tgoop.com/ecopolitist/3150
Last Update:
💠💠نگاهی به کتاب سیاست ارسطو
@ecopolitist
ارسطو نخستین کسی است که به قول مرحوم حمید عنایت مترجم کتاب، اندیشه سیاسی را «از آسمان به زمین» آورد و به جای رویا بافی و خیالپردازی درباره شهرهای عجیب و غریبی که قرار است طبق ایدهای خاص در آیندهای نامعین ساخته شوند، به شرح وضع عینی حکومتهای عصر خود و همچنین روایتی تاریخی و نقد و تحلیل حکومتهایی نظیر اسپارت و کارتاژ دست زد، و از این طریق کوشید تا ابزارهایی ملموس و عینی برای درک و شرح وضع موجود به دست دهد. ارسطو این کتاب را در فاصله زمانی طولانی نوشت، به این معنا که آغاز کتاب مدتی پس از مرگ افلاطون، و پایان آن در اواخر عمر ارسطو نوشته شده است، و از این نظر، مسایل مطرحشده در سیاست به نوعی دغدغههای سالیان درازی از زندگی این نابغه یونان باستان بوده است.
مقدمه حمید عنایت، علاوه بر شرحی مختصر از زندگی ارسطو و چند نکته نه چندان مهم درباره خود کتاب، به توضیح چند کلمه نیز اختصاص دارد که کلماتی بسیار کلیدی برای ورود به عرصه فلسفه سیاسی هستند.
نخستین کلمه پولیس( polis) به معنای شهر است، اما شهری که ویژگی مشخصی داشته باشد، و آن وجود نظام سیاسی در آن است. صرف تجمع عدهای از افراد در یک مکان موجب تشکیل پولیس نمیشود، آنچه پولیس را میسازد وجود نظامی سیاسی است که وظیفه هدایت امور آن افراد را بر عهده گیرد و مهمتر از آن، بر این جمعیت «حکومت» کند. واژه پولیس در نظریه سیاسی یونانی بسط مییابد و صفت کشور نیز میشود، تا جایی که میتوان آن را مفهومی برای تبیین «شخصیت سیاسی یک کشور» نیز دانست. کلمه بعد دموس( demos) است به معنای روستاییان، که ریشه واژه دموکراسی نیز هست. این واژه در اصل به معنای مجموعهای از روستاییان بود که بعدها، پس از تشکیل آتن، به مجموعهای از مردم اطلاق شد که برای انجام امور حکومتی گرد هم میآمدند.
کلمه بعدی شهروند( polites) است.
پولیتس در واقع آن کسی است که زندگیاش به حیات شهر بستگی دارد.
اما در سرآغاز کتاب اول، ارسطو بحث حکومت را به کل اخلاقی میکند. او معتقد است که انسان به حکم طبیعت خویش به دنبال خیر است، و هر اجتماعی برای تحقق خیر بر پا می گردد. بنابراین جامعهای که اجتماعات را در بر دارد و پولیس یا همان جامعه سیاسی نام دارد، در جستوجوی خیر برین خواهد بود. اما برای شناختن پولیس، ارسطو دست به تجزیه آن میزند. او از کوچکترین و نخستین اجتماع موجود در جامعه سیاسی، یعنی خانواده، آغاز میکند. سپس به دهکده میرسد که مجموعهای است از خانوادههای به هم پیوسته. سادهترین دهکدهها در واقع محل زندگی یک خانواده است، به این معنا که تمام اعضای آن همخون هستند. پس از آن، از به هم پیوستن دهکدهها شهر ساخته میشود که کمال اجتماعات است. در شهر است که تمام اجزای تشکیل دهنده اجتماعات پیشین به کمال میرسند، و به دلیل وجود همین کمال است که ارسطو شهر را پدیدهای طبیعی میداند، و از نظر او آن کس که در شهر نیست، آن کس که بیوطن است، موجودی است یا فراتر از آدمی و یا فروتر از او. انسان موجودی است که در ارتباط با همنوعان خود معنا دارد، موجودی است که نیازهایش از طریق رابطه با دیگران برقرار میشود، و به سبب فضیلتاش بر حیوانات که همان نطق است (گزاره «انسان حیوان ناطق است» از کتاب اول سیاست ارسطو گرفته شده است) میتواند بر محیط خویش تأثیر گذارد. بنابراین، شهر همواره بر فرد و خانواده و دهکده مقدم است، چرا که کل به ضرورت بر جزء مقدم و از آن کاملتر است...
BY درس گفتارهای علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی
Share with your friend now:
tgoop.com/ecopolitist/3150