tgoop.com/essporos/306
Last Update:
#جستار
حقیقت و سکس
بر اساس سنت سمپزیوم میتوانیم به بصیرت ناب فوکو در تشخیص تفاوت گفتمانی سکس در یونان باستان و دوران مدرن صحه بگذاریم. اینکه حقیقت و سکس در نزد یونانیان باستان از طریق تعلیم به هم مرتبط میشدند. میل جنسی و صحبت درباره آن، واسطه انتقال دانش از بدنی به بدن دیگر بود اما در روزگار ما حقیقت در معنای آنچه پنهان است، واسطه سکس و تجلیهای آن است. ما تا جایی لذت جنسی میبریم که پرده رفتار و گفتار و جلوه عمومی، دریده شود. یعنی حقیقتی کشف کنیم.
بهترین مصداق میل به کشف حقیقت، عادت به چشمچرانی است. لذت چشمچرانی در کشف یک راز است نه صرفا نگاه به بدن.
مسئله این نیست که ابژه بدنی تحریکبرانگیز دارد و باید آن را بپوشاند یا نمایش دهد، بلکه ابژه همواره و در هر حالتی حامل راز است. اگر بدنش دیگر رازی نداشته باشد گفتارش دارد و اگر گفتار هم نداشته باشد، رفتار دارد.
از همین رو سکسوالیته مدرن از نظر فوکو، دستگاه تولید حقیقت است. از دوره کودکی، انضباط گفتاری و رفتاری مرتبط با سکس، بر کودک تحمیل میشود. اینکه نباید جلوی دیگران لخت باشد، به آلت جنسیاش دست بزند، به دیگران درباره آن چیزی بگوید و... .
اینگونه کودک دارای یک ساحت درونی میشود که دیگران نباید درباره آن چیزی بدانند و به تدریج این ساحت درونی گستردهتر میشود و فراتر از انضباط جنسی میرود.
کودک اصل واقعیت را میپذیرد. یعنی این را که در روابط آدمها محدودیت برقرار است و دیگران تنها بخشی از زیستن خود را آشکار میکنند و پنهان ماندن یعنی کسب توجه و محبت.
علاقه کودکان به پنهان شدن و لذتی که میبرند به این دلیل نیست که پیدا خواهند شد بلکه به این دلیل است که نمیتوانند از شور و هیجان پنهان ماندن دست بکشند.
بنابراین انضباط جنسی ساختار میل مارا میسازد. طبق این ساختار در خواستن هر چیزی یک لذت پنهان و درونی است و دقیقا همین لذت است که سفر کودک را آغاز میکند تا به موفقیت، برتری، زیبایی و... دست یابد. در هر دستاورد سهم پنهان لذت ما اصل است. اما در ظاهر گویی خود دستاورد مهم است و قواعد مربوط به دستاورد رعایت میشود. در نظر گرفتن اینساختار دوگانه میل، بسیار کلیدی است در فهم تمایزی که فوکو بین انضباط و کنترل برقرار میکند. انضباط ساختار میل را به وجود میآورد اما کنترل از طریق ساختار دوگانه میل اجرا میشود. کنترل در واقع شناخت فرد از خود است؛ از آنچه برای لذت پنهان، میخواهد و باید قواعدش را رعایت کند. کنترل تاوانی است که برای لذت بردن میپردازیم. چون لذت بدون این تاوان ممکن نیست.
در نظر فوکو این ساختار دوگانه میل در یونان باستان وجود نداشت. چون نه در خانواده نه در اجتماع، انضباط جنسی کودک اجرا نمیشد. به جای اینکه ساختار میل با انضباط جنسی، شکل بگیرد، غریزه جنسی در اجرا با محدودیتها مواجه میشد و اینگونه دانش درباره بدن را میسر میکرد. درست همانگونه که رژیم غذایی و رقابت ورزشی و بیماریها دانش بدن را توسعه میداد.
اما غریزه جنسی تنها دانشی درباره بدن را میسر نمیکرد بلکه با در نظر گرفتن محدودیتهای درونماندگارش، معیار زیبایی و امر نیک را به دست میداد.
بنابراین در یونان باستان سکسوالیته نه دستگاه تولید حقیقت بلکه تعلیم و پرورش حقیقت بود.
مثلا در سمپزیوم افلاطون، غریزه جنسی به دلیل محدودیتهای درونماندگارش به بنیاد انتزاعی "خواستن چیزی" تقلیل داده میشود و جلوههای گوناگون خواستن یا eros، میتوانست بدل به مسیر رو به کمال شود که در نهایت به درک زیبایی اصیل برسد.
درحالیکه در روزگار ما میل جنسی از محدودیت، به وجود میآید و به همین دلیل هیچ محدودیتی ندارد.
✍ سروش شعبانی
@essporos
BY اسپروس | بذرهای فلسفه
Share with your friend now:
tgoop.com/essporos/306