FATEMEHBEHRUZFAKHR Telegram 10556
«ما که با حضور همهٔ افغانستانی‌ها مشکلی نداریم، ما فقط می‌گیم مهاجرهای غیرقانونی اخراج بشن.»

این جمله اگرچه درظاهرش، اندکی رواداری و انصاف در خودش دارد، اما آیا واقعا رگه‌هایی از اخلاق در آن به‌چشم می‌خورد؟
به‌گمان من چنین جمله‌ای (بدون این‌که گوینده‌اش از آن اطلاع داشته باشد) اخلاقی نیست و حالا دلایلم را هم می‌گویم.

ترم پیش و این ترم، شانس آشنایی و دوستی با دانشجویان اتباع را داشته و دارم. بدیهی است که تمام دانشجویان، مهاجر قانونی‌اند. با پاسپورت و ویزا در ایران اقامت دارند که هر سال آن را تمدید می‌کنند، شهریه دانشگاه را کامل پرداخت می‌کنند، برخی از آن‌ها صاحب شغل‌هایی هم هستند و تمام اطلاعات آن‌ها در سامانه‌های مربوطه ثبت شده است.

در عموم گفت‌وگوها و گپ‌وگفت‌هایمان چیزی بین روایت‌های آن‌ها مشترک است: ترس و دلهره در مواجهه با مأموران انتظامی که از آن‌ها کارت شناسایی می‌خواهند. و عموما همه آن‌ها در چنین موقعیت‌هایی، تجربه‌های یکسانی دارند که من بارها آن را از زبان‌شان شنیده‌ام:

+ وقتی ازمون کارت شناسایی می‌خوان، حتی مهلت یا مجال نمیدن که ما زنگ بزنیم و برامون بیارن. حتی در این حد بهمون فرصت نمیدن که بتونیم از توی کیف‌مون دربیاریم. تا بخوایم حرفی بزنیم یا دفاعی هم بکنیم، ما رو با خودشون می‌برن. گاهی تا چند روز اونجا می‌مونیم. تا بالاخره زنگ بزنیم و کارت شناسی رو بیارن که نشون‌شون بدیم.

+ گاهی هم حتی از ترس، کارت شناسایی رو به خودِ اون مأمور انتظامی نشون نمیدیم. باهاشون تا کلانتری میریم حتی. برای این‌که وقت‌های زیادی پیش اومده که تا مدرک یا پاسپورتی نشون دادیم، اون رو با عصبانیت زیاد پاره کردند. از ترس پاره‌شدن تنها مدرک‌هایی که ثابت می‌کنه ما اقامت قانونی داریم، مجبوریم باهاشون بریم. تا در وضعیت آروم‌تری مدرک رو نشون بدیم.

در شرایطی که سازوکارهای اصولی، اخلاقی و قانونی در مواجهه با مهاجران وجود ندارد، همه مهاجران شرایط یکسانی را تجربه نمی‌کنند. و خب، حتی رقم‌خوردن چنین تجربیاتی برای مهاجر غیرقانونی هم غیراخلاقی و غیرانسانی است.

درحالی‌که شواهد و روایت‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از مأموران و کارمندان بخش‌های دولتی که با مهاجران سروکار دارند، به اصول اخلاق فردی و حرفه‌ای پایبند نیستند، گزاره‌ای که از آن یاد کردم، عملاً رنگ‌وبویی از انصاف ندارد؛ چراکه زمانی می‌شود خواستار رد مرز مهاجران افغانستانی غیرقانونی بود که سازوکارها و برخوردها، شأن انسانی و حقوق آن‌ها را تمام‌وکمال رعایت کند.

