://nashreghatreh.com/
🔴 فاشیسم، سینما و تلویزیون

🔹فاشیسم Fascism چیست؟
فاشیسم نوعی از نظام حکومتی است که در آن قدرت سیاسی به خود هاله‌ای قدسی عطا می‌کند و ردای مرجعیت دینی به تن می‌کند. داستایفسکی در رمان برادران کارامازوف به یکی شدن دولت و کلیسا اشاره کرده بود و در حکایت "مفتش بزرگ" در این کتاب بیشتر به آن پرداخته بود.
همان طور که در مقاله "یونگ و فاشیسم" هم نوشته ام فاشیست‌ها عوام‌فریب (Populist) هستند، آن‌ها لشگری از اوباش بسیج می‌کنند و با کمک آن‌ها "نخبگان" را سرکوب می‌کنند. فاشیست ها خود را «مردمی» معرفی می کنند ولی مردمی بودن نقابی بر چهره‌ی یک الیگارشی (oligarchy) و اشرافیت تازه به دوران رسیده است. مردم در نظام‌های فاشیستی تنها برای اطاعت از فرامین و ستایش پیشوا فراخوانده می‌شوند!
یکی دیگر از عوام فریبی‌های فاشیست‌ها این است که شعارهای سوسیالیستی سر می‌دهند. رهبران حکومت‌های فاشیستی همواره با حمله کردن به ثروتمندان، صاحبان سرمایه و کارآفرینان، خود را همدل و همدرد کارگران و طبقات فرودست اقتصادی نشان می‌دهند اما در نهایت امپراتوری  آن‌ها بر پایه رانت‌های اقتصادی و انحصارهای بزرگ استقرار می‌یابد.
نظریه پردازان سیاسی، حکومت فرانکو در اسپانیا، موسولینی در ایتالیا و هیتلر در آلمان را نمونه‌های کلاسیک فاشیسم می‌دانند. این حکومت‌ها ترکیبی بودند از جایگاه پیامبرگونه‌ی پیشوا، ملّی‌گرایی افراطی، ضدّیت با لیبرالیسم و همزمان ضدیت با سوسیالیسم (علیرغم شعارهای سوسیالیستی) و تمایل به کشور گشایی و نظامی گری (میلیتاریسم).

