Forwarded from اتچ بات
تاملی در روایتِ "کلما میزتموه باوهامکم"
نقل قول مشهوری در باب توحید که ملاصدرا به امام باقر علیه السلام نسبت می دهد که می فرماید:
"كلما ميزتموه باوهامكم في ادق معانيه فهو مخلوق مصنوع مثلكم مردود إليكم، و لعل النمل الصغار تتوهم ان للّه زبانيتين ... "
از سخنان ابوبکر شبلی صوفی صاحب نام قرن سوم است:
1-سلمی، اللمع فى التصوف، النص، ص: 30
2-ابونعیم اصفهانی، حلية الاولياء و طبقات الاصفياء، ج10، ص: 369
3-قشیری، الرسالة القشيرية، ص: 426
4-روزبهان بقلی، تفسير عرائس البيان فى حقائق القرآن، ج3، ص: 261
ظاهرا ابتدا اسماعیلیه این نقل را از صوفیه اخذ کرده و به امام باقر علیه السلام نسبت دادند و سپس خواجه نصیر (اجوبة المسائل النصیریة، ص 102) آن را در آثار خود نقل می نماید و بعد از او، سید حیدر آملی در جامع الاسرار ص( 142) آن را به امام باقر علیه السلام نسبت داد و بعد شیخ بهائی در کشکول(ج2، ص 275) و بعد صدرا در شرح اصول کافی آن را از امام نقل کرد و سپس به بحار الانوار و آثار فیض کاشانی و ... راه پیدا می کند.
مبنای صوفیان در نقل حدیث، چنین بود که اگر محتوای سخنی مورد تایید شهود قلبی باشد، می توان آن را در قالب حدیثی از لسان امام علیه السلام نقل کرد ولو اینکه بدانیم امام آن را نفرموده است.
رک: مقاله رویکرد متصوفه در مواجه با احادیث، مجله کلام و ادیان، موسوی.
@erfanvatasavof
نقل قول مشهوری در باب توحید که ملاصدرا به امام باقر علیه السلام نسبت می دهد که می فرماید:
"كلما ميزتموه باوهامكم في ادق معانيه فهو مخلوق مصنوع مثلكم مردود إليكم، و لعل النمل الصغار تتوهم ان للّه زبانيتين ... "
از سخنان ابوبکر شبلی صوفی صاحب نام قرن سوم است:
1-سلمی، اللمع فى التصوف، النص، ص: 30
2-ابونعیم اصفهانی، حلية الاولياء و طبقات الاصفياء، ج10، ص: 369
3-قشیری، الرسالة القشيرية، ص: 426
4-روزبهان بقلی، تفسير عرائس البيان فى حقائق القرآن، ج3، ص: 261
ظاهرا ابتدا اسماعیلیه این نقل را از صوفیه اخذ کرده و به امام باقر علیه السلام نسبت دادند و سپس خواجه نصیر (اجوبة المسائل النصیریة، ص 102) آن را در آثار خود نقل می نماید و بعد از او، سید حیدر آملی در جامع الاسرار ص( 142) آن را به امام باقر علیه السلام نسبت داد و بعد شیخ بهائی در کشکول(ج2، ص 275) و بعد صدرا در شرح اصول کافی آن را از امام نقل کرد و سپس به بحار الانوار و آثار فیض کاشانی و ... راه پیدا می کند.
مبنای صوفیان در نقل حدیث، چنین بود که اگر محتوای سخنی مورد تایید شهود قلبی باشد، می توان آن را در قالب حدیثی از لسان امام علیه السلام نقل کرد ولو اینکه بدانیم امام آن را نفرموده است.
رک: مقاله رویکرد متصوفه در مواجه با احادیث، مجله کلام و ادیان، موسوی.
@erfanvatasavof
Telegram
attach 📎
عرفان و تصوف pinned «استشفا و توسل به نجاست #حلاج 🔰حتما فیلم هایی که از مرتاض های هندی بیرون می آید را دیده اید. در برخی از این فیلم ها، مردم ساده لوح به نجاست و ادرار مرتاض هندو توسل کرده و از آن طلب شفا می کنند. این قبیل اعمال فقط در هند دیده نمی شود و نمونه های وطنی آن حلاج…»
Forwarded from اتچ بات
«معروف کرخی (از اقطاب بزرگ صوفیه) جنازه ی مرده ای را می شست، ناگهان مرده (چشم باز کرد و ) بخندید! معروف گفت: آه از مردگی زندگی! وی جواب داد، دوستان حق نمیرند بلکه از سرایی به سرایی جا به جا می شوند، چگونه می میرند! که خداوند در قرآن گوید: آنان زنده اند و نزد خدا روزی دارند.
تفسیر خواجه عبدالله انصاری، ج1، ص 170. جواد نوربخش، چهار پیر طریقت، ص 92
@erfanvatasavof
تفسیر خواجه عبدالله انصاری، ج1، ص 170. جواد نوربخش، چهار پیر طریقت، ص 92
@erfanvatasavof
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
طریقت های صوفیه در ترکیه، جزئی از ساختار فرهنگ دینی و ملی این کشور هستند و اهمیت بسیاری دارند.
