Telegram Web
4013813953104.pdf
717.4 KB
مقاله: واکاوی اندیشه های اعتقادی میرزا محمد اخباری از دیدگاه میرزا اسد الله مازندرانی - نگارش: سید احمدرضا خضری. میرزا محمد اخباری یک خط فکری مهم در تشیع را دنبال می کرد و از میراث داران این مکتب بود. مکتبی که به دنبال تلفیق اخباری گری و صوفی گری است و از ابن ابی جمهور احسائی به صورت رسمی آغاز شده بود. @erfanvatasavof
صوفیان و صیانت از مذهب تسنن !

حال که برخی مسئولین با طرح های مشعشع خود به دنبال صیانت از مردم هستند خوب است اشاره شود که در گذشته هم بعضی از صوفیان سعی در صیانت از آباء و اجداد ما را داشتند.
منتهی نه صیانت از کاربران فضای مجازی و جان و مال آنها، بلکه صیانت از دین و مذهب شان.

در زمانه ای که ایرانیان مدح ابوبکر و عمر و عثمان می گفتند و به سقیفه و خلیفه بالیده و مذهب تسنن خویش را دوست می داشتند، اقطاب صوفی برای صیانت از این مذهب و جلوگیری از رواج تشیع اثنی عشری، دست به سلسله اقداماتی زدند.

از جمله این اقطاب عبد الرحمن جامی (م871ق) است. جامی برای جلوگیری از گسترش تشیع دست به اقدامات متنوع و کارسازی زد که مهم ترین آنها را نظامی باخرزی تحت عنوان "صیانت جامی دین اسلام را در سه نوبت" تحریر کرده است:

1-جلوگیری از رسمیت یافتن مذهب تشیع به دست سلطان حسین و منع خواندن خطبه های جمعه با نام امامان اثنی عشر علیهم السلام!

2-انتقال جسد مطهر منسوب به امام علی علیه السلام از بلخ به هرات.

3-تخریب شخصیت و خنثی سازی فعالیت های سید قاسم نوربخش در دربار تیموریان برای اشاعه تشیع.
(نظامی باخرزی، عبدالواسع (1371ش) مقامات جامی، ص 174)

#صیانت
#جامی



@erfanvatasavof
زین العابدین شیروانی از رهبران سلسله نعمت اللهیه، در کتاب بستان السیاحة (ص 443) درباره مردم شهر #قم و صفات و احوالات آنها می نویسد:

«مكرّر شهر قم را مشاهده نموده و چند گاه در آن ديار بوده و با مردمش معاشرت كرده عموما فرومايه و در مراتب ادراك كم‏ پايه و شرير و بَد نفس و طامع و دون ‏همّت و بخيل می باشند! چنانكه شاه طهماسب بن شاه اسماعيل صفوى درباره قم و كاشان فرموده:

سگ كاشى به از اكابر قم
با وجودى كه سك به از كاشى است‏


تصویر: علیرضا جذبی، قطب کنونی صوفیان سلسله نعمت اللهیه گنابادی .
بیت مذکور هم منسوب به عبد الرحمن جامی سنی متعصب و خصم شیعه است و نه شاه شیعه صفوی!
#قم
#جامی
@erfanvatasavof
کتاب آشنایی با تصوف (تازه های نشر عرفان و تصوف)

نویسنده:
سید علیرضا موسوی

پژوهشگاه خاتم النبیین صلی الله علیه واله

توضیح محتوای کتاب:
جریان تصوف، با بیش از هزار چهارصد سال قدمت در دین اسلام، از معدود جریاناتی است که هم در میان شیعیان و هم اهل سنت طرفداران بسیاری داشته و دارد و تا عمیق ترین لایه ها و ابعاد زیست دینی و فرهنگ ملی آنها نفوذ کرده است. اما درویشی و صوفی گری به چه معناست و این جریان چه پیشینه ای را از سر گذرانده است؟ آیا تصوف همان عرفان اسلامی است؟ اصول اعتقادی و نظام جهان بینی صوفیان چه بوده و آیا این اصول با باورهای عموم شیعیان و علمای تشیع انطباق دارد؟ در ایران چه فرقه هایی از دراویش بیشتر فعال هستند؟
اینها بخشی از سوالات مهمی است که این نوشتار، در قالب یک درسنامه بدان ها پاسخ می گوید. این کتاب با بیش از 300 منبع، حاصل سه سال تحقیق و پژوهش در این حوزه است.