🔹 سینما/تلویزیون در خدمت فاشیسم:
روی کار آمدن فاشیست‌ها در اروپا همزمان بود با توسعهٔ صنعت سینما. فاشیست‌ها به تأثیر‌گذاری سینما واقف بودند و سینما را در خدمت خود گرفتند. سینما این توان را دارد که "روایت" را جایگزین "واقعیت" کند. تماشاگر سینما چنان تحت تأثیر فیلمی که می‌بیند قرار می‌گیرد که گویا خود شاهد بی‌واسطه‌ی صحنه‌های به اکران درآمده بوده است. این چنین است که فاشیسم با کمک سینما می تواند "شبه واقعیت" را به جای واقعیت بنشاند. سینما ابزار حکومت فاشیستی می‌شود تا عقاید غیرمنطقی، اخبار غیر واقعی و دوستی‌ها و دشمنی‌های بدون علت را در توده ایجاد کند. برای نمونه فیلم #پیروزی_اراده ساختهٔ Leni Riefenstahl در ۱۹۳۵ را یکی از نافذترین ابزارهای  هژمونی نازی‌ها می‌دانند. این فیلم که بر اساس مراسم کنگره‌ی ۱۹۳۴ حزب نازی تهیه شده بود تصویری ابرانسانی و پیامبر‌گونه از هیتلر ترسیم می‌کرد. چشمانی که به آسمان خیره شده‌اند و سپس ظهور هواپیمای پیشوا در آسمان و فرود آن، چنان با مهارت چیده شده بودند که تماشاگر بی آن که بداند چرا، ارادت و خضوع نسبت به پیشوا را در درون خود کشف می کرد!
قبلا در مقاله‌ی #ریچارد_نیکسون_الویس_پریسلی_غسل_تعمید به نقش هنرمندان خودفروخته در شستن جنایات سیاستمداران پرداخته‌ام.
با گسترش تلویزیون، نقشی که سینما به عهده داشت تا اندازه‌ی زیادی به دوش تلویزیون گذاشته شد. حضور تلویزیون در خانه‌ها (همانطور که #جورج_اورول در رمان ۱۹۸۴ به تصویر کشیده است) همچون نماینده‌ی ویژه‌ی حکومت تمامیت‌خواه، استقلال فکری و عاطفی شهروندان را به چالش کشید. همانطور که سینمای آلمان فاشیستی هم نقش "پیشقراول" و هم نقش "غسل دهنده" را برای فرمان "آسان سازی مرگ" هیتلر فراهم کرده بود اکنون تلویزیون این دو نقش را بازی می‌کند. پیش از این در مقاله‌ی #تلویزیون_به_جای_واقعیت: #روان_پریشی_جمعی به این موضوع پرداخته‌ام. اگر می‌خواهید از اسارت حکومت فریبکار جنایتکار آزاد شوید اولین و آسان‌ترین گام، خاموش کردن صدای نماینده‌ی او در خانه‌مان است.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
📌 برف زمین پارک را پوشانده‌ و آدم‌ها شال‌ها‌ و دستکش‌ها را از ته کمد‌هایشان بیرون کشیده‌اند تا با پیکر‌های پیچیده شده به تماشای این لحاف سفیدی بیایند که خودش را روی زمین کشیده است.
چند سال پیشتر در چنین روزهایی صدای جیغ و فریاد‌ بچه‌ها پارک را قرق می‌کرد و هرجا سر می‌چرخاندی پدری را می‌دیدی مشغول آدم‌برفی درست کردن؛ دختر و پسر‌هایی را می‌دیدی در هم فرو رفته؛ بچه‌هایی را می‌دیدی که دماغ‌ها و گونه‌هایشان سرخ‌ و سوخته‌اند از بس که گلوله‌های برف غافلگیرشان کرده بود. حالا اما انگار در میانه‌ی یک سالن مد راه می‌روی. هرکس گوشه‌ای دارد ژستی می‌گیرد و کس دیگری ازش عکس و فیلم تهیه می‌کند؛ تا خشاب‌ها برای نمایش‌های مجازی پر باشند!
در این میان از کنار مادر و فرزندی رد می‌شوم؛ مادر چند قدم دورتر از کودک، موبایلش را روی حالت سلفی گذاشته، دور خودش می‌چرخد، فیلم می‌گیرد و چند دسته برگ پاییزی، که از پیش جمع کرده است را با دست آزادش به دوربین نشان می‌دهد. می‌ایستد، فیلمی که گرفته را نگاه می‌کند، رضایتش جلب نمی‌شود و از نو و سیزیف‌وار؛ دور خودش می‌چرخد، می‌خندد، برگ به رخ تماشاچی می‌کشد و می‌ایستد؛ و از نو… و از نو…
بچه که تمام صورتش را شال و کلاه صورتی رنگی پوشانده، گلوله‌برفی را در دستش محکم می‌کند، روی کف دست نگهش می‌دارد، گویی می‌خواهد آن را به مادرش هدیه بدهد به سوی مادر می‌آید و می‌گوید:«مامان… من رو ببین… برف!» ذوق دارد. کوچکتر از آن است که برف جادویش را برایش از دست داده باشد. مادر سرش گرم موبایلش است و نگاهش نمی‌کند. من سرعتم را کم کرده‌ام و به قول معروف توی نخ‌شان می‌روم. بچه سردرگم دور و برش را نگاه می‌کند. گربه‌ای از دوردست رد می‌شود. بچه به گربه اشاره می‌کند؛«مامان ببین… میو…» مادر بی‌آنکه نگاهش کند می‌غرد که:«نزدیکش نشی‌ها… چنگت می‌زنه…»
بچه دوباره صدایش می‌زند:«مامان… من رو ببین…» و انگار که ادای مادرش را در بیاورد، دور خودش می‌چرخد. مادر نیم‌نگاهی می‌اندازند و برمی‌گردد به موبایل، گردش سیزیف‌وار و خنده‌های جلوی دوربینی که گویی به مخاطب می‌گوید:«من زیبایی و معجزه‌ی جهان را می‌بینم!» حال آنکه کودکش چند متر آنطرف‌تر برای جلب نگاه او به دریوزگی افتاده است!
کودک ناامید از جلب نگاه مادر ناگهان خودش را به زمین می‌اندازد! دلم میریزد.
-«مامان… افتادم تو برف‌ها… من رو ببین!»
مادر خشمگین گوشی‌اش را در جیب پالتویش فرو می‌برد و به سمت کودک هجوم می‌برد تا کمکش کند که بلند شود:«ببین چیکار کردی… همه‌ی لباسات گِل شد…» به اطراف نگاه می‌کنم؛ یعنی کس دیگری هم دید آنچه را که اتفاق افتاد؟! یعنی تنها من شاهد این بودم که کودکی یاد گرفت که برای جلب نگاه دیگران باید زمین خورد؟! باید آسیب دید؟! و پیشکش کردن گلوله‌ی برف دیگر نگاه کسی را جلب نخواهد کرد؟!
می‌دانم… می‌دانم که من در زندگی آنها نیستم و نباید قضاوتشان کنم. می‌دانم نمی‌شود با دیدن یک فریم از زندگی یک نفر حکمی برایش صادر کرد؛ این‌ها را بخش متمدن و آموزش دید‌ه‌ام می‌داند اما؛ بخشی از من سینه‌اش سنگین شده و دلش می‌خواهد به سمت زن برود، موبایل را از دستش بگیرد، بکوبد بر زمین و سرش فریاد بکشد:«به کودکت نگاه کن! تو او را به این جهان آوردی و این حداقل کاری است که می‌توانی برای او بکنی…» اما خوب نمی‌توانم چنین کاری بکنم!
دور می‌شوم و فکر می‌کنم کاش لااقل کودک هم می‌توانست از میانه‌ی چرخیدن‌های مادر فریاد پنهانش را بشنود.
-«آهای… من دارم لای برف‌ها می‌چرخم… می‌شه من رو ببینین؟!»