طبق قانون اساسی ترکیه، فعالیت علنی سلاسل و طریقت های صوفیه ممنوع است اما امروزه نه تنها به این قانون عمل نمی شود، بلکه طریقت هایی چون نقشبندیه (مهم ترین طریقت صوفیه در ترکیه) در نظام حکم رانی نفوذ کرده و نقش مهمی در تصمیم گیری حاکمان و اداره جامعه دارند. این سلاسل، اساسا خودشان مدارس علمی و نظام آموزشی هم دارند.
اردوغان و حزب سیاسی او، وابسته و مرتبط به نجم الدین اربکان (نخست وزیر اسبق ترکیه) بودند و اربکان (که او را پدر اسلام گرایان ترکیه می دانند) مرید یک شیخ نقشبندی به نام محمد زاهد کوتکو بود و در این طریقت سیر می کرد.
#نقشبندیه
#ترکیه
@erfanvatasavof
طبق قانون اساسی ترکیه، فعالیت علنی سلاسل و طریقت های صوفیه ممنوع است اما امروزه نه تنها به این قانون عمل نمی شود، بلکه طریقت هایی چون نقشبندیه (مهم ترین طریقت صوفیه در ترکیه) در نظام حکم رانی نفوذ کرده و نقش مهمی در تصمیم گیری حاکمان و اداره جامعه دارند. این سلاسل، اساسا خودشان مدارس علمی و نظام آموزشی هم دارند.
اردوغان و حزب سیاسی او، وابسته و مرتبط به نجم الدین اربکان (نخست وزیر اسبق ترکیه) بودند و اربکان (که او را پدر اسلام گرایان ترکیه می دانند) مرید یک شیخ نقشبندی به نام محمد زاهد کوتکو بود و در این طریقت سیر می کرد.
#نقشبندیه
#ترکیه
@erfanvatasavof
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
" عارفی که به زیارت امام رضا علیه السلام نمی رفت"
چندی پیش صوت فردی پخش شد با این ادعا که جناب آقای حسن زاده آملی مدت هاست که به زیارت علی بن موسی الرضا علیه السلام نمی روند. سپس نزاعی بین مخالفین و موافقین ایشان پدیدار گردید و دوست داران آقای حسن زاده بالاتفاق این نسبت را دروغ دانسته و حیثیت استاد خود را هتک شده خواندند. اخیرا اما اقای حسن رمضانی به عنوان یکی از شاگردان برجسته ایشان، نسبت فوق الذکر را تایید کرده اند و گفته اند که ایشان به دلیل حالت های خاص و جذبه هایی که داشتند به زیارت امام رضا علیه السلام نمی رفتند و این مسائل از قبیل شطحیات است!
بعد از فوت ایشان قصد ورود به نقدشان را نداشتم و اکنون هم چون می دانم ایشان الگوی اشخاص زیادی در حوزه های علمیه بودند و جمع زیادی اکنون راه ایشان را ادامه می دهند، این مطلب را منتشر کردم و قضاوت را به وجدان خود مخاطبین سپردم تا خودشان بسنجند که آیا این توجیه برای ترک زیارت امام معصوم علیه السلام از یک عالم دینی صحیح است یا خیر؟ (با توجه به اینکه حیات و ممات ظاهری برای امام یکسان است) آیا عرفان و سلوکی که انسان را به این مقصد برساند و او را اینگونه از امام خود منفک سازد، عرفان شیعی و معنویتی صحیح است؟ ایا کسانی که در این راه قدم می گذارند، می دانند که دست آخر به جایگاهی می رسند که به زیارت امام خود هم نمی روند؟ مگر امامان معصوم علیهم السلام با آن ادبیات متعالی و بزرگ، شیعیان را تشویق به زیارت معصومین علیهم السلام نکرده اند؟! آیا ایشان احتمال نداده اند که این حالت ها و جَذبه و وَجدهای حاصله، از جانب غیر خداوند است که قصد دور کردن شیعه از امامش را دارد؟ با این توجیه، چرا امام معصوم در نماز و عبادات، تاب تحمل حضور به محضر خدا را داشت؟ و ده ها سوال دیگر .
@erfanvatasavof
چندی پیش صوت فردی پخش شد با این ادعا که جناب آقای حسن زاده آملی مدت هاست که به زیارت علی بن موسی الرضا علیه السلام نمی روند. سپس نزاعی بین مخالفین و موافقین ایشان پدیدار گردید و دوست داران آقای حسن زاده بالاتفاق این نسبت را دروغ دانسته و حیثیت استاد خود را هتک شده خواندند. اخیرا اما اقای حسن رمضانی به عنوان یکی از شاگردان برجسته ایشان، نسبت فوق الذکر را تایید کرده اند و گفته اند که ایشان به دلیل حالت های خاص و جذبه هایی که داشتند به زیارت امام رضا علیه السلام نمی رفتند و این مسائل از قبیل شطحیات است!
