tgoop.com/essporos/287
Last Update:
#جستار
سکس به عنوان مسئله اخلاقی
هنگام واکاوی نسبت سکس و اخلاق یک تفاوت بنیادی باید لحاظ گردد. اینکه فانتزی میل جنسی سرشت سیال دارد. یعنی فانتزی محدود به خود کنش جنسی نیست بلکه ممکن است هر رفتار جدی در نسبت با کنش جنسی، به فانتزی میل تبدیل شود. به عنوان مثال اگر زنی تلاش کند خود را سرسنگین و بیتوجه به مردان، نشان دهد همین رفتار ممکن است یک فانتزی برای مردان بسازد؛ یا در مورد خیانت معمولا گمان میشود لذت جنسی، دلیل خیانت است. درحالی که خود خیانت کردن، یک فانتزی میل است.
بنابراین نمیتوان سکس را در یک ساحت اخلاقی غایتگرا یا بنیادگرا، ارزشگذاری کرد.
غایتگرایی کنش را به عنوان ابزار از غایتش جدا میسازد اما در سکس، گاهی خود ابزار، غایت است. چنانکه در مورد خیانت گفتم.
بنیادگرایی هم یک سری اصول اخلاقی وضع میکند تا ما بر اساس آنها از برخی کنشها دوری کنیم و برخی را انجام دهیم. درحالیکه حتی دوری از سکس، ممکن است برای خود و دیگری تحریککننده باشد.
در واقع سرشت میل جنسی این است که ابزار و حتی نفی و مقاومت در برابر خود را نیز به فانتزی تبدیل کند.
اینجاست که بصیرت فوکو در تحلیل سکسوالیته به عنوان شکلی از اعمال و پذیرش قدرت، آشکار میشود. وقتی اطاعت، اعتراف و آسیبپذیری روانی و فیزیکی لذتبخش باشد، از سکس یک رابطه قدرت میسازد که یک طرف فرمان میدهد و دیگری میپذیرد.
همچنین سکس سنجه جدیدی برای تعیین ارزشها قرار میدهد و اینگونه قلمرو معنابخش دیگری را میسازد. مثلا وقتی خود خیانت لذتبخش باشد از ضدارزش به ارزش بدل میشود، دقیقا به خاطر ضدارزش بودنش؛ و اینگونه ممکن است فرد برای خیانت کردن به دیگری وارد رابطه با او شود. به این ترتیب، لذت جنسی قلمروی معنابخش جدیدی میسازد که در آن خیانت عنصر اصلی است و رابطه ظاهرا وفادارانه در خدمت خیانت در میآید. در واقع رابطه به چیزی دیگری تبدیل میشود علی رغم حفظ ویژگیهای متعارف خود حتی به صورت جدیتر.
بنابراین در ارزشگذاری اخلاقی هیچگاه سکس نقش منفعل ندارد. سکس ابژهای نیست که درباره آن قضاوت شود، بلکه نیرویی است که قلمروی ارزشگذاری را تغییر میدهد. در این سطح سکس دوباره با قدرت پیوند مییابد. اما قدرت در معنای توزیعکننده ارزشها و نقشها. سکس ارزشهای جدیدی برقرار میسازد و نقشهای جدیدی به افراد میدهد. مثلا لذت بردن از خیانت، رابطه زناشویی را به یک ضدارزش دروغین بدل میکند و به شوهر یا زن، نقش قربانی یا مانع لذتبخش میبخشد. خانه محل نمایش میشود و زندگی مشترک دیگر یک توفیق اجباری است.
این وضعیت نشان میدهد که دیگر نمیتوان در یک نظام اخلاقی با چارچوب مشخص، سکس را ارزشگذاری کرد. زیرا این ارزشگذاری ازپیش خبر میدهد سکس شناخته نشده است.
✍ سروش شعبانی
@essporos
BY اسپروس | بذرهای فلسفه
Share with your friend now:
tgoop.com/essporos/287