مخاطبین:
طلاب و دانشجویان و عموم علاقه مندان به مباحث عرفان و تصوف
مشخصات کتاب:
304ص|شومیز

قیمت :
91هزار تومن
تهیه کتاب با تخفیف ویژه (30درصد) تا 1شعبان:
B2n.ir/f54093
فهرست.pdf
2.4 MB
فهرست کتاب درسواره آشنایی با تصوف
📒معرفی کتاب مصوّر «العین الحلوة» -چشمه شیرین-
به قلم فارسی (مناسب برای مبلغین و ایام ماه مبارک رمضان)

مشتمل بر 180 حکایت مستند، معتبر و کمتر شنیده شده، از اهل بیت علیهم السلام؛ فقها و علمای شیعه؛

(کتاب محتوای داستانی داشته و مطالعه آن برای عموم مخاطبین مناسب و جذاب است)

خرید مجازی کتاب با تخفیف 20 درصد (تا ماه مبارک رمضان) از نشر خاتم النبیین صلوات الله علیه و آله:
yun.ir/dyu4o5
توسل به ام البنین (علیها سلام) و شفای دخترک مبتلا به سرطان خون
برشی از کتاب «العِین الحُلوَة»

تهیه کتاب با تخفیف 20 درصد (تا انتهای ماه مبارک رمضان) از نشر خاتم النبیین صلوات الله علیه و آله:
yun.ir/dyu4o5
و ما أدراکَ ما عَلی علیه السلام (1)


ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه این روایت را از «امیرالمومنین علی علیه السلام» نقل می کند:

«روزی از پیغمبر (صلی الله علیه وآله) تقاضا کردم برایم طلب آمرزش نماید، ایشان پذیرفتند و مشغول نماز شدند و در قنوت نماز دعایی خواندند. من تلاش کردم آن دعا را استماع کنم؛ دیدم ایشان می فرماید: خدایا به حقّ جایگاهی که علی (علیه السلام) در درگاهت دارد، علی (علیه السلام) را بیامرز! سپس به رسول الله (صلی الله علیه واله) عرض کردم: سرّ این دعا چه بود؟ ایشان فرمود: آیا از تو گرامی تر نزد خدا کسی هست که من او را شفیع دعای خود قرار دهم؟»

(متن عربی: سألته مرة أن يدعو لي بالمغفرة فقال أفعل ثم قام فصلى فلما رفع يده للدعاء استمعت عليه فإذا هو قائل اللهم بحق علي عندك اغفر لعلي فقلت يا رسول الله ما هذا فقال أ واحد أكرم منك عليه فأستشفع به إليه.)
شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏20، ص: 316

اولین و برترین شخص بشریت یعنی رسول الله صلی الله علیه، در نماز و دعا به درگاه پروردگار هستی، امیرالمومنین علی علیه السلام را شفیع قرار داده و به واسطه ایشان، از خداوند متعال حاجت های بزرگی می گرفتند (لاللَّهُمَّ بِحَقِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عَبْدِكَ اغْفِرْ لِلْخَاطِئِين‏) ابن شاذان، الفضائل، ص 129. ما نیز انشاءالله با واسطه و شفیع قرار دادن امیرالمومنین علی علیه السلام (به خصوص در ماه مبارک رمضان و لیالی قدر) حاجت های بزرگ خود را از «خدای منان» دریافت خواهیم کرد.
و ما أدراکَ ما عَلی علیه السلام (2)