در چنین سیستمی که گاهی حقوق خودِ شهروندان هم با بی‌اخلاقی و بی‌تعهدی پایمال می‌شود، می‌توان انتظار داشت که رد مرز مهاجران با روش اصولی و با درنظرگرفتن اخلاقی فردی و اجتماعی انجام شود؟

دوستی تعریف می‌کرد که پدر خانواده را رد مرز کرده بودند؛ درحالی‌که همسر جوان و فرزند کوچکش، در ایران تنها مانده بودند.
وقتی هنوز هیچ سازوکارِ قانونی و اخلاقیِ درستی برای رد مرز وجود ندارد و خوشایند و ناخوشایند ماموران بالادستی و اعمال سلیقه‌های شخصی‌شان تعیین‌کننده است، می‌توان باز هم گزاره «رد مرز مهاجران غیرقانونی» را در چنین بستری اخلاقی و در راستای جلوگیری از آسیب‌های اجتماعی دانست؟

به‌گمانم، قبل از مطالبه برای سازماندهی اتباع، همهٔ آن‌هایی که پای‌بند اصول اخلاقِ اجتماعی‌اند، باید از دست‌اندرکاران سیاست‌گذاری‌ها و بخش‌هایی که با مهاجران سروکار دارند بخواهند که طبق سازوکارهای اخلاقیِ قانون اقدام به هر کاری کنند. زیادی ایدئال‌گرایانه و خوش‌خیالانه است؛ می‌دانم. اما تا زمانی که شأن انسانی مهاجران در مواجهه با مأموران نیروی انتظامی یا در اردوگاه‌هایی مثل عسکرآباد و... نادیده گرفته می‌شود، چطور می‌توان خواستار سازماندهی اتباع بود؟

#مهاجران
#اتباع #ما



tgoop.com/fatemehbehruzfakhr/10556
Create:
Last Update:

«ما که با حضور همهٔ افغانستانی‌ها مشکلی نداریم، ما فقط می‌گیم مهاجرهای غیرقانونی اخراج بشن.»

این جمله اگرچه درظاهرش، اندکی رواداری و انصاف در خودش دارد، اما آیا واقعا رگه‌هایی از اخلاق در آن به‌چشم می‌خورد؟
به‌گمان من چنین جمله‌ای (بدون این‌که گوینده‌اش از آن اطلاع داشته باشد) اخلاقی نیست و حالا دلایلم را هم می‌گویم.

ترم پیش و این ترم، شانس آشنایی و دوستی با دانشجویان اتباع را داشته و دارم. بدیهی است که تمام دانشجویان، مهاجر قانونی‌اند. با پاسپورت و ویزا در ایران اقامت دارند که هر سال آن را تمدید می‌کنند، شهریه دانشگاه را کامل پرداخت می‌کنند، برخی از آن‌ها صاحب شغل‌هایی هم هستند و تمام اطلاعات آن‌ها در سامانه‌های مربوطه ثبت شده است.

در عموم گفت‌وگوها و گپ‌وگفت‌هایمان چیزی بین روایت‌های آن‌ها مشترک است: ترس و دلهره در مواجهه با مأموران انتظامی که از آن‌ها کارت شناسایی می‌خواهند. و عموما همه آن‌ها در چنین موقعیت‌هایی، تجربه‌های یکسانی دارند که من بارها آن را از زبان‌شان شنیده‌ام:

+ وقتی ازمون کارت شناسایی می‌خوان، حتی مهلت یا مجال نمیدن که ما زنگ بزنیم و برامون بیارن. حتی در این حد بهمون فرصت نمیدن که بتونیم از توی کیف‌مون دربیاریم. تا بخوایم حرفی بزنیم یا دفاعی هم بکنیم، ما رو با خودشون می‌برن. گاهی تا چند روز اونجا می‌مونیم. تا بالاخره زنگ بزنیم و کارت شناسی رو بیارن که نشون‌شون بدیم.

+ گاهی هم حتی از ترس، کارت شناسایی رو به خودِ اون مأمور انتظامی نشون نمیدیم. باهاشون تا کلانتری میریم حتی. برای این‌که وقت‌های زیادی پیش اومده که تا مدرک یا پاسپورتی نشون دادیم، اون رو با عصبانیت زیاد پاره کردند. از ترس پاره‌شدن تنها مدرک‌هایی که ثابت می‌کنه ما اقامت قانونی داریم، مجبوریم باهاشون بریم. تا در وضعیت آروم‌تری مدرک رو نشون بدیم.

در شرایطی که سازوکارهای اصولی، اخلاقی و قانونی در مواجهه با مهاجران وجود ندارد، همه مهاجران شرایط یکسانی را تجربه نمی‌کنند. و خب، حتی رقم‌خوردن چنین تجربیاتی برای مهاجر غیرقانونی هم غیراخلاقی و غیرانسانی است.

درحالی‌که شواهد و روایت‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از مأموران و کارمندان بخش‌های دولتی که با مهاجران سروکار دارند، به اصول اخلاق فردی و حرفه‌ای پایبند نیستند، گزاره‌ای که از آن یاد کردم، عملاً رنگ‌وبویی از انصاف ندارد؛ چراکه زمانی می‌شود خواستار رد مرز مهاجران افغانستانی غیرقانونی بود که سازوکارها و برخوردها، شأن انسانی و حقوق آن‌ها را تمام‌وکمال رعایت کند.

در چنین سیستمی که گاهی حقوق خودِ شهروندان هم با بی‌اخلاقی و بی‌تعهدی پایمال می‌شود، می‌توان انتظار داشت که رد مرز مهاجران با روش اصولی و با درنظرگرفتن اخلاقی فردی و اجتماعی انجام شود؟

دوستی تعریف می‌کرد که پدر خانواده را رد مرز کرده بودند؛ درحالی‌که همسر جوان و فرزند کوچکش، در ایران تنها مانده بودند.
وقتی هنوز هیچ سازوکارِ قانونی و اخلاقیِ درستی برای رد مرز وجود ندارد و خوشایند و ناخوشایند ماموران بالادستی و اعمال سلیقه‌های شخصی‌شان تعیین‌کننده است، می‌توان باز هم گزاره «رد مرز مهاجران غیرقانونی» را در چنین بستری اخلاقی و در راستای جلوگیری از آسیب‌های اجتماعی دانست؟

به‌گمانم، قبل از مطالبه برای سازماندهی اتباع، همهٔ آن‌هایی که پای‌بند اصول اخلاقِ اجتماعی‌اند، باید از دست‌اندرکاران سیاست‌گذاری‌ها و بخش‌هایی که با مهاجران سروکار دارند بخواهند که طبق سازوکارهای اخلاقیِ قانون اقدام به هر کاری کنند. زیادی ایدئال‌گرایانه و خوش‌خیالانه است؛ می‌دانم. اما تا زمانی که شأن انسانی مهاجران در مواجهه با مأموران نیروی انتظامی یا در اردوگاه‌هایی مثل عسکرآباد و... نادیده گرفته می‌شود، چطور می‌توان خواستار سازماندهی اتباع بود؟

#مهاجران
#اتباع #ما

BY یادداشت‌ها | فاطمه بهروزفخر


Share with your friend now:
tgoop.com/fatemehbehruzfakhr/10556

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The group also hosted discussions on committing arson, Judge Hui said, including setting roadblocks on fire, hurling petrol bombs at police stations and teaching people to make such weapons. The conversation linked to arson went on for two to three months, Hui said. A vandalised bank during the 2019 protest. File photo: May James/HKFP. While some crypto traders move toward screaming as a coping mechanism, many mental health experts have argued that “scream therapy” is pseudoscience. Scientific research or no, it obviously feels good. Developing social channels based on exchanging a single message isn’t exactly new, of course. Back in 2014, the “Yo” app was launched with the sole purpose of enabling users to send each other the greeting “Yo.” Telegram message that reads: "Bear Market Screaming Therapy Group. You are only allowed to send screaming voice notes. Everything else = BAN. Text pics, videos, stickers, gif = BAN. Anything other than screaming = BAN. You think you are smart = BAN.
from us


Telegram یادداشت‌ها | فاطمه بهروزفخر
FROM American