بعد از فوت ایشان قصد ورود به نقدشان را نداشتم و اکنون هم چون می دانم ایشان الگوی اشخاص زیادی در حوزه های علمیه بودند و جمع زیادی اکنون راه ایشان را ادامه می دهند، این مطلب را منتشر کردم و قضاوت را به وجدان خود مخاطبین سپردم تا خودشان بسنجند که آیا این توجیه برای ترک زیارت امام معصوم علیه السلام از یک عالم دینی صحیح است یا خیر؟ (با توجه به اینکه حیات و ممات ظاهری برای امام یکسان است) آیا عرفان و سلوکی که انسان را به این مقصد برساند و او را اینگونه از امام خود منفک سازد، عرفان شیعی و معنویتی صحیح است؟ ایا کسانی که در این راه قدم می گذارند، می دانند که دست آخر به جایگاهی می رسند که به زیارت امام خود هم نمی روند؟ مگر امامان معصوم علیهم السلام با آن ادبیات متعالی و بزرگ، شیعیان را تشویق به زیارت معصومین علیهم السلام نکرده اند؟! آیا ایشان احتمال نداده اند که این حالت ها و جَذبه و وَجدهای حاصله، از جانب غیر خداوند است که قصد دور کردن شیعه از امامش را دارد؟ با این توجیه، چرا امام معصوم در نماز و عبادات، تاب تحمل حضور به محضر خدا را داشت؟ و ده ها سوال دیگر .
@erfanvatasavof
Telegram
attach 📎
عرفان و تصوف pinned « " عارفی که به زیارت امام رضا علیه السلام نمی رفت" چندی پیش صوت فردی پخش شد با این ادعا که جناب آقای حسن زاده آملی مدت هاست که به زیارت علی بن موسی الرضا علیه السلام نمی روند. سپس نزاعی بین مخالفین و موافقین ایشان پدیدار گردید و دوست داران آقای حسن زاده…»
Forwarded from اتچ بات
در ادامه بحث، آقای رمضانی این فیلم را از خودشان در گروه منتشر کرده اند تا توجیهی برای ترک زیارت امام رضا علیه السلام ارائه کرده باشند. در این فیلم، آقای رمضانی به این موضوع اشاره می کند که آقای حسن زاده آملی گفته اند نمی توانستم به زیارت یک نبی (انسان کامل) بروم لذا به صورت سینه خیز و مانند مجانین (تعبیر خودشان است) خود را به بارگاه ایشان رساندم.
پی نوشت:
قله و منتهی عرفان حوزوی، جناب اقای حسن زاده آملی بودند و سالکین این طریقت بدانند که صرف نظر از تمام انتقادات وارده دیگر در حوزه های نظر و عمل، آخر این مسیر عرفانی، ختم به جایی خواهد شد که حلاوت و شیرینی ملاقات با امام و زیارت ولی الله را از انسان سلب خواهد کرد. حالا باید پرسید چرا و به چه علت؟
چه زیبا فرمود امام صادق علیه السلام :
... انَّ اَلْحُكَمَاءَ وَرِثُوا اَلْحِكْمَةَ بِالصَّمْتِ، وَ إِنَّ اَلْعُلَمَاءَ وَرِثُوا اَلْعِلْمَ بِالطَّلَبِ، وَ إِنَّ اَلصِّدِّيقِينَ وَرِثُوا اَلصِّدْقَ بِالْخُشُوعِ وَ طُولِ اَلْعِبَادَةِ، فَمَنْ أَخَذَهُ بِهَذِهِ اَلسِّيرَةِ، إِمَّا أَنْ يَسْفُلَ، وَ إِمَّا أَنْ يُرْفَعَ، وَ أَكْثَرُهُمُ اَلَّذِي يَسْفُلُ وَ لاَ يُرْفَعُ إِذَا لَمْ يَرْعَ حَقَّ اَللَّهِ، وَ لَمْ يَعْمَلْ بِمَا أُمِرَ بِهِ، فَهَذِهِ صِفَةُ مَنْ لَمْ يَعْرِفِ اَللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ، وَ لَمْ يُحِبَّهُ حَقَّ مَحَبَّتِهِ ... .
البرهان في تفسير القرآن , جلد۴ , صفحه۶۸۴
@erfanvatasavof
پی نوشت:
قله و منتهی عرفان حوزوی، جناب اقای حسن زاده آملی بودند و سالکین این طریقت بدانند که صرف نظر از تمام انتقادات وارده دیگر در حوزه های نظر و عمل، آخر این مسیر عرفانی، ختم به جایی خواهد شد که حلاوت و شیرینی ملاقات با امام و زیارت ولی الله را از انسان سلب خواهد کرد. حالا باید پرسید چرا و به چه علت؟
چه زیبا فرمود امام صادق علیه السلام :
... انَّ اَلْحُكَمَاءَ وَرِثُوا اَلْحِكْمَةَ بِالصَّمْتِ، وَ إِنَّ اَلْعُلَمَاءَ وَرِثُوا اَلْعِلْمَ بِالطَّلَبِ، وَ إِنَّ اَلصِّدِّيقِينَ وَرِثُوا اَلصِّدْقَ بِالْخُشُوعِ وَ طُولِ اَلْعِبَادَةِ، فَمَنْ أَخَذَهُ بِهَذِهِ اَلسِّيرَةِ، إِمَّا أَنْ يَسْفُلَ، وَ إِمَّا أَنْ يُرْفَعَ، وَ أَكْثَرُهُمُ اَلَّذِي يَسْفُلُ وَ لاَ يُرْفَعُ إِذَا لَمْ يَرْعَ حَقَّ اَللَّهِ، وَ لَمْ يَعْمَلْ بِمَا أُمِرَ بِهِ، فَهَذِهِ صِفَةُ مَنْ لَمْ يَعْرِفِ اَللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ، وَ لَمْ يُحِبَّهُ حَقَّ مَحَبَّتِهِ ... .
البرهان في تفسير القرآن , جلد۴ , صفحه۶۸۴
@erfanvatasavof
Telegram
attach 📎
عرفان و تصوف via @vote
به نظر شما، "ترک شیرازی" در این شعر معروف حافظ، چه کسی است؟ اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
anonymous poll
شاهد زیباروی حافظ – 108
👍👍👍👍👍👍👍 44%
شاه شجاع (شاعر زیبارو و مورد علاقه حافظ) – 72
👍👍👍👍👍 29%
خضر طریق و مرشد حافظ – 40
👍👍👍 16%
سلطان زين العابدين مظفرى (پسر شاه شجاع) – 28
👍👍 11%
👥 248 people voted so far.
anonymous poll
شاهد زیباروی حافظ – 108
👍👍👍👍👍👍👍 44%
شاه شجاع (شاعر زیبارو و مورد علاقه حافظ) – 72
👍👍👍👍👍 29%
خضر طریق و مرشد حافظ – 40
👍👍👍 16%
سلطان زين العابدين مظفرى (پسر شاه شجاع) – 28
👍👍 11%
👥 248 people voted so far.
عرفان و تصوف via @vote
به نظر شما، "ترک شیرازی" در این شعر معروف حافظ، چه کسی است؟ اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را anonymous poll شاهد زیباروی حافظ – 108 👍👍👍👍👍👍👍 44% شاه شجاع (شاعر زیبارو و مورد علاقه حافظ) – 72 👍👍👍👍👍 29% خضر طریق…
پاسخ اکثر عزیزان اشتباه بود و گزینه صحیح: شاه شجاع (حاکم شیراز) است.
البته برخی مانند زرینکوب معتقدند مقصود حافظ، سلطان زين العابدين مظفرى پسر شاه شجاع است. که در اصل موضوع، یعنی مداحی و شعر سرایی حافظ برای حاکم و سلطان تفاوتی ایجاد نمی کند.
زرینکوب، از كوچه رندان(در باره زندگى و انديشه حافظ)، ص: 161
دستغیب، حافظ شناخت، ص: 108
اما دو نکته که خوب است بدانیم؛
♦️نکته اول) حافظ غالبا ممدوح خود را در مقام معشوق قرار می دهد و به زبان عاشقى او را می ستاید و اين خود يكى از ویژگی های سبك غزلسرائى حافظ است که اگر نسبت به آن ملتفت نباشیم در تفسیر اشعار او به خطا خواهیم رفت.
♦️نکته دوم) بسیاری از شعرای ازمنه پیشین، مانند کارگردان هایی بودند که پول می گرفتند و برای این و آن فیلم سینمایی می ساختند. حافظ هنرمندی بود که به ویژه در مدح سلاطین و حاکمان، شعرهای فراوانی گفته و بخش زیادی از غزلیات عاشقانه او، برای حاکمان است. شخصیتی که امروزه بدان، اطلاق "هنرمند حکومتی" می شود. هنرمند حکومتی اگر یک مصداق بارز و بی شائبه داشته باشد، این خواجه شیرازی است. از غزل «اگر آن ترک شیرازی» گرفته تا غزل «نگار من به مکتب نرفت و خط ننوشت» که برای شاه شجاع، حاکم مظفری شیراز است.(اساسا در گذشته حتی مقام هایی تحت عنوان ملک الشعرا و امیر الشعرا در دربار سلطان وجود داشت)
مدح سلاطین در نگاه حافظ پرستان و دوست داران عرفان و تصوف، یکی از نقاط تاریک زندگی حافظ است كه آنها را سخت پریشان کرده است. شهید مطهری به این مهم اشاره می کند و البته بدون اینکه مانند موضوعات دیگر، توجیه و پاسخی ذکر کند، از کنارش می گذرد.
شهید مرتضی مطهری می نویسد:
«يكى ديگر از آن چيزهايى كه در اشعار حافظ هست كه به عقيده من معماترين عنصر در اشعار حافظ است مداحيهاى حافظ است ... بعضى از اين مدحها در حدى است كه اغراق شمرده مىشود. اين هم از آن چيزهايى است كه مفسران حافظ دربارهاش سكوت دارند چون از نظر آنها قابل توجيه نيست و واقعاً هم توجيهش خيلى مشكل است... بعضى ديگر گفته اند دوستداران و علاقه مندان حافظ مايل نبودند كه نوك قلم حافظ آلوده شود به مدح افرادى نظير شاه شجاع و ابو اسحاق اينجو (مخصوصاً شاه شجاع كه يك آدم نااهلى بوده) و بعضى ديگر، ولى متأسفانه آلوده شده.
اما مسئله نوك قلم مطرح نيست. اگر مدايح حافظ توجيه نشود و اگر راه حلى برايش پيدا نشود نه تنها نوك قلم حافظ آلوده است، سر تا پاى حافظ آلوده است.
اين را همه به او عيب گرفتهاند كه اين حرفْ چرند و مزخرف است. مثلًا حافظ مىگويد :
قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع
كه نيست با كسم از بهر مال و جاه نزاع
اين تعبير جز در مورد خدا به كار نمىرود. يك نفر مسلمان هيچ وقت حاضر نيست به پيغمبر اينجور قسم بخورد، بگويد: قسم به حشمت و جاه و جلال پيغمبر، قسم به حشمت و جاه و جلال على. اين تعبيرات، قسمى است كه در مورد خدا به كار برده مىشود ... باز در همين غزل هست:
به فيض جرعه جام تو تشنهايم ولى
نمى كنيم دليرى، نمىدهيم صداع
عرفان حافظ(مجموعه آثار شهيد مطهرى)، ص: 385.
🔰 پی نوشت:
متاسفانه نویسندگان و حافظ پژوهان، گرفتار نگاه صفر و صدی هستند. یکی مانند کسروی یا مرحوم خراسانی حافظ را یکسره پلیدی و سیاهی محض می بیند و یکی مانند شهید مطهری حافظ را سفیدی مطلق دانسته و گمان می کند که اگر حافظ را مداح سلاطین بدانیم، نه یک لکه سیاه بلکه سرتا پای او آلوده می شود چه اینکه او حافظ را ولی از اولیاء الله می دانست و مدح سلاطین، اگرچه برای انسان معمولی رواست اما برای یک عارف خداشناس، کفر و گناهی نابخشودنی است.
لذا می گوید باید هرطور که شده توجیه شود، تا گردی بر دامن قهرمان افسانه ایرانیان نیفتد. اما به نظر بنده نیازی به ارائه توجیهات لا یتچسبک و ذبح حقیقت نیست که ارزش حقیقت از همه چیز بیش باشد. کافی است شخصیت پرستی (فرهنگ دیرینه ایرانی جماعت) را کنار گذاشته و خواجه حافظ شیرازی مان را یک انسان معمولی مانند دیگر انسان هایی ببینیم که سیاهی و سفیدی و درستی و نادرستی و کجی و راستی دارد و به مدد و محک گوهر تابناک عقل که خدای متعال به همه ما تفضل کرده است، خوب و غلط را از دیوان او جدا کرده و از باب "خذ الحكمة ممن أتاك بها" پیش برویم.
#حافظ
#حافظ_شیرازی
#خواجه
@erfanvatasavof
البته برخی مانند زرینکوب معتقدند مقصود حافظ، سلطان زين العابدين مظفرى پسر شاه شجاع است. که در اصل موضوع، یعنی مداحی و شعر سرایی حافظ برای حاکم و سلطان تفاوتی ایجاد نمی کند.
زرینکوب، از كوچه رندان(در باره زندگى و انديشه حافظ)، ص: 161
دستغیب، حافظ شناخت، ص: 108
اما دو نکته که خوب است بدانیم؛
♦️نکته اول) حافظ غالبا ممدوح خود را در مقام معشوق قرار می دهد و به زبان عاشقى او را می ستاید و اين خود يكى از ویژگی های سبك غزلسرائى حافظ است که اگر نسبت به آن ملتفت نباشیم در تفسیر اشعار او به خطا خواهیم رفت.
♦️نکته دوم) بسیاری از شعرای ازمنه پیشین، مانند کارگردان هایی بودند که پول می گرفتند و برای این و آن فیلم سینمایی می ساختند. حافظ هنرمندی بود که به ویژه در مدح سلاطین و حاکمان، شعرهای فراوانی گفته و بخش زیادی از غزلیات عاشقانه او، برای حاکمان است. شخصیتی که امروزه بدان، اطلاق "هنرمند حکومتی" می شود. هنرمند حکومتی اگر یک مصداق بارز و بی شائبه داشته باشد، این خواجه شیرازی است. از غزل «اگر آن ترک شیرازی» گرفته تا غزل «نگار من به مکتب نرفت و خط ننوشت» که برای شاه شجاع، حاکم مظفری شیراز است.(اساسا در گذشته حتی مقام هایی تحت عنوان ملک الشعرا و امیر الشعرا در دربار سلطان وجود داشت)
مدح سلاطین در نگاه حافظ پرستان و دوست داران عرفان و تصوف، یکی از نقاط تاریک زندگی حافظ است كه آنها را سخت پریشان کرده است. شهید مطهری به این مهم اشاره می کند و البته بدون اینکه مانند موضوعات دیگر، توجیه و پاسخی ذکر کند، از کنارش می گذرد.
شهید مرتضی مطهری می نویسد:
«يكى ديگر از آن چيزهايى كه در اشعار حافظ هست كه به عقيده من معماترين عنصر در اشعار حافظ است مداحيهاى حافظ است ... بعضى از اين مدحها در حدى است كه اغراق شمرده مىشود. اين هم از آن چيزهايى است كه مفسران حافظ دربارهاش سكوت دارند چون از نظر آنها قابل توجيه نيست و واقعاً هم توجيهش خيلى مشكل است... بعضى ديگر گفته اند دوستداران و علاقه مندان حافظ مايل نبودند كه نوك قلم حافظ آلوده شود به مدح افرادى نظير شاه شجاع و ابو اسحاق اينجو (مخصوصاً شاه شجاع كه يك آدم نااهلى بوده) و بعضى ديگر، ولى متأسفانه آلوده شده.
