tgoop.com/essporos/248
Last Update:
#جستار خودپسندی و شک
هگل چه میخواهد بگوید وقتی در پس شکاکیت، خودپسندی میبیند؟
شکاک هرگونه حقیقت را غیرممکن میشمارد تا دوباره به حقیقت خودپسندی خویش بازگردد.
نکتهای هست که بر ابهام مطلب، روشنی میپراکند:
تفاوت میان یقین و حقیقت.
شکاک داستان ما هنوز نمیداند هر شکی خودش یک یقین است. آدمیان در هرلحظه از فهم، چه شک باشد چه تایید چه خیال باشد چه رویا، با یقین پیش میروند. یقینهای متوالی لازمه فهم است.
بنابراین باور به عدم امکان حقیقت، از دل یک یقین بر میخیزد اما شکاک از آن بیخبر است.
هگل با این باور پنهان سروکار دارد. باوری که هیچگاه به پرسش کشیده نمیشود و در پشت شکاکیت، از گزند هرگونه شک درامان مانده است.
این باور پنهان خودپسندی است. خودپسندی یعنی یقین را جای حقیقت گرفتن و از آن بیخبر بودن.
شکاک خودپسند است اما نمیداند و ازین رو میگوید در همه چیز باید شک کرد جز خود شک کردن.
در نزد هگل اگر متفکر میتوانست به خود شک کردن، شک کند آنگاه میفهمید که حقیقت چیزی نیست که بتوان آن را اثبات یا انکار کرد بلکه راهی است که مدام با شک کردن به باورها، توسعه مییابد. یعنی از طریق تبدیل مداوم باورها به برداشتهای قابل نقد و بررسی، غنی میشود.
✍ سروش شعبانی
@essporos
BY اسپروس | بذرهای فلسفه
Share with your friend now:
tgoop.com/essporos/248