آغاز رسالت رسول الله صلی الله علیه وآله به برکت امیرالمومنین علیه السلام

«نقل شده است، آن سالی که امیرالمومنین علی علیه السلام در آن متولد گردید، همان سالی است که نخستین نشانه های (باطنی و معنوی) رسالت رسول الله صلی الله علیه وآله آشکار شد. پس ندایی از سنگ ها و درختان می شنید و حجاب و پرده (های مادی و فیزیکی) از پیش چشمانش کنار رفت و نورها و اشخاص (غیبی) را مشاهده می کرد اما درباره این مسائل با کسی سخن نمی گفت. و این همان سالی است که تبتل و انقطاع آن حضرت از مردم و عزلت در کوه حرا آغاز شد و این ادامه داشت تا زمانی که با رسالت ایشان همه چیز آشکار شد و بر او وحی گردید.
رسول الله صلی الله علیه وآله همواره آن سال و ولادت امیرالمومنین علیه السلام در آن را فرخنده و مبارک می دانست و آن را «سال خیر و برکت» می نامید {گویی هر سال یاد آن را زنده نگاه می داشتند} و در شب ولادت امیرالمومنین علی علیه السلام (امور عجیبی از کرامات و قدرت الهی را مشاهده کرد درحالیکه پیش از آن چنین چیزهایی را ندیده بود) فرمود:
«امشب مولودی برای ما به دنیا پا می گذارد که خداوند به واسطه او، درهای بسیاری از نعمت و رحمتش را بر ما گشوده است.»

(متن عربی: قد روی أن السنة التي ولد فيها علي‏ هي السنة التي بدئ فيها برسالة رسول الله ص فأسمع الهتاف من الأحجار و الأشجار و كشف عن بصره فشاهد أنوارا و أشخاصا و لم يخاطب فيها بشي‏ء و هذه السنة هي السنة التي ابتدأ فيها بالتبتل و الانقطاع و العزلة في جبل حراء فلم يزل به حتى كوشف بالرسالة و أنزل عليه الوحي و كان رسول الله ص يتيمن بتلك السنة و بولادة علي ع فيها و يسميها سنة الخير و سنة البركة و قال لأهله ليلة ولادته و فيها شاهد ما شاهد من الكرامات و القدرة الإلهية و لم يكن من قبلها شاهد من ذلك شيئا لقد ولد لنا الليلة مولود يفتح الله علينا به أبوابا كثيرة من النعمة و الرحمة.)
منبع: شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏4، ص: 115

نکتة: اتمام و اکمال رسالت اول شخص عالم یعنی رسول الله صلی الله علیه وآله هم در عوالم و امور «ظاهری» و هم «باطنی»، منوط و معلق به ولایت امیرالمومنین علیه السلام بود به این معنا که با فقدان امیرالمومنین علی علیه السلام اساسا رسالت و ختمیتی برپا نمی شد. (اساسا هر امر ظاهری، حکایت از حقیقت باطنی دارد)

پس هم آغاز رسالت و هم پایان رسالت (به حکم آیه ابلاغ و اکمال دین) به برکت وجود نورانی مولی الموحدین علی بن ابی طالب علیه السلام بود و هرکس لحظه ای و ذره ای از ولایت امیرالمومنین علیه السلام فاصله بگیرد، از رسالت نبوی و اسلام دور شده است.
و ما أدراکَ ما عَلی علیه السلام (3)

اگر بگویم که هستی، (به غلط) گمان می کنند خدایی!

فریقین نقل کرده اند که رسول الله صلی الله علیه واله درباره امیرالمومنین علی علیه السلام، خطاب به خود ایشان فرمود:

«اگر گروهي از امّت من آنچه را كه نصاري نسبت به عيسي گفتند (و او را خدا دانسته اند) درباره تو نمي‌گفتند، چيزهايي درباره تو مي‌گفتم كه امّت (حتی) از جای پاي تو (هم) تبعيت مي‌كردند و آن (خاک پایت) را مي‌بوسيدند.»