📝 سهیل سرگلزایی-
دانش‌آموخته‌ی ادبیات نمایشی

📌 از منظر تحلیل رفتار متقابل خودکشی می‌تواند واکنشی باشد به بازدارنده‌ی "نباش" یا "don't exist" و نیز واکنشی به وضعیت روانی "من خوب نیستم، تو خوب نیستی" یا I'm Not OK, you are Not OK
در این گزارش کوتاه، سهیل به خوبی به فرایند شکل‌گیری این الگوها می‌پردازد و در نمایشنامه‌ی "اگه می‌تونی پیدام کن" بر اساس رویکرد "درمان مبتنی بر تصمیم مجدد" Redecision therapy و روایت‌درمانی و دراماتراپی راه برون‌رفت را پیشنهاد می‌دهد.

🖋 دکتر محمدرضا سرگلزایی- روانپزشک


⭕️ تهیه‌ی کتاب از طاقچه

@szcafe
@drsargolzaei
🔹 آیا سال ۲۰۲۵ برای ایرانیان سال بهتری خواهد بود؟

🔹 سال ۲۰۲۴ را در حالی به پایان می‌رسانیم که حکمرانی جهل، فساد و تعصب و حکمرانان فاسد و شرور، ایران را به چنین شاخص‌هایی رسانده است:

۱. شاخص فلاکت /جمع نرخ بی‌کاری و نرخ تورم («ایران جزو ۲۰ کشور بالای شاخص فلاکت در سال ۲۰۲۲ بوده»)
۲. ۲. شاخص بی‌کاری («ایران از نظر نرخ بی‌کاری در رتبه‌ی ۱۷ جهان قرار گرفته»)
۳. درآمد سرانه‌ی کشور («ایران از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲ در اغلب سال‌ها با تنزل درآمد سرانه مواجه بوده»)
۴. شاخص ادراک فساد («ایران در سال ۲۰۲۳ در رتبه‌ی ۱۴۹ از ۱۸۰ کشور قرار گرفته است»)
۵. شاخص رفاه جهانی («ایران در میان ۱۶۷ کشور جهان در رده‌ی ۱۲۶ ایستاده است»)
۶. شاخص ضریب جینی («بر اساس گزارش‌های جهانی، ضریب جینی در کشور از ۴۰ درصد فراتر رفته است»)
۷. شاخص آزادی‌ی رسانه‌ها («ایران از میان ۱۸۰ کشور با رتبه‌ی ۱۷۶ هم‌چنان در قعر جدول قرار دارد»)
۸. شاخص آزادی اقتصادی («بر اساس معیارهای بنیاد هریتیج، ایران رتبه‌ی ۱۶۹ را در بین ۱۷۶ کشور جهان دارد»)

🔹 آثار این هشت شاخص بر روی انسان ایرانی چه بوده است؟ نتیجه‌ی این وضعیت را می‌توانیم در چهار شاخص بعدی ببینیم:

۹. شاخص شادی («داده‌های شاخص شادی‌ی کشور ایران نشان می‌دهد در حالی‌که متوسط شادکامی جهانی در ۱۰ سال گذشته بین ۱۱۱ کشور، ۵.۵۹ بوده، متوسط این شاخص در ایران به عدد ۴.۷۶ رسیده که نه تنها زیر نرخ متوسط جهانی است بل‌که فاصله‌ی زیادی با کشورهای منطقه دارد.»)
۱۰. شاخص احساسات و عصبانیت («ایرانیان در میان ۱۰ کشوری هستند که مردم‌اش بیش‌ترین تجربه‌های منفی‌ی روزانه را دارند.»)
۱۱. شاخص مهاجرت («ایران بین سال‌های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱ با افزایش ۱۴۱ درصدی، سریع‌ترین رشد نرخ مهاجرت را در جهان داشت» و در سه سال اخیر این سیر صعودی با شتاب بیش‌تری ادامه یافته است»)
۱۲. شاخص خودکشی («آمارهای رسمی در ایران نشان می‌دهد میزان خودکشی در ایران طی‌ی یک دهه‌ی گذشته، بیش از ۴۰ درصد رشد کرده و از حدود ۳۵۰۰ مورد در سال، به بیش از ۵ هزار مورد افزایش یافته است»).

🔹 برگرفته از یادداشت
#حکم‌رانی_بد از دکتر حسن محدثی گیلوایی (جامعه‌شناس)

@NewHasanMohaddesi
@drsargolzaei
یکصدوبیست وهفتمین کشور

زیمبابوه با تصویب قانون لغو مجازات اعدام در آخرین روز سال ۲۰۲۴، صد و بیست و هفتمین کشوری شد که به این مجازات پایان داد.
اگرچه یک ماده مصوب عنوان می کند که در صورت وضعیت اضطراری، این قانون قابل لغو است اما این کشور از سال ۲۰۰۵تا کنون هیچ فردی را اعدام نکرده است!


#نه_به_اعدام

#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران


https://www.tgoop.com/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
⭕️ کتاب‌های صوتی دکتر سرگلزایی را در کانال تلگرامی پادکست‌های دکتر سرگلزایی گوش کنید:
https://www.tgoop.com/drsargolzaeipodcast/1337
⭕️ لطفا به اشتراک بگذارید.
@drsargolzaei
2025/01/03 01:21:19
Back to Top
HTML Embed Code: