tgoop.com/evocog/254
Last Update:
چرا انسانها استدلال میکنند؟
ریشههای تکاملی استدلال
🧠 استدلال کردن یکی از ویژگیهای کلیدی انسان است که به ما اجازه میدهد دربارهی مسائل پیچیده تصمیم بگیریم و با دیگران ارتباط برقرار کنیم. اما آیا هدف اصلی استدلال این است که به حقیقت برسیم؟ نظریهی جدلمحور (Argumentative Theory) میگوید:
استدلال در اصل برای تعاملات اجتماعی و جدل تکامل یافته است، نه برای تفکر انفرادی و حقیقت.
🌟 اصول نظریهی جدلمحور
این نظریه بر سه اصل کلیدی استوار است که استدلال را از یک ابزار انفرادی به یک پدیدهی اجتماعی تبدیل میکند:
1️⃣ استدلال برای تعاملات اجتماعی تکامل یافته است، نه تفکر انفرادی.
نظریهی سنتی معتقد است که انسانها از استدلال برای بهبود تصمیمگیری فردی و یافتن حقیقت استفاده میکنند. اما نظریهی جدلمحور میگوید که استدلال در درجهی اول برای تعاملات اجتماعی طراحی شده است. استدلال ابزاری است که به ما کمک میکند مواضع خود را توجیه کنیم، دیگران را متقاعد کنیم و از ایدههای مخالف نقد کنیم. در یک بحث، هدف اصلی اغلب قانع کردن طرف مقابل است، نه لزوماً کشف حقیقت.
2️⃣ معمولاً استدلال در بافتهای گروهی بهترین عملکرد را دارد.
استدلال در محیطهای گروهی به شکوفایی میرسد، جایی که افراد با دیدگاههای مختلف به تبادل نظر میپردازند.
این فرآیند گروهی باعث میشود که ضعفهای استدلالهای فردی آشکار شده و تصمیمات نهایی بهینهتر شوند. بنابراین، استدلال ابزار موثری برای تصمیمگیریهای گروهی است، نه صرفاً تفکر انفرادی.
3️⃣ تولید و ارزیابی استدلالها برای جدل کارآمد است.
استدلالها دو نقش دارند:
۱)تولید (ایجاد دلایل قانعکننده برای باورهای خود)
۲)ارزیابی (نقد استدلالهای دیگران).
انسانها بهطور طبیعی در تولید استدلالهایی که باورهایشان را تقویت میکند، مهارت دارند. اما جالب است که اغلب در ارزیابی استدلالهای خود دچار ضعف هستند.
در مقابل، انسانها در ارزیابی استدلالهای دیگران، بهویژه زمانی که این استدلالها متضاد با باورهایشان باشد، بسیار دقیقتر عمل میکنند
ما بهطور طبیعی در ارزیابی استدلالهای دیگران مهارت داریم و همین نقدپذیری باعث میشود که گروهها بهتر عمل کنند.
---
🔍 شواهد علمی:
🔹 سوگیری تأیید (Confirmation Bias):
افراد معمولاً اطلاعاتی را که باورهای قبلیشان را تأیید میکند، بیشتر میپذیرند و اطلاعات مخالف را نادیده میگیرند. این پدیده به نام سوگیری تأیید شناخته میشود.
این سوگیری، که اغلب بهعنوان نقصی شناختی دیده میشود، در حقیقت ابزاری استراتژیک برای ارائهی استدلالهای قویتر در جدل است. افراد برای حمایت از مواضع خود، روی اطلاعات موافق تمرکز میکنند.
آزمایشهایی که در آن افراد اطلاعاتی متناقض با باورهایشان دریافت کردند نشان داد که آنها این اطلاعات را رد میکنند، اما در شرایط گروهی که دیدگاههای متضاد به چالش کشیده میشوند، احتمال پذیرش ایدههای جدید بیشتر میشود (Mercier & Sperber, 2011).
🔹 بهبود استدلال در گروهها:
وقتی افراد بهتنهایی فکر میکنند، اغلب گرفتار خطاهای شناختی میشوند. اما در گروهها، استدلالها بهبود مییابند، زیرا افراد میتوانند ضعفهای استدلال یکدیگر را شناسایی کنند.
در گروهها، تعارض میان دیدگاهها باعث بهبود فرآیند تفکر میشود. این امر نشان میدهد که استدلال عمدتاً برای عملکرد جمعی طراحی شده است (Mercier & Sperber, 2017).
🔹 نقش تکاملی متقاعدسازی:
متقاعدسازی یکی از حیاتیترین مهارتها در جوامع انسانی است. از تصمیمگیریهای قبیلهای در دوران باستان گرفته تا سیاست و مذاکره در جوامع مدرن، متقاعد کردن دیگران یک ابزار ضروری برای همکاری و بقا بوده است.
شواهد نشان میدهد که جوامع اولیه از بحث و گفتگو برای حل اختلافات و تصمیمگیریهای جمعی استفاده میکردند. توانایی استدلال مؤثر به افرادی که در این مهارت قویتر بودند، موقعیتهای اجتماعی بهتر و منابع بیشتری را فراهم میکرد (Dunbar, 1996).
استدلال نه به تصمیمات بهتر، بلکه به تصمیماتی منتهی میشود که توجیه کردن آنها سادهتر است. در تمام مثالهایی که به صورت سنتی به عنوان خطا یا نقص شناخته میشوند، استدلال دقیقا کاری را انجام میدهد که ما از یک سیستم مجادلهای انتظار داریم: جستجوی مجادلاتی که از یک نتیجه فرضی حمایت میکنند و ترجیح نتایجی که برای آنها جدل و مجادله قابل یافت است.
📖 منابع:
Mercier, H., & Sperber, D. (2011). Why do humans reason? Arguments for an argumentative theory. Behavioral and Brain Sciences, 34(2), 57–74.
Mercier, H., & Sperber, D. (2017). The enigma of reason. Harvard University Press.
BY تکامل و شناخت
Share with your friend now:
tgoop.com/evocog/254