(متن عربی: سُلَيْمُ بْنُ قَيْسٍ، قَالَ: سَمِعْتُ سَلْمَانَ يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِعَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِي عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ مَقَالَةً تَتَبَّعُ أُمَّتِي آثَارَ قَدَمَيْكَ فِي التُّرَابِ فَيُقَبِّلُونَهُ»)
منبع: كتاب شریف سليم بن قيس الهلالي، ج‏2، ص891.حاکم حسکانی، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج‏2، ص: 233



آنچه از مناقب و فضائل امیرالمومنین در کتب و منابع نقل شده است، مثقال ذره ای از حقیقت امر هم نیست. حقیقت آن حضرت نه در این جهان و بُعد مادی (جَعَلَهُ دَكًّا) بلکه در عوالم و مواطن غیبی قابل ظهور است و عموم شیعیان تنها بعد از کوچ از این دنیا خواهند دانست چه گوهر گرانبهایی را در اختیار داشتند و قدر و منزلتش را نمی دانستند (ذلِكَ حَسْرَةً في‏ قُلُوبِهِمْ)
و ما أدراکَ ما عَلی علیه السلام (4)

هرکس این پست را با اعتقاد قلبی بخواند، خداوند گناهانی که با چشمانش مرتکب شده است را می بخشد (انشاءالله)


رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
«خداوند براى برادرم على بن ابى طالب (علیه السلام) فضائل بيشمارى مقرر كرده است که هیچ کس غیر خدا نمی تواند آنها را شمارش کند، هر کس يك فضيلت او را ذكر كند و بدان باور داشته باشد، خدا گناهان کهن و جدید او را بيامرزد گرچه با گناه جن و انس بمحشر آيد و هر كه يك فضيلت از او بنويسد مادامی که آن نوشته باقی بماند، فرشتگان برايش آمرزش جويند و هر كه بفضيلتى از او گوش دهد خدا گناهانى كه با گوش كرده است را بيامرزد و هر کس به یک فضيلتش نگاه كند خداوند گناهانى كه با چشم كرده است را بيامرزد سپس رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود:
نگاه بر على بن ابى طالب (علیه السلام) عبادتست و ياد آوريش عبادتست و ايمان بنده پذيرفته نيست جز بولايت او و برائت از دشمنان او و صلى اللَّه على نبينا محمد و آله اجمعين.»

(متن عربی: ... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ لِأَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَضَائِلَ لَا يُحْصِي عَدَدَهَا غَيْرُهُ فَمَنْ ذَكَرَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ مُقِرّاً بِهَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ لَوْ وَافَى الْقِيَامَةَ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ وَ مَنْ كَتَبَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع لَمْ تَزَلِ الْمَلَائِكَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا بَقِيَ لِتِلْكَ الْكِتَابَةِ رَسْمٌ وَ مَنِ اسْتَمَعَ إِلَى فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالاسْتِمَاعِ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى كِتَابَةٍ فِي فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالنَّظَرِ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّظَرُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُهُ عِبَادَةٌ وَ لَا يُقْبَلُ إِيمَانُ عَبْدٍ إِلَّا بِوَلَايَتِهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ.)
منبع: الأمالي ( للصدوق)، النص، ص: 138

نکتة: طبق نگاه ثقلین، به هر اندازه که مومنین معرفت بیشتری نسبت به امام داشته باشند، دارای درجات بالاتری از ایمان، معنویت و قرب الی الله می باشند. مقصود معرفت لسانی نیست؛ بلکه معرفت به معنای شناخت بی واسطه، عمیق و قلبی است که لاجرم با کنش و عمل همراه است.
و ما أدراکَ ما عَلی علیه السلام (5)

شیعیان، برای سکون و آرامش قلبی به چه چیزی و کسی چنگ زنند...
وقتی که اول شخص عالم، با امیرالمومنین علیه السلام به آرامش می رسد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله در حدیث مطولی درباره امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:

«...{علی (علیه السلام)} خاص منست و اعلان منست و چراغ منست و بهشت منست و رفیق منست؛ خداوند علی را مایه انس و آرامش من قرار داده است و از خدا خواستم كه پيش از من جانش را نستاند بلکه پس از (درگذشتِ) من به فيض شهادت جانش را ربايد... على از منست و من از على، هر كه او را دوست دارد مرا دوست داشته‏، دوستى على نعمت است و پيروى او فضيلتى است كه فرشتگان بدان معتقدند و صالحان جن گرد اويند پس از من كسى بر زمين گام ننهاده جز آنكه على بهتر از او است؛ عزت است و افتخار و دليل راه ...
علی (علیه السلام) همچون خانه محترم خداست که به دیده اش روند و او بديده كسى نرود و همانند ماه است كه چون برآيد بر هر تاريكى پر تو افكند و چون خورشيد كه چون طلوع كند روشن سازد، خدايش در كتاب خود ستوده و به آیات خويش مدح نموده و وصف آثارش كرده و در منازلش روان ساخته او تا زنده است گرامى است...»

(متن عربی: ...وَ خَاصَّتِي وَ خَالِصَتِي وَ ظَاهِرَتِي وَ مِصْبَاحِي وَ جَنَّتِي وَ رَفِيقِي آنَسَنِي بِهِ رَبِّي فَسَأَلْتُ رَبِّي أَنْ لَا يَقْبِضَهُ قَبْلِي وَ سَأَلْتُهُ أَنْ يَقْبِضَهُ شَهِيداً بَعْدِي أُدْخِلْتُ الْجَنَّةَ فَرَأَيْتُ حُورَ عَلِيٍّ أَكْثَرَ مِنْ وَرَقِ الشَّجَرِ وَ قُصُورَ عَلِيٍّ كَعَدَدِ الْبَشَر... )
منبع: صدوق، امالی، ص: 8
و ما أدراکَ ما عَلی علیه السلام (6)

اول مظلوم عالم بشریت؛

امیرالمومنین علیه السلام منبری نرفت مگر اینکه فرمود از زمان رحلت رسول الله صلی الله علیه واله تا کنون به من ظلم شده است.
نقل است روزی یک نفر اعرابی در بین سخنان حضرت فریاد زد:
«وا مظلمتاه». (کنایه از اینکه به من ظلم شده است)
امیرالمومنین (علیه‌السّلام) او را به حضور طلبید، هنگامی که نزدیک شد، به او فرمود:
به تو یک مرتبه ظلم شده است و به من به تعداد «مدر» و «وبر» ظلم شده است.
در روایتی این اضافه آمده است:
«هیچ خانه‌ای از عرب نیست، جز این که مظلمه و حق من بر گردنشان است و از هنگامی که این جا نشسته‌ام، همواره مظلوم بوده‌ام.»

توضیح واژگان: مدر به معنی کلوخ و وبر به معنی کرک حیوانات است، و این کنایه از کثرت است.

(متن عربی :أَبُو نُعَيْمٍ الْفَضْلُ بْنُ دُكَيْنٍ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حُرَيْثٍ قَالَ: إِنَّ عَلِيّاً لَمْ يَقُمْ مَرَّةً عَلَى الْمِنْبَرِ إِلَّا قَالَ فِي آخِرِ كَلَامِهِ قَبْلَ أَنْ يَنْزِلَ مَا زِلْتُ مَظْلُوماً مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ . نقل دیگر:َ أَنَّ أَعْرَابِيّاً أَتَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ هُوَ فِي الْمَسْجِدِ فَقَالَ مَظْلُومٌ قَالَ ادْنُ مِنِّي فَدَنَا حَتَّى وَضَعَ يَدَيْهِ عَلَى رُكْبَتَيْهِ قَالَ مَا ظُلَامَتُكَ فَشَكَا ظُلَامَتَهُ فَقَالَ يَا أَعْرَابِيُّ أَنَا أَعْظَمُ ظُلَامَةً مِنْكَ ظَلَمَنِي الْمَدَرُ وَ الْوَبَرُ وَ لَم‏... .)
منبع:راوندی، الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص: 180. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏4، ص: 106


نکتة: امروزه با نظر به مهجوریت نهج البلاغه و سیره و سنت آن حضرت در بین شیعیان اثنی عشری، مظلومیت امیرالمومنین علیه السلام بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. اگر در صدر اسلام، اهل خلاف به آن حضرت پشت کرده و سخنانش را عملی نساخته و منزلتش را قدر ندانستند، اکنون شیعیان و پیروانش چنین رفتار می کنند.

