tgoop.com/essporos/224
Last Update:
قبل از انجام هر کاری از هدف آن میپرسیم: "برای چه؟ چه سود و کاربردی برای من دارد؟"
این سوال هرچقدر بیشتر تکرار شود نشان ازین دارد که فرد آسیبپذیرتر و شکنندهتر است. هدفگرایی بیش از هرچیز به ما میگوید: چگونه کمتر آسیب ببینیم؟ کدام راه امنتر است و کمتر ما را گرفتار میسازد؟
اما این امنیتطلبی فقط مربوط به راه انجام کنشها نیست بلکه خود هدف نیز معمولا بر مبنای امنیت و پرهیز از آسیب، خواسته میشود.
در توضیح این رفتار ابتدا باید گفت شکنندگی و آسیبپذیری به معنای قدرت بدنی و فکری کم ما نیست بلکه به معنی تسلط مداوم یک رانه است. رانه ترس به خاطر تجربه مداوم ناامنی، مسلط گشته است. این رانه مسلط یا اجازه عرضاندام بهرانههای دیگر را نمیدهد یا از طریق به خدمت درآوردن تفکر، رانههای دیگر را کنترل میکند. به دلیل این کنترل همهجانبه، ساختار روانی فرد شکننده میشود و فرد سعی میکند با هدفمند کردن زیست، امکان برهم خوردن این ساختار را کاهش دهد. نوعی اقتصاد روانی برای حفظ امنیت.
این اقتصاد روانی موجب میشود فرد در ارتباط با دیگران و نهادهای اجتماعی نیز به دنبال حفظ امنیت باشد و خواستههایی را دنبال کند که بدون دردسر در اجتماع پذیرفته شدهاند.
مثلا ما همیشه به دنبال منفعت شخصی خود هستیم اما منفعت شخصی ما معمولا در اجتماع امری پذیرفته شده است. ما تفریح و آرامش و شادی و عشق و محبوبیت و... میخواهیم. اهدافی که نشان میدهد ما چیزی را قربانی کردهایم. ما آنچیزی را که فقط خودمان میخواهیم، قربانی چیزی کردهایم که هرکسی میخواهد. بنابراین افراد ضعیف، جامعهای میسازند که شرایط رسیدن به اهداف امن را فراهم کند.
#ایدهپردازیها
✍ سروش شعبانی
@essporos
BY اسپروس | بذرهای فلسفه
Share with your friend now:
tgoop.com/essporos/224