اما مسئله نوك قلم مطرح نيست. اگر مدايح حافظ توجيه نشود و اگر راه حلى برايش پيدا نشود نه تنها نوك قلم حافظ آلوده است، سر تا پاى حافظ آلوده است.
اين را همه به او عيب گرفتهاند كه اين حرفْ چرند و مزخرف است. مثلًا حافظ مىگويد :
قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع
كه نيست با كسم از بهر مال و جاه نزاع
اين تعبير جز در مورد خدا به كار نمىرود. يك نفر مسلمان هيچ وقت حاضر نيست به پيغمبر اينجور قسم بخورد، بگويد: قسم به حشمت و جاه و جلال پيغمبر، قسم به حشمت و جاه و جلال على. اين تعبيرات، قسمى است كه در مورد خدا به كار برده مىشود ... باز در همين غزل هست:
به فيض جرعه جام تو تشنهايم ولى
نمى كنيم دليرى، نمىدهيم صداع
عرفان حافظ(مجموعه آثار شهيد مطهرى)، ص: 385.
🔰 پی نوشت:
متاسفانه نویسندگان و حافظ پژوهان، گرفتار نگاه صفر و صدی هستند. یکی مانند کسروی یا مرحوم خراسانی حافظ را یکسره پلیدی و سیاهی محض می بیند و یکی مانند شهید مطهری حافظ را سفیدی مطلق دانسته و گمان می کند که اگر حافظ را مداح سلاطین بدانیم، نه یک لکه سیاه بلکه سرتا پای او آلوده می شود چه اینکه او حافظ را ولی از اولیاء الله می دانست و مدح سلاطین، اگرچه برای انسان معمولی رواست اما برای یک عارف خداشناس، کفر و گناهی نابخشودنی است.
لذا می گوید باید هرطور که شده توجیه شود، تا گردی بر دامن قهرمان افسانه ایرانیان نیفتد. اما به نظر بنده نیازی به ارائه توجیهات لا یتچسبک و ذبح حقیقت نیست که ارزش حقیقت از همه چیز بیش باشد. کافی است شخصیت پرستی (فرهنگ دیرینه ایرانی جماعت) را کنار گذاشته و خواجه حافظ شیرازی مان را یک انسان معمولی مانند دیگر انسان هایی ببینیم که سیاهی و سفیدی و درستی و نادرستی و کجی و راستی دارد و به مدد و محک گوهر تابناک عقل که خدای متعال به همه ما تفضل کرده است، خوب و غلط را از دیوان او جدا کرده و از باب "خذ الحكمة ممن أتاك بها" پیش برویم.
#حافظ
#حافظ_شیرازی
#خواجه
@erfanvatasavof
عشق حافظ به شاه شجاع
به مثابه عشق مولوی به شمس
برخی بر این باورند که علاقه و محبت حافظ به شاه شجاع (پادشاه سلسله مظفری شیراز) که فردی خوش سیما و اهل شعر و ادب بود (و خالی هم در صورت داشت) مانند عشق مولوی به شمس است و خواجه شیراز به شاه شجاع ارادت عاطفی عمیق و عشقی بی پایان و بی شائبه و شدید داشت.
غزلیات فراوانی از حافظ هست که این نظریه را تایید می کند. مثلا ابیات ذیل از حافظ، به هنگام مسافرت شاه شجاع سروده شده و همانطور که از مفاد ابیات غزل برمی آید خواجه حافظ پیروز به بدرقه شاه نشده است:
♦️شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
حافظ همچنین درباره شاه شجاع سروده است:
♦️رواق منظر چشم من آشيانه تست
كرم نما و فرود آ كه خانه خانه تست
بلطف خال و خط از عارفان ربودى دل
لطيفهاى عجب زير دام و دانه تست
دلت بوصل گل اى بلبل صبا خوش باد
كه در چمن همه گلبانگ عاشقانه تست
همانطور که دکتر قاسم غنی اشاره دارد غزل زیر مربوط به سالهای 765 – 767 یعنی زمان تسلط شاه محمود بر شیراز بوده و برای شاه شجاع سروده شده و در آن شاعر ، شاه شجاع را با شاه محمود مقایسه و مراتب شیفتگی و ارادت خود را شرح می دهد:
♦️نه هركه چهره برافروخت دلبرى داند
نه هركه آينه سازد سكندرى داند
نه هركه طرف كله كج نهاد و تند نشست
كلاهدارى و آيين سرورى داند
تو بندگى چو گدايان بشرط مزد مكن
كه خواجه خود روش بنده پرورى داند
غلام همّت آن رند عافيت سوزم
كه در گداصفتى كيمياگرى داند
وفا و عهد نكو باشد ار بياموزى
وگرنه هركه تو بينى ستمگرى داند
بباختم دل ديوانه و ندانستم
كه آدمىبچهاى شيوه پرى داند
دیوان حافظ، ص 252-540-313
#حافظ
#حافظ_شیرازی
#خواجه
@erfanvatasavof
به مثابه عشق مولوی به شمس
برخی بر این باورند که علاقه و محبت حافظ به شاه شجاع (پادشاه سلسله مظفری شیراز) که فردی خوش سیما و اهل شعر و ادب بود (و خالی هم در صورت داشت) مانند عشق مولوی به شمس است و خواجه شیراز به شاه شجاع ارادت عاطفی عمیق و عشقی بی پایان و بی شائبه و شدید داشت.
