Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/filmiust/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
کانون فیلم علم و صنعت@filmiust P.558
FILMIUST Telegram 558
سینمای «فجرمحور» به پایان راه رسید؟

از آن زرق و برق‌ها، از خبر اول بودن‌ها و از آن بینندگان پرشور در صف‌های روزهای سرد چیزی باقی نمانده است. حتا کارگردانانی که خود محصول سینمای فجری بودند دیگر فیلم‌های‌شان را به این جشنواره نمی‌دهند. کم‌تر کسی پیگیر نام شرکت‌کنندگان و برندگان است. می‌توان حدس زد که به احتمال از میان مجموعه‌سازان انتخاب شده‌اند.
تاریخ‌چه‌ی این سینما را می‌توان از قبل ۱۳۵۷ خورشیدی آغاز کرد. از زمانی‌که الگو گرفتن از دو سنت بالیوودی و اروپایی (با تاکید بیش‌تر بر نئورآلیسم ایتالیا) در سینمای ایران حضور پررنگ‌تری داشت. اولی را برخی فیلمفارسی نامیدند و دومی را پیشرو یا موج نو. هر دو این لقب‌ها به‌شکل کنایی هم از سوی مخالفان استفاده می‌شدند. همین دو سنت بودند که با صفت فیلم‌های آب‌گوشتی / در پیتی و سینمای گلخانه‌ای تحقیر می‌شدند.
اشاره به گلخانه تعبیری بود برای فیلم‌هایی که بینندگان اندکی داشتند یا تنها در نمایش‌های محدود دیده می‌شدند. از سوی دیگر نهادهایی از سازندگان این فیلم‌ها یا ساخته شدن این فیلم‌ها حمایت می‌کردند و حتا بودند کارگردانانی که کارمند کانون‌هایی بودند. این فیلم‌ها فضایی داشتند که در جشنواره‌های خارجی با همان الگوی حمایت از سینمای شبه‌نئورآلیسم که در مورد کشورهایی در افریقا و آسیا هم بود، مورد استقبال قرار می‌گرفتند.
این روش فیلم‌سازی به بعد از ۱۳۵۷ هم رسید. ساختار کارمندی در شعارها بازنمود داشت. حتا کارگردانانی بودند که برروی موتور در جلوی دانشکده‌های سینمایی فریاد می‌زدند. برخی از ایشان امروزه برای بازگشت به ایران مشکل دارند و توانسته‌اند گاه در نظام فیلم‌سازی اروپایی فیلم‌هایی بسازند. شاید دیگر به‌یاد ندارند که چندتا کراوات قیچی کرده‌اند؟ بیش از همه کسانی احساس خُسران می‌کنند که برای مسیر تحولی و روشن‌فکر شدن این دسته ذوق می‌کردند. گویی نمی‌دانستند که مشکل ما دوست‌داران و فعالان سینما هستیم.
«اولی» و «دومی» هر دو از ممیزی می‌نالیدند. پیش از ۱۳۵۷ هم ممیزی دو دسته‌ی متضاد داشت و فیلم‌سازانی در خاطرات‌شان عنوان کرده‌اند که نفوذ کسانی‌که در بین گروه بازبینی، سینماشناس بودند کافی بود تا اجازه‌ی نمایش عمومی را بعد از توقیف فراهم کند. فیلم‌های توقیف شده پناهگاهی داشتند که جشنواره‌های خارجی بود. همین عاملی شد که برخی فیلم‌سازان را علاقه‌مندان ممیزی بدانند: کسانی‌که دوست داشتند فیلم‌های‌شان توقیف شود. برچسب «سیاه‌نمایی و نادیده‌گرفتن رشد و ترقی سال‌های اخیر» از همان سال‌ها از سوی نهادهایی که نگاه بدبینانه‌ای به سینما داشتند، انتخاب شد.
سینما این‌سان بود که شانسی برای مخالف‌نمایی یافت یا مامنی برای افرادی شد که از جاهای دیگر رانده شده بودند. حتا ترانه‌های فیلم‌ها گاه سهل‌‌تر ارزیابی می‌شدند و از تیغ ممیزی رد می‌شدند. در بعد از ۱۳۵۷ همین دوگانگی باعث می‌شد که چندتا در میان در جشنواره‌ی فجر به‌کارگردانان بخش خصوصی جایزه بدهند اما مواظب بودند که از آن گروه فریادکش‌ها کسانی باشند که بگویند این‌ها عوامل دشمن هستند و چرا به این‌ها جایزه می‌دهید.
بعد از ۱۳۵۷ کانون‌های حامی فیلم‌سازان هم به حمایت‌های‌شان ادامه دادند. این حمایت‌ها گزینشی شد. بی‌آن‌که معیار گزینش را کسی فاش کند. برخی از کارگردانانِ قبلْ مُجاز شدند و ایشان موازینی چون پوشش بازیگران را پذیرفتند. گروهی هم کوچ کردند. سنت کوچ کردن عوامل و دوست‌داران سینما هم از قبل ۱۳۵۷ بود. امروزه نسل جدیدی از کارگردانان و عوامل فیلم‌ها در خارج از کشور «فیلم ایرانی» می‌سازند.
جشنواره‌ی فجر در آن‌ سال‌ها که امکان فیلم دیدن نبود، جای عشق فیلمی‌ها شد. برگزارکنندگان جشنواره‌ی تهران در سال‌های نخست برگزارکننده‌ی فجر بودند. ایشان هم قبول کردند که حذف‌های بی‌رحمانه در مورد فیلم‌ها اعمال کنند. موسیقی‌های عجیبی که برای فیلم‌های صامت انتخاب می‌کردند. بینندگان هم قبول کردند که فیلم‌ها را بُریده نگاه کنند و کیفیتِ پایین را بشناسند. نسل جدیدی از بینندگانِ حداقلی متولد شد. جوایزدهندگان و ستایش‌کنندگان خارجی هم کم‌تر پرسش می‌کردند که چرا پوشش بازیگران و رفتار همسر با شوهر یا دختر با پدر این‌ شکلی است.
بیش از هرچیز نظام کارمندی بود که به ارث رسید. در سال‌های اخیر تهیه‌کنندگان ابزار قوی‌تری برای ممیزی شده‌اند. در ادامه‌ی اقتصاد، سینما هم دارای سه دسته شد. خصوصی که به‌مرور محو شد یا دیگر پول کافی ندارد. چون بانک‌ها دیگر فرصت وام دادن ندارند. «اداری/نهادی» که همان فریادکش‌ها را دارد که به‌مرور متعادل می‌شوند و نسل جدیدی از فریادکش‌ها جای آنان را می‌گیرند؛ و خصولتی‌ها.
متن کامل
برگرفته از مدخل جشنواره‌های سینمایی و شهرها
در بخش سمفُنی شهر از کتاب هفت گونه سینما جلد چهارم نوشته‌ی علیرضا کاوه (دردست تالیف).
ادامه در فرسته‌ی بعدی
@filmgenres👈