پیش‌آ بهار خوبی تو اصل فصل‌هایی
تا فصل‌ها بسوزد جمله بهار ماند...

اللهم عجل لولیک الفرج
و ما أدراکَ ما عَلی علیه السلام (7)

دارا ترین و ثروتمند ترین انسان کیست؟



آمدن خدمت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و گفتند:
يا رسول اللَّه خبر دارید كه فلانى به یک سفر تجاری رفته و خیلی زود برگشته و اموال و بهره فراوانى با خود آورده است به طوری دوستانش بر او حسد برند و به همسايگان و خويشانش وسعت بخشيده است؟
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود مال دنيا هر چه بيشتر شود صاحبش‏ به بلا و گرفتارى نزديكتر گردد هرگز به مالداران (اصحاب الاموال) رشك نبريد مگر به آن كه مالش را در راه خدا بخشيده باشد.
ولى ميخواهيد شما را آگاه كنم از كسى كه از اين رفيق شما سرمايه كمترى دارد و زودتر از او برگشته و بهره بيشترى آورده و هر چه خير براى او اندوخته است در خزينه خدا محفوظست؟
گفتند چرا يا رسول اللَّه.
فرمود: به این مرديكه بسوى شما مى‏آيد بنگريد.
نگاه كرديم مردى از انصار كهنه پوش بود، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود:
از همين مرد امروز آنقدر خير و طاعت بالا رفته كه اگر بر همه اهل آسمانها و زمين پخش شود كمترين بهره‏مند آنست كه گناهان او آمرزيده و بهشت بر او واجب شود عرضكردند به چه يا رسول اللَّه(صلی الله علیه وآله) ؟
فرمود:
برويد از خودش بپرسيد تا بشما خبر دهد كه امروز چه كرده است.
اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به او رو آوردند و گفتند:
بر تو گوارا باد آنچه رسول خدا به تو مژده داده! امروز چه كردى كه خدا اين همه ثواب براى تو نوشته ؟
آن مرد گفت: نميدانم كارى كرده باشم جز آنكه: «از خانه بيرون آمدم دنبال كارى و تاخير افتاد و ترسيدم از دستم برود و با خود گفتم آن حاجت را با نگاه بر روی على بن ابى طالب (علیه السلام) عوض ميكنم چون از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شنيدم كه نگاه بروى على عبادتست»

(متن عربی: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص جَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ مَا رَأَيْتَ فُلَاناً رَكِبَ الْبَحْرَ بِبِضَاعَةٍ يَسِيرَةٍ وَ خَرَجَ إِلَيَّ فَأَسْرَعَ الْكَرَّةَ وَ أَعْظَمَ الْغَنِيمَةَ حَتَّى قَدْ حَسَدَهُ أَهْلُ وُدِّهِ وَ أَوْسَعُ قَرَابَاتِهِ وَ جِيرَانِهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنَ‏ مَالَ الدُّنْيَا كُلَّمَا ازْدَادَ كَثْرَةً وَ عِظَماً ازْدَادَ صَاحِبَهُ بَلَاءً فَلَا تَغْبِطُوا أَصْحَابَ الْأَمْوَال‏...)

