tgoop.com/enqelabsq/1420
Last Update:
🔰 «فارابی، معلم ثانی»
✍ محمد فاطمی، ۱۴۰۱ فیزیک
🔹 تاریخ را عموماً پست و حقیر میشماریم. کتب تاریخی کمتر مورد رجوع عالمانهٔ ما قرار میگیرد. زمانی هم که مراجعهای به آن میکنیم از باب راحت ذهن میخواهیم مطالبی را صرفاً برای لذت از نظر بگذرانیم. مراجعهٔ ما به تفکر تاریخی نیز به همین منوال است. کمتر عالمانی پیدا میشوند که از برای تحلیل و تعمق در علمشان سراغ تاریخ آن علم رفتهباشند. تاریخ فلسفه و حکمت در جهان نیز که در نوشتههای متعددی به قلم فلسفهشناسان بیان شده، از ماهیت سرگرمی فراتر نرفتهاست. کسی با تفکر تاریخی میانهای ندارد و گاه این میانهنداشتن زمینه را به بغض و عداوت نسبت به این تفکر کشاندهاست. تفکر تاریخی تمام اعتبار و اختیار پیشرفت علم را به اراده اشخاص نسبت نمیدهد.
🔸 صدالبته که شخص در سیر حرکت علم نقش عظیمی دارد، اما به عنوان مظهر نه سلطان فکر. فهم عادی ما از علم، در ظاهر به انسان سلطنت فکر را عطا میکند اما درحقیقت او را به پیرو بیچونوچرایی تبدیل میکند که ادعای استقلال دارد و خود از پیرو بودن خود بیخبر است. در این روش علمورزی بزرگی اشخاص نه به معلومات شخصی آنان بلکه به مسیری است که در تاریخ آن علم گشودند و نقش تاریخیای که در پیشبرد آن علم داشتند.
🔹 فلسفه در یونان شروع شد، عموم فلسفهورزان ارسطو را معلم اوّل مینامند. وقتی صحبت از ارسطو میشود، صحبتِ تأسیس است. نخستین کسی که در فلسفه به مقام تأسیس رسید او بود وگرنه پیش از او نیز متفکرین دیگری صحبت از فلسفه میکردند ولی قدمی در راه تأسیس فلسفه برنداشتند. فلسفه یونانی است و عموم مسائلی که ما نیز در فلسفه به آن میپردازیم در یونان شروع شد. صحبت از جوهر و ذات و عَرَض و بحث پیرامون آنها ابتدا در یونان به وجود آمد و ما نیز در فلسفهورزی خود عموماً به مسیر یونانیان میرویم. پس فلسفه اسلامی چیست؟ آیا میتوانیم از فلسفه اسلامی و یا ایرانی نیز سخن بگوییم؟
🔸 فلسفه پس از ارسطو به شکل یونانی خودش ادامه پیدا کرد، امّا متفکرین اسلامی از فارابی به عنوان معلّم ثانی نام میبرند. گویا، نقش فارابی در فلسفه نه لزوماً از جهت حل مسائل بغرنج بلکه از جهت تأسیس باید سنجیدهشود. فارابی نخستین کسی بود که به مقایسهٔ نقش پیغمبر در دین و حاکم-فیلسوف در نگاه افلاطون پرداخت. به زبان او بود که بیان شد، پیغمبری و حکیم افلاطونی دو نگین یک انگشتریاند.
🔹 بعد از فارابی نقش فلسفه در بلاد اسلامی، صرفاً یونانیگری و پرداختن به مسائلی که در یونان باستان شروع شد، نبود. صحبت از تأثیر عمیقی شد که هویت ایرانی و اسلامی بر تفکر و فلسفهورزی ما در زمانهٔ اسلام میگذارد. هنوز فلسفه به مسائل یونانی میپردازد، اما باقاطعیت میتوان گفت که فلسفه در زمانهٔ بعد از فارابی رنگوبوی دیگری نیز پیدا کردهاست. عموماً مناطق کمی در جهان را میتوان نام برد که فلسفه دارند. این به معنای آن نیست که در مناطق دیگر تفکری وجود ندارد، بحث از این است که ما فلسفه را صحبت از مسائلی همچون ذات و جوهر و عرض مینامیم و در مناطقی مثل تمدن اسلامی و اروپا به این مسائل پرداخته شد.
🔸 صحبت از فارابی هم به همین معناست و نقش او در تفکر تاریخی به فلسفه نمایان میشود. در نگاه تاریخی به فلسفه اسلامی نقش فارابی آنجا پررنگ میشود که بعد از او میتوان صحبت از شروع فلسفه اسلامی و بسط آن توسط ابنسینا و دیگران کرد. این نقشویژهٔ فارابی است که در مقام تأسیس فلسفه اسلامی میایستد.
🌷 بهمناسبت ۳۰ آبان روز بزرگداشت حکیم فارابی، مؤسس فلسفهٔ اسلامی
🇮🇷🇱🇧 @Enqelabsq | نشریهٔ میدان انقلاب
BY میدان انقلاب
Share with your friend now:
tgoop.com/enqelabsq/1420