tgoop.com/filmiust/558
Create:
Last Update:

سینمای «فجرمحور» به پایان راه رسید؟

از آن زرق و برق‌ها، از خبر اول بودن‌ها و از آن بینندگان پرشور در صف‌های روزهای سرد چیزی باقی نمانده است. حتا کارگردانانی که خود محصول سینمای فجری بودند دیگر فیلم‌های‌شان را به این جشنواره نمی‌دهند. کم‌تر کسی پیگیر نام شرکت‌کنندگان و برندگان است. می‌توان حدس زد که به احتمال از میان مجموعه‌سازان انتخاب شده‌اند.
تاریخ‌چه‌ی این سینما را می‌توان از قبل ۱۳۵۷ خورشیدی آغاز کرد. از زمانی‌که الگو گرفتن از دو سنت بالیوودی و اروپایی (با تاکید بیش‌تر بر نئورآلیسم ایتالیا) در سینمای ایران حضور پررنگ‌تری داشت. اولی را برخی فیلمفارسی نامیدند و دومی را پیشرو یا موج نو. هر دو این لقب‌ها به‌شکل کنایی هم از سوی مخالفان استفاده می‌شدند. همین دو سنت بودند که با صفت فیلم‌های آب‌گوشتی / در پیتی و سینمای گلخانه‌ای تحقیر می‌شدند.
اشاره به گلخانه تعبیری بود برای فیلم‌هایی که بینندگان اندکی داشتند یا تنها در نمایش‌های محدود دیده می‌شدند. از سوی دیگر نهادهایی از سازندگان این فیلم‌ها یا ساخته شدن این فیلم‌ها حمایت می‌کردند و حتا بودند کارگردانانی که کارمند کانون‌هایی بودند. این فیلم‌ها فضایی داشتند که در جشنواره‌های خارجی با همان الگوی حمایت از سینمای شبه‌نئورآلیسم که در مورد کشورهایی در افریقا و آسیا هم بود، مورد استقبال قرار می‌گرفتند.
این روش فیلم‌سازی به بعد از ۱۳۵۷ هم رسید. ساختار کارمندی در شعارها بازنمود داشت. حتا کارگردانانی بودند که برروی موتور در جلوی دانشکده‌های سینمایی فریاد می‌زدند. برخی از ایشان امروزه برای بازگشت به ایران مشکل دارند و توانسته‌اند گاه در نظام فیلم‌سازی اروپایی فیلم‌هایی بسازند. شاید دیگر به‌یاد ندارند که چندتا کراوات قیچی کرده‌اند؟ بیش از همه کسانی احساس خُسران می‌کنند که برای مسیر تحولی و روشن‌فکر شدن این دسته ذوق می‌کردند. گویی نمی‌دانستند که مشکل ما دوست‌داران و فعالان سینما هستیم.
«اولی» و «دومی» هر دو از ممیزی می‌نالیدند. پیش از ۱۳۵۷ هم ممیزی دو دسته‌ی متضاد داشت و فیلم‌سازانی در خاطرات‌شان عنوان کرده‌اند که نفوذ کسانی‌که در بین گروه بازبینی، سینماشناس بودند کافی بود تا اجازه‌ی نمایش عمومی را بعد از توقیف فراهم کند. فیلم‌های توقیف شده پناهگاهی داشتند که جشنواره‌های خارجی بود. همین عاملی شد که برخی فیلم‌سازان را علاقه‌مندان ممیزی بدانند: کسانی‌که دوست داشتند فیلم‌های‌شان توقیف شود. برچسب «سیاه‌نمایی و نادیده‌گرفتن رشد و ترقی سال‌های اخیر» از همان سال‌ها از سوی نهادهایی که نگاه بدبینانه‌ای به سینما داشتند، انتخاب شد.