منبع:صدوق، الأمالي، ص362
و ما أدراکَ ما عَلی علیه السلام (8)

معاویه و اعتراف به فضائل امیرالمومنین علیه السلام

«نقل شده که «ابن احور تمیمی» نزد معاویه آمد و گفت:
اى امیرالمؤمنین از نزد کسى که پست‌ترین و بخیل‌ترین و کندزبان‌ترین و ترسوترین مردم است آمده‌ام (درحالی‌که مقصودش امیر مؤمنان على علیه‌السلام بود).
در این هنگام معاویه به او خطاب کرد:
وای بر تو؛ چگونه به علی نسبت لئامت می‌دهی درحالی‌که اگر براى على انبارى از کاه باشد و انبارى از شمش طلا، آن‌چنان سخاوتمند است که پیش از بخشیدن انبار کاه، انبار طلا را مى‌بخشد و چگونه بر علی نسبت عجز در تکلم می‌دهی درحالی‌که تیغ سرتراشى هرگز بر سر مردى از قریش برای سرتراشى قرار نگرفته که فصیح‌تر و گویاتر از على باشد.
وای بر تو؛ چگونه به علی نسبت ترسو بودن می‌دهی درحالی‌که هیچ مردى به مبارزه با او برنخاست، مگر آنکه على او را سرنگون ساخت.
ای ابن احور قسم به خداوند، اگر جنگ، میدان خدعه و نیرنگ نبود، هرآینه گردنت را مى‌زدم. هم‌اکنون ازاینجا بیرون رو و در شهر من اقامت نکن.»

منبع: ابن عساکر، تاريخ مدینه دمشق، ج ۴۲ ص ۴۱۴ .
نامه معنوی امیرالمومنین علیه السلام
به فرزندشان امام حسن علیه السلام:

«این نامه از سوی پدری (دلسوز و مهربان) است که عمرش رو به پایان است، او به سخت گیری زمان معترف و آفتاب زندگیش رو به غروب (و خواه ناخواه) تسلیم گذشت دنیا (و مشکلات آن) است، همان کسی که در منزلگاه پیشینیان که از دنیا چشم پوشیده‌اند سکنی گزیده و فردا از آن کوچ خواهد کرد.
این نامه به فرزندی است آرزومند، آرزومند چیزهایی که هرگز دست یافتنی نیست و در راهی گام نهاده است که دیگران در آن گام نهادند و هلاک شدند (و چشم از جهان فرو بستند) کسی که هدف بیماری‌ها و گروگان روزگار، در تیررس مصائب، بنده دنیا، بازرگان غرور،
بدهکار و اسیر مرگ، هم پیمان اندوه‌ها، قرین غم‌ها، آماج آفات و بلاها، مغلوب شهوات و جانشین مردگان است.

اما بعد (از حمد و ثنای الهی) آگاهیم از پشت کردن دنیا و چیره شدن روزگار و روی آوردن آخرت به سوی من، مرا از یاد غیر خودم و توجّه به دنیا و اهل آن باز داشته است.

این توجّه سبب شده اشتغال به خویشتن مرا از فکر مردم (و آنچه از دنیا در دست آنهاست) باز دارد و از هوای نفس مانع شود و حقیقتِ سرنوشتم را برای من روشن سازد و همین امر مرا به مرحله‌ای رسانده که سراسر جدی است و شوخی در آن راه ندارد، سراسر راستی است و دروغ به آن آمیخته نیست
و چون تو را جزیی از وجود خود، بلکه تمام وجود خودم یافتم گویی که اگر ناراحتی به تو رسد، به من رسیده و اگر مرگ دامانت را بگیرد دامن مرا گرفته، به این جهت اهتمام به کار تو را اهتمام به کار خود یافتم، از این رو این نامه را برای تو نوشتم تا تکیه گاه تو باشد خواه من زنده باشم یا نباشم.


پسرم! تو را به تقوای الهی و التزام به فرمانش و آباد کردن قلب و روحت با ذکرش و چنگ زدن به ریسمان (لطف و عنایت) او توصیه می‌کنم و کدام وسیله می‌تواند میان تو و خداوند مطمئن‌تر از «حبل الله» باشد اگر به آن چنگ زنی و دامان آن را بگیری.