غزلیات فراوانی از حافظ هست که این نظریه را تایید می کند. مثلا ابیات ذیل از حافظ، به هنگام مسافرت شاه شجاع سروده شده و همانطور که از مفاد ابیات غزل برمی آید خواجه حافظ پیروز به بدرقه شاه نشده است:
♦️شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
حافظ همچنین درباره شاه شجاع سروده است:
♦️رواق منظر چشم من آشيانه تست
كرم نما و فرود آ كه خانه خانه تست
بلطف خال و خط از عارفان ربودى دل
لطيفهاى عجب زير دام و دانه تست
دلت بوصل گل اى بلبل صبا خوش باد
كه در چمن همه گلبانگ عاشقانه تست
همانطور که دکتر قاسم غنی اشاره دارد غزل زیر مربوط به سالهای 765 – 767 یعنی زمان تسلط شاه محمود بر شیراز بوده و برای شاه شجاع سروده شده و در آن شاعر ، شاه شجاع را با شاه محمود مقایسه و مراتب شیفتگی و ارادت خود را شرح می دهد:
♦️نه هركه چهره برافروخت دلبرى داند
نه هركه آينه سازد سكندرى داند
نه هركه طرف كله كج نهاد و تند نشست
كلاهدارى و آيين سرورى داند
تو بندگى چو گدايان بشرط مزد مكن
كه خواجه خود روش بنده پرورى داند
غلام همّت آن رند عافيت سوزم
كه در گداصفتى كيمياگرى داند
وفا و عهد نكو باشد ار بياموزى
وگرنه هركه تو بينى ستمگرى داند
بباختم دل ديوانه و ندانستم
كه آدمىبچهاى شيوه پرى داند
دیوان حافظ، ص 252-540-313
#حافظ
#حافظ_شیرازی
#خواجه
@erfanvatasavof
Forwarded from اتچ بات
سنّت الهی در خلقت جهان و تکوین عالم، مبتنی بر افتراق ظاهر و باطن است. هرچه انسان بیشتر به سمت امور باطنی برود به درون نقب بزند و از طرق غیر عادی و خلاف جریان طبیعت، افعال را پیش ببرد، به همان میزان از ظاهر دنیا فاصله گرفته و دور می شود (چه بخواهد و چه نخواهد)
لذا می بینید دعا نویس ها و مرتاضین، علی رغم قدرت های عجیب باطنی که دارند، از تنعمات و لذائذ حلال دنیوی محروم اند و مسکن مطلوب و پوشاک و طعام و جسم پاک و ظاهر نیکو و آراسته و خلاصه دنیایی پسندیده، از آنها سلب شده است و تلاش شان برای به دست آوردن اینها و جمع بین ظاهر و باطن بی فایده است.
دین اسلام، برای بشر دنیا و آخرت را توامان می خواهد لذا حرکت بر خلاف طبیعت و ظاهر تکوین را نکوهیده و دستیابی به علوم غریبه و کهانت و سحر و امثالهم را روا نمی داند.
البقرة : 201 وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار.
@erfanvatasavof
لذا می بینید دعا نویس ها و مرتاضین، علی رغم قدرت های عجیب باطنی که دارند، از تنعمات و لذائذ حلال دنیوی محروم اند و مسکن مطلوب و پوشاک و طعام و جسم پاک و ظاهر نیکو و آراسته و خلاصه دنیایی پسندیده، از آنها سلب شده است و تلاش شان برای به دست آوردن اینها و جمع بین ظاهر و باطن بی فایده است.
دین اسلام، برای بشر دنیا و آخرت را توامان می خواهد لذا حرکت بر خلاف طبیعت و ظاهر تکوین را نکوهیده و دستیابی به علوم غریبه و کهانت و سحر و امثالهم را روا نمی داند.
البقرة : 201 وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار.
@erfanvatasavof
Telegram
attach 📎
عرفان و تصوف
سنّت الهی در خلقت جهان و تکوین عالم، مبتنی بر افتراق ظاهر و باطن است. هرچه انسان بیشتر به سمت امور باطنی برود به درون نقب بزند و از طرق غیر عادی و خلاف جریان طبیعت، افعال را پیش ببرد، به همان میزان از ظاهر دنیا فاصله گرفته و دور می شود (چه بخواهد و چه نخواهد)…
تتمه پست قبل:
همانطور که دعانویس ها و جنگیر ها و اهل باطن، گرفتار مشکلات دنیوی هستند و تقریبا از دنیا و نعمات دنیوی بهره خاصی ندارند، کسانی که به اینها رجوع می کنند نیز گرفتار مشکل می شوند و این موضوعی است که به تجربه ثابت شده است.
حرکت از مسیر غیر طبیعی و تلاش برای به دست آوردن چیزی در این دنیا، از مسیر غیر عادی و نامرسوم و باطنی، چیز دیگری از را سلب می کند. فرقی نمی کند خود مستقلا اقدام کنیم یا به واسطه شخص دیگر. به همین دلیل است که در روایات از رجوع به این اشخاص (کاهن) حتی برای پیدا کردن مال مسروق هم به شدت نهی شده است
به عبارت دیگر، به همان اندازه ای که سمت دعا نویس، سرکتاب باز کن و اهل طلسمات و جن گیر می روید تا مشکلی از مشکلات شما حل شود، به همان اندازه مشکل دیگری در امورات دنیا برای تان ایجاد خواهد شد چون بر خلاف سنت و نظام خلقت قدم برداشته اید و عقوبت این کار، ایجاد مشکلات دنیوی است که می توان با توبه نصوح و توکل به خدا و توسط به اهل بیت علیهم السلام برای رفع آن اقدام کرد.
@erfanvatasavof
همانطور که دعانویس ها و جنگیر ها و اهل باطن، گرفتار مشکلات دنیوی هستند و تقریبا از دنیا و نعمات دنیوی بهره خاصی ندارند، کسانی که به اینها رجوع می کنند نیز گرفتار مشکل می شوند و این موضوعی است که به تجربه ثابت شده است.
حرکت از مسیر غیر طبیعی و تلاش برای به دست آوردن چیزی در این دنیا، از مسیر غیر عادی و نامرسوم و باطنی، چیز دیگری از را سلب می کند. فرقی نمی کند خود مستقلا اقدام کنیم یا به واسطه شخص دیگر. به همین دلیل است که در روایات از رجوع به این اشخاص (کاهن) حتی برای پیدا کردن مال مسروق هم به شدت نهی شده است
به عبارت دیگر، به همان اندازه ای که سمت دعا نویس، سرکتاب باز کن و اهل طلسمات و جن گیر می روید تا مشکلی از مشکلات شما حل شود، به همان اندازه مشکل دیگری در امورات دنیا برای تان ایجاد خواهد شد چون بر خلاف سنت و نظام خلقت قدم برداشته اید و عقوبت این کار، ایجاد مشکلات دنیوی است که می توان با توبه نصوح و توکل به خدا و توسط به اهل بیت علیهم السلام برای رفع آن اقدام کرد.
@erfanvatasavof
شهید مطهری می نویسد:
در ميان همه شعرا- اعم از فارسى و عربى- هيچ كَس مثل حافظ اينجور نيست كه در شعرش يك دوگانگى ظاهرى مشهود باشد. در بعضى از اشعارش يك حالت لا ابالىگرى و فسق و فجور و پشت پا زدن به همه سنن و مقدسات، و دم غنيمت شمردن و بىاعتنا به همه چيز بودن منعكس است، و از آن طرف هم اشعارى دارد كه بدون هيچ گونه توجيه و تأويلى مخّ عرفان و مخّ اخلاق است. عرفان حافظ، ص 339. @erfanvatasavof
در ميان همه شعرا- اعم از فارسى و عربى- هيچ كَس مثل حافظ اينجور نيست كه در شعرش يك دوگانگى ظاهرى مشهود باشد. در بعضى از اشعارش يك حالت لا ابالىگرى و فسق و فجور و پشت پا زدن به همه سنن و مقدسات، و دم غنيمت شمردن و بىاعتنا به همه چيز بودن منعكس است، و از آن طرف هم اشعارى دارد كه بدون هيچ گونه توجيه و تأويلى مخّ عرفان و مخّ اخلاق است. عرفان حافظ، ص 339. @erfanvatasavof
Forwarded from حدیث گراف
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
برترين عبادت، انتظار فرج است
أفضلُ العبادةِ انتظارُ الفَرَجِ
ميزان الحكمه جلد1 صفحه 394
🆔 @hadisgraph
برترين عبادت، انتظار فرج است
أفضلُ العبادةِ انتظارُ الفَرَجِ
ميزان الحكمه جلد1 صفحه 394
🆔 @hadisgraph
Forwarded from اتچ بات
اینها ذوقیات است!
علامه محمد تقی جعفری در روزهایی که محضر میرزا مهدی آشتیانی بزرگ تلمذ می کرد از ایشان پرسید:
اگر واقعا در عالم یک وجود است، جنابعالی ارسال رسل و مسئولیت و حتی تکلیف عشق را چگونه حل می کنید؟
اگر من جزئی یا موجی از کمال مطلق هستم، پس عاشق چه کسی می شوم؟
میرزا مهدی در پاسخ گفت:
اینها ذوقیاتی است که بزرگان ما فرموده اند. و اعتقاد قلبی این بزرگان این ها نبوده است.
گلشن ابرار، 1382؛ ج3، ص 510
@erfanvatasavof
علامه محمد تقی جعفری در روزهایی که محضر میرزا مهدی آشتیانی بزرگ تلمذ می کرد از ایشان پرسید:
اگر واقعا در عالم یک وجود است، جنابعالی ارسال رسل و مسئولیت و حتی تکلیف عشق را چگونه حل می کنید؟
اگر من جزئی یا موجی از کمال مطلق هستم، پس عاشق چه کسی می شوم؟
میرزا مهدی در پاسخ گفت:
اینها ذوقیاتی است که بزرگان ما فرموده اند. و اعتقاد قلبی این بزرگان این ها نبوده است.
گلشن ابرار، 1382؛ ج3، ص 510
@erfanvatasavof
Telegram
attach 📎