سینما این‌سان بود که شانسی برای مخالف‌نمایی یافت یا مامنی برای افرادی شد که از جاهای دیگر رانده شده بودند. حتا ترانه‌های فیلم‌ها گاه سهل‌‌تر ارزیابی می‌شدند و از تیغ ممیزی رد می‌شدند. در بعد از ۱۳۵۷ همین دوگانگی باعث می‌شد که چندتا در میان در جشنواره‌ی فجر به‌کارگردانان بخش خصوصی جایزه بدهند اما مواظب بودند که از آن گروه فریادکش‌ها کسانی باشند که بگویند این‌ها عوامل دشمن هستند و چرا به این‌ها جایزه می‌دهید.
بعد از ۱۳۵۷ کانون‌های حامی فیلم‌سازان هم به حمایت‌های‌شان ادامه دادند. این حمایت‌ها گزینشی شد. بی‌آن‌که معیار گزینش را کسی فاش کند. برخی از کارگردانانِ قبلْ مُجاز شدند و ایشان موازینی چون پوشش بازیگران را پذیرفتند. گروهی هم کوچ کردند. سنت کوچ کردن عوامل و دوست‌داران سینما هم از قبل ۱۳۵۷ بود. امروزه نسل جدیدی از کارگردانان و عوامل فیلم‌ها در خارج از کشور «فیلم ایرانی» می‌سازند.
جشنواره‌ی فجر در آن‌ سال‌ها که امکان فیلم دیدن نبود، جای عشق فیلمی‌ها شد. برگزارکنندگان جشنواره‌ی تهران در سال‌های نخست برگزارکننده‌ی فجر بودند. ایشان هم قبول کردند که حذف‌های بی‌رحمانه در مورد فیلم‌ها اعمال کنند. موسیقی‌های عجیبی که برای فیلم‌های صامت انتخاب می‌کردند. بینندگان هم قبول کردند که فیلم‌ها را بُریده نگاه کنند و کیفیتِ پایین را بشناسند. نسل جدیدی از بینندگانِ حداقلی متولد شد. جوایزدهندگان و ستایش‌کنندگان خارجی هم کم‌تر پرسش می‌کردند که چرا پوشش بازیگران و رفتار همسر با شوهر یا دختر با پدر این‌ شکلی است.
بیش از هرچیز نظام کارمندی بود که به ارث رسید. در سال‌های اخیر تهیه‌کنندگان ابزار قوی‌تری برای ممیزی شده‌اند. در ادامه‌ی اقتصاد، سینما هم دارای سه دسته شد. خصوصی که به‌مرور محو شد یا دیگر پول کافی ندارد. چون بانک‌ها دیگر فرصت وام دادن ندارند. «اداری/نهادی» که همان فریادکش‌ها را دارد که به‌مرور متعادل می‌شوند و نسل جدیدی از فریادکش‌ها جای آنان را می‌گیرند؛ و خصولتی‌ها.
متن کامل
برگرفته از مدخل جشنواره‌های سینمایی و شهرها
در بخش سمفُنی شهر از کتاب هفت گونه سینما جلد چهارم نوشته‌ی علیرضا کاوه (دردست تالیف).
ادامه در فرسته‌ی بعدی
@filmgenres👈

BY کانون فیلم علم و صنعت


Share with your friend now:
tgoop.com/filmiust/558

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The Channel name and bio must be no more than 255 characters long End-to-end encryption is an important feature in messaging, as it's the first step in protecting users from surveillance. A new window will come up. Enter your channel name and bio. (See the character limits above.) Click “Create.” How to Create a Private or Public Channel on Telegram? Telegram users themselves will be able to flag and report potentially false content.
from us


Telegram کانون فیلم علم و صنعت
FROM American