(پسرم) قلب خویش را با موعظه زنده کن و هوای نفس را با زهد (و بی‌اعتنایی به زرق و برق دنیا) بمیران. دل را با یقین نیرومند ساز و با حکمت و دانش نورانی و با یاد مرگ رام نما و آن را به اقرار به فنای دنیا وادار، با نشان دادن فجایع دنیا، قلب را بینا کن و از هجوم حوادث روزگار و زشتی‌های گردش شب و روز آن را برحذر دار.
اخبار گذشتگان را بر او (بر نفس خود) عرضه نما و مصایبی را که به اقوام قبل از تو رسیده به او یادآوری کن. در دیار و آثار (ویران شده) آنها گردش نما و درست بنگر آنها چه کردند، از کجا منتقل شدند و در کجا فرود آمدند. هرگاه در وضع آنها بنگری خواهی دید که از میان دوستان خود خارج شدند و در دیار غربت بار انداختند. گویا طولی نمی‌کشد که تو هم یکی از آنها خواهی شد (و در همان مسیر به سوی آنها خواهی شتافت) .... »

نامه۳۱ نهج البلاغه
نامه ادامه دارد....
عرفان و تصوف
نامه معنوی امیرالمومنین علیه السلام به فرزندشان امام حسن علیه السلام: «این نامه از سوی پدری (دلسوز و مهربان) است که عمرش رو به پایان است، او به سخت گیری زمان معترف و آفتاب زندگیش رو به غروب (و خواه ناخواه) تسلیم گذشت دنیا (و مشکلات آن) است، همان کسی که در…
وصیت پدر
میراث معنوی امام برای شیعیان

تک تک این توصیه ها مهم و اساسی است و درباره آنها میتوان کتاب ها نوشت و سنت ها و نظام های معنوی و عرفانی بر پایه آنها بنا کرد.
خوب است تلاش کنیم هر روز یا هر هر هفته یا هر ماه، یکی از این وصیت ها را جامه عمل بپوشانیم. در این صورت است که پیرو علی علیه السلام و شیعه راستین ایشان خواهیم بود.
عرفان و تصوف
وصیت پدر میراث معنوی امام برای شیعیان تک تک این توصیه ها مهم و اساسی است و درباره آنها میتوان کتاب ها نوشت و سنت ها و نظام های معنوی و عرفانی بر پایه آنها بنا کرد. خوب است تلاش کنیم هر روز یا هر هر هفته یا هر ماه، یکی از این وصیت ها را جامه عمل بپوشانیم.…
به عنوان نمونه
تنها در بخشی از نامه۳۱ نهج البلاغه یعنی وصیت امیرالمومنین علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام
آموزه ای بیان شده است که میتوان علم اخلاق و عرفان را به قبل و بعد از آن تقسیم کرد.

و آن چیزی است که وقتی هزار سال بعد، جهان غرب بدان پی برد نامش را قاعده طلایی گذاشت GoldenRule

قاعده ای که اساس عرفان، اخلاق، معنویت، صلح و سازش و توسعه و عدالت است و با عمل به همین قاعده دنیا و آخرت بشریت آباد خواهد شد.

قاعده این است:

يَا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا"
'اى فرزند عزيز، نفس خويش را ميزانى بين خود و بين ديگران قرار ده، پس از براى ديگران دوست بدار آنچه را كه براى خودت دوست ميدارى، و خوش ندار براى ديگران آنچه را براى خودت خوش ندارى'.

(هرچه برای خود می پسندی برای دیگران بپسند و هرچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز مپسند)

چرا این قاعده را اساس همه فضائل دانستیم؟
چون ام الرذائل و ریشه همه بدی ها و خطایای انسان، منیت است و کبر و حسد و خشم و حرص و ترس و بخل و ... همه ریشه به رذیله اخلاقی منیت می رساند و این قاعده هم یک دستور العمل کارساز جهت خشکاندن ریشه <منیت> است.
2025/02/21 10:10:28
Back to Top
HTML Embed Code: